۱۳۹۱ خرداد ۱۱, پنجشنبه

عذر خواهی موسوی اردبیلی کافی نیست و ما جنایات اسلامگرایان را هرگز فراموش نخواهیم کرد



 زندگی چند نسل را به همین راحتی با قوانین اسلامیتان به نیستی و نابودی کشاندید شما مردان خدا و دقیقا بر اساس آموزه های دینی تان چنین کردید که تازه خود شما مبلغ و مروج این دین بودید.
بهترین فرزندان مردم را در خیابان و زندان کشتید و یا در جنگ به کشتن دادید و ثروت هنگفت کشور را غارت کردید آن هم به قیمت فقر و بدبختی و فلاکت و آوارگی مردم و زمانی هم که 20 سال پیش مشخص شد که پول هنگفتی در حساب شماست گفتید که پول را مجاهدین به حساب من ریختند که من را بد نام کنند ولی نگفتید که مبلغ پولها چقدر بوده است و با آن پولها چه کردید ?
موسوی اردبیلی می گوید :" بالاخره روزگار عوض شده، مخاطبان، آقایان مردمی هستند که غالباً تحصیل کرده‌اند و شاید تحصیلات عالیه دارند. نباید فکر کنند علمای دین از دنیا بی‌خبرند. مرادم فقط اطلاع از مسائل جاری و سیاسی دنیا نیست، بلکه مسائل عمیق تر، مسائل فکری مردم که از قضا در زندگی آن‌ها هم تأثیر دارد و در دیانت آن‌ها تاثیرگذار است."
در جواب باید گفت که نه فکر نمی کنیم که علمای دین از دنیا بی‌خبرند بلکه مطمئن هستیم که هم متحجرند و هم از دنیا بی خبرند و هم بی سواد هستند و به عبارتی می دانیم که علمای دین شیاد هستند.

 موسوی اردبیلی می گوید :" اگر کسی اعتقادات ما را قبول ندارد، خوب نداشته باشد، ولی این مجوز اهانت و هتک حرمت نیست. آزادی بیان در هیچ منطق و فرهنگی به معنای آزادی اهانت نیست. در کشورهایی هم که خود را داعیه‌دار آزادی می‌دانند، گاهی اوقات برای اهانت به افراد مجازات‌هایی را در نظر می‌گیرند که شاید اگر فرد اهانت‌کننده به جای اهانت صدمه‌ای جسمی و جانی وارد کرده بود به آن مقدار مجازات نمی‌شد. مگر می‌توان گفت که اهانت به یک انسان مجاز نیست ولی اهانت به اعتقادات میلیون‌ها انسان مجاز و بی‌اشکال است. کدام عقل و منطقی این را قبول می‌کند؟!"

 در جواب باید گفت که جمهوری اسلامی هزاران نفر را در زندانها از جمله  سال 67 اعدام کرد فقط با یک سئوال که مسلمان هستید یا نه به جوخه اعدام سپرد و نه تنها نسبت به اعتقادات ادیان دیگر اهانت و هتک حرمت روا داشت بلکه آنها را شکنجه و اعدام کردند و دقیقا در دوران ریاست شما در قوه قضائیه اعضای محفل روحانی ملی بهایی کشته شدند.شما می گوئید آزادی بیان در هیچ منطق و فرهنگی به معنای آزادی اهانت نیست پس چرا جمهوری اسلامی به بی دینان و ادیان دیگر نه تنها اهانت کرده بلکه شکنجه و اعدام کرده است.خود شما علمای شیعه وقتی به اعتقادات بیش از یک میلیارد مسلمان سنی اهانت می کنید و به اعتقادات چند میلیارد مسیحی و یهودی و بهایی و....توهین و اهانت می کنید اشکال ندارد ?
موسوی اردبیلی عذر خواهی کافی نیست و برای ثبت در تاریخ باید به جنایات صورت گرفته اعتراف کنید. به جنایاتی که همچنان صورت می گیرد اعتراض نمی کنید البته نه به خاطرما بلکه به خاطر خودتان که کمی از عذاب وجدان احتمالی شما کاسته شود و کمی از خشم مردم نسبت به شما جنایتکاران کاسته شود ولی چون می دانید که مردم می دانند شما بر اساس آموزه های مذهبی و اجرای قوانین اسلامی جنایت کردید بنابراین انتظار افشاگری از شما غیر واقعی است و نمی خواهید تا آیندگان بدانند که بر مردم این سرزمین چه ها که نرفته است و شما مردان خدا چه جنایاتی که نکردید.موسوی اردبیلی, اشکالات و نارسائی‌هائی که شما می گوئید وجود دارد نامش جنایت و غارت ثروت ملی است که مسئولیت آن ,هم با شماست و هم دقیقا به اسلام کثیفتان ربط دارد.مذهبی که شما مراجع تقلیدش باشید که دزد و آدمکشید باید به آن مذهب رید.

 ما باید صدای آنانی باشیم که مظلومانه کشته شدند .ما از حق آنها که پایمال شده دفاع خواهیم کرد .ما باید برای روشن شدن عمق جنایات و زوایای پنهان آن تلاش کنیم

موسوی اردبیلی در اوایل انقلاب  رئیس دستگاه قضایی کشور بود و وظیفه تدوین قوانین کیفری، جزائی و حقوقی دادگستری و انطباق آن‌ها با موازین شرع و فقه اسلامی را داشت.موسوی اردبیلی دومین رئیس قوه قضائیه بعد از انقلاب بود. 

اولین محفل روحانی ایران

از ابتدای انقلاب تا نیمه سال ۱۳۵۹، اعضای محفل روحانی ملی به طور مستمر مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. در اسفند ماه ۱۳۵۸، دکتر حسین نجی، عضو محفل روحانی ملی، تلگرامی به آیت‌الله خمینی، رئیس جمهور بنی صدر، دادستان کل دادگاه انقلاب، آیت‌الله علی قدوسی و سازمان مرکزی نظام پزشکی فرستاد و در آن چندین فقره حمله به منزل مسکونی‌اش توسط افراد مسلح و دستگیری همسرش را شرح داد. وی خواستار توصیه در مورد چگونگی توقف این تعرضات شد. شکایت نامبرده چندان مورد توجه قرار نگرفت.[۴] هر نه عضو محفل روحانی ملی به همراه دو نفر از معاونین مشاوره قاره‌ای در یکی از جلسات محفل روحانی ملی در یک منزل شخصی، توسط افراد سپاه پاسداران انقلاب در ۳۰ مرداد ۱۳۵۹ و بدون رعایت تشریفات قانونی دستگیر شدند.[۵] خانواده‌های ناپدیدشدگان مصرانه مورد را از زمان ناپدید شدن این افراد تا بهمن ماه ۱۳۵۹، طی ملاقات با دادستان کل کشور، آیت‌الله قدوسی، رئیس قوه قضاییه، آیت‌الله محمد بهشتی و سخنگوی مجلس، اکبر هاشمی رفسنجانی دنبال کردند. در ملاقاتی در تاریخ نوزدهم شهریور ۱۳۵۹، رفسنجانی تأیید کرد که دستور دستگیری یازده بهایی صادر شده بود، اما گفت که اعضای خانواده زندانیان نمی‌توانند تا تکمیل مراحل بازپرسی با آنها ملاقات کنند. با این وجود، در تاریخ هفدهم مهر ۱۳۵۹، رفسنجانی حرفش را عوض کرد و مدعی شد که دولت هیچ عضو محفل روحانی را بازداشت نکرده‌است و در عوض قضیه ناپدید شدن بهاییان را به طور غیر قابل قبولی به یک گروه مستقل نسبت داد.
سرنوشت نه عضو محفل روحانی ملی و دو تن از معاونین مشاوره قاره‌ای نامعلوم باقی مانده‌است. اگر چه گزارشاتی مبنی بر اینکه این افراد در زندان اوین به مدت کوتاهی در بازداشت بوده‌اند وجود دارد، هیچ گونه خبری از آنها از تاریخ ۷ شهریور ۱۳۵۹ به دست نیامده و اکنون همگی متوفی تلقی می‌شوند.

