۱۳۹۰ تیر ۸, چهارشنبه

تکرار تجربیات ناموفق در زمینه سازماندهی و کار مشترک توسط جمعی از جوانان

تکرار تجربیات ناموفق در زمینه سازماندهی و کار مشترک , اینبار توسط جمعی از جوانان پرشور چپ , دورباطلی است که همچنان ادامه دارد. علت نگارش این مطلب , بیانیه ای است که از طرف 3 نشریه چپ ( پروسه, خیابان , بذر ) منتشر شده است که در آن به تشکیل“ شورایِ دانشجویان و جوانانِ چپِ ایران پرداخته و اعلام موجودیت کرده اند. استفاده از کلمه شورا در دو شکل متفاوت کاربرد دارد.
1- تاکید بر روابط شورائی بین یک جمع یا یک گروه رهبری که در بالای یک حزب یا جامعه قرار دارند که در بهترین حالت بدنبال ایجاد حزب انقلابیون حرفه ای لنین یا بدنبال ایجاد سازمانی هستند که موتور کوچک (سازمان پیشرو) بتواند موتور بزرگ (جامعه)را به حرکت در بیاورد تا این هسته کوچک رهبری در جهت ساختن حزب نوین طبقه کارگر حرکت کند و با اعلام حاکمیت حزب بر طبقه کارگر و تسلط برجامعه بتوانند تاریخ گذشته دولتهای کمونیستی را به نوعی تکرار کنند 
2 - شکل گیری شورا های گوناگون خود سازمانده و به خود متکی که در روند مبارزه شکل می گیرند که مستقل از احزاب و دولتها با روابط شورائی در یک شکل افقی و بدون رهبران نخبه یا الیت مورد نظر است که افق نگاه آنان امید به بودن جنبش های سیاسی و اجتماعی مختلف در سطح و بطن جامعه است.
در مورد روند شکل گیری یک تشکل جدید تا کنون به 2 شکل عمل می شده است. 
1- مانند رفقای شورای مذکور که پس از بحث و گفتگو بین یک جمع مشخص و به توافق رسیدن آنان اعلام بیرونی می شود و طی یک بیانیه پس از اعلام موجودیت تشکل جدید از سایر نیرو ها می خواهند که به جمع آنها بپیوندند.
در این شکل طبیعتا کار با سرعت بیشتری پیش می رود اما معمولا تعداد کمی برای پیوستن به تشکل جدید راغب خواهند بود و شکل توده ای و جنبشی خود را ندارد و نخواهد یافت و به راحتی به یک تشکلی که خودشان در روند شکل گیری و مباحث آن نبوده اند طبیعتا مایل به پیوستن به آن نخواهند بود و اگر افراد حزبی در این تشکل جدید حضور داشته باشند تازه کار پیوستن افراد جدید به آن را مشکلتر می کند چراکه هر حزبی به راحتی با احزاب دیگر کار مشترک نخواهند کرد و از طرفی دیگر منفردین مستقل نیز با احزاب کار مشترک نمی کنند ولی منفردینی که سمپات احزاب هستند در حرکت مشترک با حزب مورد علاقه مشکلی نخواهند داشت ولی با بعضی از احزاب مرزبندی جدی دارند . 
شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران به لحاظ اینکه مشخصا با نام گرایش سیاسی و اجتماعی خود یعنی چپ بودن حرکت می کنند از یک سو بسیار مثبت است و آن هم در زمانی که گرایش به راست در جنبش بیشتر است و از سوی دیگرآنکه در شرایطی که سرخوردگی و بی اعتنائی سیاسی بر جنبش حاکم شده است شما پرجم مبارزه با سرمایه داری و ارتجاع را با نام چپ افراشته اید.

اما اشکالی که دارد این است که رفقا به جای تمامی دانشجویان و جوانان چپ ایران اعلام شورا کرده اند در حالی که فقط جمعی از دانشجویان و جوانان چپ ایران در این شورا شرکت دارند و نماینده همه دانشجویان و جوانان نیز نیستند و در واقع ظرف با محتوا همخوانی ندارد و نام تشکل نیز بر واقعیت اصلی این تشکل دلالت ندارد و صداقت انقلابی حکم می کند که واقعیت های تشکیلاتی را  آنگونه که هستند بیان کنیم.


2- قبل از تشکیل گروه جدید و آغاز مباحث وحدت , اعلام بیرونی می شود تا سایر علاقه مندان نیز از همان ابتدا در روند شکل گیری و آغاز مباحث در ایجاد تشکل جدید شرکت داشته باشند تا امکان پیوستن را نیز برای دیگران با شرایط برابرفراهم کرده باشند. در این شکل از کار تعداد بیشتری امکان پیوستن به تشکل جدید را پیدا می کنند ولی زمان بیشتری را می برد تا همه به توافق کامل رسیده و تشکل جدید را شکل دهند.

نظام جلالی 29.06.2011

۱۳۹۰ تیر ۷, سه‌شنبه

مومیایی جنبش اصلاحات سبز اسلامی به گور رفت

شمشیر اصلاحات در جمهوری اسلامی از بدو حکومتش فقط و فقط تکفیر و سلاخی زندگی آزادی خواهی بوده و بس. باندها و احزاب دولتی و انگلی اسلامی، ملی لیبرالی،  ملی مذهبی سرمایه داری با انواع  سیاست های کارشناسی توطئه و خیانت دول غربی و روسی، خمینی را از فرانسه وارد ایران کرده و بر اریکه قدرت دولتی نشاندند و تمامی مطالبات و اهداف  آزادیخواهی را که مردم بخاطرش علیه دیکتاتوری شاه و ساواکش به مبارزه برخاسته بودند زیر پا له و لورده کردند. احزاب به قدرت رسیده با قصاوتی کم نظیر با همکاری مزدورانی چون حزب توده و فدایی اکثریت، زیر پرچم اسلام سرمایه به سرکوب جنبش زنان، ملیت ها، دانشگاه ها، رسانه های آزادی خواهی و نهایتا پاک سازی و تصفیه جامعه از مبارزین و آزادی خواهان برآمدند. سرمایه داری در هیچ دولتی هرگز خودش را بنفع جامعه اصلاح نکرده حتا در صورت مجبور شدن به عقب نشینی،  باز جامعه را به نفع خودش اصلاح ساخته است یعنی ساختار سلطه همواره به نفع حفظ سلطه اش بر مردم عمل کرده است اگر غیر از این بود مبارزه مردم در طول تاریخ برای آزادی، برابری و عدالت، میبایست تا کنون دولت ها را حداقل دوستدار و خدمتگذارتر نسبت به مردمانشان کرده بود که هرگز چنین چیزی اتفاق نیفتاده است چنانکه شاهدیم امروزه در عصر جنایت مدرنیسم همچنان ریاضت اقتصادی و فرهنگ سلطه جویی و جنگ طلبی را به نفع سرمایه بر مردم جهان تحمیل میکنند. حتا انقلاب شورایی اکتبر 1917 روسیه متاسفانه در انحصار دیکتاتوری حزب بلشویکها برعلیه تصمیم گیری مشارکتی مستقیم شوراهای متنوع زندگی اجتماعی یعنی مناسبات آزادی جامعه به غارت رفت و دیکتاتوری سرمایه داری صنعتی، دولت کمونیستی نوینی را به رهبری لنین و تفاله هایش چون تراتسکی، دذرژینسکی، استالین، زینوویف، کامنف و غیره به ظهور رساند که تنها در شش سال اول دیکتاتوری لنین زیر نظر وزرات اطلاعات چکا و ارتش سرخش میلیون ها نفر زندانی، شکنجه و تیرباران شدند و یا به صورت دست جمعی قتل عام و به اردوگاه های کار مرگ آور تبعید شدند***. پس روند تجربه تاریخ گواه بر این است که نباید به شعارها و ایدئولوژی های پوچ آزادیخواهی احزاب دولتی ذره ای اعتماد کرد هشداری که همواره آزادیخواهان ضد سلطه و آنارشی به جنبش های مردمی گوشزد میکردند زیرا آن زمان که مردم از فزونی استبداد حکومتیان، خشمگینانه دولتی را سرنگون میساختند باز فراموش میکردند که جامعه را از طریق مناسبات ارتباط شورایی و همکاری شراکتی مستقیم خویش اداره کنند و اجازه ندهند دوباره دیوانسالاری دولتی بر بالای سر راه اراده و عمل تصمیم گیری خودشان قرار گیرد. حال امروزه ما با کوله بار سنگین و ارزشمندی از تجربه و پراتیک دول مستبد و سلطه گر کمونیستی و لیبرالی در دورانی قرار گرفته ایم که این چرخه بیمارگونه  قدرت گیری از بالا می باید برای همیشه متوقف شود. آشکار است که اوضاع جهان تنها در انحصار چند درصد از قدرت های دولتی و سلاطین مالی، تسلیحاتی شیمیایی، قاچاق کودک و زن و مواد مخدر کاملا بهم ریخته وفضای زندگی اکو زیستی را به تخریب کشانده اند. این نه تنها قابل پیش بینی بود بلکه بسیاری از مردم  .رنجدیده و استثمار شده انتظارش را هم داشتند  که وضعیتشان زیر سلطۀ دول نئو لیبرال فاشیستی دنیا آن هم از هر نوعش بدتر بشه و بهتر نشه بخصوص در ایران از پی چپاول سرمایه داران با حمایت دولتِ سرکوب، اعدام و تجاوز شرایط اسفناکی را رقم زده است طبعا زن ستیزی، سانسور، گرانی،  بیکاری،  فقر، اعتیاد و درماندگی و بی ثباتی و بسیاری بلایای دیگر بیداد میکند و همه جامعه در ترس و نگرانی، سردرگمی وانتظار و خشمند؛ این به این معناست که انفجارات و شورش های بزرگی در پیش است زیرا بالایی ها نه تنها به بن بست و فساد رقت انگیزی رسیده اند بلکه از واکنش مردم و عاقبت خویش هراسناکند. 22 و 25 خرداد امسال سرانجام ناقوس مرگ  اصلاحات سبز در خیال خام  بازگشت به  قانون اساسی ضد بشری خمینی را هم به صدا در آورد که تفرقه، توهم  و ناخرسندی سنگین و دلخراشی را در بین مردم ایجاد کرده بود مطمئنن این بارطوفان خشمگین و یکدست تری از جانب مردم در راه است میتوان با شوق هر چه بیشتر به استقبال خیزش های نوید بخش آینده رفت چون پرده های فریب و دروغ پاره شده است و این بارگستردگی بازتابش قاره ها را به جوشش خواهد آورد زیرا تمامی دولت ها و احزاب در چشم جهانیان غیر قابل اعتماد وبی آبرو شده اند سرمایه داری در گندابش چنان مذبوحانه به دست و پا افتاده که مردم اروپا هم برای جدال بزرگتری آماده میشوند. تکان های التهاب آور واقعی، دیگر آغاز گشته و آتشفشان های  انقلاب آفرین، خواهی نخواهی در پیش است. هیولای دمکراسی سرمایه، عریان تر از همیشه برای غارت بیشتر و جنگ طلبی به نفع سلطه گران و سرمایه داران نعره ها میکشد. کافیست یک کشور اروپایی دولتش را سرنگون کند و یا  تحولات در پیش روی ایران حتا میتواند چاشنی لازم را برای دگرگونی غرب فراهم آورد حالا حقیقتا نسلی آگاه، تازه نفس و تشنه آزادی به دور از کلیشه های حزبی و تجارت سیاسی قدرت ها در دل این جوامع بحران زده آماده ایفای نقش تاریخ سازشان شده اند در واقع جنبش های رهایی بخش ضد سلطه و آنارشیک نیروی امیدبخش این رود خروشان هستند کمون های رنگینی که  در ارتباطی جهانی ابتکار عمل را به دست گرفته و  تجاربشان را مستقیما بدون سلسله مراتب انگلی حزبی و قدرتی در اختیار هم قرار میدهند. این جنبش ها از فرزندان طبیعت زیستی اند و نه تنها فرونشاندنی نیستند بلکه مدام گسترده تر میشوند زیرا از آب و باد و خاک و آتشند و نجات زمین عاشقی را فریاد میزنند اینان همان خدایان حقیقی گمشده زندگی هستند که در چنگال تاریخ خرافات پیامبران و سلاطین زن ستیز  زر و زور زندانی شده بودند و سرانجام امروزه چون کمون میوه هایی، از فرایند تاریخ مبارزه غریزی آزادیخواهی تا به این جا سر بر کشیده اند و بی تردید ساختار هر دولت حکومتی ای را در مسیر برپایی این جامعۀ  گلستانۀ جهانی به زیر خواهند کشید هرگز در توان شکوهمند این جنبش رنگین کُمون نمیتوان ذره ای شک کرد زیرا آنان زیبنده ترین عاشقان زمینی اند زنان و مردانی از نسل  باد و خاک وآب و آتش با مشعلی از آزادی در دستشان
با درود ملک
**** 
                  عزیزان برای آشنایی بیشتر با دیکتاتوری دولت کمونیستی و وقایعی که در روسیه پیش آمد با وجود منابع بسیار محدود قابل اتکا درایران، میتوانند به این چند کتب ترجمه شده رجوع نمایند
آنگونه که من زیسته ام -اثر "اِما گلدمن"، ترجمه سهیلا بسکی نشر نیلوفر
آنارشیسم- نوشته کالین وارد
کا. گ. ب. دولتی در دولت- نوشته یوگنیا آلبتس، ترجمه مهدی پرتوی
باکونین آنارشیسم جمع گرا، نوشته برایان موریس، ترجمه سعید فیض اله زاده
دوستان همچنین میتوانند از طریق گوگل سایت های "صدای آنارشیسم"، " شاهین شهر"، "روزا آرشیو" و جغرافیای آنارشی و حتا سایت های دیگری را در ارتباط با آن بیابند به آرزوی جامعه آزاد و شورایی

