دیگر جایی به اندازه یک وجب سیمان برای ایستادن، و فرصتی به قدر یک لحظه سکوت برایمان نمانده است
نزدیک به شش ماه است که در مقابل نابرابری های حاکم بر زندگی پناهجویی تمام قد ایستاده ایم و برای تغییر قوانین برسازنده وضع موجود، هر چه در توان داشتیم به عرصه مبارزه آورده ایم و همچنان مصمم به راهمان ادامه می دهیم.در این مسیر شش ماهه تهدیدمان کردند، گستاخ تر شدیم، جریمه کردند، بی تفاوت به راهمان برگشتیم و آنجا که وعده های پر زرق و برقشان را از جیب در می آوردند، ثانیه ای از ذهنمان نگذشت که بر سر اهدافمان، با ناکسان به معامله بنشینیم.
آری ایستاده ایم و به بلندای تاریخ آغشته به ستم و نابرابری، بر سر حاکمیت فریاد می زنیم که: هر چه در توان دارید به میدان مبارزه آورید زیرا که این بار، مغزهای غیرغربی مبارزان، همه قواعد کهنه ی بازیتان را بر هم زده اند.
آری بر هم زده ایم و کثافت انباشته شده بر پشت نقاب های پوشالی و شعارهای توخالی،حال دیگر بر احدی پوشیده نیست. اینبار ما! فقط ما! که از تاریخی سراسر تبعیض، ستم، فقر، استعمار و استثمار جان به در برده ایم، قواعد میدان نبرد را مشخص خواهیم کرد و برای شما، گریزی جز گردن نهادن به خواسته های انسانی ما در کار نخواهد بود.
آری ایستاده ایم و به بلندای تاریخ آغشته به ستم و نابرابری، بر سر حاکمیت فریاد می زنیم که: هر چه در توان دارید به میدان مبارزه آورید زیرا که این بار، مغزهای غیرغربی مبارزان، همه قواعد کهنه ی بازیتان را بر هم زده اند.
آری بر هم زده ایم و کثافت انباشته شده بر پشت نقاب های پوشالی و شعارهای توخالی،حال دیگر بر احدی پوشیده نیست. اینبار ما! فقط ما! که از تاریخی سراسر تبعیض، ستم، فقر، استعمار و استثمار جان به در برده ایم، قواعد میدان نبرد را مشخص خواهیم کرد و برای شما، گریزی جز گردن نهادن به خواسته های انسانی ما در کار نخواهد بود.
ای پناهجو! سکوت تو، مرگ هر دوی ماست
هشت سپتامبر 2012 از شهر ورتسبورگ استان بایرن، به سمت شهر برلین پیاده خواهیم رفت. آری پیاده خواهیم رفت تا در هر قدم، قلاده حیوانی جاگرفته در قانون محدوده تردد را پاره پاره کنیم و در برلین، تا روز تحقق مطالبات به حقمان مبارزه را پیش ببریم.
بگذار که در این راه، سکوت و انفعال تو تسمه دیگری بر گردنمان نباشد بلکه حضور و مبارزه ات، راه را بر هر دوی ما هموار کند، راهی که می رود تا تصور من و تو از دنیایی دیگر را عینیت بخشد.
در روز هشت سپتامبر، در شهر ورتسبورگ حضورت را انتظار می کشم. تویی که دیگر ماه ها و یا سالهاست نزدیکترین به من هستی. ماه هاست که با تو روز را شب می کنم و هر دو در کنار یکدیگر، از یکسو فشارهای قوانین غیر انسانی حاکم را و از سوی دیگر وابستگی ها و دلبستگی های تار و مار شده مان نسبت به خانواده و جامعه مان را تاب می آوریم. حضور تویی را انتظار می کشم که زندگی برای تو و من در شرایط کنونی غیر ممکن شده است و باید که برای تغییرش قدمی برداریم.
بگذار که در این راه، سکوت و انفعال تو تسمه دیگری بر گردنمان نباشد بلکه حضور و مبارزه ات، راه را بر هر دوی ما هموار کند، راهی که می رود تا تصور من و تو از دنیایی دیگر را عینیت بخشد.
در روز هشت سپتامبر، در شهر ورتسبورگ حضورت را انتظار می کشم. تویی که دیگر ماه ها و یا سالهاست نزدیکترین به من هستی. ماه هاست که با تو روز را شب می کنم و هر دو در کنار یکدیگر، از یکسو فشارهای قوانین غیر انسانی حاکم را و از سوی دیگر وابستگی ها و دلبستگی های تار و مار شده مان نسبت به خانواده و جامعه مان را تاب می آوریم. حضور تویی را انتظار می کشم که زندگی برای تو و من در شرایط کنونی غیر ممکن شده است و باید که برای تغییرش قدمی برداریم.
ما پناهجویان چادر و آوب ورتسبورگ از همه کسانی که همچون ما، در آخرین لایه این جامعه زنده مانده اند و برای تغییر وضع موجود با خود پیمان بسته اند می خواهیم تا در روز هشتم سپتامبر در شهر ورتسبورگ حضور یابند و مداخله گرانه در حرکتی به قصد تغییر قوانین موجود پناهندگی، مشارکت نمایند.
Würzburg-Markt platz-14:00
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر