ابتدا، برای آنکه بخواهیم به موارد علل و نشانه های اینکه جمهوری اسلامی در سراشیب سقوط قرار دارد بپردازیم ، لازم است که نگاه کوتاهی به گفته های برخی از عوامل ج.ا داشته باشیم که در لابلای گفته های آنها شواهدی دال بر بحرانهای ج.ا و منجلابی که در آن قرار دارند وجود دارد و نشان می دهد که چگونه سر گاو ج.ا در خمره گیر کرده است. در اینجا چندین مطلب خلاصه شده یا قسمتهائی از آن به عنوان بخشی از شواهد آورده شده است .
نیروی انتظامی تهران بزرگ ، بیستم آبانماه در یک مانور کم سابقه عملیات شش روزهای را در سطح شهر تهران اجرا کرد که سی هزار نفر در آن شرکت داشتند. «مقابله با اقدامات امنیتی، مقابله با بحرانهای احتمالی، تشدید حراست از مراکز استراتژیک و انتقال سریع نیرو از سایر استانها به تهران» از جمله هدفهای این مانور اعلام شد.
سابقهی گشتهای نامحسوس ، سرتیپ ذوالقدر در نشست خبری آخر اردیبهشت ماه فعالیت گشتهای بسیج را دائمی خوانده و میافزاید، «در کنار گشتیهای مشهود، فعالیت نامشهود بسیج برای خنثی سازی توطئه دشمنان که از سالها قبل آغاز شده است، تقویت خواهد شد.» فرمانده نیروی انتظامی تهران هفدهم آبان در مورد سابقه مانور این نیرو در شهر میگوید «این طرح هر ساله به صورت غیرمحسوس و به صورت فرماندهیهای مجزا در بدنه نیروی انتظامی اجرا میشده است.» از مهرماه سال ۸۶ فرماندهی نیروهای بسیج به فرمانده سپاه، سرلشکر محمد علی جعفری محول شد. او در مسئولیت جدید خود از ضرورت تجدید سازماندهی سپاه سخن گفت و ماموریت اصلی این نیرو را مقابله با تهدیدهای داخلی عنوان کرد. جعفری در مراسم تودیع فرمانده سابق بسیج گفته است، نیمی از ماموریت سپاه بر عهدهی بسیج است و «امروز مأموریت بسیج باید محور اصلی مأموریت سپاه باشد.»
مقابله سخت با «تهدیدهای نرم» در تحلیلهای راهبردی جدید سپاه و بسیج یکی از مهمترین تهدیدهای داخلی اقدامهایی است که «براندازی نرم» خوانده میشود. نیروهای بسیج قرار است در مقابله با این حرکتها نقش اصلی را بر عهده داشته باشند. محمد علی جعفری روز پنجشنبه ۱۷ بهمن، در گردهمایی بسیجیان سپاه فجر استان فارس تاکید میکند، «در كنار حفظ آمادگیهای نظامی، بسیجیان باید خود را برای مقابله با تهدیدات نرم، مهیا كنند و با فعالیت مضاعف در عرصه فرهنگی، دشمنان را در این راه نیز مأیوس كنند.» نیروهای انتظامی با حضور گسترده در شهرهای بزرگ خود را آماده کردهاند تا با هر حرکت اعتراضی که به زغم آنها مخل امنیت و در جهت براندازی نرم باشد به شدت برخورد خواهند کرد
نظام جلالی
شاهرودی می گوید «سرمایهگذاری که از خارج از کشور میآید ابتدا باید از فیلتر نیروی انتظامی، سپس از سازمان بازرسی، بعد از آن ریاست جمهوری، بعد وزارت اطلاعات و بعد از آن ستاد قاچاق کالا عبور کند. مگر سرمایهگذاری دیوانه باشد که در ایران سرمایهگذاری کند.» او گفت: «در برخی از پروندههای انبوه سازی شاهد هستیم که حدود ده هزار نفر از یک نفر شکایت میکنند. بخشی از دستگاه امنیتی و انتظامی که درک درستی ندارند میخواهند هر چه سریعتر متهمان به زندان بروند، اما اگر ما این کار را انجام دهیم در جامعه شاهد آشوب و اعتراضهای گسترده خواهیم بود.
محسن رضايي پيشنهاد «تشکيل صندوق پسانداز ملي ايران» را مطرح کرد. وي گفت: در اولين اقدام بايد صندوقي را تحت عنوان صندوق پسانداز ملي ايران تأسيس كرد و حساب ذخيره ارزي را به اين صندوق پسانداز انتقال داد؛ به طوري كه درآمدهاي نفت تماماً به اين صندوق فرستاده شود. حتي اگر دولت هم قرار باشد از اين صندوق استفاده كند، بايد از آن وام بگيرد. البته تغييرات ديگري نيز متناسب با اين سياست بايد در نظام بانكي صورت گيرد. اين صندوق بايد همچون بانك مركزي از بدنه دولت جدا باشد و شوراي هيأت مديره آن از ميان مجلس و دولت، با نظارت رهبري شكل گيرد. بديهي است زماني كه پول نفت به اين صندوق برود، دولت يا ورشكست شده و و با بحرانهاي جدي در تأمين هزينهها و درآمد كاركنانش مواجه ميشود و يا به اين فكر ميافتد كه كسب درآمد كند.تنها در اين صورت است كه دولت به جاي آن كه تنها به فكر اين باشد كه چگونه پول ناشي از فروش نفت را هزينه كند، به اين نكته واقف ميشود كه مردم بايد درآمدشان بالا برود تا درآمد دولت هم تضمين شود.
محسن رضائی : عمر دوقطبي بودن در انتخابات به پايان رسيده است ، طرح دولت ائتلافي
رضايي اميدوار است كه طرح دولت ائتلافي تا انتخابات دهم رياستجمهوري نهادينه شود چرا كه به نظر او نظام به جايي رسيده كه فعالان سياسي راهي غير از ايجاد ساختارهاي جديد فكري و فعاليت ائتلافي ندارند. براي اين منظور هاشميرفسنجاني، كروبي، ناطقنوري و لاريجاني را با خود همراه كرده است. معتقدم كه بايد ظرفيتهاي سياسي جديدي در كشور به وجود آوريم. در غير اين صورت كارآمدي كه مهمترين چالش امروز كشور است به يك بحران تبديل خواهد شد. كشور و جامعه ما آنقدر بزرگ و عظيم شده كه هيچ جناحي و هيچ فردي به تنهايي نميتواند آن را اداره كند. كساني كه غير از اين فكر كنند درك درستي از اداره كشور ندارند. اداره جناحي كشور به ناكارآمدي و اداره فردي به فاجعه منجر ميشود. براي عبور از اين وضعيتها، نيازمند يك تئوري جديد سياسي براي افزايش ظرفيتهاي سياسي جامعه هستيم. تمامي گروههاي رقيب دور هم جمع ميشوند و يكصدا از منافع ملي حمايت ميكنند. از سوي ديگر، ديگر عمر دوقطبي بودن انتخابات در ايران به پايان رسيده است، پس مساله اصلي يك يا دوقطبي بودن نيست بلكه مساله اصلي آن است كه هركس در انتخابات آينده موفق شد بايد دولت كارآمد را تشكيل دهد. ما وارد دههاي ميشويم كه دهه دولتهاي كارآمد نام خواهد گرفت و فضاهاي سياسياي كه بر يك يا دوقطبي بودن تاكيد داشت ديگر عمرش به پايان رسيده و مردم از اين به بعد علاوه بر مشاركت بنا را بر نتيجه مشاركت خواهند گذاشت. در دولت آينده حداقل 5 يا 6 نفر از نيروها بايد در حد رئيس جمهور باشند. اگر بخواهيم اين موضوع شكل بگيرد، اين 5 نفر در يك گروه 30 نفره از كارشناسان برنامههاي خود را مطرح كنند تا هركدام از آنها كه برنامههايشان مورد قبول جمع قرار گرفت، بهعنوان نامزد وارد عرصه شود و ديگران نيز وارد كابينه شوند. در چنين فضا و اعتقادي، من دولت ائتلافي، كارآمد و متعهد را طرح كردم. براي بازسازي وحدت در جامعه، ما ديگر نميتوانيم صرفا به دشمن مشترك تكيه كنيم تا وحدت را بسازيم بلكه بايد به منافع ملي هم بينديشيم. البته ايران هنوز دشمنان سرسختي دارد ولي به تنهايي اين ايده توان بازسازي وحدت را ندارد. در نامهاي كه براي سران قوا نوشتم تاكيد كردم به شرايطي رسيديم كه بايد عرصه ملي را ايجاد كنيم. البته سابقه طرح دولت ائتلافي به چند ماه قبل از انتخابات رياست جمهوري نهم برميگردد كه در آنجا، طي نامهاي از مقام رهبري تقاضا كردم كه از شش نفر نامزدهاي انتخاباتي اصولگرايان بخواهند كه دور هم جمع شوند و از بين خود يك نفر را انتخاب كنند و بقيه هم در كابينه او باشند و به صورت جمعي قوه مجريه را اداره كنند.