ریکاردو فلورس مه گون: رفیق آنارشیست مکزیکی فقید مان
او در دوران انقلاب مکزیک( در اوایل قرن بیستم میلادی) میزیست و در زندانهای یانکی امپریالیسم جان سپرد . یادش گرامی باد
ترجمه :پیمان پایدار
نگاهی گذرا به سندیکاهای کارگری مکزیک
............
زمینه های تاریخی
فعالیت سندیکائی در مکزیک از آغاز قرن نوزدهم و دوران دیکتاتوری پورفیریو دییاز(۶) آغاز شد.
اگر چه رشد سرمایه داری در مکزیک با آمدن اسپانیائی ها شروع شد، ولی این سرمایه داری به گونه ای ناقص الخلقه، یعنی فقط در معادن، و به شکلی بسیار محدود در بخش کشاورزی بود. تازه در قرن نوزدهم است که مناسبات سرمایه داری رشد می کند. ابتدا رشد آن در صنایع سبک است، برای مثال در صنعت نساجی و در اواخر قرن، با ورود راه آهن، به خصوص در مناطق بندری و مرزی با ایالات متحده آمریکا (پس از آن که ایالات متحده بخش بزرگی از کشور را به اشغال خود در آورد)، در سراسر کشور گسترش می یابد.
در دوران پورفیریو دییاز جنبش سندیکائی به طور خاص وجود نداشت، بیشتر، انجمن های کمک متقابل خود کارگران بود که فعالیت می کرد. این انجمن ها که معمولاً با استفاده از اشکال قانونی تشکیل می شدند، از جمله با کمک های متقابل و تشکیل صندوق قرض الحسنه، کمک در دوران بیماری و غیره بیشتر از سوی آنارکو سندیکالیست ها پایه گذاری می شد. با این حال با ورود راه آهن، یک ارتباط بین المللی بسیار قوی بوجود می آید: از یک طرف با کارگران آمریکای شمالی و چینی که از مناطق مختلف برای کار آمده بودند، و از طرف دیگر، در منطقه خلیج مکزیک، با کوبائی ها، اسپانیائی ها و...
جریان های سوسیالیستی و آنارشیستی با برداشت های مختلف از سندیکا همزمان در مکزیک فعال می شوند. خود سندیکالیسم به شکل یک جریان وارد مکزیک نمی شود، بلکه ایدهء آن توسط افرادی که اغلب خودشان پناهندگانی بودند که از کشورهای دیگر می آمدند به مکزیک می رسد. (نقل می کنند که اولین نفری که مانیفست کمونیست را در مکزیک توزیع کرد یک هندی بود.)
پرفیریو دییاز از یک سو کشور را مدرن می کند و همزمان کشاورزان، بومیان و کارگران را شدیداً سرکوب می کند. در زمان وی، هم فعالیت تشکل ها ممنوع است و هم اعتصاب.
اولین گام ها را در این راه آنارکو سندیکالیست ها و برخی از نخستین مارکسیست های مکزیکی برداشتند. معروف ترین آن ها، حزب لیبرال مکزیک به رهبری ریکاردو فلورس ماگون(۷) و برادرانش بود. آن ها به شیوه ای کاملاً مخفی هسته های کارگری سازمان داده، «کلوپ» (انجمن) تشکیل می دادند. فعالیت آنان بین کارگران صنعتی و کشاورزی در بخش های پیشرفته تر بود.(۸)
آنارکو سندیکالیست ها مبارزات بزرگی را قبل از انقلاب علیه پورفیریو دییاز پیش می برند. در این دوران ما شاهد چند شورش از جانب ماگونیست ها هستیم: از جمله شورش کارگران معدن کنانه آ در ایالت سنورا، در شمال کشور و نساجی ریو بلانکو در ایالت براکروز. این شورش ها مقاومت علیه شرایط وحشتناک کار و زندگی کارگران بود. دولت در هر دو مورد با اعزام هزاران سرباز شورش ها را به خاک و خون کشید.
گروه ها و جریاناتی که به فعالیت کارگری می پرداختند، به خصوص حزب لیبرال مکزیک، با دیدگاه های سندیکالیستی و آنارکو سندیکالیستی آشنا بودند. آنان در ابتدا با خواست عدالت و برای اجرای قانون اساسی ۱۸۵۷، که به نوعی خواستار عدالت اجتماعی و دمکراسی بود، مبارزه می کردند. ولی بعدها، در ارتباط فلورس ماگون با خطوط بین المللی، تا سال ۱۹۰۷ حزب لیبرال مکزیک موفق به ایجاد تغییراتی شد. این حزب از طرفی بازوی مسلح داشت و از طرف دیگر بازوی اجتماعی (بازوی اجتماعی آنان هم سندیکائی بود و هم شکل جنبش دهقانی داشت.) ولی هرگز بازوی انتخاباتی نداشت.