دومین محفل روحانی ایران

در فاصله کوتاهی بعد از ناپدید شدن اعضای اولین محفل روحانی ملی، ایرانیان بهایی گرد هم آمدند تا اعضای جدید محفل روحانی ملی را انتخاب نمایند. اعضای دومین محفل روحانی ملی همگی واقف بودند که ممکن است سرنوشت پیشینیان خود را داشته باشند.
مسؤولین سریعاً اعضای جدید محفل را مرکز توجه خود قرار دادند. سازمان عفو بین‌الملل گزارش داد که در تاریخ ۲۲ آذر ۱۳۶۰، مقامات ایرانی هشت عضو از نه عضو محفل روحانی ملی را در خانه ذوق الله مؤمن دستگیر کردند.
دستگیرشدگان عبارت بودند از: مهدی امین امین، جلال عزیزی، عزت الله فروهی، ژینوس نعمت محمودی، محمود مجذوب، قدرت‌الله روحانی، سیروس روشانی و کامران صمیمی. آقای مؤمن و فریده صمیمی، همسر کامران صمیمی، منشی محفل، که در پذیرایی کمک می‌کرد نیز بازداشت شدند. سازمان عفو بین‌الملل، یادداشتی جهت واکنش فوری صادر کرد و خواستار فرستادن اعتراض توسط پست و تلگرام، مستقیماً به رئیس دیوانعالی کشور، آیت‌الله موسوی اردبیلی، معاون نخست وزیر، میرحسین موسوی و دادستان کل، مهدی ربانی املشی و درخواست اطلاعات راجع به محل نگهداری دستگیرشدگان، شد. سازمان عفو بین‌الملل همچنین خواستار ارسال اعتراض به وزارت امور خارجه و وزیر کشور شده بود.
در ۶ دی ۱۳۶۰، هشت نفر از نه عضو دومین محفل روحانی ملی ایران بدون محاکمه اعدام شدند. بعد از انکار ابتدایی این اعدامها، آیت‌الله اردبیلی، رئیس جدید قوه قضاییه، سرانجام اعلام کرد که هشت بهایی به جرم جاسوسی برای قدرتهای خارجیاعدام شده‌اند. اردبیلی به سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) گفت که هیچ انگیزه و مبنای مذهبی دلیل این اعدامها نبوده‌است. در اواخر همان ماه، آیت‌الله محمدی گیلانی، رئیس دادگاههای انقلاب مرکز، اعدام اعضای دومین محفل روحانی ملی را به این صورت توجیه کرد که عضویت در جامعه بهایی مترادف با جاسوسی برای سازمانهای استعماری است.
اگرچه اعدامها رسماً اعلام نشدند، بهاییان موفق به کشف محل دفن اجساد در بخش کافرین قبرستان خاوران شدند. بعضی از اجساد به صورت دسته جمعی دفن شده بودند. دختر ژینوس نعمت محمودی، گزارش داد که بعضی از خانواده‌ها برای اطلاع از محل اجساد عزیزان خود مجبور شدند که اول بهای گلوله مصرف شده برای اعدام را بپردازند.

سومین محفل روحانی ایران

در ۷ شهریور ۱۳۶۲، دادستان کل انقلاب، سید حسین موسوی تبریزی، تمام فعالیتهای جمعی و تشکیلاتی بهاییت در ایران را ممنوع اعلام نمود. این دستور انحلال سومین محفل روحانی ملی و حدود ۴۰۰ محفل روحانی محلی را الزامی می‌کرد. عضویت در هرگونه تشکیلات بهایی یا فعالیتی که باعث تشویق مذهب برای غیر بهاییان می‌شد به شدت ممنوع شده بود. دولت صدور این دستور را با این ادعا که تشکیلات بهائی محارب و توطئه گر شناخته می‌شوند و در فعالیتهای جاسوسی شرکت می‌کنند توجیه نمود.
موسوی تبریزی، دادستان کل انقلاب، در مصاحبه‌ای با کیهان هوایی، روزنامه وابسته به دولت، اظهار داشت: «جاسوسی می‌کنند برای دیگران و تحریک و اخلال در بعضی کارها می‌کنند ... این مسائل باعث شده که ما همین الآن اعلام کنیم که تمام فعالیتهای جمعی و تشکیلاتی بهاییت در ایران ممنوع و تا حال هم ممنوع بوده و دولت جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی اینها را به رسمیت نشناخته»
قبل از اینکه محفل روحانی ملی ممنوعیت را بپذیرد، در رد اتهامات دولت نامه سرگشاده‌ای به رهبران ایرانی نوشت . این نامه به اذیت و آزار بهاییان در جمهوری اسلامی اشاره کرد و از مردم ایران، دولت اسلامی و خدا خواست تا به رسمیت بشناسند . این نامه آخرین عمل محفل روحانی ملی قبل حقشان را به عنوان شهروند ایرانی و به عنوان انسان از انحلال داوطلبانه بود .
علیرغم انحلال داوطلبانه، مقامات جمهوری اسلامی به اذیت و آزار و ایجاد رعب و وحشت بین اعضای سابق محفل روحانی ملی و محلی و سایر مقامات اداری آن در سراسر ایران و نیز کسانی که این نامه سرگشاده را در دفاع از بهاییان امضاء کرده بودند ادامه دادند. در اواسط سال ۱۳۶۲، بیش از ۵۰۰ تن از بهاییان که اکثر آنها از اعضای سابق محفل بوده یا با این اعضا در ارتباط بودند بدون هیچ اتهامی دستگیر شدند.
در طول زمان، هفت عضو سابق اعضای سومین محفل روحانی ملی دستگیر و سرانجام توسط دولت اعدام شدند.
ادامه مطلب در ویکی پدیا 

در شهر کورها یک چشمی پادشاه است

khameneyi-russia.jpg
 
وضعیت کنونی زار اپوزسیون باعث شده است که کسانی که شخصیت پرستند و به شخصیت خودشان اعتمادی ندارند و از طرفی دیگر از آنجائیکه دچار از خود بیگانگی شده اند و سرخورده گشته اند در چنین وضعیتی بعد از ناامیدی از موسوی و کروبی اینک به سمت رضا پهلوی روی بیاورند چراکه تصور می کنند در شهر کورها یک چشمی پادشاه است و به امام زاده ایشان دخیل ببندند در حالی که نمی دانند بر سر قبری که گریه می کنند مرده در آن نیست و این آب از سرچشمه گل‌آلوده و آب از آب تکان نخواهد خورد که باید آب پاکی را روی دستشان ریخت تا بدانند آبی از او گرم نخواهد شد.
 
البته عده ای دیگر به دلایل اپورتونیستی امیدوارند که از این نمد بتوانند برای خود کلاهی درست کنند و بر سر ملت بگذارند و در واقع بوی کباب به مشامشان رسیده است البته نمی دانند که دارند خر داغ می کنند.به هر تقدیر این شرایط گذری است و روزی به قدرت توده های مردم و خودشان پی خواهند برد و خواهند دید که هیچ راه دیگری بجز اتکا به نیروی خود وجود ندارد.

۱۳۹۱ خرداد ۱۰, چهارشنبه

راهیابی تنها یک قاتل به مجلس جمهوری اسلامی ?



در خبرها آمده که
"یکی از افراد شرور و قاتل که سوابق بسیاری در محاکم قضایی دارد به عنوان منتخب مردم یکی از شهر ها به مجلس نهم راه یافته است.
به گزارش مجلس نهم ، صبح امروز در راه رو های مجلس شنیده شد که که یکی از منتخبان مجلس نهم که در انتخابات اسفند ماه سال گذشته توانسته بود رای مردم یکی از شهرستان ها را به خود جلب کند به دلیل سابقه ارتکاب قتل عمد و ایراد جرح عمدی نسبت به یک خانواده شهید در دستگاه قضایی دارای پرونده است .
 بنا بر این درگزارش این فرد شرور علاوه بر سابقه قتل عمد سوابق متعددی نیز در موضوع زمین خواری داشته و برخی از زمین های بیت المال را به تصرف خود در آورده است و در همین زمینه نیز رای محکومیت قطعی از سوی دادگستری شهرستان دارد .
نکته قابل توجه اینجاست که به رغم داشتن سوابق شرارت و قتل عمد متاسفانه در اعلام سوابق وی به شورای نگهبان در هنگام تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس نهم هیچ اشاره ای به این سوابق فرد یاد شده نشده بود و پرونده وی سفید تحویل مسئولین شد. از سوی دیگر این فرد هم با تبلیغات بسیار و جلب توجه مردم توانست رای اول شهرستان را به خود جلب نموده و به خانه ملت راه پیدا کند .
 شورای نگهبان اخیراً متوجه سوابق قضایی و کیفری این فرد شده و در حال بررسی این موضوع و اقدامات لازم بعدی است ."

 سئوال اینجاست که آیا فقط یک قاتل در بین این 275 نماینده مجلس وجود دارد?
کشوری که تمام سران حکومت آن در این 34 سال از رهبر , رئیس جمهور, قضات ,نمایندگان مجلس, رئیس قوه قضائیه ,شورای نگهبان, مجلس خبرگان ,فرماندهان , مجمع تشخیص مصلحت نظام ,اعضای سپاه , بسیج , مراجع تقلید که حکم ارتداد می دهند قاتل هستند بنابراین مطرح کردن و عمده کردن فقط یک نفر به عنوان قاتل رد گم کردن است که گویا  بقیه قاتل نیستند و کاملا از هر اتهام دیگری مانند فتوای قتل ,دستور قتل ,مشارکت و همدستی در قتل مبرا هستند.در حقیقت با عمده کردن فقط یکنفر به عنوان قاتل تائیدی است برای بقیه که معصوم و پاک هستند.
ما می توانیم در مورد بقیه اعضای کنونی مجلس تحقیق کنیم و اثبات کنیم که در زندگی نامه ها و پرونده خود سابقه قتل , ترور و شکنجه مخالفین را دارند.
بنابراین معلوم نیست که فتح اله حسینی از حوزه قصرشیرین,قاتل مستقل از باندهای مافیایی حکومت است یا اینکه مربوط به ضعیف ترین عضو یکی از باندهای حکومتی است که قرعه به اسم اون در آمده که مانند سعید امامی قربانی منافع حاکمیت شود یا مانند نقش سعید مرتضوی و حیدری فرد 
در پرونده کهریزک است که مرتضوی را به پست و مقام جدید می رسانند ولی در مورد حیدری فرد بقیه پرونده اش را رو می کنند.
علی اکبر حیدری فرد، یار نزدیک سعید مرتضوی و دادیار دادستان امنیت و از آمرین معلق بازداشتگاه و جنایات کهریزک که چندی قبل در یک هفت‌تیرکشی آشکار در یک پمپ بنزین حاشیه اصفهان به سوژه رسانه‌ها تبدیل گشت؛ متهم به قاچاق عتیقه و مواد مخدر هم شده است. چندی قبل رسانه‌ها نوشتند که علی اکبر حیدری فرد، دادیار زمان دادستانی سعید مرتضوی، مشاور مرتضوی در ستاد قاچاق ارز و کالا در یک پمپ بنزین حاشیه اصفهان و در جدال با شهروندان بر سر نوبت، دست به سلاح می‌شود و پس از شلیک گلوله سوار خودروی خود شده از صحنه می‌گریزد.
در واقع تمامی جنایات و خلاف کاری های بزرگ که صورت می گیرد توسط خود باندهای مافیایی حکومتی است و با مطرح کردن فقط وجود یک قاتل در مجلس و یا فقط یک سعید امامی در وزارت اطلاعات و فقط وجود شکنجه و قتل در کهریزک می خواهند اینگونه وانمود کنند که تمامی حاکمیت دارای پرونده فساد اقتصادی و جنایت نیستند.

۱۳۹۱ خرداد ۹, سه‌شنبه

گزارش مشروح هفتمین اجلاس مشورتی کارگران اتومبیل سازی جهان


مونیخ – 17 تا 20 ماه مه 2012

توضیح: اجلاس مشورتی با کنفرانس فرق دارد و تا کنون به اشتباه این اجلاس، کنفرانس خوانده می­شد.
چنین اجلاسی ابتدا در سوم و چهارم ماه اکتبر 1998 در شهر کلن با شرکت 450 نفر از 10 کشور جهان برگزار شد، از آن به بعد هر سال یک بار این اجلاس در سطح کشوری و هر دو سال یک بار در سطح بین­المللی برگزار شده است. که امسال در چهاردهمین سال این حرکت، هفتمین اجلاس مشورتی بین­المللی در شهر مونیخ برگزار شد.
این اجلاس در ابتدا با هدف تدارکاتی، برای آشنایی، برقراری ارتباطات، تبادل تجربه، مشورت و تبادل نظر و گسترش این روابط به کشورهای دیگر، برگزار شد. از این رو جنبه مشورتی داشت و به این نام خوانده می­شد، حال بعد از 14 سال، اجلاس اخیر به این نتیجه رسید که شرایط برای برگزاری اولین کنفرانس بزرگ بین­المللی آماده است و لذا تدارک آن را در دستور کار خود قرار داد.
هفتمین اجلاس مشورتی کارگران اتومبیل سازی جهان از 17 تا 20 ماه مه در شهر مونیخ آلمان با موفقیت تمام برگزار شد. در این اجلاس بیش از 600 نفر از کشورهای: آفریقای جنوبی، برزیل، ونزوئلا، آمریکا، فیلیپین، کره جنوبی، هند، ایران، ترکیه، روسیه، اُکراین، مجارستان، لهستان، فرانسه، هلند، بلژیک، اسپانیا، پرتقال، ایتالیا، نروژ و آلمان حضور داشتند. از طرف نهادهای همبستگی با جنبش کارگری ایران – خارج از کشور، رفیقی اعزام شده بود که توسط یکی از هواداران جنبش کارگری نیز همراهی می­شد. همچنین آقای بهروز خباز از طرف اتحاد بین­المللی شرکت نموده بود که توسط مترجمینی همراهی می­شد.
دستور کار عمدۀ این اجلاس، تدارک مشخص برای برگزاری اولین کنفرانس بین­المللی بود که با شعارهای:
  • کارگران اتومبیل سازی، سراسر جهان را به حرکت درمی­آورند
  • ما حال خود را برای همکاری و همآهنگی جهانی جهت فعالیت­های مبارزه ­جویانۀ کارگران اتومبیل سازی، آماده می­کنیم.
  • پیش به سوی اولین کنفرانس بین­المللی کارگران اتومبیل­سازی در سال 2014/2015 ، شروع به کار کرد.
در روز اول یک برنامه بازدید جمعی از اردوگاه نازی­ها در داخاو با نثار تاج گل در محل قربانیان این جنایت بزرگ تاریخی برگزار شد که همگان را به شدت متأثر نمود و نمایندگان در سخنرانی­های بعدی احساسات خود را از این دیدار منعکس نمودند.
شب هنگام مراسم افتتاحیه با جشن و سرود و صرف شام و معرفی تک تک نمایندگان برگزار شد. آقای خباز نیز پیام کوتاهی داد و نمایندۀ ما نیز پیام آقای محمود صالحی یکی از رهبران برجستۀ جنبش کارگری ایران را که اختصاصاً برای این اجلاس ارسال شده بود قرائت نمود. این پیام به زبان­های انگلیسی و آلمانی ترجمه و تکثیر شده بود و وسیعاً در میان نمایندگان توزیع شد.
در روز دوم برنامه با خوش­آمدگویی، سخنرانی پیرامون اوضاع جهانی و گزارشی از وضع محیط­زیست در جهان و بحث پیرامون آن شروع شد و با تشکیل 10 گروه کاری (وُرکشاپ) ادامه یافت. موضوعات این گروه­ها عبارت بودند از:
  • چگونه باید همآهنگی کارگران اتومبیل­سازی در سطح جهان در آینده ادامه یابد؟
  • مسائل اتومبیل و حمل و نقل در آینده چگونه باید باشد؟
  • تشدید و رشد صدمات و سختی کار و اثرات آن بر سلامتی در محیط کار
  • آیا ما به اتحادیه­ای برای حفظ محیط زیست نیاز داریم؟
  • فعالیت جوانان برای در اختیار گرفتن نامحدود کارآموزی­ها
  • دمکراسی در اتحادیه­ها
  • همکاری بین­المللی پایه­های اتحادیه­ها چگونه می­تواند صورت بگیرد؟
  • موفقیت علیه فشارها و ستم­های سیاسی
  • همکاری و پشتیبانی زنان مبارز و جنبش کارگری
  • مبارزه بین­المللی علیه کارهای موقت و پیمانی
که در هر یک از این گروه­های کاری تعدادی از نمایندگان برحسب علاقه تقسیم شده و فعالانه به بحث و گفتگو پرداختند.
در روز سوم ابتدا گزارش و نتایج کار گروه­های کاری روز قبل ارائه و بحث شد و سپس 7 گروه کاری دیگر حول مسائل کنسرن­های بزرگ اتومبیل­سازی تشکیل شد و در عصر همین روز چند سمینار حول مسائلی ویژه برگزار شد، نظیر:
  • قرار اجلاس فعالین برای تشکیل اتحادیۀ حفظ محیط زیست
  • بیماری و از کار افتادگی در محیط کار
  • وحدت کارگران و جنبش توده­ای در "اس 21"
  • مرسدس بنز در آرژانتین و ناپدید شدن فعالین کارگری
  • فیلمی از مبارزات کارگران "سانگیونگ" در کره جنوبی هم نمایش داده شد.
همچنین بازدید از شهر و راه­­پیمائی بسیار جالب نمایشی جوانان با حمل کارتون و مجسمه­های مقوایی و پلاکات­ها و موزیک در برنامۀ عصر این روز قرار داشت.
زیباترین صحنه و برنامه در این روز حضور و استقبال پرشور و بی­نظیر از سخنگو و یکی از رهبران اعتصابی کارگران فولاد سازی آسپروپیرگوس یونان بود که در 202 مین روز اعتصاب – که هنوز هم ادامه دارد- به نمایندگی از طرف اعتصابیون برای شرکت در این اجلاس آمده بودند. حدود 10 دقیقه حضار به احترام آنها به پا خاسته و با ابراز احساسات طبقاتی سالن را به لرزه در آورده بودند و اشگ شوق در چشمان همه دیده می­شد. سرانجام مسافرین خستۀ از راه رسیده به سخن درآمدند. نفر اول با سپاس از آن استقبال و احساسات و ابلاغ درودهای همبستگی کارگران اعتصابی یونان، گفت: امروز 202 مین روز اعتصاب ماست، اما ما مبارزۀ خود را علیه کنسرن و دولت و کلیۀ کسانی که علیه ما اقدام می­کنند تا کسب کامل خواست­هایمان ادامه خواهیم داد. ما تا الان متحداً مبارزه کرده و وحدتمان را مثل یک پیکر مستحکمتر کرده و اجازه ندادیم اعتصاب شکن­ها راه ما را مسدود کنند. ما به مبارزه­مان همچنان ادامه خواهیم داد و یقیناً به سرمایه­داران پیروز خواهیم شد زیرا از همبستگی و پشتیبانی خانواده­ها، اهالی محل، همکاران کارگر در سایر رشته­ها در سراسر کشور و این چنین همبستگی­های رفیقانه و بی­نظیر بین­المللی برخورداریم، درود بر شما ...
در این هنگام نمایندگان کره جنوبی که یک زن و مرد بودند، به روی جایگاه رفته و یک پیشانی بند سرخ که به روی آن جملۀ "کارگران جهان متحد شوید" به زبان کره­ای نوشته شده بود و یک شال گردن سه­گوش سرخ رنگ ن جملۀجملۀ "کارگران جهان متحد شوید به پیشانی و گردن هریک از آن دو بسته و با به هم پیوستن دست­هایشان و مشت­های گره کرده و دادن شعار، شور و شوق و هلهلۀ همگان را برانگیختند.
