۱۳۸۷ اسفند ۲۲, پنجشنبه

سرمایه گذاری جمهوری اسلامی بر روی خاور شناسان و اسلام شناسان خارجی


گزارش اجمالی همایش بین المللی تشیع و خاورشناسان
همایش بین المللی تشیع از دیدگاه خاورشناسان روز پنج شنبه 2/8/87 با حضور اندیشمندان و متفکران حوزوی و دانشگاهی و برخی صاحب نظران خارجی در سالن قدس مدرسه عالی امام خمینی قم برگزار شد.
.................
آيت‌الله مكارم شيرازي: ( سلطان شکر ایران ).... خاورشناسي از مسائل مهم ديني و اسلامي است كه كمتر درباره آن صحبت و تحقيق شده است.وی با اشاره به برخی تبلیغات شیعه گفت: افرادی که می خواهند به تبلیغ دین و تشیع بپردازند باید با منابع و به صورت دقیق به این کار اهتمام ورزند تا دچار مشکل نشوند.ایشان در باره تفسير آيه 107 سوره انبيا و آیه يك سوره فرقان گفت: نه از نظر مكان و نه از نظر زمان محدوديتي در دعوت اسلام نيست و تمام انسان‌ها مشمول اين دعوت هستند.وي ارائه چهره اصلي اسلام به خاورشناسان را عامل مهمي در خنثي شدن تبليغات ضد اسلامي دشمنان دانست و افزود: اسلام دین منطقه‌ای و قومی نیست بلکه جهانی بوده و مربوط به تمام بشریت استمعظم له ادامه داد: اسلام دینی منطقی و دارای گفتمان و استدلال بوده که برپایه اصول عقلانی ومنطقی استوار است و در قرآن ‪ ۷۰‬مرتبه به عقل و عقلانیت و تاکید برآن اشاره شده که این امر گویای استدلالی بودن این دین جهان شمول است. از این رو اسلام همه را به منطق و بحث عقلانی دعوت می کند و خشونت و جنگ‌طلبی در این دین جایی ندارد.حضرت آیت الله مکارم شیرازی در ادامه اضافه کرد: دشمنان تلاش مي كنند تا چهره خشن و غيرواقعي از اسلام و مسلمين به دنيا عرضه كنند كه برگزاري چنين همايش ها و آشنايي خاور شناسان خارجي غيرمسلمان با باطن اسلام مي تواند اين تلاش آنها را زايل كندایشان افكار وهابيون را بيگانه از اسلام دانست و افزود: گروه محدودی وهابی‌ تکفیری با عقاید و افکار افراطی و انحرافی پيدا شده كه فقط خود را مسلمان مي دانند و با نام اسلام دست به جنایات می زنند، و حكم اعدام و ريختن خون بي گناهان و غارت اموالشان را صادر مي كنند و با قتل و غارت شیعیان سعی در تخریب تشیع و دیگر فرق اسلامی دارند و رسانه هاي غربي هم با سوء استفاده از اين فرصت و پررنگ جلوه دادن فعاليت هاي وهابيون اسلام را از ديد آنها به دنيا معرفي مي‌كنند و می‌خواهند به جهانیان بگویند اسلام این است، ولی آنها باید بدانند که وهابی‌ها افراد بیگانه از اسلام هستند. باید در برابر این وهابیونی که می خواهند با این تبلیغات، کارهای سیاسی کرده و اسلام و تشیع را زیر سوال ببرند مقابله و ایستادگی کرد و اجازه نداد تا چهره اسلام و تشیع را مخدوش کنند. مسلمانان اگر در برابر این افراد جبهه‌گیری و مقابله کنند، کار خطایی انجام نداده‌اندوي در ادامه به جنایات اسرائیل اشاره کرده و با بيان آيه 8 سوره ممتحنه گفت: در اين آيه بر لزوم برخورد قاطع با كساني كه به كشورهاي مسلمان تجاوز مي كنند تصريح شده و بيانگر لزوم برخورد مسلمين جهان با اسرائيل غاصب است و مسلمانان بايد در مقابل اسرائيل و كشورهايي كه در آواره كردن مردم مسلمان فلسطين همراهند جبهه مناسب اختيار كنند.او با اشاره به تحولات صورت گرفته در خاورمیانه و تلاش دولت های زورگو برای خاموش کردن صدای اسلام، امروز را فرصت مناسبی برای رساندن پیام اسلام و شیعه به گوش جهانیان دانستاستاد درس خارج حوزه ‌علمیه قم با اشاره به پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شکست مفتضحانه اسرائیل از حزب‌الله لبنان و تثبیت حکومت شیعی در عراق بیان داشت: این مسائل ذهن خاورشناسان را بیشتر از گذشته متوجه اسلام و شیعه کرده است و امروز گوش شنوای اسلام و تشیع در جهان فراوان است و نقش تشیع در جهان از اهمیت خاصی برخوردار شده است.وی خاطرنشان کرد: اکنون که جهان آماده شنیدن پیام اسلام و تشیع و درصدد تحقیق و بررسی در خصوص آن است، باید در خصوص گسترش فرهنگ اسلام بویژه اهل بیت عصمت وطهارت(ع) بیش از پیش تلاش کنیم و با برگزاری چنین همایش‌ها و نشست‌های تخصصی و غنا‌بخشی به آنها بیشترین استفاده را کرده تا حقانیت شیعه راثابت کنیم. برگزاري همايش بين المللي خاورشناسان و تشيع مي تواند گام مهم و موثري در آشنايي جهان با دين مبتني بر عقلانيت اسلام و به خصوص مذهب تشيع است و بايد در اين همايش از حضور خاورشناسان و انديشمندان خارجي بهره گيريم و زمينه هاي انتقال مباني اصيل اسلام را به دنيا فراهم كنيم.آیت الله مکارم شیرازی کلیه خاورشناسان ایرانی و غیرایرانی را به تحقیق وبررسی در خصوص مذهب تشیع فراخواند وگفت: دانشمندان شیعه حاضر به گفت و شنود و پاسخگویی به سؤالات و نقطه نظرات دانشمندان جهان می باشند. وی ادامه داد: وهابیون از وجود کتاب های شیعه در منابع و کتابخانه‌های خود واهمه دارند در حالی که ما به دلیل حقانیت تشیع از وجود منابع دیگران هیچ ترس و واهمه ای نداریم.استاد خارج فقه حوزه علمیه ادامه داد: ما همه خاورشناسان را دعوت می کنیم که بیایند و در مورد اسلام و تشیع مطالعه کنند، ما حاضریم با شما به بحث بنشینیم، حاضریم در مجالس مختلف گفت و گو کنیم، دعوت می کنیم به کشورمان بیایید و ما را به کشورهای تان دعوت کنید. منطق بگوییم و منطق بشنویم؛ چون دین ما یک آیین جهانی است و اهل منطق؛ پس دلیل ندارد از بحث فرار کنیم یا هراسان باشیم. خاورشناسان سه دسته اند؛ عده ای که حسن نیت دارند و از منابع صحیح ما استفاده می کنند و ما را از زبان خودمان می شناسند نه از زبان دشمنانمان و با در اختیار داشتن منابع شیعی، به تبلیغ مذهب تشیع می‌پردازند. باید از اینها استقبال کرد و از آنها حمایت نمود. عده ای که حسن نیت دارند؛ اما به علت نداشتن منابع شیعه، از منابع وهابی‌ها استفاده می کنند. باید بگوییم در مورد این گروه ما مقصریم که نتوانستیم منابع خود را به زبان های مختلف ترجمه و در اختیار کتابخانه های دنیا به صورت گسترده قرار دهیم، اینها را باید ارشاد کنیم و منابع‌مان را در اختیارشان قرار دهیم. وی در ادامه افزود: گروه سومی هستند که حسن نیت ندارند اینها دو دسته اند؛ عده‌ای هستند که در خدمت مسائل سیاسی‌اند، پروژه‌ای به آنها واگذار می شود و نتیجه آن در رادیوهای آمریکا و انگلیس در برنامه ضد شیعه پخش می شود، اینها حقوق بگیر و مزدورند و گاهی نام خاورشناس را نیز یدک می کشند و بعضی از آنها تعصب دارند و در خدمت سیاست نیستند. تعصب‌هایشان به آنها اجازه نمی‌دهد که بیایند درباره دین اسلام و تشیع مطالعه کنند، اینها را نمی توانیم دعوت کنیم؛ ولی می‌توانیم افشاگری منطقی در مورد آنها داشته باشیم. ادبیات و قلم حاکم بر آثار خاورشناسان نوع گروه بندی آنان را مشخص نماید ؛ حتی آنهایی که سعی دارند، خود را با عنوان محقق بی طرف مطرح کنند، می توان از این طریق شناخت. كتاب‌هاي خاورشناسان نشان دهنده حسن نيت يا عدم حسن نيت آنها در مورد تشيع است باید گروهی برای شناسایی و تفکیک این آثار و گروه‌ها تشکیل شوند و ببینند اهداف آنها چیست.
دکتر علیرضا رهبر استاد تاریخ دانشگاه مونیخ وریاست کانون معنویت ایران در آلمان: با پیروزی انقلاب اسلامی شیعه در خارج ازمرزهای ایران معنای گسترده تر و موثری را پیدا کرد.در ادامه با اشاره به آمادگی غرب برای آشنایی با مبانی و آموزه های شیعی تصریح کرد: من با تعظیم و خشوع خاص از روحانیون ایران که برای نشر معارف اهل بیت در دنیا تلاش می کنند، تشکر می نمایم. همین عوامل ایران را به عنوان یک کشور شیعی بزرگ در کانون توجه همه رسانه ها و مراکز تبلیغاتی دنیای غرب قرار داده است. نهج البلاغه اساس اصول تشیع راتشکیل می‌دهدو با پیروزی انقلاب اسلامی به طور ناخودآگاه اسلام و بویژه فکر شیعی در سطح جهان مطرح شد. با پیروزی انقلاب اسلامی شیعه در خارج ازمرزهای ایران معنای گسترده تر و موثری را پیدا کرد که یک ملت مظلوم بار دیگر به جانبداری از خاندان پیامبر دست به قیام زده است. او به نهضت ترجمه آثار شیعی به زبان آلمانی اشاره کرد و ابراز داشت: مبنای این کار مهم، ترجمه بر اساس منابع نخستین است. ایشان با اشاره به ترجمه نهج البلاغه به زبان آلمانی گفت: سعی داریم با صیقل وجود خودمان، این افتخار ابدی را داشته باشیم که در پرتو نور ولایت امیرالمومنین قرار بگیریم.وی در همین زمینه اعلام کرد: در این ترجمه از کلیه ترجمه های موجود و شروحی که در اختیار است، استفاده کرده‌ایم. ترجمه خطبه‌ها تمام شده، نامه‌ها به میانه رسیده و کلمات قصار رو به پایان است و پیش بینی می شود ترجمه و شرح نهج البلاغه به زبان آلمانی تا سال آینده در 1800 صفحه منتشر شود. دکتر رهبر خاطرنشان کرد: گام بعدی، ترجمه صحیفه سجادیه به زبان آلمانی است.
...................
دکتر ایرنه اشنایدر، استاد رشته‌ی عرب‌شناسی و اسلام‌شناسی دانشگاه گوتینگن آلمان: متون فقهی باید از ایران در اختیارکتابخانه های سایر کشورهای جهان قرار گیرد.
ایشان به زبان های فارسی، عربی و انگلیسی مهارت دارد و در این همایش شرکت کرده بود و در سخنرانی اش به مراحل پژوهشی خود و مطالعات شیعی خود اشاره کرده و خواهان گسترش روابط علمی و پژوهشی دانشگاه‌های ایران و اروپا شد و گفت: بسیاری از مستشرقان برای پژوهش در زمینه فقه شیعه در اروپا با کمبود متون و منابع شیعی مواجه می باشند.دکتر ایرنه اشنایدر در این همایش خاطرنشان کرد: گاهی مستشرقان ودین پژوهان برای بررسی مسائل مهم فقه شیعی ناگزیر به استفاده از منابع اهل تسنن مراجع کنند،این در حالی است که متون و منابع شیعه بسیار قوی و غنی است.پروفسور اشنایدر افزودند: متون فقهی باید از ایران در اختیارکتابخانه های سایر کشورهای جهان قرار گیرد و دانشجو و استاد نیز باید به راحتی با هم تعامل داشته باشند.استاد دانشگاه های آلمان اظهارداشت: دکتر فلاطوری از مستشرقان شیعه در یکی از دانشگاه های معتبر آلمان یک کتابخانه با موضوع فقه شیعی تاسیس کرده است که متاسفانه بعد از ایشان آن کتابخانه از منابع شیعی تغذیه نشد و همیشه خالی از کتاب است.ایشان که در زمینه مسلمانان در آلمان تحقیقات و مطالعاتی داشتند گفتند: تاکنون موضوعاتی مانند فاطمیان، اسلام‌شناسی و تاریخ معاصر ایران خصوصا در دوران ناصرالدین شاه قاجار را دنبال کرده‌ام که در همه آنها با مشکل منابع مواجه شدم.دکتر اشنایدر اظهارداشت: درحال حاضر دنبال کاوش درمورد مفهوم "ناموس" در فقه اسلامی می باشم که برای این کار و تامین منابع به ناچار مدت دو ماه باید در ایران اقامت کنم.وی ادامه داد: مساله "ناموس" در فقه اسلامی بویژه فقه شیعه برای بسیاری از مردم آلمان خصوصا زنان مورد بحث قرار دارد و بیشترین گفت و گوها در مباحث تئوریک در این زمینه‌ها صورت می گیرد.این خاورشناس غربی خاطرنشان کرد: برای ما مهم است که مساله ناموس که اینگونه در میان شیعیان مورد توجه قرار دارد، مساله ای فقهی و اسلامی است یا عرف جامعه چنین جایگاهی برای آن قایل می باشد.سرکار خانم دکتر اشنایدر گفت: ما علاقمندیم که برای بررسی این کار از فقه و حدیث شیعه و اهل تسنن استفاده کنیم. وی همچنین گفت: مردم کشور آلمان و ایران خصوصا متفکران و دانشمندان این دو کشور نیاز به تبادل نظر و تعامل بیشتری دارند.
.....................
برای خواندن متن کامل گزارش می توانید به آدرس زیر مراجعه کنید

۱۳۸۷ اسفند ۱۹, دوشنبه

جهان خانه ماست ، با کدام گزینه ها موافق هستید؟

1- جهانی بدون جنگ و کشتار
2- جهانی بدون انرژی اتمی
3- جهانی بدون سلاح جنگی
4- جهانی بدون فقر و گرسنگی
5- جهانی بدون مرز و سیم خاردار
6- جهانی بدون دولت های ملی
7- جهانی بدون زندان و زندان بان
8- جهانی بدون ارتش و سربازی
9- جهانی بدون فاصله طبقاتی
10- جهانی بدون شکنجه و اعدام
11- جهانی بدون سرمایه داری
12- جهانی بدون قوانین دولتها
13- جهانی بدون استبداد و دیکتاتوری
14- جهانی بدون امپریالیسم
15- جهانی بدون استثمار و استعمار
16- جهانی بدون شاه ، رهبر و رئیس جمهور
17- جهانی بدون شهروند درجه 1 و 2
18- جهانی بدون نابرابری جنسیتی
19- جهانی بدون مجالس دولتها
20- جهانی بدون نابرابری ها
21- جهانی بدون دین و مذهب
چه موارد دیگری برای این نظر سنجی پیشنهاد می کنید؟


۱۳۸۷ اسفند ۱۸, یکشنبه

حمایت وبلاگنویسان ایران و افغانستان از جنبش زنان بمناسبت 8 مارس

حمایت وبلاگنویسان ایران و افغانستان از جنبش زنان بمناسبت 8 مارس
ما, جمعی از وبلاگ نویسان ایران و افغانستان, روز جهانی زن یعنی 8 مارس را مناسبتی قلمداد میکنیم تا از طریق آن از زنان شجاع و مبارز در ایران و افغانستان حمایت کرده تا آن عزیزان را در تلاشهای مستمر برای مطالبات و احقاق حقوق مسلم و بدیهییشان ولو بشکلی جزئی یاری کرده و همدردی و حمایت خود را با آنان اعلام کنیم. همچنان که با صدور و امضای این بیانیه سعی بر این خواهیم داشت تا قلمهایمان را در این روز بزرگ در خدمت آن مبارزان قرار داده و فریادشان را در حیطه کاری و عرصه هنرنمائی خود فریاد زنیم.واقعیت آشکار این است که امروزه در ایران نه تنها هرگونه فعالیت و تلاش هرچند مسالمت آمیز ولو در حد گردآوری امضا که خود نمادی از ابتدائی ترین شیوه های ابراز عقیده و بیان مرسوم در جهان است, سرکوب میشود, بلکه زنان ایران برخلاف اغلب زنان در دیگر جوامع جهان از حق فعالیت و ابراز وجود در سالروز 8 مارس محروم هستند.عملکرد 30 ساله جمهوری اسلامی در حوزه حقوق زنان نشاندهنده این است که این حکومت هیچگونه التزامی بر تعهدات خود نسبت به قوانین جامعه بین الملل نداشته و در سرکوب خورد و کلان جنبش و جامعه زنان در ایران ابا و یا دلیل بازدارنده ای از خود نشان نداده است.در این میان فعالان حقوق زن بسیاری از جمله روناک صفار زاده, هانا عبدی, زینب بایزیدی و در این اواخر خانم عالیه اقدام دوست به احکام سنگین حبس محکوم شده و تا بدین لحظه در زندانهای این حکومت بسر میبرند.احضار مستمر فعالان حقوق زن به بی دادگاههای جمهوری اسلامی و احکام صادره و جعل شده برای بیش از پنجاه عضو از اعضای کمپین یک میلیون امضا نمونه دیگری از سرکوبهای یاد شده هستند. اجرای حکم شلاق برای فعالین حقوق زنان در سنندج و همچنین حکمهای مشابه اعمال شده بر خانمها شیوا خیر آبادی و سوسن رازانی از جنبش کارگری نمونه دیگری از برخوردهای یاد شده هستند,کما که دستگیری فعالین زن دانشجوئی از جمله ساناز الاهیاری,مریم شیخ, نسیم روشنائی و دستگیری 30 تن از دانشجویان دختر دانشگاه پلی تکنیک که بشکلی طبیعی و بنا بر دانشجو بودنشان در دانشگاهی که در آن مشغول به تحصیل هستند نسبت به تبدیل دانشگاه به قبرستان اعتراض کرده بودند نمونه های دیگری از صدق گفتار است. با توجه به موج رو به رشد اعتراضات و فعالیتهای گسترده زنان در حوزه حقوق خود اینگونه برداشت میشود که جمهوری اسلامی با اعمال این سرکوبهای همه جانبه در صدد ایجاد مقدمه ای برای خاموش نمودن نهائی صدای معترض زنان ایران است !از طرفی در افغانستان نیز میتوان به مواردی از این قبیل اشاره کرد که خشونت مردان در جامعه مرد سالار افغانستان بر علیه زنان بدون هیچ عامل بازدارنده قانونی تا حدی پیش میرود که در پاره ای از موارد موجب نقص عضو زنان قربانی میگردد. متاسفانه عوامل توحش آمیز اینچنینی با فقدان رسیدگی موثر به قربانیان از سوی کانونهای رسمی, قضائی و حکومتی و حتی غیر رسمی مواجه است. از طرفی معضل عدم برخورداری زنان افغانستان از حق انتخاب همسر و یا سرنوشت خود تا آنجا پیش میرود که ازدواجهای اجباری و در بسیاری از موارد ازدواج در سنین خوردسالی که بعضا بنا بر دلایل ثانوی از جمله حل معضلات فی ما بین افراد حقیقی و حقوقی از جمله پرداخت قرضهای مالی صورت میگیرد هنوز کماکان بقوت خود در جامعه افغانستان پابرجای هستند. در این راستا گزارشهای ارائه شده از سوی وزارت امور زنان و ارگان ها که بیانگر ازدواج اجباری 57 درصد دختران در سن 16 سالگی نیز امری در خور شان است.از طرفی خشونت عليه زنان و کودکان و روش های سنتی زيان بار در اشکال مختلف چون تجاوز جنسی، "قتل های ناموسی"، ازدواج زود هنگام واجباری، بردگی جنسی (بخصوص زمانيکه دختران بمنظور فرونشاندن تنش های خانواده گی بلاجبار به همسری داده ميشوند)، سوء استفاده های جنسی در زندانها، و همچنان اناث قربانی خشونت از سوی نظام عدلی, خود را آشکار ميسازد. بسياری از خشونت ها در بين خانواده صورت ميگيرد، از سوئی دیگر معامله گران محلی قدرت، نظام عدلی رسمی و سنتی، پليس و مسئولين زندانها نيز به نوبه خويش نقشی را در راستای تحميل کنترل جامعه پرجمعیت زنان و چشم پوشی از موارد یاد شده خشونت های متعددی ايفا مينمايند.از طرفی ترور ضد انسانی ژورناليستهای زن از جمله خانمها ذکیه ذکی ، شکیبا سانگه آماج، شیما رضایی، که به ضرب گلوله بقتل رسیدند هدفمند بنظر میرسد. و این بخودی خود مساله ای آشکار در کارشکنی نسبت به امر خبر رسانی در حوزه زنان و خارج کردن آنها از دایره فعالیتهای اجتماعی است.ما امضا کنندگان این بیانیه ضمن محکوم نمودن تمامی موارد ناقض حقوق زنان و جنایتهای مرتکب شده بر علیه نمادهای صلح و آرامش در دو جامعه ایران و افغانستان, حمایت کامل خود از فعالین و مبارزین زن در این حوزه را اعلام میداریم, و قلمهای خود که نمادی از هویت و اندیشه ما است را به زنان مبارز هدیه میکنیم.در صورت تمایل به اعلام حمایت خودنام و لینک وبلاگ
قلمم را هدیه میکنم
لطفاً برای حمایت به آدرس زیر مراجعه کنید

۱۳۸۷ اسفند ۱۷, شنبه

به طرح جدید استفاده از نیروی کار خارجی دولت ایران اعتراض کنیم

حکومت اسلامی ایران ، برخلاف شعار دفاع از مسلمین جهان ، فقط زمانی از مسلمین حمایت می کند که اهداف سیاسی رژیم را به پیش ببرند. برای جمهوری اسلامی همه چیز وسیله ای است برای سو استفاده کردن و به مسلمین جهان نیز نگاه ابزار گونه دارد. در طول 8 سال جنگ با کشورمردم مسلمان عراق ، با وعده دادن کلید بهشت ، جوانان کشورمسلمان ایران را به جنگ برادران مسلمان عراق فرستاد و کشته شدن در این جنگ را شهادت در راه خدا نامیدند. در جنگ چچن به دلیل رابطه سیاسی با روسیه ، صدایشان در دفاع از آنها درنیامد. در جنگ عراق و افغانستان نیز سکوت کردند اما در دفاع از حزب الله لبنان و حماس و جهاد اسلامی دریغ نکردند چراکه منافعشان اینگونه حکم می کند. امروزه نیز به جای حمایت از مهاجرین افغانستان ، به شکل ضد انسانی آنچنان عرصه را بر آنان تنگ می کند و همه راهها را بر آنان می بندد تا مجبور به خروج شوند و از آن طرف در افغانستان از اسلامگرایان طرفدار ایران حمایت می کند و سیاست یک بام و دو هوا را در مورد مسلمانان افغانستان اتخاذ می کند. جمهوری اسلامی در عرصه جهانی در بین مسلمانان فقط سیاست مزدور سازی را دنبال می کند.
وزارت کار ایران شرایط جدیدی را برای استفاده از نیروی کار خارجی اعلام کرده است که هدفشان فشار هر چه بیشتربرمهاجرین است تا آنچنان عرصه را بر آنان تنگ کنند که از فشار بی کاری و... مجبور به خروج شوند، به همین خاطر اینبارنیز مانند 2 سال گذشته با افزایش فشار بر کارفرمایان ، علاوه بر جریمه های نقدی ، مجازات زندان در نظر گرفته اند. جریمه کارفرمایانی که برای اولین بار از اتباع خارجی غیرمجاز استفاده کنند پنج برابر دستمزد و در صورت تکرار این رقم ده برابر دستمزد روزانه یک کارگر خواهد بود. حداقل مزد روزانه یک کارگر هفت هزار و ۳۲۰ تومان است و کارفرمایانی که برای بار اول از اتباع خارجی استفاده کنند ۳۶ هزار و ۶۰۰ تومان و برای بار دوم باید ۷۳ هزار و ۲۰۰ تومان جریمه پرداخت کنند. و کارفرمایانی که بعد از دو بار مجازات ، باز هم از اتباع خارجی غیرمجاز استفاده کنند، مجازاتشان حداقل ۸۱ روز زندان خواهد بود.
نزدیک به سه میلیون مهاجر خارجی در ایران حضور دارند که دو میلیون نفر آنها غیرقانونی ، که که اکثر آنها از افغانستان هستند.
از این میان ۹۵۳ هزار تبعه افغان و ۴۳ هزار نفر تبعه عراقی مجاز و دارای کارت اقامت در ایران حضور دارند. به گفته وزارت کار ، کارگرانی که از سوی کارفرما تضمین شوند، کارت موقت اجازه کار دریافت می کنند. علیرضا مطهری رئیس سازمان کار و امور اجتماعی استان تهران گفته است به زودی یکصد هزار کارت موقت برای اتباع شاغل خارجی که وکیل یا صاحب کار خود را معرفی کنند، صادر می شود. به گفته او، تاکنون 44 هزار کارت موقت اشتغال برای اتباع خارجی شاغل در تهران و کرج صادر شده است.
در این طرح از اثر انگشت کارگران و بارکد برای شناسایی کارگران خارجی استفاده می شود.گزارش وزارت کشور نشان می دهد که دو میلیون تبعه غیرقانونی در ایران اقامت دارند که اکثر آنها افغان هستند.
با وجود 2 میلیون انسان مهاجرافغان که آنها را غیر قانونی می نامند و باتوجه به قانون جدید و صادر شدن 44000 کارت موقت اشتغال به اضافه 100000 کارت موقتی که قرار است صادر شود در مجموع می شود 144000 کارت موقت ، پس بنابراین تکلیف بیش از یک میلیون و هشتصدو پنجاه هزار انسان مهاجر دیگر چه می شود؟ آیا با یک فاجعه انسانی روبرو نخواهیم شد؟
در سالهای اخیر ج.ا محدودیت هایی را بر اقامت، کار و تحصیل مهاجران افغان وضع کرده تا در چارچوب آنچه طرح بازگشت "داوطلبانه خوانده شده، آنها را مجبور به بازگشت به کشورشان کند. محدودیت بیشتر تحصیلی درمدرسه و دانشکاه ، مشخص کردن مناطق ممنوعه اسکان و اقامت اتباع خارجی به خصوص افغانی و عراقی و محدودیت بیشتر کاری از جمله موارد فشار بر آنان محسوب می شود.
حق هر انسان مهاجری است که در هر گوشه ای از این جهان به عنوان شهروند با حقوق مساوی شناخنه شود و هر کجای این جهان خواست زندگی کند. انسانهائی که به هر دلیل خطرات و مشکلات مهاجرت را بر خود می پذیرند و آواره می شوند ، باید از آنان حمایت کرد و نه اینکه آنها را مجبور به بازگشت کنیم. جمهوری اسلامی و مجامع بین الملل موظف هستند که برای این 2 میلیون امکان زندگی برابر با شهروندان کشورهای مهاجر پذیر را فراهم کنند. اینگونه فشارها و محدودیت ها از طرف جمهوری اسلامی ضد انسانی است و آن را محکوم می کنیم. می بایست با فشار بر ج.ا حلوی فاجعه انسانی را بگیریم. حق مسلم مهاجرین به ایران حق شهروندی برابر است
برای اطلاعات بیشتر به منابع این مقاله مراجعه کنید لطفاً تا عمق فاجعه را دریابید


http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2008/10/081018_ka-afghan_refugee-tc2.shtml

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2008/12/090306_ka_labors_foreign.shtml

http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/story/2008/07/080702_ram-afghan-refugees.shtml

۱۳۸۷ اسفند ۱۵, پنجشنبه

پاسخ به پرسش های پیمان امین زاده

مطلبی دیدم درسلام دمکرات ازپیمان امین زاده ، با عنوان: چند پرسش از فعالین و نیروهای سیاسی مقیم اروپا
در اینجا به صورت مختصر به سئولات ایشان پاسخ می دهم: امید وارم موجب رنجش فعالین سازمانها نشده باشم اما واقعیت سخت ، گزنده و دردناک است. و یک بار هم که شده با عینک واقع بینی بر مسائل بنگریم و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
1. چرا اعتراضات سیاسی ایرانیان مقیم اروپا دامنه ای به مراتب کمتر از تظاهرات طرفداران ببرهای تامیل سریلانکا در آلمان که با تعدادی حدود 700 تا 1000 نفر برگزار شد دارد؟ ببرهای تامیل که یک تشکیلات منسجم نظامی، سیاسی و دارای پایگاه توده ای است را به عنوان نمونه فقط می توان با پ ک ک ( طرفداران اوجلان) مقایسه کرد. نمونه ایرانی آن را می توان تقریباً سازمان مجاهدین خلق دانست . پس اساساً نمی توان مقایسه کرد ببرهای تامیل را با اپوزسیون پراکنده خارج از کشور که به ده ها گروه کوچک و ناتوان تقسیم می شود که تشابه آنان در عدم تاثیر گذاری برتغییر اوضاع سیاسی - فعالین آن با میانگین سنی بازنشستگی- عدم داشتن پایگاه توده ای- فعال بودن در حد یک یا دو سایت - ترجیح منافع تنگ گروهی بر منافع کل جنبش- تبدیل احزاب به دکان بغالی ، انشعاب مکرر و... (بقیه آن بماند) و سیاست جمهوری اسلامی که پناهندگان را به توریست و مسافر ایران تبدیل کرده است به اضافه رشد اپورتونیسم در توده مردم ، عدم ریسک پذیری در مبارزه ، احساس سرخوردگی از نتایج انقلاب بهمن ، پراکندگی ، ناامیدی و بی افقی در سرنگونی ج.ا، نبودن یک اپوزسیون قابل قبول برای کل مردم ، خستگی ، یاس ، سرخوردگی و... از جمله عوامل تاثیر گذار بر شرایط کنونی می باشد.
* آیا ما برای مبارزات خود حقانیت کمتری از جدایی طلبان تامیل قایلیم؟ صرف داشتن حقانیت بیشتر، لزوماً باعث مشارکت عمومی نمی شود و عوامل بالا که برشمردم تاثیر گذار هستند
* آیا مردم ایران در طی این سی سال لطمات و تلفات کمتری دیده اند یا وضع عمومی حاضر و چشم انداز آتی برای مردم کشور ما بهتر از وضعیت تامیلی های سریلانکا است؟
نه
آیا تعداد ایرانی ها در اروپا کمتر از تامیلی های مقیم اروپا است؟ نه
آیا نیروها و فعالین سیاسی تامیل در اروپا به لحاظ مشی و بینش و سازماندهی سیاسی از فعالین و سازمان های سیاسی ما پیشروتر، با تجربه تر، حرفه ای تر یا جدی ترند؟ به گمانم بله ، عملاً اینگونه به نظر می آید.
یا منابع و امکانات بیشتری دارند؟ امکانات و منابع ما پراکنده ولی در بین شورشیان تامیل متمرکز در یک تشکیلات است
2. روند فجایع جاری در ایران از چه آستانه ای باید فراتر رود تا احتمالا پتانسیل های و مبارزاتی نهفته در فعالین و سازمان های سیاسی ایران، فعلیت بیشتری یابد و به صورت حرکات اعتراضی موثر و لااقل غیر قابل نادیده گرفتن و لاپوشانی (از سوی اصحاب قدرت و رسانه ها) نمود یابد؟ واقعاً، این را باید به سازمانهای سیاسی گفت
* اگر تخریب خاوران کافی نبوده، آیا سرکوب وحشیانه ی دانشجویان در روزهای اخیر هم کافی نیست؟ * اگر این موج سرکوب کنونی، در روند رو به رشد خود به سرکوب های 18 تیر پهلو بزند چه طور؟ امیدی هست؟! (چه تلخ است اگر بر پلشتی فاجعه امید بندیم)
نمی دانم ، شاید، در ایران تغییر و تحولات سیاسی قابل پیش بینی نیست ، به هر حال مردم در مقابل جمهوری اسلامی قرار دارند و روزی این رویارویی صورت خواهد گرفت. موسوی و بعضی از تئوریسین های ج.ا مانند دکتر مومنی شرایط سیاسی کشور را با روزهای پایانی حکومت شاه مقایسه می کنند و خاتمی هم با جمله مردم من صدای شما را شنیدم وارد انتخابات شد. محسن رضائی نیز معتقد است براي بازسازي وحدت در جامعه ( وحدت در بین سران گرو های مافیایی تشکیل دهنده حاکمیت منظورش می باشد ) ما ديگر نمي‌توانيم صرفا به دشمن مشترك تكيه كنيم تا وحدت را بسازيم بلكه بايد به منافع ملي ( منافع همه باندهای مافیایی حاکمیت مد نظرش است) هم بينديشيم.
* اگر روند رو به رشد اعدام ها در ایران، از مجرمین جرایم اجتماعی به زندانیان سیاسی کنونی و «زندانیان آتی» تعمیم یابد چه طور؟
نمی دانم
(کما اینکه با اعدام «یعقوب میرنهاد» روزنامه نگار بلوچ، خواه نا خواه کلید این روند شوم زده شد، که با عملیاتی شدن آن «فرزاد کمانگر» و سایر سیاسی های محکوم به اعدام نخستین دسته ی قربانیان این «سلاخی رسمی» خواهند بود) * آیا نامحتمل است که دولت های غربی بار دیگر به مصالحه ای پنهان . کثیف با حاکمیت ایران برسند و چشمان طماع و ریاکارشان را بر روی چنین سرکوب و تسویه حسابی ببندند تا دستان معتاد به جنایت «به قدر کفایت» بازبماند؟ هر چیزی امکان دارد ، باید دید به چه ارزیابی نسبت به جمهوری اسلامی خواهند رسید و طبیعتاً در این ارزیابی منافع کوتاه مدت یا بلند مدت خود را در تظر می گیرند
(از قتل های میکونوس و سایر ترورهای سیاسی در اروپا، از کشتارهای دسته جمعی تابستان 1367 و از قتل های زنجیره ای دگراندیشان می توان چنین درسی آموخت؟)
و در نهایت:
3. تا جایی که به ما (نیروها و سازمان های سیاسی ایرانی) و مسوولیت ها و توانایی های ما مربوط می شود، آیا کار ما ایرادی دارد؟
بله ، کار جریانات سیاسی هم ایراد دارد.
یا اینکه نه، اساسا ما را بیش از این توان دخالت گری در روند سرنوشت شوم و محتوم مان نیست؟ بله ، توانائی هم ، سازمان ها ندارند
* اگر ایراداتی بر ما وارد است مهمترین و بنیانی ترین آنها چیست؟ بله وارد است ، در قسمت سئوال اول پاسخ داده ام
* زمینه ها و دلایل حضور و غلبه ی این ایرادات چیست؟ ناتوانی به اصطلاح
رهبران کنونی جریانات سیاسی
* و راه برون رفت از آنها چیست؟ راه آن اتکا مردم به مبارزات خودشان ، سازمان دهی در جنبش های مختلف ، حضورگسترده مردم در عرصه مبارزه ، ایجاد زمینه های مشارکت عمومی ، خود سازماندهی توده ها،
و آیا اساسا چنین برون رفتی قابل تصور و (با توجه به جمیع شرایط) دست یافتنی است؟ بله ، زمان تحقق آن بستگی به تغییر معادلات سیاسی و شرایط به نفع مردم دارد. و از طرفی تاریخ خودش طی مسیر می کند و ج.ا نمی تواند جلوی حرکت تاریخ را بگیرد . و به نظر من ج.ا اسلامی در سرازیری سقوط است که در وبلاگ در این مطالب به آن پرداخته ام
* اگر ایراداتی بنیادی بر ما وارد نیست و همه چیز برخاسته از محدودیت های بیرون از ماست، این محدودیت ها اساسا چه هستند و چه خاستگاه و ماهیتی دارند؟ در سئولات قبلی به آن پاسخ دادم ، هم ایراداتی بر جریانات سیاسی وارد است و هم بر مردم
آیا ما را به مصاف این محدودیت ها راهی و برای فراتر رفتن از آنها امیدی هست؟ چگونه و کی؟! جمهوری اسلامی نمی تواند جلوی حرکت تاریخ را بگیرد ، همانطور که هیتلر، شاه ، چائوشسکو و... نتوانستند . ما نیز نمی توانیم با این توان سرنگونی جمهوری اسلامی را سرعت بخشیم ، هر چند که در مبارزه تلاش خود را می کنیم اما مردم باید به خود بیایند و قدرت خود را مانند 57 باور کنند
کل مطلب پیمان امین زاده را می توانید اینجا بخوانید https://www.salam-democrat.com/spip.php?article21411