خطر حمله فاشیستها به کمپ میدان رودولف


امشب خطر حمله فاشیستها به کمپ میدان رودولف در کلن آلمان وجود دارد. تا ساعت 24.30 امشب چهارشنبه اوضاع آرام بود ولی این خطر همچنان وجود دارد. طبق خبر های رسیده فاشیستها در فیس بوک با ایجاد چند صفحه اعلام کرده اند که امشب به کمپ میدان رودولف حمله خواهند کرد. البته اگر این حمله امشب صورت نگیرد به معنای آن نیست که این خطر در شب های دیگر نیز وجود نخواهد داشت.
قرار است روز شنبه یک تظاهرات حمایتی ساعت 14.00 روز شنبه از جلوی ایستگاه قطار مرکزی در مقابل کلیسای بزرگ کلن شروع شود وبه میدان رودولف ختم شود.
دراعلام همبستگی و ادامه حرکتها و اشغال میدان ها که از خاورمیانه آغاز شد وبه اسپانیا , یونان و فرانسه و... کشید 
از تاریخ 19.06.2011 چندین نفر از جوانان و فعالین متعرض به سیاستهای ریاضت طلبانه دولت سرمایه داری حاکم , اقدام به ایجاد کمپ میدان رودولف و حضور شبانه روزی در آنجا کرده اند که این حرکت همچنان ادامه دارد.
با توجه به حرکت صورت گرفته و حضور جوانان در میدان رودولف , طبیعی است که اکنون فرصت بسیار مناسبی برای حضور تمامی معترضین و معتقد به چنین حرکتهایی می باشد.
حضور ما در میدان رودولف همبستگی با متحصنین در یونان، اسپانیا و فرانسه است و هم اعتراض به سرکوبهایی که از سوی دولتهای مزبور در طی چند هفته گذشته صورت گرفته است.
ما در همان جا با بحث و گفتگو ها برای آکسیونهایی که ضد استثمار است تصمیم می گیریم و بر ضد آنها مبارزه می کنیم
این حرکت مردمی از گرایشات ضد اتوریته، ضد اقتدار، ضد سلطه وضد سرمایه داری و به شکل افقی از پایین در حال شکل گیری است و  به هیچ  حزب خاصی وابستگی ندارد.
در صورت پیوستن به این حرکت اعتراضی به اشکال زیر میتوان از این حرکت حمایت کرد.

  1. حضور خودتان در میدان و بردن وسایل لازم برای خواب جهت اقامت درازمدت
  2.  در اختیار گذاشتن وسایل لازم همچون چادر , کیسه خواب و.... به متحصنین در صورت نیازآنان
  3. حضور چند ساعته در میدان در طول روز
  4. بردن مواد غذایی و آب جهت حمایت از متحصنین در میدان.
  5. حضور کوتاه مدت صرفا" جهت اعلام حمایت از متحصنین.
  6. بازتاب دادن خبر تحصن در رسانه های مختلف و پوشش خبری آن
  7. اعلام خبر ازطرق گوناگون به دوستان و رفقا ( ایمیل , فیس بوک , تلفن , تویتر,  فریند فید , وبلاگ و...)  
  8. و به هر طریقی که می توانید به متحصنین اعلام کنید که تنها نیستند.
9- از بردن شمع, موزیک, پلاکارد, لگن پلاستیکی برای شستن ,زیرانداز, میز ,صندلی , پتو, نیمکت و ایده های جدید استقبال می کنند
Rudolfplatz in Köln

۱۳۹۰ تیر ۵, یکشنبه

گربه ساكن كاليفرنيا , اگر در دیگر کشور ها بود چه سرنوشتی داشت ?




عکس / گربه ای که از جنون سرقت رنج می برد!

گربه ای خانگی ساکن کالیفرنیا که از بیماری جنون سرقت رنج می برد تاکنون در حدود 600 قطعه اجناس همسایگان را به سرقت برده است.

اگر این گربه الان در ایران بود چه سرنوشتی داشت:
اگر این گربه تا حالا همسایگان با سنگ یا با تفنگ ساچمه ای نزده بودندش و جسدش را پشت در صاحب خانه نگذاشته بودند اگر بدست حکومت اسلامی می افتاد اول می بردنش مسجد و تجاوز می کردند و اگر سر از کهریزک در می آورد که حتی جنازه اش را به صاحب گربه هم نمی دادند و از برگذاری مراسم تدفین نیز جلوگیری می کردند و همانجا در مراسم , صاحب گربه را نیز می کشتند تا آرامش حکومت را بر هم نزند و اگر شانس می آورد و حکمش قصاص بود یا دستش را قطع می کردند یا دندانهایش را می کشیدند که دیگر نتواند دزدی کند. 
تازه اگر این گربه را به زندان می انداختند و از فعالان سیاسی ایرانی می پرسیدی در جواب می گفتند که اگر سیاسی است که آزاد باید گردد و اگر سیاسی نیست که کون لقه گربه تا دیگر دزدی نکند.

اگر این گربه فرار می کرد و خود را به ترکیه می رساند باید یک چند سالی برای پناهندگی منتظر می ماند و آخرش هم به طور قاچاق خود را به اروپا می رساند و چند سالی منتظر جواب قبولی می ماند 


اگر این گربه الان در عربستان بود طبق حکم اسلامی گردنش را با شمشیر می زدند تا هیج کس دیگر فکر دزدی نکند.

اگر این گربه در چین بود تا حالا خورده بودنش 

اگر این گربه در هند بود لابد تا حالا به مقام مقدس بودن رسیده بود و می پرستیدنش

اگر این گربه در آلمان بود تا حالاصاحب گربه توسط پلیس جریمه نقدی شده بود و یا طرفداران حیوانات از طرق قانونی به دلیل عدم صلاحیت صاحب گربه,  اقدام کرده و گربه را خودشان نگهداری می کردند.

اگر این گربه در اسراییل بود بدستور یهودیان فناتیک دستور سنگسارش را میدادند. همانطور که هفته پیش دستور سنگسار سگی را یک قاضی عقب مانده اصولگرای حزب اللهی یهودی صادر کرد




در دوران سکون نسبی چه می‏توانیم انجام دهیم؟

با شروع اعتراض‏های تابستان 88 در ایران،  چپ‏ها در خارج از ایران، چرخش آشکار توازن قوای سیاسی به نفع راست را به چشم دیدند. اگر با این مقدمه موافقیم، برای تدوین یک استراتژی جدید به منظور تغییر توازن قوای فعلی به چه نیازمندیم؟
سه حوزۀ متفاوت فعالیت چپ‏ها، که در عمل با یکدیگر مربوط هستند و درهم تنیده‏اند، عبارتند از حوزه‏های: * سیاسی * تشکیلاتی * نظری
در هر حوزه واقعیت‏هایی وجود دارند و نیازهایی احساس می‏شوند؛ بعبارت دیگر امکان‌هایی وجود دارند.
*سیاسی
برای برهم زدن توازن قوای سیاسی موجود به نفع چپ در خارج از ایران تأکید بر چند مورد ضرورت دارد: تأکید بر ضرورت انقلاب و ناتوانی پروژه‌های سیاسی مبتنی بر اصلاح سیستم از درون، تأکید بر نفی تمامیت رژیم حاکم بر ایران، تأکید بر دمکراسی مستقیم، هم بعنوان بهترین شکل اعمال اراده فرودستان در جامعه، هم برای فعالیت‌های جمعی سیاسی، تأکید بر چشم‌انداز سوسیالیستی برای رهایی.
*تشکیلاتی
واقعیت‌ها:
1- امکان همکاری و یا همسویی سازمانها و احزاب کنونی وجود ندارد.
2- احیای سازمانها و یا احزاب قدیم امکان پذیر نیست.
3- وحدت نظری یا به اصطلاح ایدئولوژیک برای اقدام سیاسی وجود ندارد؛ و ضروری هم نیست.
4- سازمانها و احزاب موجود با اوضاع کنونی ایران و جهان ناهمزمان هستند.
2- فضایی یا ظرفی برای گفتگو به منظور دستیابی به یک هم‏رأیی Consensus وجود ندارد.
امکان‌ها:
+اقدام سیاسی می‏تواند نتیجۀ هم‏رأیی باشد.
 +هم‏رأیی از درون گفتگو حاصل می‏شود.
+برای شکل دادن به هر گفتگوی هدفمند احتیاج به یک فضا و ظرف مناسب داریم.
+جستجوی شکل‏های جدیدی از سازمانیابی چپ‏ها ضروری و ممکن است.
+دمکراسی مستقیم نه تنها بهترین شکل اعمال ارادۀ فرودستان است بلکه بهترین روش درون تشکیلاتی نیز می‏باشد.
پس ساختن یک فضای مناسب برای شکل دادن به یک گفتگوی هدفمند و رسیدن به یک هم‏رأیی به منظور اقدام سیاسی، ضرورت‌هایی است که باید تدارک ‏شوند.
*نظری
در عرصۀ نظری، پرسش‌های سیاسی و عملی خود را جستجو می‌کنیم. پاسخ‌های کهنه دردی از مشکلات امروز را دوا نمی‌کنند. به این منظور گسست از مجموعۀ دستگاه فکری و رفتاری چپ سنتی ضروری است. گسست از درک‌های سنتی در مورد قدرت، کسب قدرت سیاسی و دولت، گسست از درک اکونومیستی و غیر جنسیتی از مسئله زن، گسست از شکل تشکیلاتی مبتنی بر سلسله‌مراتب و مواردی دیگر که نیازمند باز تعریف هستند.
26.6.2011   داریوش