سپس سخنگوی اعتصاب که یک زن بود به سخن ادامه داد و ضمن تشکر از رفقای کره­ای گفت: من هفت ماه پیش یک زن خانه­دار معمولی بودم، اما الان سخنگوی کارگران اعتصابی فولاد یونان هستم. پراتیک و این مبارزۀ طولانی مرا آگاه کرد و به این سطح رساند. این اعتصاب تنها مربوط به یونان نیست، اعتصاب تمام دنیاست. امروز با وجود 202 روز اعتصاب، به لحاظ همبستگی در سطح کشوری و بین­المللی، هنوز غذای کامل برای خوردن داریم و نان هم به خانه می­بریم. از زمانی که مردهای ما اعتصاب کردند، ما هم در اعتصاب شرکت کرده و در کنار آنها ایستادیم، زیرا ما هم متعلق به طبقۀ کارگر هستیم ...
آنگاه نمایندۀ کره جنوبی گفت: ما از مبارزات شما حمایت می­کنیم. ما هم در کره اعتصاباتمان سرکوب می­شود، ولی ما مقاومت کردیم و با همبستگی کارگران، خانواده­ها و بین­المللی پیروز شدیم. ما تلاش و کمک می­کنیم که رفقای یونانی هم پیروز شوند. فقط با وحدت و همبستگی بین­المللی ما پیروز خواهیم شد.
در هنگام استراحت ظهر، رفیق ما از نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران، به نزد آنها رفته و ضمن بیان احساسات خود و اعلام همبستگی با آنها، تنها تی شیرتی را که به تن داشت که شامل عکس­های رضا شهابی، علی نجاتی، شاهرخ زمانی، بهنام ابراهیم زاده و محمد جراحی بود، از تن درآورده و همراه با یک پلاکارد بزرگ رنگی با همین تصاویر را به رسم یادبود به آنها هدیه کرد و دست­های یکدیگر را بهم فشرده و شعار زنده باد همبستگی بین­المللی کارگران را سر دادند.
شب­هنگام نیز یک جشن بزرگ بین­المللی با گروه­های موزیک از آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا و اروپا و نمایشات کمدی سیاسی و حرکات ورزشی برگزار شد. در این برنامه همچنین پرچم­های کشورهای شرکت کننده را تک تک نشان داده و نام بردند و سپس همۀ آنها را بالا برده و به دیوار آویختند. رفیق ما با مشاهدۀ این که اشتباهاً پرچم جمهوری اسلامی را بالا برده­اند (چون همۀ پرچم­ها را از اینترنت گرفته بودند) به هیئت رئیسه مراجعه و خواهان پائین آوردن آن شد. آنها ضمن پذیرفتن این اشتباه، عذرخواهی کردند و پرچمها را پائین آوردند، رفیق ما پرچم کذایی را برداشته و روبه جمعیت توضیح داد که این پرچم مردم ما نیست، این لکۀ ننگ متعلق به جمهوری اسلامی است نه مردم ایران و آنگاه با شعار مرگ برجمهوری اسلامی و همصدایی حضار، پرچم را پاره کرد که با استقبال و تشویق و کف زدن حضار مواجه شد.
در پایان جمعیت برای تماشای مسابقات قهرمانی فوتبال بین باشگاه بایرن مونیخ و چلسی انگلستان به چادرهای آماده شده رفتند.
در آخرین روز، ابتدا گزارش کمیتۀ تدارک و گزارش مالی آن داده شد و مورد بحث قرار گرفت. سپس پیرامون بیانیۀ پایانی و برنامۀ مبارزاتی و قطعنامه­ها بحث و رأی­گیری شد. رفیق ما نیز پیش­نویس یک قطع­نامه در محکومیت جمهوری اسلامی و حمایت از کارگران ایران و آزادی کارگران زندانی را ارائه داد که به اتفاق آراء و ابراز احساسات تصویب شد.(متن آن به ضمیمه است). سپس در مورد انتخاب یک هیئت همآهنگی بین­المللی برای تدارک اولین کنفرانس بین­المللی که در سال 2014/2015 در شهر زیندلفینگن ( در نزدیکی شهر اشتوتگارت آلمان) برگزار خواهد شد، بحث و گفتگو و سپس انتخابات شد. رفیق ما با توجه به این­که تلاش­های چندسالۀ نهادها برای حضور یک نماینده از ایران در این اجلاس­ها به علت شرایط ایران به نتیجه نرسیده بود، با این انگیزه که چنانچه فعالین داخل با شرکت از راه دور در چنین هیئتی بطور مستمر در جریان اطلاعات و فعالیت­ها قرار بگیرند و متقابلاً از وضع کارگران اتومبیل سازی در ایران گزارش بدهند، برای دو سال دیگر آمادگی پیدا خواهند کرد که در آن کنفرانس شرکت کنند، لذا با معرفی خود و خواندن بخشی از پیام نهادها به این اجلاس، پیشنهاد داد که نمایندگانی از ایران نیز مایلند در این هیئت همآهنگی شرکت کنند و من می­توانم به­عنوان رابط بین آنها و این هیئت عمل کنم، این پیشنهاد مورد بحث قرار گرفت و نهایتاً ایشان نیز به­عنوان عضو هیئت همآهنگی (با آن وظیفۀ مشخص) انتخاب شد و حال باید فعالین داخل در این مورد تصمیم گرفته و در صورت موافقت، نماینده یا نمایندگان خود را تعیین کنند.
در پایان هیئت میزبان (مونیخ) به رسم یادبود به هریک از نمایندگان کشورها یک لیوان سنتی آبجوخوری ایالت بایرن و یک سی دی از عکس­های تهیه شده از این اجلاس هدیه نمود و اجلاس با خواندن سرود انترناسیونال به کار خود پایان داد.
از نکات مهم و آموزندۀ این اجلاس، تماس و گفتگوهای هیئت­های نمایندگی کشورهای مختلف برای تبادل تجربه و برقراری ارتباطات مستقیم با یکدیگر بود. رفیق ما با توجه به محدودیت بسیار زیاد وقت، موفق شد با چند هیئت همآهنگی مصاحبه­های کوتاهی انجام دهد که (متن آنها ضمیمه است) برخی از آنها بویژه برای فعالین کارگری در ایران، می­تواند مفید واقع شود.
در این اجلاس سخنرانی­ها با تکنولوژی پیشرفته به 11 زبان ترجمه می­شد.
بیش از 50 میز اطلاعاتی و کتاب در سراسر محوطه از کشورهای مختلف تشکیل شده بود، ما هم میز خود را با ارائۀ پیام­ها، اطلاعیه­ها و نشریه به زبان آلمانی و گزارش مشروح از ایران خودرو با تزئین پلاکات­ها و پوسترها و عکس­های کارگران زندانی و یک لیست جمع­آوری امضاهای حمایتی که بیش از 100 نفر امضاء نمودند و یک صندوق کمک مالی، که مبلغ قابل ملاحظه­ای جمع­آوری شد.
همچنین حضور و آشنایی با رفقایی از اشتوتگارت، یکی از فرصت­های خوب این اجلاس بود که امید است به یاری این رفقا، به زودی نهاد همبستگی دیگری در این شهر تشکیل شود.
در این اجلاس زیباترین و عمیق­ترین نمونه­های همبستگی بین­المللی کارگران به اشکال گوناگونی به نمایش درآمد که برجسته­ترین آن مراسم استقبال پرشور از نمایندگان کارگران اعتصابی معدن در یونان بود. تحکیم، تقویت و تعمیق این همبستگی­ها دستآورد مهم این اجلاس و گام بلندی برای رسیدن به وحدت و همبستگی گسترده­تر در سطح تمامی رشته­های تولید و خدمات و در گسترۀ جهان است.
"پرولتاریای سراسر جهان متحد شوید!"
سیامک مؤیدزاده (وارتان) – 27/5/2012
ضمیمه­ها:
  • بیانیۀ پایانی نشست
  • پیام محمود صالحی
  • پیام نهادها
  • قطعنامۀ تصویب شده
  • متن مصاحبه­ها با هیئت­های نمایندگی
  • چند عکس