اعضای خانوادهء فلورس ماگون که از بومیان اوآخاکا، از منطقهء میاهوتلان بودند، با دیدگاه های کمونی بومیان آشنا بودند. فلورس ماگون معتقد بود که مکزیک به خاطر وجود تعداد بیشمار جوامع بومی در مناطق مختلف آن، به کمونیسم گرایش دارد و در عین حال او گام اول را «کمونالیسم» می دانست.(۹)
حزب لیبرال تعداد بیشماری هسته های تشکیلاتی در سراسر کشور، به خصوص در منطقهء خلیج و شمال، داشت (منطقهء خلیج در کنار صنایع نساجی دارای اراضی بزرگ کشاورزی و شرکت تولید آبجو نیز بود و شمال دارای مراکز صنعتی، بالاخص معادن بود و همچنین کشاورزی صنعتی). این حزب بین سال های ۱۹۰۷ تا ۱۹۰۹ چنان سازمانی داشت که در ریو بلانکو و در کانانه آ دست به شورش های مسلحانه زد. حزب لیبرال مکزیک که به خاطر شرایط دیکتاتوری شدیداً مخفیانه کار می کرد، یک نشریهء علنی هم داشت به نام «رِخنراسیون» [Regeneración = بازسازی یا تجدید حیات] که مدام از سوی دولت تعطیل می شد (به نظر می رسد حتی انتخاب چنین نامی بر اساس عدالت طلبی بود: باز گرداندن عدالتی که در قانون اساسی برای مردم در نظر گرفته شده بود). پورفیریو دییاز همواره با کمک ایالات متحده آمریکا علیه حزب لیبرال مبارزه می کرد(۱۰).
تفاوت اصلی حزب لیبرال مکزیک با بسیاری دیگر در این بود که آنان فقط خواستار انقلاب سیاسی نبودند. آنارکوسندیکالیست های حزب لیبرال مکزیک انقلاب اجتماعی می خواستند............
(۶) Porfirio Diaz رئیس جمهور دیکتاتور مکزیک از سال ۱۸۷۶ تا سال ۱۹۱۱. وی از فتحعلی شاه قاجار نیز نشان شیر و خورشید دریافت کرده بود!
(۷) Ricardo Flores Magón برای اطلاع بیشتر نک به:
http://en.wikipedia.org/wiki/Ricardo_Flores_Magón (۸) هسته های کارگری حزب لیبرال مکزیک بر اساس اعتقاد به کار مخفی تشکیل می شد. وظیفهء این هسته ها در درجه اول کار آگاه گرایانه بود. کلوپ ها هم شکل علنی کار بودند که به خاطر ممنوعیت فعالیت تشکیلاتی در دوران دیکتاتوری پورفیریو دییاز، به بهانه های فرهنگی شکل می گرفتند تا فضائی باشند برای گفتگو در بین فعالین.
(۹) کمونال، یا جمعی به اراضی ای اطلاق می شود که متعلق به جمع است، دقت شود که اراضی اشتراکی نیست بلکه متعلق به یک جمع وسیع ساکن یک آبادی و یا کل آن آبادی است. قانون اساسی مکزیک، تحت تأثیر انقلاب ۱۹۱۰، و فشار از جمله نیروهای زاپاتیست این شکل از تصاحب زمین را در کنار مالکیت خصوصی و مالکیت مشاع، به رسمیت شناخت. طبق قانون چه اراضی مشاع چه اراضی کمونال، هیچ کدام قابل خرید و فروش نبود. گرایش به کمونالیسم بخصوص با توجه به سنن بومیان مکزیک، هنوز در این کشور پایه های مادی دارد. نمونه های این گرایش امروزه در اوآخاکا و چیاپاس هنوز به راحتی قابل رؤیت است. با ورود مکزیک به بازار مشترک آمریکای شمالی NAFTA در اول ژانویهء ۱۹۹۴ این ماده قانونی به نفع خصوصی سازی تغییر داده شد.
(۱۰) از نمونه های این همکاری این که خود ریکاردو فلورس ماگون در ۲۲ نوامبر سال ۱۹۲۲ در زندان فورت لیون ورث Fort Leavenworth در ایالت کانزاس آمریکا بدرود حیات می گوید........
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر