۱۳۸۷ آذر ۸, جمعه

در مورد شاهین شهر، قسمت اول

اولین خانواده های شاهین شهر در سال 1351 ساکن شدند . علت انتخاب این اسم برای این شهر آن بود که نقشه شهر مانند یک شاهین در حال پرواز طراحی شده بود که از بالا قابل مشاهده بود. در اوایل انقلاب تلاش کردند که نام شاهین شهر را شهید شهر کنند که موفق نشدند اسم شهر را تغییر دهند اما سپس اسم خیابانها که فقط نام شعرا( حافظ شمالی، حافظ جنوبی، سعدی شمالی، سعدی جنوبی، فردوسی، خاقانی، جامی، عطار، نظامی ، عطار، رازی و...) بود را تغییر دادند و در انتخاب اسامی جدید ، دیگر از نام شعرا استفاده نکردند( تا آنجا که می دانستم). البته اسامی یاد شده بالا همچنان وجود دارد ولی اسامی خیابانها قرار بود فقط نام شعرا باشد که زیبایی خاص و منحصر به فردی به شهر که شکل شاهین نیز بود می داد. شاهین شهر در 20 کیلومتری اصفهان در بین 2 اتوبان قدیم و جدید تهران -اصفهان قرار دارد. نزدیکترین روستا به شهر گرگاب بود (البته اخیراً با ایجاد شهرداری آن را تبدیل به شهر گرگاب کردند). گرگاب بعد از انقلاب نقش مهمی را در شهر بازی کرد و بسیاری از مغازه داران آن ، پاسداران ، بسیجییان ،عوامل اطلاعاتی و حزب الهی های شهراز آنجا بودند و به دلیل آنکه زمینهای کشاورزی آنها در اطراف شهر بود و یا اینکه خود در شاهین شهر صاحب زمین بودند( چراکه شاهین شهر در اراضی بایر گرگاب بوجود آمد که مقدار زیادی از آن نیز به خانواده برومند معروف در گز تعلق داشت) دارای ثروت قابل توجهی گشتند. ساکنین گرگاب قبل از تاسیس شاهین شهر عموماً به کشاورزی و دامداری اشتغال داشتند. (درقسمتی از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 امده است ...گرگاب داراي 1222 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تامين ميشود. محصول غلات ، پنبه ، صيفي ، روناس ، خربزه فراوان ، پشم ، روغن . شغل اهالي زراعت و گله داري است و صنايع دستي زنان کرباس بافي . راه شوسه دارد. يک دبستان و در حدود 10 باب دکان و قلعه نوساز دارد. خربزه گرگاب به خوش طعمي و شيريني معروف است و به شهرستانها صادر ميشود) روستای دیگری که شاهین شهر خیلی روی آن تاثیر گذاشت با اینکه نزدیک به شهر نبود روستای چاله سیاه بود که عمدتاً دارای باغ انار و دام(مخصوصاً بز) بودند و در واقع این روستا در نزدیکی محیط زیست حفاظت شده قرار دارد. مقدار قابل توجهی از بسیجییان و عوامل اطلاعاتی و پاسداران شهر نیز از این روستا بودند.(دهي از دهستان برخوار بخش حومه شهرستان اصفهان که در 35 هزارگزي شمال باختر اصفهان و 14 هزارگزي شوسه اصفهان به تهران واقع شده . جلگه اي است معتدل که 616 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات و پنبه وصيفي و پشم و روغن است . شغل اهالي زراعت و گله داري و صنايع دستي زنان کرباس بافي ميباشد. راهش ماشين رو است و کاروانسراي شاه عباسي دارد. نقل از فرهنگ جغرافيائي ايران ج 10 و رجوع بمرآت البلدان ج 4 ص 85 شود.)البته آمار آمده در فرهنگ جغرافیایی در مورد چاله سیاه و گرگاب جدید نیست. این نوشته ادامه دارد