بیانیۀ پایانی نشست

کارگران اتومبیل سازی، سراسر جهان را به حرکت درمی­آورند
ما حالا خود را برای همکاری و همآهنگی جهانی
جهت فعالیت­های مبارزه ­جویانۀ کارگران اتومبیل سازی، آماده می­کنیم.
پیش به سوی اولین کنفرانس بین­المللی کارگران اتومبیل­سازی در سال 2014/2015
1 - هفتمین اجلاس مشورتی کارگران اتومبیل سازی جهان سال 2012، با 600 نفر شرکت کننده از 21 کشور جهان چندین میلیون کارگر اتومبیل سازی جهان را نمایندگی کردند.
اجلاس مشورتی بین­المللی کارگران اتومبیل سازی براساس مناسبات فراحزبی و خودگردان، برای یک همبستگی مبارزه­جویانۀ بین­المللی و وحدت جنبش کارگری، علیه سرمایۀ مالی جهانی و برنامه­های بحران­زای دولتی آغاز به کار کرد.
تبادل تجربیات، همبستگی بین­المللی کارگران در کنسرن­های جنرال موتور، فولکس واگن، دایملر، فورد و بوش و دیدارهای متقابل و اقدام به همکاری­های فراکشوری جهت تحکیم پشتیبانی­ها و تفاهم متقابل و حرکت به سوی یک مناسبات اعتمادبرانگیز روبه رشد. ما مسائل حفظ محیط زیست و رهایی زن را در دستور کارمان قرار دادیم. با فرهنگ همبستگی در مباحث و پذیرش حقوق دمکراتیک برابر با نظرات متفاوت بحث­ها را به پیش بردیم و سطح تفاهم و اصول مناسباتمان را ارتقاء دادیم.
2 – ادامۀ بحران مالی و اقتصاد جهانی و سرکردگی بحران­زای سرمایه­داری در سطح جهانی، کارگران اتومبیل­سازی را با مطالبات نوینی مواجه می­سازد. در جهانی کردن صنایع اتومبیل­سازی، ما در سطح محلی و کشوری دست در دست یکدیگر مقابله می­کنیم. منافع چنین شیوۀ تولید جهانی به سود ما نیست، ما را از هم جدا می­سازد و ما را به رقیبان یکدیگر تبدیل می­کند. هر کنسرنی بی­رحمانه می­کوشد که در مقام اول باشد و در تهاجمات استثمارگرانه جهانی در رأس قرار گیرد.
آیندۀ جوانان ما در خطر است.
از هندوستان تا ایتالیا، از آمریکا تا کره، از برزیل تا فیلیپین، "ای. آ. آ. آر." (اجلاس مشورتی بین­المللی کارگران اتومبیل­سازی) وارد این امر می­شود که کارگران اتومبیل­سازی، بخشی از مسئولیت آیندۀ جامعه را بپذیرند. اجازه نمی­دهیم هیچکس ما را متوقف کند و یا مانع شود که دربارۀ سیستم سرمایه­داری عمیقتر فکر کنیم.
شعار انقلابی کارل مارکس: " پرولتاریای جهان متحد شوید!"، در ما ضرورت عمل و نیروی جاذبۀ تازه­ای ایجاد می­کند.
3 – ما خرسندیم که اکنون می­توانیم فرم سازمانی جدیدی را فرا بخوانیم که از اجلاس­های مشورتی به سطح همآهنگی­های پیوسته و عملی کارگران اتومبیل­سازی جهان عبور کنیم. ما برای یک پشتیبانی متقابل متعهد می­شویم. ما هرگونه تفرقه و فریب دادن کارگران در واحدهای جداگانه را رد کرده و سیاست­های همکاری طبقاتی سرمایه­داران، همآهنگی مدیران و یا همچنین مبارزۀ رقابتی در بازارهای اتومبیل را از گردۀ کارگران محکوم می­کنیم. ما برای درهم شکستن اعمال مخربانۀ اعتصاب­شکنان، برای همبستگی مبارزه­جویانه، محکمتر کردن مشترک سازمان­های اتحادیه­ای و سازماندهی یک برنامۀ منظم تبادل اطلاعات و تجارب و همچنین همآهنگی و همکاری­های فراکشوری در مبارزۀ مشترکمان، وارد عمل می­شویم. ما آمادۀ همکاری تنگاتنک با کارگران تمام رشته­ها در مسائل جوانان، محیط زیست، زنان، تمام جنبش­های توده­ای و جنبش­های انقلابی در سطح جهان هستیم. همبستگی بین­المللی­مان را تقویت ­کنیم و به سوی مبارزات مشترک برای مطالبات مشترک حرکت کنیم!
4 – تمامی ملزومات اساسی برای اولین کنفرانس بین­المللی کارگران اتومبیل­سازی تا سال 2014/2015 را ایجاد کنیم! با هم چهار رکن لازم این کنفرانس را بنا کنیم:
  1. یک نشست نهایی نمایندگان تصمیم­گیرنده از 2 تا 5 هیئت نمایندگی کشورها
  2. فوروم­های همکاری­های بین­المللی کنسرن­ها
  3. تعیین موضوعات گروه­های کاری و وُرکشاپ­ها
  4. یک برنامۀ فرهنگی گستردۀ توده­ای
رسیدن به یک همآهنگی واقعی کارگران اتومبیل­سازی، به معنای پایبندی به اساس تصمیمات دمکراتیک مورد توافق کنفرانس جهانی کارگران اتومبیل­سازی و نهایتاً تعهد یکایک تشکلات و نیروها، در قبول فعالانۀ یک وظیفه است.
ما شرکت کنندگان اتحادیه­ها، هیئت­های نمایندگی] کارگران زن اتومبیل­سازی­ها، افراد، اتحادیه­ها، فعالین اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی جنبش کارگران اتومبیل­سازی و خانواده­هایشان از تمام کشورهای جهان را فرا می­خوانیم که در تدارک و به پیش بردن اولین کنفرانس بین­المللی کارگران اتومبیل­سازی شرکت نمایند. جریانات فاشیستی، نژادپرستانه و بنیادگرایان مذهبی از این دعوت مستثنا هستند.
5 – ما قواعد زیر را برای همآهنگی آینده پیشنهاد می­کنیم:
  • کارگران اتومبیل­سازی به حرکت درمی­آورند – این افکار هدایت کنندۀ ما در سطح جهانی­ست که ما را متحد می­کند. در هر کشوری این جنبش می­تواند در شکل­های متفاوتی برای وحدت طبقه و نیروهای مبارز جامه عمل بپوشد.
  • ما بر اساس همبستگی نهادها و برنامۀ مبارزاتی مشترک سال 2009 کار می­کنیم و این توافقات را تکامل می­دهیم.
  • تدارک کنفرانس کارگران اتومبیل­سازی در هر یک از کشورها، خود امر تقویت جنبش کارگران اتومبیل سازی، اتحادیه­هایشان و اشکال سازمان­های سیاسی در هر یک از این کشورهاست.
  • موافقت با یک مصوبه منوط به رأی هر همکار، یعنی وظیفه، که او را فعالانه وابسته و متعهد برای تحقق شرایط و امکانات در کشور خودش می نماید.
  • تمام شرکت کنندگان خود را متعهد به یک فرهنگ مباحثاتی دمکراتیک می­نمایند، تفاهم متقابل و بدون حمله به دیگر شرکت کنندگان. ما کنفرانس بین­المللی کارگران اتومبیل­سازی را در یک سری مباحثات بین­المللی و پروسه­های سازمانی از تمام شرکت کنندگان با حقوق مساوی تدارک می­بینیم.
  • هر سازمان و یا هر فردی، که فراخوان را امضاء کند، موظف است امکاناتش را مسئولانه به حرکت در آورد و روابط کشوری و بین­المللی­اش را بسیج نماید.
  • این مسئولیتی را می­طلبد که برای تحقق استقلال مالی و در نتیجه یک سیاست مالی فعال و پرداخت­های مالی برای یک پروژه مشترک بکوشیم. امور مالی توسط کمیتۀ همآهنگ کننده، نمایندگی می­شود و تحت یک کنترل منظم صندوق قرار خواهد داشت.
  • برای توافقات گسترده­تر ، تدارک در سطح جهانی برای برگزاری کنفرانس کارگران اتومبیل­سازی و برای انتخابات هیئت­های نمایندگی بر حسب امکانات اجلاس کارگران اتومبیل­سازی در سطح کشوری برای سال 2013 یا 2014 حرکت کنیم.
  • برای تدارک موضوعات و مسائل تشکیلاتی اولین کنفرانس، ما یک کمیتۀ همآهنگی بین­المللی تشکیل می­دهیم، که از نمایندگان شرکت کنندۀ تمام کشورها تشکیل خواهد شد و بر حسب هر کشوری یا قاره­ای می­تواند توسط نمایندگانی دیگر از آنجا تکمیل شود.
  • خبررسانی متقابل به صفحۀ سایت ما کمک می­کند، که در سطح جهانی ساخته شده و باید مورد استفاده قرار گیرد. در مقطع تدارک برای برگزاری اولین کنفرانس بین­المللی کارگران اتومبیل­سازی، باید آن از سوی یک کشور به نمایندگی کمیتۀ تدارک، سازماندهی شود.
  • زبان موقتی برای گفتگوها، انگلیسی است.
    با وحدت بین­المللی کارگران، به پیش!