سئوالاتی از فعالین سیاسی مدافع وجود زندان در جامعه

سئوالاتی که فعالین سیاسی مدافع زندان بایستی در مقابل جامعه انسانی و افکار عمومی پاسخگو باشند از جمله آنکه : 
1-چرا فقط  فعالیت سیاسی نباید جرم محسوب شود و نمی بایست منتهی به اعدام و زندان گردد اما  جرائمی که عامل آن فقر جنسی , اقتصادی , فرهنگی و... است باید منتهی به زندان گردد ? 
2- در فضای آزاد زندگی کردن حق حیوانات و انسانها است پس چرا حق آزاد ی را از انسانهایی که در زندان دولتها هستند و حق آزاد بودن را که از آنهاسلب می کنند , از آن دفاع می کنید ?
3- چرا زندانی که ابزار سرکوب دولتها بر علیه مردم و به انقیاد کشیدن جامعه می باشد را به رسمیت می شناسید? 
4- آیا خون و زندگی فعالین سیاسی از سایر مردم غیر سیاسی رنگین تر و مهمتر است ?
5-آیا بهتر نیست که  به جای زندان از آلترناتیو شیوه های اجباری آموزش دانشگاهی برای مجرمین کم سواد و بررسی و حل مشکلات زندانیان و...استفاده کنند ?
6- چرا نباید سرنوشت انسانهایی که در زندان هستند و خانواده آنها برایتان مهم باشد?
7- آیا شما که سرنوشت انسانهایی که در زندان دولتها هستند برایتان مهم نیست چگونه می تواند سرنوشت حیوانات و محیط زیست برایتان مهم باشد ?
8- آیا نباید به حس مالکیت افراد سیاسی بر جان و مال و سرنوشت مردم پایان داد?
9- آیا نباید بر گفتار و رفتار افراد سیاسی برای  اینکه سلب آزاد بودن را از مردم با زندان می گیرند و حق خود می دانند پایان دهیم و بیش از این خود را وکیل و وصی مردم ندانند?
10- آیا نباید ازهر گونه اعمال خشونت فردی و جمعی و استفاده ازابزار سرکوب جمعی از جانب هر فردی بر علیه افراد و جامعه جلوگیری کرد?
11- آیا نباید تشکلهای داوطلبانه شهروندی بر مراکز موجود قدرت ( در صورت وجود دولت ) و بر عملکرد آنان نظارت داشته باشند?
12-آیا بهتر نیست از تمرکز قدرت در دستان سیاستمداران و دولتمندان جلوگیری نموده و در صورت وجود دولت,  قوه سه گانه را از هم مسقل نمود?
13- آیا بهتر نیست از همان ابتدا زمینه های عینی و عملی دخالت شهروندان را در قانون گذاری و اداره جامعه فراهم کنیم ?
14- کسانی که از اعدام و زندان دفاع می کنند آیا در جنایات صورت گرفته دولتمندان به نوعی شریک نیستند?
15- آیا دفاع فعالین سیاسی از نبود زندان برای خودشان به معنی آن نیست که صرفا به فکر منافع خود هستند و نسبت به مشکلات مردم در جامعه بی تفاوت هستند? آیا از نگاه الیت گرایانه آنان ناشی می شود و خود را تافته جدا بافته از مردم عادی جامعه می دانند? 
16- آیا فعالین سیاسی نباید پاسخگو معضلات اجتماعی باشند و برای آن راه حل انسانی ارائه بدهند? آیا وجود زندان خود هم یک معضل اجتماعی و هم نشانی از وجود دیگر معضلات اجتماعی نیست ?
17- آیا حل معضل زندان با توجه به آسیبی که به جامعه می زند از وظایف فعالین سیاسی نیز نیست ?
18- چرا نسبت به وجود کودکان خردسال که همراه با مادرانشان در زندان بسر می برند بی تفاوت هستید?
19- چگونه تضمین می کنید که با زندانیان رفتار غیر انسانی صورت نگیرد?
20- چگونه تضمین می کنید که به زندانیان تجاوز نشود?
21- آیا بر تاثیرات مخرب و لطماتی که زندان بر افراد و پیکر جامعه وارد می کند آگاه هستید?
22- آیا زندانیان در زندان دچار بیماریهای جسمی و روحی نمی شوند ? آیا برای شما فرقی نمی کند و نسبت به آن بی تفاوت هستید ?
23- آیا زندان به معنی انتقام دولت از زندانی نیست?
24- برمبنای چه سنجشهائی می توان مجرم را عادلانه تنبیه کرد و چه کسی براستی از میان انسانها چنین صلاحیتی را دارد؟

نه قفس برای حیوانات و نه زندان برای انسانها, خواست آزادی همه زندانیان را فریاد کنیم

نظام جلالی 26.06.2011







۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه

خدای کعبه , شریک بودن در قتل انسانها به شیوه گردن زدن با شمشیر را انکار کرد

خدای کعبه در پی انتشار یک بیانیه شریک بودن در قتل انسانها با شمشیر در عربستان را شدیدا رد کرده و تقصیر این عمل انحرافی و ترویج آن در اسلام را به علی ابن ابیطالب و شمشیر ذوالفقار ایشان نسبت می دهد. خدای کعبه طی این بیانیه از عموم مسلمین جهان تقاضا کرده است که همچنان به مراسم مذهبی در عربستان ادامه دهید و به فکر پولهایی که به جیب خاندان (گردن زن با شمشیر) شاه فهد می رود نباشید و همانا در هر شرایطی عبادت و زیارت خانه خدای رحمان و رحیم خود را ( که همانا ستمکاران را  می بخشد ) فراموش نکنید و گردن زدن در اسلام جدید نیست و به آن اهمیت ندهید و همانا خداوند رحمان و رحیم خاندان قاتل فهد را می بخشد و این علی است که این سنت انحرافی را در اسلام ترویج داده است ولی خداوند می داند که هدف علی و خاندان فهد همانا ترویج اسلام بوده است. 
خداوند در این بیانیه خود همچنین نوشته است : 
همانطور که می دانید اصلا مهم نیست که چه بلائی سر این جسم خاکی شما می آید. اصلا مهم نیست که چگونه می میرید بلکه مهم آن است که بعد از مرگ هر انسانی وارد زندگی جاودانه می شود و تازه زندگی آغاز می شود. خداوند انسانها را فقط برای آنکه آزمایش کند به این جهان آورده است چراکه تا انسانها به این دنیا نیایند خداوند نمی تواند بفهمد که این انسان گناهکار است یا نه ? آنان که از بچه دار شدن جلوگیری می کنند دشمنان خدایند چراکه دیگر خداوند نمی تواند آنها را آزمایش کند.

پیامبر طنز نویس
فرستاده خداوند رحمان و رحیم خانه کعبه که پیامبر 124001 می باشد.


در عربستان گردن زنی را باشمشير زده و سر بريده را با هليکوپتر برای عبرت ديگران به نمايش گذاشتند+فیلم

نظرخواهی گزارشگران درباره کشتار سراسری زندانیان سیاسی در دهه شصت و بویژه تابستان سال 1367


نظرخواهی گزارشگران از فعالین سیاسی اجتماعی و فرهنگی درباره کشتار سراسری زندانیان سیاسی در دهه شصت و بویژه تابستان سال 1367

 
بیش از سه دهه جنایات نظام جمهوری اسلامی تداوم داشته است. هزاران زخم خورده در سوگ عزیزانشان در داخل و خارج کشور پراکنده اند. ابعادی بسیار گسترده از تاثیرات مخرب و وحشتزای آن بر بخش بزرگی از جامعه آگاه و متعهد ایرانیان باقی گذاشته است. علیرغم گذشت سالهای متمادی اما پس لرزه های این وقایع هولناک را با آمیزه ای از خشم و تنفر از جانیان حاکم در میان بازماندگان و بویژه نسل جوان آنان مشاهده میکنیم. چه باید کرد؟ چگونه میتوان التیامی بر این زخم  ها یافت؟
گفته میشود که پرده ها هنوز کنار نرفته اند و بسیاری از زوایای این جنایت هولناک افشا نشده است. بنظر شما پشت پرده چه می تواند باشد؟
 
نظریاتی مبنی بر این هستند که برای محاکمه عاملین کشتار سراسری زندانیان سیاسی در دهه شصت و بویژه تابستان 1367 بعنوان اوج خشونت و انسان ستیزی ج ا علیه زندانیان سیاسی میبایستی از هم اکنون آغاز کرد. اقدامات  همگانی و مشترک, سمینارهای سراسری, کمیته های حقیقت یاب مستقل و غیره تشکیل داد و در سطح بین المللی اجرای عدالت و دادخواهی را بنیان گذاشت و پیگیری کرد. ارزیابی شما از این نظریات کدامند؟
کمیته های حقیقت یاب چنانچه  آنرا ضروری میدانید کدام مختصات و ویژه گی  ها را بایستی دارا باشد؟
آقای موسوی و کروبی هنوز دهان باز نکرده اند. از زبان یاران خود میگویند مخالف جنایات  خمینی بوده اند و از سوی دیگر کلمات جادوئی!! امام راحل, خط امام و غیره را ورد زبانشان دارند. در آن دوران سیاه در مصاحبه خود این کشتارها را تائید کرده اند.  قضاوت شما در اینباره جیست؟
 
بعنوان یکی از بارزترین اقدامات بازماندگان این کشتارها تشکیل  گردهمائی سراسری  درباره کشتار زندانیان سیاسی بوده است. هم اکنون چهارمین  گردهمائی سراسری تدارک دیده میشود. چنانچه این اقدامات را دنبال کرده اید. نقد و نظرتان برای پیشبرد, بهسازی و برگزاری موفقیت آمیز تر آن چیست؟
 
با تشکر از شما
گزارشگران
 
توجه:
پاسخ های کوتاه خود را زیر متن منتشر شده روی سایت میتوانید بنویسید در قسمت نظر خواهی
در این لینک:
 
چنانچه پاسخی طولانی تر از یک صفحه دارید لطفا متن وورد آنرا به آدرس سایت ارسال نمائید
 

۱۳۹۰ خرداد ۳۱, سه‌شنبه

به متحصنین میدان رودولف در کلن بپیوندیم

دراعلام همبستگی و ادامه حرکتها و اشغال میدان ها که از خاورمیانه آغاز شد وبه اسپانیا , یونان و فرانسه و... کشید , اکنون به متحصنین میدان رودولف در کلن بپیوندیم. 
از تاریخ 19.06.2011 تعدادی از جوانان و فعالین متعرض به سیاستهای ریاضت طلبانه دولت سرمایه داری حاکم , اقدام به اشغال میدان رودولف و حضور شبانه روزی در آنجا گرفتند که این حرکت همچنان ادامه دارد.
با توجه به حرکت صورت گرفته و حضور جوانان در میدان رودولف , طبیعی است که اکنون فرصت بسیار مناسبی برای حضور تمامی معترضین و معتقد به چنین حرکتهایی می باشد.
حضور ما در میدان رودولف همبستگی با متحصنین در یونان، اسپانیا و فرانسه است و هم اعتراض به سرکوبهایی که از سوی دولتهای مزبور در طی چند هفته گذشته صورت گرفته است.
ما در همان جا با بحث و گفتگو ها برای آکسیونهایی که ضد استثمار است تصمیم می گیریم و بر ضد آنها مبارزه می کنیم
 
این حرکت مردمی از گرایشات ضد اتوریته، ضد اقتدار، ضد سلطه وضد سرمایه داری و به شکل افقی از پایین در حال شکل گیری است و  به هیچ  حزب خاصی وابستگی ندارد.
در صورت پیوستن به این حرکت اعتراضی به اشکال زیر میتوان از این حرکت حمایت کرد.