نظام جلالی

۱۳۸۷ اسفند ۱۴, چهارشنبه

2- موانع رفع ستم جنسی از زنان

جامعه می بایست در یک سری از آداب ، سنن ، رسوم ، فرهنگ و نوع نگاه خود به زنان ، دختران و همسران ، تجدید نظر و تحول ایجاد کند و هر چیزی که جنبه ستم جنسی دارد را برطرف کند که در این باره می توانیم به مواردی اشاره کنیم.
1- در مواردی که بعد از ازدواج از ادامه تحصیل همسر جلوگیری می شود ( که هدف در جهت تسلط و به انقیاد در آوردن همسر و جلوگیری از استقلال مالی و در جهت وابسته کردن همسرصورت می گیرد) این تفکر مرد سالار تصور می کند از جدا شدن احتمالی همسر به این طریق جلوگیری خواهد کرد. راه مقابله با این تفکر وارد کردن فشار اجتماعی برچنین افرادی می باشد
2- عدم دادن مسئولیت مشخص به یک انسان بر اساس جنسیت ( در خانواده یا جامعه ) چراکه شغلها یا وظایف را نباید زنانه و مردانه کرد. در خانواده ها ، پدر و مادر جداً باید از دادن وظایف مشخص به دختران و پسران خود بر اساس جنسیت خود داری کنند و نباید مثلاً غذا درست کردن و آشپزی، تمیز کردن خانه ، خیاطی ، لباس شستن و... جز وظایف زنان و دختران خانه باشد ، بلکه همه ساکنان خانه باید در انجام همه کارها سهیم باشند ، بدون آنکه کار و یا وظیفه ای بر اساس جنسیت تعیین و تقسیم شود.
3- بایستی با سنن عقب افتاده ای که با آن سر انسانها معامله می کنند مثل دادن جهیزیه ، شیر بها ، مهریه و... مقابله کرد. بایستی به شکل سنتی حق خواستگاری مطلق برای مردان خاتمه داد. چرا باید امکان انتخاب برای مردان نامحدود و برای زنان محدود به حواستگارها باشد؟
4- چرا باید زن در خیلی از موارد ازهمسراش اجازه بگیرد و این رویه را خودش رعایت می کند و یا مجبور به رعایت می شود.
5- چرا در جامعه روابط جنسی درون خانواده برای زنان بد شمرده می شود ولی در مقابل برای مردان افتخار است؟
6- چرا اگر زن جوانتر از مرد باشد خوب است ولی اگر مرد جوانتر باشد به راحتی قابل قبول جامعه واقع نمی شود؟
7- چرا باید بخش عمده قدرت مالی و قدرت سیاسی در دست مردان جامعه باشد؟
8- چرا تفکر عقب افتاده ای به نام اهمیت پرده بکارت در جامعه همچنان وجود دارد؟
9- چرا چند همسری حق مطلق مردان محسوب می شود؟
10- چرا باید یه یک انسان (زن ) مثل برده یک انسان دیگر (مرد) برخورد نمود؟ چرا مردان احساس مالکیت بر زنان می کنند؟
11- چرا تبعیض مشاغل علاوه بر قوانین در جامعه نیز وجود دارد؟
12- چرا نباید قوانینی که قرار است در مورد زنان اعمال شود توسط شوراهای خود زنان تدوین نشود؟ چرا قوانین را در مورد زنان ، مردان جامعه تدوین می کنند؟
13- چرا جامعه معضلی به اسم ناموس پرستی دارد که جنایتهای بیشماری به نام دفاع از ناموس توسط مردان خانواده صورت می گیرد؟ چرا مردان خود را صاحب زنان می دانند؟
14- چرا هر فردی بعد از تولد فامیلی پدر بر روی او گذاشته می شود؟ آیا سختی حاملگی را پدر می کشد یا مادر؟
15- چرا فقط مردان می بایست نان آور خانواده محسوب شوند؟
16- چرا باید نگهداری فرزندان وظیفه مادر باشد ونه وظیفه هر دو و جامعه؟
17- چرا باید خانه داری از وظایف مشخص زنان باشد؟ یک زن خانه دار پس از سالها سپری شدن عمرش چه حرفه ای را یاد گرفته است؟ کدامین حقوق بازنشستگی و کدامین بیمه را دارد؟ کدامین مدرک تحصیلی را در دوران خانه داری به دست می آورد؟ در صورت مرگ همسرش مشکلات اقتصادی خود را چگونه برطرف خواهد کرد؟ چگونه زن می تواند در چهارچوب خانه با جامعه ارتباط برقرار کند مانند مردان ؟ آیا می توان با ارائه خدمات عمومی بخشی از کارهای خانگی را بر عهده کل جامعه گذاشت؟ نهار دادن در مدارس ، در محلهای کار، استفاده بیشتر از غذاهای آماده و... نیز می توانند در این زمینه کمک کنند. می بایست چیزی به نام زن کدبانوی خانه از فرهنگ جامعه زدوده شود.
پایان
به امید رفع ستم جنسی از زنان
این متن را در سال 80 نوشته ام که دوباره آن را اینجا آورده ام
15 مرداد سال 1380


۱۳۸۷ اسفند ۱۳, سه‌شنبه

موانع رفع ستم جنسی از زنان

مبارزات زنان برای احقاق و تحقق حقوق خود در واقع مبارزه برای کل جامعه است و چنانچه حقوق آنان تحقق یابد در واقع توانسته ایم به یک جامعه آرام ، انسانی ، مترقی ، آزاد و بدون تبعیض جنسیتی برسیم. رسیدن به جامعه انسانی و یرایر ، مبارزه با سنن عقب افتاده و ارتجائی و ایجاد تغییرات بنیادین و ریشه ای در جامعه ، بدون رفع ستم جنسی از زنان غیر ممکن است. خواستها و مطالبات زنان برای برابری کامل ، آن چنان ریشه ای و رادیکال است که فقط با سرنگونی جمهوری اسلامی و تغییر و تحولات جدی در همه عرصه ها سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی و... به سوی تحقق کامل گام بر خواهد داشت. برای تحقق کامل حقوق زنان باید قوانین موجود را به کل تغییر داد و عامل تغییر و تصویب قوانین جدید خود زنان باشند، (منظور چند نماینده زن نیست) می بایست شیوه سنتی زندگی کنونی و ساختار خانواده را دگرگون کرد. در آداب و رسوم جامعه می بایست تغییر و تحولات اساسی ایجاد کرد و آگاهی جامعه را ارتقا داد و دیدو نگرش نسبت به زنان را متحول کرد. جامعه ما برای تغییرات اساسی در زمینه های فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی نیاز به تحولات بنیادین دارد. ترسیم چگونگی یک چنین جامعه ای و تلاش برای ارائه دادن طرحهائی که بتوانیم یک جامعه انسانی ترو برابرداشته باشیم از ضروریات انکار ناپذیر محسوب می گردد. فعالین و تئورسین های جامعه برابرباید عامل ایجاد و حامل اندیشه هائی باشند که بتوانند زمینه ایجاد تحولات ریشه ای در جامعه را فراهم کنند. از جمله مسائل کلیدی بحران موجود در جامعه وجود ستم و نابرابری های جنسیتی است که برطرف کردن آن باعث حل بسیاری از دیگر مشکلات جامعه خواهد شد.
بطور کلی موانع رفع ستم جنسی از زنان را اینگونه می توان برشمرد.
1- جمهوری اسلامی و قوانین ارتجاعی مذهبی مردسالارانه حاکم بر جامعه که با سرنگونی آن و تغییر قوانین نابرابر برطرف خواهد شد
2- آداب و سنن فرهنگی ، اجتماعی مردسالارانه و ضد زن که مردم جامعه حامل آن هستند که ستم جنسی را با سنن عقب افتاده بازتولید می کنند. برای رفع این مانع نیاز به مبارزه ، ایجاد آگاهی ، خواست همگانی و فوانین مترقی داریم
3- سیستم سرمایه داری که خود عامل نابرابری ها است و همه چیز را و حتی انسان زن و مرد را کالا و ابزار کار می بیند و زنان فقیر دیگر کشورها را مانند کالاها و برده های جنسی خرید و فروش و مورد استثمار و بهره برداری سودجویانه قرار می دهد. برای رفع این مشگل باید دست به تغییرو تعویض سیستم زد و جلوی سرمایه داران را سد کرد