پیام محمود صالحی

پیام به اجلاس مشورتی کارگران اتومبیل سازی جهان

شرکت کنندگان محترم در کنفرانس بین المللی اتومبیل سازی جهان!
با درودهای گرم و صمیمانه!
من مطلع شدم که در تاریخ 17 تا 20 ماه مه 2012 کنفرانسی در شهر مونیخ آلمان برگزار می شود. لازم می دانم قدردانی خودم را بابت تشکیل و برگزاری نشستی در باره طبقه کارگر جهان از سوی 50 کشور اعلام حمایت کنم و از شما سپاس گذاری نمایم. بدون تردید این اقدام، نشانه تلاش شما برای تقویت روحیه همبستگی بین المللی کارگری است.
اگر چه اینجانب علاقه مند بودم که به طور حضوری در این کنفرانس شرکت کرده و از نزدیک با اعضای کنفرانس آشنایی پیدا کنم؛ اما متاسفانه برایم میسر نبود تا بتوانم در کنار و در جمع شما باشم به این دلیل ناگزیر شدم این پیام را بفرستم تا از طرف من قرائت شود.
هم طبقه ای ها!
در شرایطی شما در حال برگزاری چنین کنفرانسی در باره کارگران جهان هستید که طبقه کارگر در این سوی کره خاکی، در بدترین شرایط از نظر کار و زیست، روزگار را سپری نموده و با مصائب بی شماری دست و پنجه نرم می کند. امروز تلاش برای امرار معاش و گذران امور زندگی، یکی از مشکلات اساسی کارگران ایران بوده و از دغدغه ی مهم خانواده های آنهاست. بیکاری روزافزون، وجود قرادادهای موقت و ناامنی شغلی، تعطیلی مراکز تولیدی و گسترش بیکارسازی ها، به تعویق افتادن دستمزدها و... بیش از پیش شرایط زندگی کارگران را به مخاطره انداخته است. هم چنین حداقل دستمزد کارگران در سال جاری، روزانه کمتر از 10 دلار بوده و بر اساس آمارهای رسمی، زیر خط فقر مطلق می باشد. این در حالی بود که در چند سال گذشته با اجرایی شدن طرح حذف سوبسیدها از کالاهای اساسی و مورد نیاز جامعه، قیمت ها به شکلی سرسام آور افزایش یافت و این روند هم چنان ادامه دارد. واقعیت این است اجرای این پروژه (که به توصیه نهادهای سرمایه داری جهانی، مانند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی صورت گرفت)، سفره خالی کارگران را نشانه گرفت و ریاضت کشی و فشار بیشتری را به میلیون ها مزدبگیر ایرانی، تحمیل کرد.
در چنین اوضاعی، سرمایه داران با دراختیار داشتن تمامی ابزارهای قانونی و انواع تشکل هایی که حامی منافع آنهاست، حقوق کارگران را پایمال کرده و اعتراض های شان را سرکوب می کنند. در ایران اعتصاب غیر قانونی است و کارگران به این دلیل، مجرم شناخته و برابر قانون مجازات اسلامی محاکمه خواهند شد. علاوه بر این تظاهرات و تجمع اعتراضی کارگری ممنوع بوده و تلاش برای ایجاد تشکل خود ساخته به نیروی خود کارگران، اقدام علیه امنیت ملی قلمداد می شود و به این دلیل، رهبران و فعالین کارگری زندانی می شوند. ما کارگران ایران حق تشکیل هیچ گونه تشکل مستقلی را نداریم و هر کسی اقدام به این کار کنند برابر ماده 498 قانون مجازات اسلامی به دو تا ده سال زندان محکوم خواهد شد، در ایران خودرو هیچ گونه تشکل کارگری وجود ندارد تا از حداقل حقوق کارگران در آن بخش صنعتی دفاع کنند. هم اکنون جمع زیادی از اعضای تشکل های مستقل و غیر دولتی کارگری به زندان محکوم شده و یا در انتظار محکومیت بسر می برند. برای نمونه همین امروز رضا شهابی به جرم تشکیل سندیکای اتوبوسرانی تهران، به 6 سال زندان تعزیری و 5 سال محروم از هر گونه فعالیت کارگری محکوم شده و بهنام ابراهیم زاده به 5 سال زندان تعزیری محکوم و در حال سپری کردن حبس خود می باشد.
حضار محترم!
در ایران دو نگرش در باره کارگران و موقعیت آنها وجود دارد:
نگرش اول مبتنی بر این است که حقوق کار از جمله ی حقوق ملی و داخلی است؛ زیرا هم قانون گذار و هم مراجع دادرسی جهت حل اختلاف و نیز وزارت کار جهت نظارت بر اجرای قانون کار، وجه مشخصه ی داخلی بودن آن است و لذا رعایت استانداردهای بین المللی کار، ضروری نمی باشد.
نگرش دوم نیز بر این بینش استوار است که حقوق کار جنبه ی جهانی و فراملی دارد، زیرا تقریبا" مصائب و خواسته های اساسی تمامی کارگران دیگر کشورها، مشابه یکدیگر است و لذا توجه به آنها و رعایت نمودن این استانداردها در قوانین داخلی کشورها، الزامی و ضروری است.
بنابراین در کشور ما یا باید نگرش اول را بپذیریم و تن به هر مصوبه ضد کارگری بدهیم و یا اگر نگرش دوم را قبول کرده و برای دستیابی به مطالبات مان مبارزه کنیم، ما را تحت تحقیب، اخراج از کار، تهدید به مرگ، دستگیر و روانه زندان می کنند. بعد از بازداشت، محاکمه ما آغاز شده و اگر محارب شناخته نشویم، به جرم جاسوسی برای بیگانه و یا گرفتن پول ازآنها، ما را محکوم می کنند.
علی رغم اینکه در قانون اساسی و قانون کار تظاهرات بدون حمل سلاح آزاد است، ولی این تنها در کتاب های قانون ثبت شده و ضمانت اجرایی ندارد و هرگونه تظاهرات و راهپیمایی غیر دولتی در ایران ممنوع بوده و شرکت در آن مجازات دارد. هم چنین برگزاری مستقل مراسم روز جهانی کارگر از سوی کارگران جرم بوده و آنها فقط این حق را دارند که در مراسم های دولتی و کارفرمایی، شرکت کنند! وقتی کارگران شهرستان سنندج واقع در استان کردستان در اول ماه مه امسال به خیابان آمدند 7 نفر از آنان دستگیر و آنان را جهت محاکمه به زندان فرستادند و ده ها نفر از کارگران مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
ما کارگران شهر سقز، در سال 1383 به مناسبت اول ماه مه، برابر اصل 27 قانون اساسی کشور درخواست مجوز راهپیمایی کردیم، مسئولین دولتی به جای موافقت با تقاضای ما، به صفوف کارگران حمله برده و شرکت کنندگان را مورد ضرب و شتم قرار داده و 27 نفر را دستگیر کردند. تعداد هفت نفر از بازداشتی ها، مدت 3 سال زیر طولانی ترین محاکمه های تاریخ جنبش کارگری قرار گرفتیم و سرانجام مرا به یک سال حبس تعزیری و 3 سال محروم از هر گونه فعالیت کارگری ممنوع کردند. تعدادی دیگر نیز به 3 سال محروم از هر گونه فعالیت کارگری شدند. علاوه بر این در سال 1368 جمال چراخ ویسی را تنها به جرم راهپیمایی در روز جهانی کارگر در زندان شهر سنندج محاکمه و ایشان را اعدام کردند.
اما علی رغم فشارهای متعدد معیشتی و سرکوب حرکت های کارگران برای رسیدن به خواسته های شان، بخش های مختلف طبقه کارگر ایران به شکل های مختلف، نسبت به این شرایط اعتراض کرده و با اعتصاب و تجمع، مطالبات خود مطرح نموده اند.
دوستان کارگر!
در پایان بار دیگر ضمن تشکر از برگزارکننده گان این کنفرانس، از شما می خواهم که از هر طریق ممکن برای دفاع از مطالبات کارگران ایران، از جمله داشتن حق ایجاد تشکل مستقل، حق اعتصاب و راهپیمایی و حق برگزاری مراسم اول ماه مه و آزادی فعالین و نماینده های کارگری تلاش و کوشش نمایید. ما طبقه ای جهانی هستیم و نیاز به حمایت و پشتیبانی بین المللی از یکدیگر داریم و باید بتوانیم همبسته و متحد برای رسیدن به دنیایی بدون استثمار و بهره کشی انسان از انسان، مبارزه کنیم.
دست همه شما را به گرمی می فشارم. با سپاس فراوان
ایران – استان کردستان – شهرستان سقز محمود صالحی مورخ 23/2/91