  1. حضور خودتان در میدان و بردن وسایل لازم برای خواب جهت اقامت درازمدت
  2.  در اختیار گذاشتن وسایل لازم همچون چادر , کیسه خواب و.... به متحصنین در صورت نیازآنان
  3. حضور چند ساعته در میدان در طول روز
  4. بردن مواد غذایی و آب جهت حمایت از متحصنین در میدان.
  5. حضور کوتاه مدت صرفا" جهت اعلام حمایت از متحصنین.
  6. بازتاب دادن خبر تحصن در رسانه های مختلف و پوشش خبری آن
  7. اعلام خبر ازطرق گوناگون به دوستان و رفقا ( ایمیل , فیس بوک , تلفن , تویتر,  فریند فید , وبلاگ و...)  
  8. و به هر طریقی که می توانید به متحصنین اعلام کنید که تنها نیستند.
9- از بردن شمع, موزیک, پلاکارد, لگن پلاستیکی برای شستن ,زیرانداز, میز ,صندلی , پتو, نیمکت و ایده های جدید استقبال می کنند
    Rudolfplatz in Köln

    ۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه

    توصیه های بزرگترین طنز نویس احمق قرن به خودش


    بابا جان چند بار بهت بگم سرت را تو هر سوراخی نکن , خطرناکه , از ما گفتن , تازه اصلا به تو چه مربوط , سر پیازی یا ته پیاز , طنز نویسی هم که بلد نیستی لااقل برو فقط نقدت را بنویس , تازه نونت نبود , آبت نبود , طنز نویسی واسه چی چیت بود ? اصلا به تو چه مربوط که میری به بزرگترین عوضی ها گیر می دی ? احمق جان یک دستمال یزدی بخر و بعدش برو کفش پادو ها و نوکرهای بزرگترین شخصیت های مذهبی و سیاسی تاریخ را واکس بزن , اینجوری نه تنها برای خودت دشمن درست نمی کنی بلکه کلی هم طرفدار پیدا می کنی ,  تازه دل نازک متوهمان به مردان و زنان بزرگ مذهبی و سیاسی تاریخ را نمی شکنی , از قدیم گفتند دل شکستن هنر نمی باشد تا توانی دلی بدست آور , تازه بعدشم میری گیر می دی به بزرگترین متفکر مارکسیست معاصر  , خوب ابله جان برو گیر بده به کوچکترین متفکر مارکسیست معاصر تا به کسی هم بر نخوره , از قدیم گفتند بازی بازی با دم شیر هم بازی !
    تازه از اون بدتر می ری سراغ بزرگترین مرجع تقلید شیعیان جهان و یک سری سئوالات فقهی می پرسی , خوب حالا که چی ? 
    از اون طرف هم می ری به باید و نباید های طنز فرهنگی ما گیر می دی , تازه از اون بدتر به مقام های امنیتی و نظامی هم گیر می دی و سئوالات ناجوری می پرسی !آخر و عاقبتت به خیر, از ما گفتن , وقتی مردی خاکسترت را به باد هوا هم نخواهند سپرد بلکه خاکسترت را می ریزند تو چاه مستراح یک سیفونم می کشند تا لااقل خیال خودت راحت شود و باد را نیز آلوده نکنی


     توصیه های بزرگترین طنز نویس احمق قرن به خودش 17.06.2011

    ۱۳۹۰ خرداد ۲۷, جمعه

    تدارک تظاهرات در دفاع از مبارزات مردم سوریه در مقابل سفارت خانه های رژیم بشار اسد

    سرکوب گسترده و وحشیانه مردم توسط رژیم بشار اسد موجب شده است که بر خشم مردم افزوده شود و باورشان به خود، آنها را تا پیروزی در خیابان نگه خواهد داشت.حضور گسترده مردم سوریه , رژیم بشار اسد را سردرگم کرده است و مشاورین و متخصصین سرکوبگر سپاه پاسداران نیز نه تنها نتوانسته اند کمکی به رژیم بشار اسد بنمایند بلکه اوضاع سیاسی سوریه را برای بشار اسد وخیم تر کردند و با عدم شناخت خودشان از روحیات و روانشناسی مردم سوریه و عدم جامعه شناختی مردم سوریه , تصور کردند ظاهرا با کنترل اوضاع به طور موقت در ایران ( که آتش زیر خاکستر است) , حال می توانند نسخه غیر انسانی سرکوب یکسانی را برای مردم سوریه نیز بپیچند. قطعا شکست دولت سوریه شکست نهاد های امنیتی ایران نیز محسوب خواهد شد و به نفع جنبش مبارزاتی مردم ایران خواهد بود. مبارزات مردم سوریه برای مردم ایران آموزه های مهمی به همراه خواهد داشت و روحیه مردم ایران با پیروزی نهایی مردم سوریه افزایش خواهد یافت و به همان نسبت مراکز امنیتی رژیم تضعیف خواهند شد. تداوم مبارزه و افزایش حضور مردم در خیابانها عواملی هستند که نزدیکی پیروزی مردم سوریه را نوید می دهد. بنابراین می توانیم با شعارهایی مثل : 
    مرگ بر دیکتاتور , چه سوریه , چه ایران 
    بشار اسد جنایت می کند, خامنه ای حمایت می کند
    مبارک , بن علی , نوبت سید علی
    بن علی ,مبارک , نوبت بشار اسد
    و...... تظاهراتهایی را در مقابل سفارتخانه های سوریه سازماندهی کنیم تا مردم سوریه بدانند که از مبارزات آنها حمایت می کنیم و کشتار مردم سوریه توسط سپاه پاسداران را محکوم می کنیم.

    نظام جلالی



    ۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

    گزارشی طنز از هفته منصور حکمت (ع) در کلن


    روز شنبه 11.06.2011 طنز نویس ما خرش را گم کرده بود و همچون ملا نصرالدین به دنبال خرش بود.خسته و کوفته و نا امید اطلاعیه ای دید با مضمون هفته منصور حکمت , بزرگترین متفکرمارکسیست معاصر  که ناگهان آنچنان ذوق زده شد که خرش را فراموش کرد چراکه در طول عمرش فقط ذکر و فکرش خودش بود و خرش و تصور می کرد که بین انسانها بزرگترین متفکروجود ندارد و حتی خودش را بزرگتر از خرش نمی دانست و از آنجائی که اساس سوسیالیسم منصور حکمت انسان است با مفاهیم جدیدی در مفهوم انسانیت می توان آشنا شد پس اگر منصور حکمت بزرگترین متفکر است پس بقیه انسانها کوچکترینند. طنز نویس ما به فکر فرو رفت پس آیا ملانصرالین نیز بزرگترین طنز نویس بوده است پس من می شوم ملانصرالدینیست طنز نویس کوچک و خر ملا برای خر من می شود بزرگترین خر دنیا , پس خر من می شود "خریسم ", ساعت 6 از پله ها رفتم بالا که دیدم حکمتیستها ی از مارکسیسم عبور کرده در سالن مشغول آماده کردن سالن هستند  و برنامه ساعت 7 شروع شد.خودکار و کاغذ را آماده کردم تا به دقت صحبتها را یاد داشت کنم و به خرم درس انسانیت معاصر را یاد دهم و امیدوار بودم بعد از این جلسه به جای ملانصرالدینیست  به حکمتیست تبدیل شوم چراکه عاقبت حکمتیست بودن کسب قدرت سیاسی است ولی عاقبت طنزنویسی سیاسی زبان سرخ دهد سر سبز را بر باد. به جای اینکه یک عمر من به دنبال خرم و خرم به دنبال من باشد هر دو می رویم در یک بزرگترین حزب جهان و هم من از دربدری راحت می شوم و لا اقل می شوم آبدارچی بزرگترین حزب جهانی و خرم هم با آمدن در حزب و کار حزبی به یک جایگاهی و پستی می رسد و لا اقل یک علوفه حسابی گیرش خواهد آمد و جایگاهی را در تاریخ به خود اختصاص خواهد داد.

    مجری برنامه اینچنین گفت :
    "هفته منصور حکمت فرصتی است تا از این انسان بزرگ و  بزرگترین متفکرقرن یادی کرده باشیم. هر عنصر کمونیستی باید بتواند آثار منصور حکمت را تبلیغ کند تا بتوانیم این انسان بزرگ را به جامعه معرفی کنیم." 
    پس از سخنرانی 3 نفر از بزرگترین منصور حکمت شناسان قرن معاصر, جلسه بدون پرسش و پاسخ به پایان رسید.
    بعد از این برنامه پر بار که بسیار آموختم و به نتایج بزرگی رسیدم از جمله اینکه این بزرگترین انسان اگر زمان مارکس بود قطعا مارکس خود را شاگرد کوچک او می دانست و اگر محمد , عیسی و موسی بعد از او آمده بودند الان ما اسلام حکمتیستی , مسیحیت حکمتیستی و یهودیت حکمتیستی داشتیم. اگر استالین بعد از حکمت بدنیا آماده بود آن موقع استالین خود را حکمتیست می دانست و نه مارکسیست. 
    منصور حکمت انسانی بزرگ و والا مقام, انسانی برتر و دانشمندترین دانشمندان در هر قرنی محسوب می شود.انسانی بزرگ و دانشمندی فرهیخته که تا کنون تاریخ بشری به خود ندیده است و نخواهد دید. با مرگ منصور حکمت ضربه جبران ناپذیری به کل مارکسیتهای سابق جهان که اکنون خود را حکمتیست می دانند, وارد گردید و علت شکست مارکسیستهای جهان در قرن معاصر, مرگ نابهنگام رفیق کبیر منصور حکمت بود.منصور حکمت آنچنان مارکسیست بزرگی بود که تمامی کتابهای او به تمامی زبانهای دنیا ترجمه شده است و در تمامی دانشگاه های جهان به جای کتب مارکس از کتابهای منصور حکمت برای تدریس مارکسیسم استفاده می شود.از آنجائی که منصور حکمت پس از مارکس ظهور کرده است و کامل کننده اوست بنابراین نیازی به خواندن کتابهای مارکس نیست.منصور حکمت آنچنان انسان بزرگی بود , آنچنان تحلیلگر سیاسی بزرگی بود که می توان برای تحلیل مسائل سیاسی مبارزاتی روز در هر قرنی به کتابهای او مراجعه کرد. برای چگونگی شیوه مبارزه در هر قرنی می توان کتابهای او را خواند.منصور حکمت تمامی مبارزات کنونی در خاورمیانه , اسپانیا, یونان و... را پیش بینی کرده بود.منصور حکمت کاشف بزرگ تئوری سیاه و سفید بود و زمانی آن را کشف کرد که با خودکار سیاه در حال نوشتن بر روی کاغذی سفید بود.



    نوشته : بزرگترین طنز نویس احمق قرن



    یونان , دمکراسی مستقیم همین حالا

    گزارش جالبی از تجمع چند روز پیش مردم در آتن در لینک زیر موجود است که نکات بسیار مهمی دارد.
    دمکراسی مستقیم همین حالا
     این شعار  کمپ خشمگین ها بود حدود نیم میلیون نفر در آتن در تجمعی شرکت داشتند که میکروفون برای همه آزاد بود. بعضی از آنها اولین بار بود که برای جمع بزرگی صحبت می کردند. و مورد تحسین بقیه قرار می گرفتند.  هیچ حزبی بطور سنتی برای تظاهرات فراخوان نداده بود. مردم ساختارهای خود سازماندهی را از اسپانیایی ها فرا گرفته و تیم های پزشکی/امنیتی/نظافت/ رسانه ای و غیره را بوجود آوردند.  آنها در اجرای هر کاری اصل و معیارهای دمکراسی مستقیم را مبنای کار خود قرار می دادند همبستگی انترناسیونالیستی سوار بر امواج رسانه ای مستقل از اسپانیا و پرتقال مردم را بسیار خوشحال کرد. تلویزیون دولتی یونان هم مجبور به پخش مستقیم کمپ خشمگین ها شد.  پاپاندرو قول داد که امکان تصمیم مردم را مورد بررسی قرار دهد.  آهنگساز معروف  تئودوراکیس هم چند روز پیش از این سخنرانی مهیجی کرده بود که مردم را خیلی روحیه بخشیده بود.  این گرایش نوین جهان امروز است. که هم رسانه های بالایی ها آنرا نادیده می گیرند و هم احزاب سنتی از راست و  چپ
    داریوش

    ۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه

    Erklärung zur Kampagne gegen „Hijab“

    Sonnabend 4. Juli 2009
    Alle Fassungen dieses Artikels: [Deutsch] [فارسى]