معتقدم در ايران دولت مقدم بر رئيس جمهور است، از اين رو در كشوري مانند ايران كه رهبري حاكم است و رئيس حكومت مستقل از قوه مجريه فعاليت ميكند، دولت مقدم بر رئيسجمهوري قرار دارد در غير اين صورت رئيسجمهور يا دولت يك نفره تشكيل خواهد شد كه همه توانمندي هاي مديريت كشور را دربر نميگيرد و به جامعه خسارت وارد ميشود. اما دولت ائتلافي كارآمد و متعهد به جمعگرايي و برنامه محوري و نفي خود محوري و تكروي ميانجامد. از اختلاف نيروهاي همفكر و هم برنامه در انتخابات جلوگيري ميكند و پس از انتخابات همكاري را تسهيل مينمايد. پيشنهاد من بهطور مشخص اين بود كه نامزدهاي اصولگرا و ارزشي با هم وحدت كنند و يك دولت ائتلافي كارآمد و متعهد براي چهار سال آينده تشكيل دهند و در انتخابات رياست جمهوري تلاش كنند يك نفر به نمايندگي از آنها به صحنه بيايد ولي بقيه هم در دولت او حضور داشته باشند. در غير اين صورت اگر نامزدهاي انتخاباتي و حاميان آنها فكر كنند كه يك فرد به تنهايي و با يك تيم صرفا هماهنگ با او ميتواند قوه مجريه را اداره كند، از چند حال خارج نيست، يا آنكه درك درستي از اداره كشور و مشكلات و فرصتهاي داخلي و بينالمللي ندارد و يا ممكن است خداي ناكرده، انگيزه ديگري غير از خدمت داشته باشد و يا آنكه برداشت غلطي از توكل دارد. شايد دليل اين باشد كه فكر ميكنند افرادي كه در دولت آنها حاضر ميشوند بايد از آنها حرف شنوي داشته باشند. اما ما بايد ببينيم كه حرفشنوي از رئيس دولت مهم است يا كارآمدي براي مردم. آيا دولت ايجاد ميشود تا مشكل يك فرد را حل كند يا دولتها براي حل مشكلات يك جامعه ميآيند؟ در دهه اول انقلاب ما بهتر از اين كار ميكرديم و آنجا اصلا رياست و مرئوسي مطرح نبود.به نظر من ما به جايي رسيدهايم كه فعالان سياسي راهي غير از اين ندارند كه به فكر ساختارهاي جديد باشند. در حال حاضر هم در چپ و هم در راست اختلافات خيلي عميق است، بهعنوان مثال در چپ اختلاف بين آقاي خاتمي و كروبي وجود دارد، در اصولگرايان نيز اختلافات بين آقاي عسگراولادي و ناطق نوري وجود دارد. پس مشخص است كه اين وضعيت سياسي ايران ربطي به يك جناح خاصي ندارد بلكه موقعيت تاريخي جناحها اينگونه است و اين نشان ميدهد كه ما بايد در سطح فراتر از جناحها فكر كنيم. بايد ساختاربنديهاي سياسي را بازبيني كنيم. اگرنه اين اختلافات در جناحها حكايت از نقصي دارد كه بايد آن را در جامعه حل كنيم و بعد آن را به احزاب تعميم دهيم.
اعتماد ملی: ميان اينها، يعني كروبي، خاتمي يا عسگراولادي و ناطقنوري، آقاي رضايي كجا است؟ رضایی: من يك تعريفي از اصولگرايي دارم كه يكسر آن آقاي كروبي و محتشميپور است و يكسر آن هم آقاي ناطق نوري و لاريجاني است، بنابراين اصولگرايياي كه مدنظر من است يك اصولگرايي است كه در هر دو جناح كشور پايگاه دارند و به نظر من عقايد و نظرات اين افراد به هم خيلي نزديك تر است تا كساني كه در ظاهر در جناح ديگري هستند، شايد شرايط خاص عاطفي يا ارتباطي باعث شده كه با هم باشند اما در اين طيف از افرادي كه من نام بردم شايد شرايط فكري نزديكتري وجود داشته باشد تا جناحهايي كه الان هستند. در جناحهاي موجود جنبه ارتباطي، عاطفي خيلي قويتر است تا جنبه فكري. اگر ما همه عوامل سياسي ايران را براساس يك طيف فكري طبقهبندي كنيم سه جريان شكل ميگيرد كه من معتقد به جريان سوم هستم و آن اصولگراي واقعي و انقلابي است. اعتماد ملی: آيا اصلاح طلبان هم شامل اين جريان ميشوند؟دکتر رضایی: برخي از اصلاح طلبان. اصلاح طلبان ارزشي هم جزو اصولگرايان انقلابي هستند، مثل آقاي كروبي و محتشميپور يا ميرحسين موسوي كه اصلاح طلب ارزشي هستند.