ادامه دارد

۱۳۸۷ اسفند ۱۱, یکشنبه

آیا کسی می داند؟

8 مارس و ما وبلاگ نویسان
معمولاً ما وبلاگ نویسان بعد از وقوع یک تعرض مستقیم طراحی شده توسط ج.ا به حقوق انسانی شهروندان در ایران و غیر مستقیم تعرض و دخالت به حقوق شهروندان سایر انسانها در خارج از کشور، به مانند خبرنگاران و اوژانس عمل می کنیم.
در زمینه خبر رسانی ، امداد و پشتیبانی از حرکتهای سیاسی ، اجتماعی و صنفی ، مدتی بعد از گذشت وقوع جنایات توسط جمهوری اسلامی ، وارد عمل می شویم و هیچگاه از قبل آماده نبوده ایم و تدارکات پشتیبانی جمعی را محیا نکرده ایم با اینکه می دانستیم و می دانیم تجربه 30 ساله حاکمیت جمهوری اسلامی یعنی سرکوب هر جنبنده و دگراندیش می باشد. با اینکه می دانیم ، جنبشهای کارگری ، زنان ، دانشجویان و دیگر مذاهب ، جوانان ، ملیتها ، معلمان ، مهاجرین و پناهندگان خارجی، اعتراضات و مطالبات مردم شهر و روستا و ایام خاص مانند 18 تیر ،16 آذر ، چهارشنبه سوری و حرکتهائی مانند ما هستیم و شورش های شهری و... همیشه زیر نظر ، هجوم و سرکوب قرار دارند.
تجربه 30 سال سرکوب سیستماتیک نشان داده که ج.ا به طور دائم آماده سرکوب هست و میلیارد ها دلار از پول و ثروت کشور را به جای صرف کردن برای کشور و مردم بابت سرکوب همان مردم هزینه کرده است. علاوه بر آن در سالهای اخیر در ایام روزهای خاص جنبشهای کارگری ، زنان ، دانشجویان از ماه ها قبل بر حجم فشار و دستگیری فعالین آنان می افزاید و با اتخاذ یک تاکتیک جدید سیاسی و امنیتی در سالهای اخیر ، در اولین هجوم به فعالین جنبشها ، ابتدا به طور گسترده با مجروح کردن آنان و ضرب و جرح و بازداشت آنان در خانه یا در خیابان و محل کار سرکوب را آغاز می کتد و بعد از پرونده سازی و فشار های غیر انسانی در اولین فرصت شروع به آزاد کردن موقت آنان می کند تا جلوی انسجام و پشتیبانی مردم داخل و مردم جهان را از آنان سلب کند و همه را سردرگم کند و آنقدر در ماه ها و فرصت های بعدی آنها را دستگیر و آزاد می کند که بالاخره نفهمیم، فرد آزاد شده یا همچنان زندانی است و از طرفی با اخاذی میلیونها تومان از دستگیر شدگان آنها را مشروط و موقت آزاد می کند و به آنها می فهماند که هر وقت خواستیم شما را دستگیر خواهیم کرد و خطر دستگیری همچنان بر بالای سر آنان می چرخد.
پس از آنجائی که می دانیم حتماً ج.ا به مراسم 8 مارس نیز هجوم خواهد آورد ، ما پیش از وقوع حادثه ، مانند یا گروه امدادی ، از همین امروز باید آماده باشیم تا در خود 8 مارس با آغاز سرکوب ، حمایت وبلاگ نویسان در همان روز آغاز شود. ما باید پیشاپیش احتمال هرگونه حمله ، سرکوب، ضرب و شتم ، تهدید و زندانی کردن فعالین جنبش زنان را محکوم کنیم .
از آنجائی که ج.ا از سایه خودش نیز می ترسد وعملاً مانند یک حاکمیت تثبیت نشده و نا مستحکم عمل می کند و بنای خودش را بر باد تصور می کند ، از روی ضعف ، ناتوانی و ترس متوسل به سرکوب در روزهای 8 مارس ، 16 آذر و اول ماه مه می شود.
ج.ا واقعاً اگر در شرایط اقتدار بسر می برد و نه استیصال ، اینچنین ترس و واهمه نداشت.
چرا در تمام دنیا 8 مارس ، روز دانشجو، و روز کارگر تهدید امنیتی برای هیچ حکومتی محسوب نمی شود، اما پایه های تخت ولایت فقیه و ارکان نظام و اسلام آنان به لرزه در می آید؟
ج.ا اگر دارای پایگاه مردمی و توده ای است ، چرا از جمع شدن بیش از 2 نفر واهمه دارد؟
چرا ج.ا اینگونه می ترسد و بر خورد می لرزد؟ از چه چیزی واهمه دارد؟کجاست اقتدار نظام ؟
اگر این نظام را خود آقا امام چاه جمکران هدایت می کند پس از چه چیزی واهمه دارند؟
چرا حتی از یک وبلاگ می ترسند ، آنان را مانند مهر نهاد که همچنان مهرش در دل ماست، اعدام می کنند و وبلاگ را هک یا فیلتر می کنند؟ این است نظام قدرتمند و مقتدر؟
آیا کسی می داند؟