    Hijab ist ein patriarchales Instrument zur Kontrolle des weiblichen Körpers. Die sexistische Phantasie der Männer verwandelt den Körper einer Frau zu einem Tabu bzw. Sexobjekt. Die Beherrschung über die Bekleidung ist ein Instrument für die Unterdrückung und Erniedrigung der Frau. Scharia und islamistische Regime wachen mit aller Gewalt darüber. Das islamische Regime hat in den letzten 3 Jahrzehnten die Zwangsverschleierung mit Gesetzesgewalt den iranischen Frauen aufgezwungen. Islamische Zwangsverschleierung ist für jede Frau Pflicht, unabhängig von religiöser und nationaler Zugehörigkeit.
    Islamische Regeln der Verschleierung werden schon in der Grundschule 9jährigen Mädchen zeremoniell aufgezwungen. An ihrem 9. Geburtstag erfahren die Mädchen an einem für sie veranstalteten „Fest der Verpflichtung“, dass sie nun angeblich heirats- und gebärfähig sind und sind auch somit ab diesem Tag zum Tragen des Schleiers verpflichtet. Der Zwang zur islamischen Verschleierung ist nicht nur eine gesetzliche Verpflichtung, sondern die Regierung setzt mit massiven polizeilichen Kontrollen Frauen und Mädchen unter Druck, erniedrigt sie in der Öffentlichkeit, wenn sie dies nicht beachten sollten. Um diese Vorschrift in die Praxis umzusetzen, sind PolizistInnen eingesetzt. Aber auch bei privaten und familiären Zusammenkünften und Feiern tauchen sie auf, verbreiten Angst und verhaften die Anwesenden. In dieser Atmosphäre herrscht immer große Verunsicherung.
    Die Polizei und sog. Sittenwächter haben die Erlaubnis zu dieser Willkür und schicken Frauen und Mädchen als „schlecht verschleiert“ in Gefängnisse. Im letzten Jahr gab es nach offiziellen statistischen Zahlen 113.000 Verhaftungen. Ahmadinejads Regierung bezeichnete solche menschenfeindlichen Maßnahmen als „Plan zur sozialen Sicherheit“. Gleichzeitig zur polizeilichen Unterdrückung der Frauen ist seitens der Regierung eine flächendeckende Werbekampagne in Gang gesetzt, um die islamische Bekleidung als die neueste Mode zu präsentieren. In diese Kampagne hat das Regime sehr viel Geld investiert. Gleichzeitig rechnen ständig die Geschäftsinhaber, die eher nichtislamische Kleidung verkaufen, mit dem Verlust ihrer Gewerbeerlaubnis.
    Es ist bezeichnend, dass die Politiker des islamischen Regimes sich zwar hin und wieder in der Öffentlichkeit bereit erklären über Themen wie Staats- und internationalen Terrorismus zu verhandeln und zu diskutieren, jeglichen Dialog über Kopftücher und Verschleierung der Frauen aber strikt ablehnen. Auch ausländische Frauen und Mädchen, die sich als Touristen im Iran aufhalten, sind verpflichtet, sich islamisch zu kleiden. Das Aufzwingen der Verschleierung stellt auch hier eine besondere Form der Fremdbestimmtheit dar.
    In den letzten 30 Jahren haben iranische Frauen einen weit verbreiteten Kampf für die Gleichberechtigung geführt. Sie stellen täglich mit ihrer bewusst gewählten nichtislamischen Kleidung die reaktionären Gesetze in Frage. Aus Angst vor brutaler Unterdrückung fordern sie jedoch nicht offiziell die Freiheit zur Kleidungswahl.
    Selbst wenn einige Frauengruppierungen aus unterschiedlichen Gründen, sei es weil sie mit der islamischen Regierung zusammenarbeiten oder aus Glaubensgründen sich an islamischer Gesetzgebung halten wollen, wird dies keineswegs am partriarchalen Charakter von Hejab etwas ändern. Im Gegenteil der Kampf für Freiheit und Gleichberechtigung gegen Zwangsverschleierung und deren Konsequenzen nimmt noch stärker an Bedeutung zu.
    Unsere Forderungen sind deshalb:
    Unterstützt uns in unseren Aktivitäten zur Aufklärung über und im Kampf gegen Hijab! Islamisten setzen Kopftuch als ein Instrument und als ihre ideologische Fahne ein. Gesetze der Scharia erklären Hijab als ein angeblich gottgegebenes Gesetz, obwohl die Geschichte des Patriarchats viel älter als der Islam ist.
    Unterstützt uns in unseren Kampf gegen patriarchale Gesetze, für die Trennung von Staat und Religion und für die Freiheit der Frauen! Weil Rechte der Frauen und Kinder Menschenrechte sind, und weil Menschenrechte für alle gelten, leistet Widerstand gegen das Aufzwingen von Zwangsverschleierung! Jedes einzelne Mädchen, jede Frau, die ihre Haare verstecken muss, verstärken die Herrschaft eines Teils der Menschheit über den anderen. Leistet dieser Geschlechterordnung Widerstand!
    An Lehrer/innen, Trainer/innen und Sozialpädagog/innen, Klärt Frauen, Mädchen und deren Eltern über geschichtliche Wurzeln der frauenfeindlichen Bedeutung von Hejab auf! Wir unterstützen Sie gerne dabei. Gebt nicht gegenüber Eltern auf, die ihre Kinder zwangsverschleiern wollen!
    Setzt euch ein für ein Erziehungssystem frei von frauenfeindlichen, traditionellen Geboten und religiösen Gesetzen! Hijab ist keine Kultur, sondern es ist eine Instrumentalisierung der Religion durch menschliche Hand. Die Aufklärung über und Widerstandsleistung gegen Zwangsverschleierung liegt auch in eurer Hand. Leistet gegenüber dem islamisch– politischen Druck Widerstand! Akzeptiert keine islamische Zensur! Spiegelt die Unzufriedenheit und Proteste der Frauen und Kinder gegen Hejab in der Öffentlichkeit wider!
    An Politiker/innen, Aktivist/innen der politischen Parteien, Abgeordnete der Parlamente, Verhindert die Verbreitung von Hijab! Setzt euch ein für die Trennung von Staat und Religion und für die Einhaltung demokratischer Grundsätze in den Schulen und Bildungsstätten! Macht jeden Dialog mit den religiösen Regierungen wie der iranischen von der Einhaltung der Rechte der Frauen und Kinder abhängig!
    Fordert das Einhalten des internationalen Rechts der Selbstbestimmung, auch der freien Kleidungswahl. Wo immer die Einhaltung der Menschenrechte von islamischen Gesetzen abhängig gemacht wird, protestiert gegen diese Politik und unterstützt uns in unserem Kampf gegen Hejab als ein Symbol der Geschlechterapartheid, der Unterdrückung der Frauen- und Menschenrechte!

    Netzwerk zur Solidarität mit der iranischen Frauenbewegung „Arbeitsgruppe zur Bekämpfung von „Hejab“
    27.04.2009
    iran.women.solidarity@gmail.com
    http://iran-women-solidarity.net

    بیانیه ی کمپین مقابله با حجاب



     

    يكشنبه 17 آوريل 2011
    تمام ترجمه هاى اين مقاله : [Deutsch] [فارسى]


    فلسفه حجاب زنان و دليل وجودی آن چيست؟ چرا مردان موظف به حجاب نيستند؟
    حجاب ابزاری پدر سالارانه برای کنترل رفتار و کردار جنسی زنان است. مرد سالاری، با به خدمت گرفتن سنت و مذهب، بدن زن را به تابویی سحرآمیز تبدیل میکند که تملک بر آن امتیازی برای مردان محسوب می شود. حجاب سمبل این اقتدارو ابزارعلنی تحقیرو سرکوب زنان است.
    اسلامیست ها پاسداری از این خرافه را با سخت جانی تمام هنوز ادامه می دهند. دولت اسلامی در ایران در طول سه دهۀ گذشته حجاب را به زور قانون بر زنان تحمیل کرده است. پوشش اسلامی برای همۀ زنان و دختران صرف نظر از تعلقات دینی، مذهبی و ملی اجباری است.
    مدارس ابتدایی دخترانه در ایران موظفند قواعد حجاب را به کودکان درنه سالگی طی یک مراسم دولتی به نام "جشن تکلیف" بیاموزند واز آن پس آن ها را کنترل کنند. اجبار به پوشش اسلامی فقط در حد اعلام قانون نيست. دولت با کنترل شدید پلیسی به آزار و تحقیر زنان و دخترانی می پردازد، که قواعد حجاب را رعایت نمی کنند. پلیس های زن و مرد ی که برای اجرای اين قانون استخدام شده اند موظف به کنترل زنان و دختران در محل های عمومی و حتی در گردهمایی های خصوصی و خانوادگی هستند. دستگاه پلیسی رژیم آرامش زنان را در همه جا مختل می کند.
    دست ماموران باز است که به اختیار خود زنان و دختران به اصطلاح "بد حجاب" را دستگیر کرده و به زندان منتقل کنند. رقم رسمی دستگیری ها در سال گذشته ١١٣٠٠٠ اعلام شده است. دولت ایران این اقدامات ضد بشری را "طرح امنیت اجتماعی" نام گذاری کرده است. همزمان با سرکوب پلیسی زنان، حکومت مبارزه تبلیغاتی وسیعی به راه انداخته تا حجاب اسلامی را به مد روز تبدیل کند. مبالغ قابل توجهی در این زمینه سرمایه گذاری می شود. درعین حال با مغازه دارانی که لباس های غیر اسلامی می فروشند تا حدخلع جواز کسب مقابله می شود.
    سیاستمداران جمهوری اسلامی ایران مدعی بحث و مذاکره در بارۀ موضوعاتی چون تروریسم، پروندۀ هسته ای و... هستند اما هیچ گونه بحث و مذاکره ای در مورد حجاب زنان را نمی پذیرند. حتی زنان و کودکان دختر غیر ایرانی که به عنوان توریست برای مدتی محدود در ایران اقامت دارند، موظف به پوشیدن حجاب اسلامی هستند. در طول سی سال گذشته زنان ایران مبارزات گسترده ای را برای حقوق برابر با مردان به پیش برده اند. بسیاری از زنان در ایران این قوانین ارتجاعی را به طور روزمره با انتخاب پوششهای غیر اسلامی زیر سوال می کشند. مدافعان حقوق زنان اما بطور رسمی و علنی خواست آزادی پوشش را در دستور مطالبات خود قرار نمی دهند تا فعالان را از سرکوب رژیم حفظ کنند.
    از نظر ما تحمیل حجاب به زنان و دختران ازجانب دولت اسلامیست ایران نوعی گروگان گیری و اسارت محسوب می شود.
    اين موضوع که گروهی از زنان به دلايل مختلف، همکاری با رژيم يا اعتقاد به تابعيت از قانون مذهبی به توجيه حجاب می پردازند از ماهيت مردسالارانه آن نمی کاهد. بلکه بر اهميت و ضرورت مبارزه زنان آزادی خواه و برابری طلب در افشای حجاب و نتايج آن در انقياد زنان میافزايد.
    فمینیست ها!
    در افشا و مقابله با حجاب به عنوان سمبل آپارتاید جنسی همراه ما باشيد! اسلامیست ها از حجاب بعنوان ابزار و پرچم ایدئولوژی شان استفاده می کنند. قانون شرع حجاب زنان را امری اعتقادی و الهی محسوب می کند. حال آنکه تاریخ حجاب به قدمت حاکمیت پدرسالاری و دست کم ٣٠٠٠ سال قدیمی تراز اسلام است. درپيشبرد مبارزه علیه قوانین پدرسالاری، برای جدایی مذهب از دولت و برای آزادی زنان در کنار ما باشيد.
    انسان های آزادیخواه و سازمان های مدافع حقوق بشر!
    اگر حقوق زنان و کودکان حقوق بشر است و اگر حقوق بشر برای همه انسان ها و هريک از آنها اعتبار دارد، در مقابل تحمیل حجاب به زنان و کودکان ایستادگی کنید. تک تک زنان و کودکانی که هر روزه موی سر شان را میپوشانند، به اقتدار و ارجحیت بخشی از انسان ها به بخش دیگر قوت می بخشند. با این بی حقوقی روزمره مقابله کنید.
    معلمین، مربیان تعلیم و تربیت، مددکاران اجتماعی!
    زنان و مردان و کودکان را با ریشههای تاریخی و کارکرد ضد زن حجاب آشنا کنید. برای پیشبرد این کار می توانید از ما کمک بگیرید. در مقابل والدینی که حجاب و سایر قوانین اسلامی را بر کودکان تحمیل میکنند راه تسليم را در پيش نگيريد. برای پيش برد آموزش رها از همه تعليمات زن ستيز که مذهب و سنت را به خدمت می گيرد تلاش کنید.
    نویسندگان، هنرمندان، خبرنگاران!
    نمی توان حجاب را به بهانه فرهنگی مقدس و بنا براين غير قابل تغيير توجيه کرد. فرهنگ فرآورده انسان هاست و ابزارسازی از مذاهب هم به دست آدميان صورت می گيرد. افشای حجاب و مقابله با تحمیل قوانین سرکوبگرانۀ حجاب به زنان و کودکان در دست شما هم هست. در برابر فشار سیاسی و روانی اسلامیست ها ایستادگی کنید. به سانسور تن ندهید. نارضایتی و اعتراضات زنان و کودکان را در مقابله با حجاب در افکار عمومی انعکاس بخشید.
    سیاستمداران و فعالین احزاب سیاسی، نمایندگان پارلمان ها!
    - با گسترش و تشويق حجاب برای زنان و کودکان مقابله کنید.
    - برای جدایی مذهب از دولت و رعايت اين اصل دمکراتيک در مدارس و نهاد های تعلیم و تربیت تلاش کنید.
    - بخواهيد که مذاکره و ارتباط با دولت های مذهبی مثل دولت ایران مشروط به رعایت حقوق زنان و کودکان گردد.
    - رعایت بی چون و چرای قوانین بین المللی در آزادی پوشش را خواستار شوید.
    - به سیاست دولت هایی که رعایت حقوق جهانروای بشری را مشروط به اجرای قانون اسلام می کنند، اعتراض کنید.