پیام نهادها

به هفتمین اجلاس مشورتی بین­المللی کارگران اتومبیل سازی جهان در مونیخ
نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران – خارج کشور، با نهایت خوشوقتی برگزاری این کنفرانس مهم را به شما کارگران شرکت کننده از سراسر جهان تبریک می گوید.
متأسفانه تلاش­های چند ماهۀ ما برای اعزام یک نماینده از بخش خودروسازان ایران برای شرکت در این کنفرانس به علت اختناق حاکم در ایران و نگرانی از پی­آمدهای آن به نتیجه نرسید.
کارگران ایران کماکان از حق تشکل و اعتصاب برخوردار نیستند. رژیم اسلامی سرمایه وحشیانه به هر اعتراض و اعتصاب کارگران حمله­ور می­شود.
کارگران و زحمتکشان در شرایط بد اقتصادی و با بی­کاری روبه افزایش روبرو هستند و از امنیت شغلی، بیمه بی­کاری و اجتماعی بی­بهره­اند. کارگران در ایران هیچگاه در طول این سال­ها دست از اعتراض و اعتصاب برنداشته و بی­وقفه برای منافع و مطالبات خود میوشند.
در اول ماه مه امسال در ایران به اشکال مختلف مراسم و گردهم­آیی­هایی به­مناسبت اول مه برگزار شد و بخشی از مراکز صنعتی و محل­های کار، کارگران جسورانه دست از کار کشیده تا بتوانند هم اول ماه مه را جشن گرفته و هم در مورد خواسته­ها و مطالبات­شان با هم به بحث و گفتگو بپردازند.
کارگران ایران فقط به نیروی خود و به همبستگی و حمایت هم­طبقه­ای­های خودشان در دنیا اتکا دارند و هیچ توهمی به دولت­ها و نیروهای غیر کارگری ندارند.
در شرایط تهاجم گستردۀ سرمایه­داری جهانی به دستآوردهای طبقۀ کارگر و همچنین بحران ساختاری این نظام، اهمیت برگزاری چنین اجلاس­هایی صد چندان می­شود. طبقۀ کارگر جهانی در مقابل این تهاجمات باید صفوف خود را محکمتر و گسترده­تر نموده و همبستگی بین­المللی خود را بیش از پیش تقویت نموده و چون اعضای یک پیکر از حقوق هم­طبقه­ای­های خود در سراسر جهان بطور گسترده حمایت نماید، تنها از این طریق است که با انسجام صف طبقاتی جهانی خود در برابر صف سرمایه مانع از ادامۀ تجاوزات استثمارگرانه شده و به دستآوردهای تازه­ای نائل خواهد شد.
ما بار دیگر ضمن تبریک و آرزوی موفقیت این اجلاس مشورتی با مصوباتی مترقی و راهگشا، خواهانیم که کنفرانس با صدور قطعنامه و ارسال پیام همبستگی از مبارزات کارگران ایران حمایت نموده و خواهان آزادی فوری کارگران زندانی بویژه رضا شهابی عضو هیئت مدیره و مسئول مالی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه شود که اکنون در نتیجۀ شکنجه­های بسیار و شرایط سخت زندان برای عمل جراحی در بیمارستان بسر می­برد.
موفق باد هفتمین اجلاس مشورتی بین­المللی کارگران اتومبیل سازی جهان
زنده باد همبستگی بین­المللی کارگران جهان
نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران – خارج کشور
17 ماه مه 2012

قطعنامۀ تصویب شده

ما شرکت کنندگان در هفتمین اجلاس مشورتی بین­المللی کارگران اتومبیل سازی که از 17 تا 20 ماه مه 2012 در شهر مونیخ برگزار شد، با اطلاع از وضعیت اسفناک عمومی کارگران ایران و همچنین شرایط بسیار سخت فعالین کارگری که از حق تشکل، اعتصاب و بیان محروم بوده و دائم تحت پیگرد و تعقیب می­باشند و یا به زندان طویل­المدت افتاده و تحت شکنجه قرار می­گیرند، ضمن محکوم کردن شدید اعمال سرکوبگرانۀ رژیم جمهوری اسلامی و پایمال کردن حقوق اولیۀ کارگران خواهانیم:
1 – آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی کارگران زندانی بویژه رضا شهابی و علی نجاتی که در نتیجۀ شرایط بسیار سخت زندان سلامتی خود را کاملاً از دست داده و در معرض خطر قرار دارند.
2 – به رسمیت شناختن حق تشکل، اعتصاب، اعتراض و کلیۀ حقوق دمکراتیک از جمله به رسمیت شناختن و تعطیل رسمی اول ماه مه روز همبستگی جهانی کارگران و متوقف کردن هرگونه اعمال سرکوب و آزار کارگران.
3 – متوقف کردن اخراج­های گسترده، پرداخت حقوق­های عقب افتاده و بالا بردن حداقل دستمزدها برابر با میزان واقعی تورم.
ما به عنوان وظیفۀ انترناسیونالیستی در دفاع از حقوق هم­طبقه­ای­های خود در ایران، ضمن اعلام همبستگی با کارگران ایران، از مسئولین جمهوری اسلامی خواهان تحقق فوری مواد فوق می­باشیم و متعهد می­شویم تا تحقق کامل آنها به تلاش­های خود در اشکال گسترده­تر ادامه دهیم.
بیش از 400 نفر شرکت کننده از 25 کشور جهان در هفتمین اجلاس مشورتی بین­المللی کارگران اتومبیل سازی
مونیخ – 20/5/2012

متن مصاحبه­ها با هیئت­های نمایندگی

مصاحبه با هیئت های نمایندگی فیلیپین، آفریقای جنوبی، کره جنوبی، برزیل و اسپانیا
در هفتمین اجلاس مشورتی کارگران اتومبیل سازی جهان در مونیخ 17 – 20 ماه مه 2012
یکی از مزایا و امکانات خوب چنین اجتماعاتی، آشنایی، ارتباط و تبادل تجربه با فعالین کارگری کشورهای دیگر است. با توجه به محدودیت بسیار وقت – چون همه تمام وقت در جلسات مختلف حضور داشتند، و پیدا کردن مترجم به زبان های مختلف، تنها فرصت های بسیار کوتاهی برای چنین مصاحبه هایی به دست می­آمد و لذا من­ تنها توانستم با این چند نمایندگان صحبت های کوتاهی داشته باشم. بنابر این تنها دو سئوال مشترک و مشخص را که می تواند برای فعالین داخل کشور مفید واقع شود، از همۀ این افراد کردم، ولی در ضمن گفتگو، سئوال­های جنبی دیگری نیز مطرح شد که مجموعاً از این قرارند:
  • با مسائلی نظیر اخراج­ها، بستن کارخانجات و بی­کاری، چگونه برخورد می­کنید؟ تجربۀ شما در این زمینه چیست؟
  • چگونه کارگران را برای شرکت در یک اعتصاب بسیج و سازماندهی می­کنید؟
  • آیا اتحادیه شما مستقل است یا وابسته؟
  • آیا قانوناً حق اعتصاب دارید؟
(در این مصاحبه­ها از طرح هربارۀ سئوالات خودداری می­کنم و پاسخ­ها را به­طور کلی می­نویسم)

فیلیپین – رومئو لگاسپی

ابتدا تحقیق می­کنیم که چرا کارخانه بسته شده و دلیلش چیست. براساس آن پس از بحث و گفتگو با که برای حمایت از کارگرانکارگران، درخواست­های خود را فرموله کرده و به اتحادیه می­دهیم تا اقدام کند. - اتحادیه منتخب کارگران است و در مجموع کارش مثبت است – سپس مدیران کارخانه بررسی می کنند که خواست­های کارگران را قبول کنند یا نه. اگر کارخانه بسته باشد، تصمیم می­گیرند که پولی به کارگران بپردازند و بر سر مبلغ چانه می­زنند و چنانچه نپردازند یا به توافق نرسند، کارگران اعتصاب می­کنند.
در قانون کار فیلیپین، حق اعتصاب به رسمیت شناخته شده، اما در عمل پلیس و ارتش دخالت می­کند!
ما ابتدا حقانیت و ضرورت اعتصاب را برای کارگران توضیح می­دهیم که چرا کارفرما حقوق ما را نمی­پردازد، سپس تمام کارخانه و خانواده­هایشان را مطلع می­کنیم. بعلاوه به تمام کارگران کارگاه­ها یا مؤسساتی که از شرکاء کارخانه هستند و یا برای آن کار می­کنند در مورد اعتصاب و علل آن اطلاع رسانی می­کنیم. در موارد حملۀ پلیس اهالی محل را هم بسیج می­کنیم که از ما حمایت کنند. آنها غذا و نوشابۀ اعتصابیون را تأمین می­کنند و در مقابل پلیس از ما دفاع می­نمایند.
هنگامی­که کارگران و اهالی از اهداف اعتصاب مطلع شده و آن را پذیرفتند، تظاهرات و اعتراضات شروع می­شود. مهم این است که کارگران بفهمند که حق اعتصاب و مبارزه دارند.
س: آیا صندوق اعتصاب دارید؟
ج: صندوق داریم و اهالی با درک حقانیت اعتصاب کمک می­کنند. سایر اتحادیه­ها و کارگران سایر کارخانجات نیز کمک می­کنند، سازمان "کار اِید" که برای حمایت از کارگران از چند کارخانه تشکیل شده نیز حمایت می­کند. حمایت­های بین­المللی هم به اشکال مختلف می­شود.
س: آیا در پایان اعتصاب، چه موفق بشود و چه شکست بخورد، از این تجربه، جمع­بندی می­شود؟
ج: چنانچه درخواست­ها مثلاً منجر به بالا بردن دستمزد و یا جلوگیری از بستن کارخانه بشود، این یک موفقیت است. در جریان اعتصاب، کمیته­های مختلفی تشکیل می­شود مثل کمیتۀ آموزش، کمیتۀ مالی، کمیتۀ تدارکات، کمیتۀ اکسیون­ها در اعتصاب و کمیتۀ مبارزه علیه اعتصاب شکن­ها.
کمیته­ها گزارش می­دهند و ارزش­یابی می­کنند و برای کمیتۀ رهبری اعتصاب می­فرستند، آنجا بحث و بررسی می-کنند، نقاط ضعف و اشتباهات و یا نکات مثبت را مشخص می­کنند. بویژه مهم است که بدانند سرمایه­دار، دولت و پلیس چگونه عمل می­کنند و تلاش می­کنند در آینده اشتباهات ر تصحیح و به جهت درست هدایت کنند. در جمع­بندی مهم است که توده­ها را فراموش نکنیم و آنها را هم در جمع­بندی شرکت داده و ازکمک و همبستگی­شان تشکر کنیم.
س: آیا تصمیم به ادامه و یا پایان دادن به اعتصاب با رهبری است یا از کارگران نظرخواهی می­شود؟
ج: رهبری اگر اوضاع را نامساعد ببیند، موقتاً اعتصاب را تعطیل می­کند بعد از تمام کارگران برای ادامه و یا خاتمه اعتصاب نظرخواهی می­کنند، تصمیم نهایی باید با 80 درصد آراء گرفته شود.