۱۳۸۷ آذر ۷, پنجشنبه

16 آذر امسال چه باید کرد

خوشبختانه هر سال شاهد رشد و ابتکار خلاق جنبش دانشجوئی در شعار و نوع حرکت هستیم و هر سال جنبش دانشجوئی مطالبات جدیدی را در غالب شعار به درون جامعه می برد و وظایف خودش را به عنوان عنصر آگاه دانشجوی روشنفکر انجام می دهد و با چنین فعالیتهائی است که دانشجو فقط نه به عنوان یک قشر در حال تحصیل ، بلکه به عنوان یک روشنفکر ، عمل آگاهانه و تاثیر گذار انجام می دهد و اندیشه و دانش خود را در خدمت رشد و ارتقاء مسائل سیاسی ، اجتماعی و ... جامعه قرارمی دهد. طی چند سالی که جنبش دانشجوئی دگربار پس از سالها سرکوب سربرآورده است و با پرداخت هزینه های سنگین به طرح مطالبات نه فقط همه دانشجویان بلکه به طرح مطالبات جنبش کارگری ، زنان، و اقشار محروم جامعه و... پرداخته است ولی در این بین دیگر عناصر آگاه جامعه در هر حرکتی با دانشجویان همراه نشده اند( بجز مواردی مثل 18 تیر 78 در تهران و 20 خرداد 82 در تهران و دیگر شهرها و...) حال آنکه در هر 13 یا 16 آذر و 18 تیر ما نیز باید سازماندهی و برنامه ریزی خودمان را داشته باشیم و در واقع بتوانیم رژیم را غافلگیر کنیم. طبیعتاً ابتکار و خلاقیت که تنوع حرکت را بدنبال خواهد داشت و باعث سردرگمی سرکوبگران خواهد شد. اگر هر یک ازما ، در این روزها ، حتی یک کار کوچک انجام دهیم آن موقع اگردر ابعاد میلیونی باشد رژیم را فلج خواهد کرد. در این چند سال جنبش دانشجوئی به مطالبات مشابه منطقه ای و جهانی نپرداخته است و خود را به مبارزات بین المللی پیوند نزده است. در سالهائی که فشار رژیم بیشتر می شود باید ما بیشتر مطالبات و مشکلات منطقه ای و جهانی را مورد توجه قرار دهیم به عنوان مثال شعار آزادی پرویز کامبخش دانشجوی رشته خبرنگاری در افغانستان را طرح کنیم و یا شعار دفاع از حق پناهندگان افغان در ایران و... ودر مقابل جنبش دانشجوئی افغانستان به طرح مطالبات ما نیزبپردازد و خواست آزادی معلم زندانی فرزاد کمانگر را طرح کند و یا خواست آزادی دانشجویان زندانی در ایران و...

۱۳۸۷ آذر ۶, چهارشنبه

اندیشه پرسشگر

ما انسانها باید تلاش کنیم که همیشه خودمان باز در مورد همه چیز مستقل بیندیشیم. باید تلاش کنیم که هر چیزی که برایمان عادی شده است باز در مورد آنها تفکر کنیم. هر چیزی که به طور عادی و مرسوم وجود دارد لزوماً درست نیست و می تواند نه تنها همان یک شکل که اشکال مختلفی داشته باشد. در واقع هیچ چیزی مطلق نیست و همه چیز نسبی است. ما می توانیم از هر چیزی شروع کنیم مثلاً 1- آیا جهانی بدون زندان ممکن است ؟ اگر آری پس آلترناتیو آن چیست. 2- آیا جهانی بدون مرز، یعنی جهانی مانند یک کشور ممکن است؟ اگر آری، پس چگونه ؟3- آیا جهانی بدون فقر ممکن است؟ چگونه و راه حل چیست؟ 4- آیا چهانی بدون زورگوئی دولتها و سرکوب ممکن است؟چگونه؟5- آیا جهانی بدون جنگ ممکن است؟ راه حل چیست؟6- آیا جهانی بدون انرژی هسته ای ممکن است؟ چگونه و آلترناتیو چیست؟ 7- آیا جهانی بدون خدمت سربازی برای دولتها ممکن است ؟ چگونه؟ 7- آیا چهانی بدون شاه و رهبر و... ممکن است ؟ آلترناتیو چیست؟8- آیا جهانی بدون آدمکش و پلیس ممکن است؟9- آیا جهانی بدون سلاح هسته ای و سلاح شیمیایی ممکن است؟چگونه؟10- آیا جهانی بدون دولتها ممکن است؟چگونه؟11- آیا جهانی بدون نابرابری زن و مرد ممکن است؟ 12- آیا جهانی با یک زبان مشترک ممکن است؟ چگونه؟13- آیا جهانی بدون مذهب ممکن است؟ چگونه؟14- آیا جهانی بدون زندگی برای کارممکن است؟ 15- آیا جهانی بدون قانون دولتها ممکن است؟ راه حل و آلترناتیو چیست؟16- آیا جهانی بدون قاضی و زندان بان ممکن است؟ 17- آیا تدوین قانون توسط خود مردم برای مردم ممکن است؟چگونه؟18- آیا حکومت مردم بر مردم و نه حکومت دولتها بر مردم ممکن است؟19- آیا در مقابل سازمان دولتها که به سازمان ملل معروف است می توان در مقابل آن سازمان واقعی ملل را تاسیس کرد؟ چگونه ؟ و....

نظام جلالی