    به ما کمک کنید که با حجاب به عنوان یکی از مظاهر تبعيض جنسيتی و نفی آزادی زنان و حقوق بشر مبارزه کنیم.

    شبکه همبستگی با مبارزات زنان ایران 

    گروه کاری مقابله با حجاب

    ٢٠٠٩/٠٤/٢٧

    ۱۳۹۰ خرداد ۱۹, پنجشنبه

    راههای مقابله با شوکر برقی چیست?

    شوکر های برقی مدلها ی گوناگونی دارد.
    1- ممکن است با پوشیدن بادگیر پلاستیکی زیر یک لباس در صورتی که شوکر برقی از نوعی باشد که لباس بادگیر را پاره نکند شاید کار ساز باشد که البته باید امتحان کرد.
    2-امکان دارد لباس چرمی نیز در صورتی که توسط شوک برقی پاره نشود و از آن عبور نکند در مقابل شوک برقی کار ساز باشد که البته باید امتحان کرد
    3- به همرا داشتن شوک برقی برای دفاع شخصی و استفاده متقابل
    4- نمی دانم در ایران از کدام مدل استفاده می کنند ولی یک مدل که در آمریکا و اروپا استفاده می کنند و به شکل کلت است 2 سر فلزی در بدن فرو می رود و شوک زیادی را ایجاد می کند و فکر نمی کنم راهی برای مقابله تا الان باشد ولی با این حال باید به زبانهای مختلف در اینترنت گشت اما شاید داشتن یک کوله پشتی که در آن وسایلی باشد که سرهای سوزنی شوکر نتواند از آن عبور کند مفید باشد چون معمولا از پشت سر وسط کمر را نشانه می گیرند و اگر دوست همراه ما سیم چین داسته باشد شاید بتواند سر سیم ها را قطع کند.
    5- البته پاشیدن بنزین به کسی که شوکر برقی دارد نیز کار ساز خواهد بود و می توان بنزین و نوشابه گاز دار را قاطی کرد و به سمت مهاجم پاشید.


    به هر حال امیدوارم دوستان راه های عملی ارائه بدهند چراکه هدف ار این نوشته صرفا باز کردن بحث و ارائه راه حل های عملی است

    ۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سه‌شنبه

    آغاز تظاهرات هر روزه تا سقوط رژیم با اتخاذ تاکتیک های مبارزاتی و شیوه های دفاعی

    22 خرداد می تواند فرصتی  برای آغاز مبارزات به اشکال مختلف و تظاهرات هر روزه تا سقوط رژیم  باشد در صورتی که حضور مردم گسترده و فعالیتها متنوع بوده و تمامی شهرها و میادین شهری را در بر بگیرد تا رژیم نتواند براحتی آن را سرکوب کند.
    از آنجائی که امکانات تبلیغی فراوانی در اختیار شورای هماهنگی راه‌سبز امید وجود دارد و مورد پشتیبانی رسانه های بزرگ و قدرتمند قرار دارد و فعالیت ها و اطلاعیه های آن ها در سطح وسیعی منتشر و منعکس می شود بنابراین توده های ناراضی و مخالف رژیم که فاقد رسانه های همه گیر و تاثیر گذار هستند می توانند در شرایط حاضر برای آغاز مبارزات , زمان آغازاعتراضات خود را با آنان هماهنگ کنند و از فرصت تبلیغاتی بدست آمده برای سازماندهی وسیع تظاهرات روزانه استفاده نمایند. طبیعتا هر کسی در خیابان با توجه به شرایط و اوضاع خود تصمیم می گیرد که چگونه و کجا حضور پیدا کند و شعار بدهد یا ندهد. هر فردی خود تصمیم می گیرد که چگونه مبارزه کند ولی قطعا وسعت میدان حضور مردم و گستردگی مبارزات و متنوع بودن شیوه های مبارزه با توجه به اصل غافلگیری و منحصر به فرد بودن و نوع آوری در مبارزه می تواند نتایج مثبت تری را به همراه داشته باشد.
    با توجه به اینکه رژیم در مکانهای اعلام شده تظاهرات خود را متمرکز خواهد کرد بنابراین در نقاط دیگر شهرآسیب پذیرتر خواهد بود و می توان رژیم را سردرگم نموده و از تمرکز نیروهای سرکوبگر جلوگیری نمود.
    آن چیزی که باعث می شود عوامل رژیم بی محابا اقدام به دستگیری افراد کنند اطمینان آنان به عدم خطر از جانب دستگیر شدگان است بنابراین باید ریسک دستگیری را برای سرکوبگران بالا برد.

    چند نکته مهم:

     1- اگرمی خواهید جمعیت را هدایت و رهبری کنید  می بایست گروهی حضور پیدا کنید. یک نفر رهبری و هدایت را به عهده می گیرد و سایر دوستان مواظب ایشان باشند چون نیروهای امنیتی لباس شخصی درون جمعیت روی سر دسته های هدایتگر جمعیت متمرکز می شوند وسعی می کنند خود را به آن فرد نزدیک و با چاقو یا شوک برقی یا اسلحه آن فرد را از جمعیت جدا کنند و با خود ببرند بنابراین مراقب اطراف رهبر گروه به دقت باشید.
    2- بعضی از لباس شخصی ها تلاش می کنند نقش انحرافی هدایت جمعیت را به عهده بگیرند و در نقش رهبر جمعیت ظاهر شوند تا بتوانند  به آن سمت و سو دلخواه دهند بنابراین در هر حالتی هوشیار باشید و به آن فکر کنید.
    3- افراد لباس شخصی معمولا از لباس خاصی استفاده می کنند که زود برای نیروهای امنیتی قابل تشخیص باشد یعنی از مدل خاص و کمیاب لباس یا از لباس با رنگ های خاص استفاده می کنند یا یک وسیله مشخص همراه خود دارند که در درگیریها اشتباهی دستگیر یا مضروب نشوند و حتی گاهی لباس سبز یا عینک نیز استفاده می کنند و حتی صورت خود را می پوشانند که کمی شبیه به تظاهر کنندگان بشوند.
    4- در تظاهرات سعی کنید به همه چیز دقت کنید و در ذهن خود بسپارید و حتی چهره های اطرافیان و حرکتهای آنها را تحت نظر داشته باشید چراکه نیروهای امنیتی رفتارهای عادی ندارند  و چون اهداف خاصی نیز دارند بنابراین رفتارهای آنها متفاوت خواهد بود.

    5- مسیری را که قصد دارید در آن حضور پیدا کنید می بایست کاملا بشناسید و روز قبل یا چند ساعت قبل مجددا از آن محل عبور کنید و اگر نیروهای رژیم از قبل آنجا حضور داشته باشند متوجه آن خواهید شد و می توانید آنها را شناسایی و از آنها فیلمبرداری کنید.
    6- هر خیابانی را که برای حضور خود انتخاب می کنید بهتر است که قبلا به دلیل حضور خود در آنجا فکر کرده و دلیل قانع کننده ای داشته باشید.
    7- تا آنجا که ممکن است وسایل دفاعی خود را قبلا در مکانهایی که قرار است بروید جاسازی کرده باشید و سعی کنید همراه خود وسیله ای که باعث شود برایتان پرونده شود به همراه نداشته باشید.
    8- حضور در خیابانهایی که محل خرید و بازار است معمولا می تواند مناسب باشد و در صورت لزوم بتوانید نمک , سرکه, پودر فلفل( برای پاشیدن در چشم برای فرار در صورت لزوم) نوشابه یا نوشیدنی های شیشه ای (که بتوان در صورت لزوم پرتاب کرد برای ایجاد ترس مخصوصا در دل موتور سواران و....) موز و استفاده از پوست آن یا روغن مایع خوراکی ( برای انداختن یا ریختن در مسیر سرکوبگران موتوری ) خرید میوه ها یا صیفی جات سفت مانند شلغم , ترب , کلم قمری , چغندر قند, سیب زمینی , پیاز, گلابی , سیب درختی و....( که بتوان به جای سنگ استفاده کرد و به سوی موتور سواران پرت کرد تا کنترل موتور خود را از دست بدهند)
    9- به مکانهایی که دوربین دارد دقت کنید و سعی کنید مسیری را انتخاب کنید که فاقد دوربین باشد و همچنین مکانی باشد که تردد در آن طبیعی باشد. 
    10- حضور در خیابانهایی که مسیر تظاهرات نیست ولی پر جمعیت است می تواند تبدیل به محل تظاهرات شود و این مکانها با توجه به اینکه رژیم انتظار آن را ندارد مناسبتر خواهد بود
    11- با توجه به اینکه غافلگیر کردن و بر هم زدن نظم و تدارکات نیروهای سرکوبگر با اهمیت است بنابراین شرکت در مسیر ها ی دیگر و قبل از ساعات اعلام شده بسیار مفید خواهد بود.
    12- به جای شعارهای همیشگی بر بالای پشت بام ها قبل از آغاز تظاهرات ها می توان خبر رسانی کرد مانند: فردا, خیابان , مرگ بر دیکتاتور
    13- یکی از مسائلی که باعث می شود خطر دستگیری ها کمتر شود ایجاد ترس در مزدوران و عوامل رژیم است. باید ریسک دستگیری افراد را برای عوامل رژیم بالا ببریم. تا زمانی که نیروهای مزدور رژیم از بی دفاع بودن مردم مطلع هستند با اطمینان و بدون ترس اقدام به حمله  و دستگیری مردم می کنند.
    همان اندازه که در سطح گسترده بحث آمادگی و مقابله با نیروهای سرکوب طرح شود حتی اگر کمتر کسی این آمادگی دفاع شخصی را داشته باشد ولی باز باعث می شود که به راحتی جرعت نکنند عده زیادی را دستگیر کنند و بدانند که می تواند هر دستگیری برای خودشان هزینه داشته باشد.
    14- به هر وسیله ای که می توانیم باید ایجاد سروصدا کنیم و شهر را از حالت سکوت خارج کنیم تا در دل نیروی رژیم ایجاد ترس شود و موجبات سردرگمی آنها را فراهم کنیم و به این وسیله نیز می توان مردم شهر را از تظاهرات و گستردگی آن مطلع کرد.