آفریقای جنوبی – ماکازو – از اتحادیۀ لیونزا

میزان بی­کاری در آفریقای جنوبی بسیار بالاست، و بیشتر درمیان جوانان است. بعد از پایان مدرسه برای اکثر آنها کار نیست. هجوم کارگران از سایر کشورهای آفریقایی نیز، میزان بی­کاری را بالاتر می­برد. اتحادیه علیه بی­کاری و کار موقت مبارزه می­کند. اتحادیه­ها قبلاً علیه آپارتاید مبارزه می­کردند و حال برای کارگران فعالیت می­کنند، وابسته به دولت نیستند، ولی رهبران اتحادیه بیشتر تابع سیاست­های دولت هستند. تقریباً 70 درصد وابسته به کنگره ملی آفریقا و 30 درصد به احزاب وابسته هستند. در هر واحد کاری، یک اتحادیه یا شورای نمایندگی وجود دارد.
بعد از لغو آپارتاید، ما مبارزه می­کنیم ، اعتصاب می­کنیم، در کارخانه می­خوابیم و اغلب کارگران برای دفاع از خود، مسلح هستند، بعضاً با سلاح واقعی، ولی بیشتر سلاح­ها چوبی و قلابی است! که پلیس با دیدن ما ترسیده و فرار می­کند!
حق اعتصاب، قانوناً برسمیت شناخته شده، ولی مقررات تازه­ای وضع شده که مثلاً دو روز قبل باید اطلاع داد. اما درصورت اعتصاب غیر قانونی، پلیس دخالت می­کند. مثلاً کنگره ملی آفریقا متعهد شده که کار، آب و برق مردم را تأمین کند، ولی چون به تعهدش عمل نکرد، مردم اعتراض کردند و در یک تظاهرات سراسری با دخالت پلیس یک نفر کشته شد.
از آنجا که اعتصاب محقانه است، در مجمع عمومی بحث می­کنند و با رأی اکثریت تصمیم به اعتصاب می­گیرند.
س: آیا برای اعتصاب بین اهالی و خانواده­ها هم تبلیغ می­شود؟
ج: ما تنها متکی به کارگران کارخانه هستیم و بر روی آنها تمرکز می­گذاریم و با اهالی و خانواده­ها کاری نداریم.
س: پس چگونه پشتیبانی می­شوید؟
ج: احتیاج به پشتیبانی نداریم، اعتصاب می­کنیم و به خانه­هایمان می­رویم تا موقعی که رادیو اعلام کند به سر کارتان برگردید! به این طریق ادامه و طولانی شدن اعتصاب به سود کارفرما نیست و معمولاً خبر بازگشت به کار زود منتشر می­شود. مثلاً ماه گذشته کارگران فلزکار اعتصاب کرده و به خانه­هایشان رفتند و حتِا یک نفر به سر کار نرفت، لذا کارفرما زود خواست­های آنها را پذیرفت و آنگاه کارگران به سر کار رفتند.
س: اعتصاب از نظر مالی چگونه تأمین می­شود؟
ج: نه از طرف کارفرما، نه اتحادیه و نه دولت در ایام اعتصاب چیزی پرداخت نمی­شود، صندوق اعتصاب هم نداریم. سعی می­کنیم که با مذاکره چیزی دریافت کنیم، ولی همیشه موفق نمی­شویم. عمدتاً همکاران و خانواده­ها کمک می­کنند. ولی مهمتر از همه همبستگی بین­المللی است. این کنفرانس فرصت خوبی بود، هم یاد گرفتیم، هم تبادل تجربه کردیم و هم بیشتر همبسته شدیم و باید اتحادمان را محکمتر کنیم.

کره جنوبی

ج- کارگران زیر پوشش بیمه­های اجتماعی هستند و در موارد اخراج و بیکاری بطور نسبی تأمین می­شوند. اما این تنها مشکل کارگران نیست، این مشکل عمومی جامعه است و به عنوان یک مشکل همگانی مطرح است و آگاهی عمومی در مورد این مشکلات وجود دارد. ما سطح بالای بیکاری داریم، به خصوص در بین جوانان و همجنین کارهای موقت. سرمایه­داران سعی می­کنند با همکاری با هم و تبانی سود بیشتری حاصل کنند ولی مردم در مقابل این وضع مقابله و مبارزه می­کنند. مثلاً در مورد معاهدۀ آمریکا و کره، کارگران علیه آن مبارزه کردند، تظاهرات وسیع توده­ای براه افتاد و دانشجویان در آن نقش زیادی داشتند.
در قانون و روی کاغذ حق اعتصاب، اتحادیه و ... هست، ولی در اعتصابات طولانی دولت دخالت می­کند و با نیروی پلیس سرکوب می­نماید.
س: چگونه در چنین وضعی کارگران را بسیج و سازماندهی می­کنید؟
ج: وقتی در مورد دستمزد اعتصاب می­شود، کارگران عموماً راحت­تر شرکت می­کنند. اما در مورد تعطیلی کارخانه و اخراج­ها چون خطر هست، کمتر شرکت می­کنند. در این موارد در مرحلۀ اول یک اجتماع از کارگران تشکیل می­شود و بحث می­کنند که آیا اعتصاب درست است یا نه؟ چنانچه تصمیم به اعتصاب گرفته شود، کارگران بیشتری شرکت می­کنند. ما می­گوییم: "تجربۀ یک اعتصاب، انسان را کامل می ­کند"
ما صندوق اعتصاب داریم ولی حقوق روزهای اعتصاب پرداخت نمی­شود. در این حالت کارگران اعتبار باز می­کنند. خانواده­ها هم کمک می­کنند.
جامعۀ کره عمدتاً کارگری و خانواده­هایشان هستند که آگاهی عمومی­شان بسیار پایین است و از سطح یک انسان معمولی پایین­تر است. هرچند بعضی­ها گاهی در مبارزات شرکت کرده و از کارگران حمایت می­کنند. ولی کارگران صنایع دائم بیشتر می­شوند.
اتحادیه­ها سعی می­کنند تبلیغات ضد کمونیستی علیه کره شمالی را برطرف کنند و مردم را علیه تبلیفات کاپیتالیستی آگاه و بسیج می­کنند.

برزیل – مانچا - از جنرال موتور

ج: مبارزات وابسته به رشد جنبش کارگری است. ما دائماً جلسات عمومی تشکیل می­دهیم که کارگران را بسییج کنیم و هنگامی که آگاهی عمومی آماده شود، شروع به آکسیون می­کنیم، مثلاً اعتصاب. اتحادیۀ ما مستقل و علیه سیاست­های دولت است و هر دو سال یک بار انتخابات داریم.
در بعضی مناطق حق اعتصاب هست، ولی درعمل اغلب اعتصاب­ها را غیر قانونی اعلام کرده و سرکوب می­کنند و یا اخراج می­کنند و یا بعدتر در سر فرصت فعالین را اذیت و اخراج می­کنند.
کارگران مجبورند بسیج شده و در اعتصابات شرکت کنند. برای آن که شرایط کار آنقدر سخت است که احتیاج به کار زیادی نیست و کارگران خودبخود شرکت می­کنند.
صندوق اعتصاب داریم ولی از طرف هیچ منبعی حقوق اعتصاب پرداخت نمی­شود. در پایان اعتصاب درخواست می­شود حقوق روزهای اعتصاب پرداخت شود، اما اکثراً پرداخت نمی­شود. سعی می­شود توده­ها را بسیج کرد و حمایتشان را جلب کنیم. در اکثر موارد مردم، خانواده­ها و سایر کارخانجات حمایت می­کنند.

اسپانیا - یزوس – از ث، ژ، ت

ج: ما علیه اخراج­ها قویاً مبارزه می­کنیم و خواهان خاتمه اخراج­ها هستیم و تلاش می­کنیم کارگران خود ادارۀ کارخانه را به دست بگیرند، ولی چون کارخانجات بزرگ اغلب با سرمایۀ خارجی است، کنسرن­های بین­المللی جلوگیری کرده و تهدید می­کنند اگر کارگران کارخانه را تصاحب کنند، همه را اخراج خواهند کرد.
(متأسفانه این مصاحبه به علت احضار یزوس به یکی از جلسات، ناتمام ماند)مریکا و کره، کارگران علیه آآ


اصلاحیه

در رابطه با گزارش اجلاس مونیخ، آقای بهروز خباز اطلاع دادند که ایشان در آن اجلاس گفته اند که  از فعالین اتحاد بین المللی هستند و حضور ایشان فردی بوده و به هیچوجه صحبت از نمایندگی از طرف اتحاد بین المللی نکرده اند
با پوزش، بدینوسیله مطلب مندرج در گزارش در رابطه با ایشان تصحیح میشود -