    15- سعی کنیم که در گروه های چند نفره بیرون برویم تا بتوانیم مراقب یکدیگر باشیم تا اگر یکی از ما را خطر دستگیری تهدید می کرد بتوانیم آزاد کنیم و هم اینکه عوامل رژیم بدانند تعرض به یک نفر امکان تعرض به خودشان را بالا می برد.


    16- به همراه داشتن سیگار و فندک , گذاشتن پودر فلفل در ظرف های مختلف و مکانهای گوناگون, گذاشتن بنزین یا گازوئیل در ظرف های متفاوت و مکانهای مختلف ,گذاشتن کپسول های  آتش نشانی سایز کوچک مخصوص خودرو در محل های مناسب و گوناگون و گذاشتن  هر گونه وسیله دفاعی دیگر در مکانهای مختلف


    17- گذاشتن تله برای عوامل رژیم و کشاندن آنها به محل های مورد نظر تا بتوانیم فرصت گریز از دستان آنها را پیدا کنیم.

    18- فیلم برداری و شناسائی عوامل رژیم مثل حرکتهای گذشته تا اینکه در بین مردم شناخته شوند که نتوانند  به شکل پنهانی در خدمت دستگاه های امنیتی و سرکوبگر باشند.


    19- در مکان اصلی تظاهرات  که توسط خود شما انتخاب می شود می بایست شناخت کامل به محل داشته باشید یا کسانی از جمع شما محل را کاملا بشناسد. بنابراین خود شما باید دقیقا بدانید که مسیر رفت و برگشت  چگونه خواهد بود.


    20- فراموش نکنیم که در هنگام دستگیری حتی اگر فقط دستان شما فلفلی باشد با مالیدن به چشمان نیروهای سرکوب می توانید از دستان آنها بگریزید. حتی داشتن زیور آلات تیز می تواند در صورت لزوم موجبات رهائی را فراهم کند. داشتن شال محکم یا کمربند با سری مناسب می تواند برای رهائی در شرایط خاص ما را یاری کند.


    21- نوع لباس  , کفش و حتی کوتاهی یا بلندی مو در رهائی ما یا دستگیری راحتر ما می تواند موثر باشد.


    22- خود شما باید ابتکاراتی را بکار ببرید که نوین ,جدید و غافلگیر کننده باشد بنابراین هدف از این نوشته بیشتر همان ایجاد ترس و بالا بردن هزینه دستگیری آزادیخواهان , برای سرکوبگران است .


    23- تا آنجا که امکان دارد سعی کنید در شرایط درگیری صورت خود را بپوشانیم.


    24- در صورت امکان مسیر هائی را انتخاب کنیم که دوربین ندارد یا اگر می توانید به شکلی آنها را از کار بیندازیم.


    25- نیروهای موتوری سرکوبگر باید بدانند که از این پس آنها به راحتی نمی توانند به مردم یورش ببرند و هزینه آن را نپردازند.

    26- نیروهای سرکوبگر باید بدانند که از این به بعد  احتمال دارد توسط بخشی از نیروهای امنیتی کشته شوید تا که حاکمیت آن را به گردن مردم بیندازد بنابراین مواظب باشید که توسط بخش امنیتی خود رژیم کشته نشوید که رژیم شدیدا به شهید واقعی نیاز دارد که بسیجی یا پاسدار یا نیروی انتظامی واقعی باشد که بر مزارش بتوانند اشک تمساح بریزند. بنابراین بیشتر از آنکه به فکر حمله به مردم باشید باید مراقب باشید که توسط خود رژیم قربانی نشوید.



    راه های مقابله با شلیک گلوله های رنگی (پينت بال) نیروهای سرکوبگر به مردم :

    از این گلوله ها ی رنگی برای نشانه گذاری معترضین استفاده می شود که هم ایجاد ترس کنند بین مردم و هم بتوانند در فرصت مناسب آنها را شناسائی و دستگیر کنند.

    در صورت اصابت به لباس باید بتوانید لباس خود را عوض کنید بنابر این طوری لباس بپوشید که در چنین شرایطی لباس رنگی شده را بتوانید در بیاورید.
    مواد این گوی های پلاستیکی به سادگی با دستمال پاک میشود. بنابراین توصیه میکنم حتما یک دستمال پارچه ای با اندازه متوسط با خود به همراه داشته باشیم.  مهم است که از اطرافیان سوال کنیم آیا لباس یا موهای ما رنگی شده است یا خیر. گاهی بدون اینکه متوجه شویم مورد اصابت این گوی ها قرار گرفته ایم. بنابراین بهتر است تنها بیرون نرویم. 
    مطلب دیگر آنکه در بسیاری از موارد می توان از شیوه های خود آنان بر علیه خودشان استفاده کرد. می توان با پرتاب تخم مرغ رنگی آنها را نشانه کرد تا سر فرصت بتوان از آنها عکس و فیلم تهیه کرد برای  شناسائی کردن یا هر اقدام دیگری که لازم بود 
    یا اینکه درون تخم مرغ ها می توان روغن سیاه , گیریس , بنزین , نفت , گازوئیل, لجن , چسب مایع و.... پر کرد و آنها را به موتور سواران و نیروهای سرکوبگر پرتاب کنید. البته باید هر کسی خودش فکر کند و شیوه های جدیدی را پیدا کند و یا قبلا وسایل مورد نیاز خود را در جاهائی جا سازی کند و به نحوه حمل آنها فکر کند.
    مطمئنا نیروهای سرکوبی که تمام بدنشان بوی نفت و بنزین و گازوئیل بدهد نمی توانند دیگر در خیابان بمانند و در چنین روز هائی که آتش در خیابان وجود دارد (برای مقابله با گاز اشک آور) برایشان خطرناک خواهد بود و سر درد هم خواهند گرفت پس مجبور به ترک خیابان خواهند شد و موتور سواران نیز با برخورد چنین تخم مرغ هائی به صورتشان تعادل خود را از دست خواهند داد .
    به هر حال استفاده از شیوه های جدید باعث غافلگیری نیروهای سرکوبگر خواهد شد.


    در پایان تاکید می کنم این مطلب برای کسانی است که تصمیم خود را گرفته اند که در تظاهرات شرکت کنند چراکه شرکت یا عدم شرکت یک تصمیم فردی است و من در این زمینه به کسی نمی گویم که چه باید بکند.
     
    نظام جلالی 08.06.2011

    در رابطه با نوشته خانم خراسانی / اکرم موسوی


    دو شنبه 30 مه 2011

    خانم نوشین احمدی خراسانی در مقاله ای تحت عنوان «مانکن های ایرانی، برقع پوشان اسلامی» از جمله به گروه کاری مقابله با حجاب نیز پرداخته اند و خواهان گفتگویی به دور از شعار در مورد حجاب شده اند.
    من ابتدا تصویری که ایشان از ما گروه کاری مقابله با حجاب داده اند را می آورم و به اینکه شعار بودن یک گفته یا نوشته با چه معیاری سنجیده می شود کاری ندارم. ایشان بخشی از فعالان جنبش زنان را کسانی تصویر کرده است که با احساس شرم از گذشتۀ سیاسی و اجتماعی خود با افراط و تعصب از آن طرف بام افتاده اند و با نفرین کردن، به تخاصم و مقابله با اساس یک نوع پوشش روی آورده اند. من فعلا به روانکاوی متقابل فمینیست های داخل کشور نمی پردازم و چند نکته مقدماتی را اشاره می کنم تا شاید اگر گفتگویی درگرفت زمینه هایی داشته باشد.
    زنان فعال سیاسی و اجتماعی در زمان انقلاب اساسا در درون گفتمانهایی مردانه و در سازمانهای سیاسی مردانه به فعالیت مشغول بودند و اصولا چیزی به نام جنبش زنان به معنای امروزی آن وجود نداشت. پس جنبشی که هنوز متولد نشده بوده نمی تواند شرمگین آن زمان باشد. جنبش کنونی زنان ایران با همه ی گوناگونی اش با فاصله گرفتن از آن گذشته شکل گرفته است. قطعا این یا آن فرد خودش می تواند شرمگین یا سربلند باشد. بخشی از جنبش زنان خارج از ایران از جمله گروه کاری مقابله با حجاب، پوشش را فقط یک تیکه پارچه نمی بیند و در این رابطه قصدش روشنگری می باشد. برای نمونه می توان به پالتاکهایی که ما در این زمینه برگزار کردهایم رجوع کرد. سخنرانی پروین ثقفی در مورد ریشه ی تاریخی حجاب و رابطه اش با قدرت های حاکم و پدر- مردسالاری، بعنوان یک نمونه، و مقاله ی مژده نورزاد در رابطه با حجاب در اسلام، نمونه ای دیگر از کارهایی است که افراد این گروه انجام داده اند. از کارهای دیگر معرفی کتاب خانم سیران آتش است که او خود را یک زن مسلمان ولائیک می داند. ما هم بعنوان بخشی از جامعه مدنی ایران با سخنرانی ها و بحث و گفتگو به نقد این نمادهای قدرت پرداخته ایم که خانم خراسانی هم آنها را زن ستیزانه می داند و در این زمینه به روشنگری پرداخته. حالا من می پرسم کدامیک ازاین کارها غیرمدنی بوده یا از ابزارهای غیرمدنی استفاده شده؟ ایشان می گوید مسئله اش ماهیت پوشش نیست بلکه شیوه برخورد قدرت ها با آن است. اگر گفتگویی می خواهد شروع بشود تعیین مسئله هم جزیی ازآن است. برای من شخصا اصل حجاب مسئله است و در مورد آن به روشنگری و نقد می پردازم و نه فقط به شیوه ی برخورد دولت ها. البته امیدوارم به مرور و به ترتیب در مورد مقولاتی هم چون جامعه مدنی، ایدئولوژی، سیاست زدایی از جنبش زنان و بحث حجاب، هم گرایی و واگرایی، دوستان دیگر در این گروه کاری یا بیرون از آن وارد گفتگو شوند. برای اینکه گویا خانم خراسانی احکام و پیش فرضهای خود را در مورد این مقولات بعنوان بدیهیات تلقی کرده است. ایشان توجه نکرده است که اگر پوستۀ بیرونی بدیهیات ایشان را خراش دهیم، ایدئولوژیک بودن بسیاری از آنها به وضوح دیده خواهد شد. به امید اینکه بتوانیم بر مبحث مهم حجاب که یکی ازپایه ای ترین مباحث فمینیستی درکشورهای به اصطلاح اسلامی است، نوری بیافکنیم.
    کلن29.5.2011

    نکاتی در مورد نوشتۀ خانم احمدی خراسانی



    مژده نورزاد
    يكشنبه 5 ژوئن 2011

    مطلب مانکن های ایرانی ، برقع پوشان اسلامی خانم احمدی خراسانی را خواندم.چند نکته توجهم را جلب کرد. مایلم در بارۀ آن چند خطی بنویسم.
    در کشور آلمان، اتریش ، بخشهائی از سویس و فرانسه قانونی [1] وجود دارد که صورت افراد نباید به عنوان مثال در تظاهرات طوری پوشیده باشد که تشخیص هویت آنها ممکن نشود. برقع در فرانسه ممنوع شد، چون زنانی که با برقع رانندگی می کنند، باهواپیما مسافرت می کنند، در مهد کودک یا کودکستان به دنبال فرزندشان می روند، قابل شناسائی نیستند و به این ترتیب حقوق اجتماعی را تهدید می کنند. این قانون برای همه هست، اگر قانونی غیر عادلانه است باید به طور کلی برای همه لغو شود، حق ویژه نباید برای هیچ فردی وجود داشته باشد.اگر مشکلی داریم، باید با کل این قانون مخالفت کنیم. در ضمن این نکته را نباید فراموش کنیم که حتی مسلمانان سفت وسخت هم موافق برقع نیستند. برقع در زمان حکومت طالبان در افغانستان اجباری شد و به بی هویتی و بی حقوقی کامل زنان انجامید.
    در مطلب خانم احمدی خراسانی به گونه ای به بیانیه کمپین مقابله با حجاب برخورد شده که انگار ما زنان این گروه کاری با مسلسل و چوب و چماق مانند سربازان رضا شاه دیکتاتور به دنبال زنان چادری و با حجاب هستیم و به زور خواهان کشف حجاب شان می باشیم. خانم احمدی خراسانی ید طولائی در حذف کردن دارند، یک کلمۀ مقابله را می نویسند و تمامی بیانیه را ندیده می گیرند، همانطوری که ایشان کل جنبش زنان در سی سال گذشته در خارج از ایران را از تاریخ حذف می کنند و در نوشته هایشان تنها از جنبش 15 سالۀ زنان سخن می رانند. این هم شیوه ای است. در بند بند بیانیه کمپین مقابله با حجاب صحبت از خواست مقاومت فمینیست ها، انسان های آزادی خواه و مدافع حقوق بشر، معلمان، مربیان تعلیم وتربیت، مددکاران اجتماعی، نویسندگان، هنرمندان وخبرنگاران در مقابل تحمیل حجاب به کودکان و زنان مطرح است نه متد کشف حجاب رضاشاهی. در بند آخربیانیه از سیاستمداران، فعالین احزاب سیاسی و نمایندگان پارلمان ها خواسته می شود به مقابله با گسترش و تشویق حجاب برای زنان و کودکان ( کمک مالی از طرف اتحادیه های مسلمانان به پدران برای تحمیل حجاب به کودکان) و تلاش برای جدائی مذهب از دولت و رعایت این اصل دمکراتیک در مدارس بپردازند. طرح جدائی مذهب از دولت و آموزش و پرورش اصل پایه ای یک جامعۀ سکولار است که خانم احمدی خراسانی نباید مخالفتی با آن داشته باشند. در این بیانیه تأکید ما بر کار ترویجی و روشنگرانه است و نه تخاصم با انسان های دیگر. در معرفی کتاب و پالتاک هایمان هم همواره به این نکته اشاره کردیم.
    همانطوری که عده ای مانند خانم رهنورد، همگرای خانم احمدی خراسانی به حجاب اعتقاد دارند و به گفته خودشان حجاب را اصل صریح قرآن می دانند و در جامعه به ترویج آن خواهند پرداخت، من ودوستانم در گروه کاری مقابله با حجاب، حجاب را ابزاری پدر/ مردسالارانه برای کنترل رفتار جنسی زن و اصولن برای کنترل شخصیت زن و به عنوان نماد تحکیم قدرت مرد برزن و به عنوان نشان دهندۀ زن به عنوان ابژۀ جنسی که باید از چشم نامحرم محفوظ بماند می دانیم. حجاب و کنترل سکسوالیته حوزۀ اقتدار مردسالاری بوده وهست. این نظر ماست. سؤال من از خانم احمدی خراسانی این است که چگونه نظر خانم رهنورد و امثال او باعث دوقطبی شدن جامعه نمیشود با وجود اینکه این همه زن در ایران مخالف حجاب هستند از مسلمانش گرفته تا مسیحی و کلیمی وارمنی وآتئیست و...ولی نظر کمپین مقابله با حجاب باعث دوقطبی شدن جامعه می شود، چیزی که خانم احمدی خراسانی در نوشته خودشان مدعی می شوند.
    از کی تا به حال مطرح کردن نظرات و کار ترویجی و روشنگرانه در مورد آن نظر، کاری غیرمدنی و ایدئولوژیک است؟ خانم احمدی خراسانی با انگ ایدئولوژیک بودن حرکت کمپین مقابله با حجاب، حکم بعدی را هم در مورد ما صادر می کنند که ما با انتگره شدن جامعه برای نیل به سکولاریزاسیون در تضاد هستیم. از نظر من در جامعه برابر ، بی تبعیض، باعدالت اجتماعی، آزاد وسکولار آینده مذهب امر خصوصی و شخصی افراد جامعه است. جامعۀ سکولار آینده از آزادی تک تک افراد جامعه در اعتقاد و یا عدم اعتقاد به مذهب، دفاع بی قید وشرط می کند.
    ما درهیچ نوشته و پالتاکمان به قول خانم احمدی خراسانی در دنیای مجازی و در هیچ سخنرانی و جلساتمان در دنیای غیر مجازی خواهان کشف حجاب زنان نشده ایم.ما خواست ممنوعیت حجاب کودکان در مدارس آلمان را مطرح کردیم، چون به نظر ما هیچ کودکی نمی تواند اختیاری حجاب را قبول کند. ما خواهان ممنوع شدن هرگونه نشانۀ مذهبی در کلاس های مدارس هستیم. وقتی کودکان به سن 18 سالگی رسیدند، خودشان می توانند مذهبی را بپذیرند یا رد کنند.
    خانم احمدی خراسانی در بخشی از نوشته شان از شرمساری زنان انقلابی دیروز و فمینیست های امروز از یک دهه سکوت در برابر حجاب در دهه پیش از انقلاب نوشته اند. اگر فرض را براین بگذاریم که ادعایشان درست است، نظرشان در مورد زنانی که بعد از سه دهه، هنوز در مورد حجاب اجباری سکوت می کنند و هرگز رفع حجاب اجباری رابه عنوان مطالبه مطرح نمی کنند چیست؟ آیا این زنان نباید شرمگین تر باشند؟
    با آرزوی بهروزی

    ۱۳۹۰ خرداد ۱۶, دوشنبه

    ستاره ای تنها در قفس و در چنگال عوامل جمهوری اسلامی در زندان است, تنهایش نگذاریم - همراه با اسامی!

    ستاره – اشرف علیخانی  را بجرم اندیشیدن و نوشتن احضار کردند, محکوم کردند و حکم را به اجرا گذاشتند. سه سال برای اندیشه اش, سه سال برای ازادگی اش میبایستی در قفس بماند. صدایش را کسی نشنود و خاموشی در پیش بگیرد. شکنجه و محرومیت از حقوق انسانی در انتظار اوست. در سکوتی  بی جان و گمنام, اما با افتخار و سربلندی به زندان رفت.  رنج و محنت اسارت و محرومیت را بجان خرید تا از حق زیست و اندیشه  خود و مردم ایران دفاع کرده باشد. ستاره در آخرین دردنامه اش نوشت که: فریاد میزنم که حتا اگر در زندان مثل پسر داییم بمیرم اما تن به  خفّت و بی‌ شرافتی نخواهم داد.
    از آزادگی و سربلندی ستاره ( اشرف علیخانی ) دفاع کنیم. دفاع از اشرف علیخانی دفاع از آزادی و حرمت تمامی انسان هائی است که پرچم  بیداری و آگاهی را در کشورمان در برابر شبح سیاه ظلمت و استبداد حاکم بر افراشته اند و تن به ذلت و سکوت  نمی دهند.
    با حمایت خود از این فراخوان و دفاع از ستاره و کلیه زندانیان سیاسی در ایران,  اعتراض خود را به  حاکمیت استبدادی -  مذهبی جمهوری اسلامی اعلام داریم.  و صدای رسای آنان باشیم.
     
    کانون روزنامه نگاران و نویسندگان برای آزادی
    رونوشت: به نهادهای دمکراتیک بین المللی و مدافعان حقوق بشر و زندانیان سیاسی
    ترجمه به زبانهای انکلیسی و آلمانی
    04..06.2011
     
    آدرس برای اعلام پشتیبانی
     
    اسامی:
    میلا مسافر - ژاله وفا -  ناهید باقری ( گلد اشمید ) – فرزاد سلطانزاده نادری - حمید رضا رحیمی - امیر جواهری لنگرودی -  جهانگیر گلزار - مینو همیلی – شهلا مسافر - میلاد خاوری - آزاده سپهری – هما میر نیا -  آمادور نویدی - رویا دیناروند - امین بیات -  حامد ابراهیمی -  شکوه میرزادگی -  علی فرمانده -  تینا جاویدپور - نظام جلالی - برهان عظیمی - حسین نقی پور -  سهیلا لیندهورست - صلاح ایراندوست -  مهناز قزلو – پروین ریاحی – رویا تیموری -  یعقوب صفائی – بهزاد جوادیان -  امیر پیام - بصیر نصیبی – رضا صالحی - محمود دلخواسته - فرخ قهرمانی -  فرهنگ قاسمی –عباس عاقلی زاده - مصطفی مرید - زرین پاک نژاد - کمال ارس - جهان برجیان - داریوش افشار - ندا نوآور – کریم خوش عقیده -  اکبر پور احمدی - بهروز سورن – شکیبا ببری - فرزان صفائیان - علی دروازه غاری – عسگر شیرین بلاغی -  رضا بی شتاب - جمشید صفاپور – رضا بهبودی - بینا داراب زند -  نادر ساده – رسول شوکتی - حنیف حیدرنژاد – علی یحیی پور سل تی تی – کریم کارساز -  رحیم استختری - هوشنگ دیناروند - صفا مرادی - بهرام چوبینه – انور میرستاری – هیمن محمودی – فضائل عزیزان -  علی صمد پوری -  سیاوش عبقری – شهلا عبقری -  ک الوند - عاطفه اقبال – اکبر حاج بابائی – کورش عرفانی – مجتبی نظری – سیروس بینا - شیوا محبوبی - پرویز میر مکری – بهزاد امیری –  شازی دابوئی - داریوش مجلسی - مهرداد کریمی -  داود امیر آبیاض - مرجان افتخاری - ویکتوریا ازاد - مسعود نوری جاوید - محمد انوشه - شایسته وطن دوست - پیروز زورچنگ - آریا خسروی - سعید پرتو
     
    نهادها:
     
    کانون روزنامه نگاران و نویسندگان برای آزادی

    کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران - برلین

    جامعه مدافعان حقوق بشر و دموکراسی هامبورگ

    سازمان زنان هشت مارس (ایران -افغانستان )

    جمعی از فعالین کارگری

    کمیته دفاع از آزادی و برابری در ایران – وین

    مجله هفته

    بنیاد اسماعیل خویی

    جنبش سبز لندن

    کانون پناهندگان ایرانی
     
    انجمن فرهنگی - اجتماعی اندیشه - گوتنبرگ (سوئد
     
    کانون همبستگی با کارگران ایران - گوتنبرگ 
     
    کمیته آمریکائیان و ایرانیان پیشرو
     
    رادیو آوا بخش فارسی رادیو فلورا – آلمان
     
    کانون پشتیبانی و دفاع از مبارزات مردم ایران - هانور
     
    انجمن حمایت از حقوق دمکراتیک زندانیان سیاسی

    کانون فرهنگی خیام - مونیخ
     
    رسانه ها:
     
    سایت لجور
     
    ایران تریبون

    سازمان هشت مارس

    سایت هزل

    سایت آینه روز

    کانال کاوه پرستو

    خبرنامه ملی ایرانیان

    سایت رنگین کمان

    وبلاگ شاهین شهر - اندیشه های ( سیاسی) نوین و مترقی
     
    سایت گزارشگران

    پژواک ایران

    وبلاگ مهناز قزلو

    سینمای ازاد

    وبلاگ حقوق انسانی‌ و اولیه بشر
     
    وبلاگ آزاده سپهری
     
      وبلاگ اشتراک

    البرز ما
     
    وبلاگ کمیته دفاع از آزادی و برابری در ایران – وین

    وبلاگ جمعی از فعالین کارگری

    وبلاگ خبری گزارشگران
     
    کمیته آمریکائیان ایرانیان پیشرو

     وبلاگ منوچهر مرعشی

    کتابفروشی ملی ایرانیان

    باز آفرینی واقعیت ها

     سایت کانون فرهنگی خیام

    سایت مجله سیاسی فرهنگی هفته