کارگزاران: رضایی كه چندی پیش به صراحت از احتمال تكرار ریاستجمهوری احمدینژاد ابراز نگرانی كرده و از دیگر بزرگان و ریش سفیدان قوم خواست تا به فكر تشكیل كابینه ائتلافی باشند. این كابینه ائتلافی چیزی نیست جز كنار زدن احمدینژاد و كنار گذاشتن او در نزد گروههای اصولگرا ، صورت مسئله اما در بین اصولگرایان منتقد دولت روشن است. «محمدباقر قالیباف»، «احمد توكلی»، «غلامعلی حدادعادل»، «علی لاریجانی» و بالاخره محسن رضایی همگی میدانند كه به چه چیزی اعتراض دارند. شاید هیچ چیز برای محمود احمدینژاد بدتر از این نباشد كه ببیند در میانه تورم و مشكلات اقتصادی اخیر، افزایش نارضایتیهای عمومی و كاهش شدید قیمت نفت، برخی اصولگرایان در جلسات داخلی خود دنبال جایگزینی برای وی بگردند. برخی اصولگرایانی كه به نحوی ساز مخالفت با احمدینژاد كوك كردهاند دغدغه و نگرانی از بابت مشكلات و گرفتاری های مدیریتی ندارند. مسئله بعضیها فقط بسته بودن راه ورود به قدرت و عدماستفاده احمدینژاد از تمام نیروهای اصولگرا است. طبیعتا اگر روزی روزگاری احمدینژاد چراغ سبزی نشان دهد، وزارتی، مشاورتی، معاونتی یا حتی مدیریتی تقدیم این دسته از اصولگرایان كند و جلسات مشاورهای نیز با آنها برپا شود همه خرده حسابها به كناری میرود و مشتهای گره كرده اعتراضآمیز آنان جای خودش را به حركت مواج و حمایتآمیز انگشتان دست میدهد.
به خاطر همین خصوصیت است كه احمدینژاد هنوز فرصت دارد تا زمان مشخص شدن كاندیداهای اصولگرا، امتیاز و پست و مقامی برای این دسته از معترضان كنار بگذارد تا به وقت خود، نقش برگ برنده را بازی كند و عدهای را از تصمیم بزرگ برگرداند. منبع: روزنامه کارگزاران مورخ 1/8/1387
به خاطر همین خصوصیت است كه احمدینژاد هنوز فرصت دارد تا زمان مشخص شدن كاندیداهای اصولگرا، امتیاز و پست و مقامی برای این دسته از معترضان كنار بگذارد تا به وقت خود، نقش برگ برنده را بازی كند و عدهای را از تصمیم بزرگ برگرداند. منبع: روزنامه کارگزاران مورخ 1/8/1387
رضائی از دانشجويان بسيجي خواست تا سياستهاي اصل 44 را به نوعي انقلاب و جهاد تبديل کرده و با ايجاد زمينه هاي حضور مردم در صحنه از تنها ماندن دولت، مجلس و رهبري نظام در اين خصوص پيشگيري کنند. منبع: روزنامه جام جم مورخ 20/9/1387
ماموریت جدید بسیج، مقابله با براندازی نرم
نیروی انتظامی تهران بزرگ ، بیستم آبانماه در یک مانور کم سابقه عملیات شش روزهای را در سطح شهر تهران اجرا کرد که سی هزار نفر در آن شرکت داشتند. «مقابله با اقدامات امنیتی، مقابله با بحرانهای احتمالی، تشدید حراست از مراکز استراتژیک و انتقال سریع نیرو از سایر استانها به تهران» از جمله هدفهای این مانور اعلام شد.
سابقهی گشتهای نامحسوس ، سرتیپ ذوالقدر در نشست خبری آخر اردیبهشت ماه فعالیت گشتهای بسیج را دائمی خوانده و میافزاید، «در کنار گشتیهای مشهود، فعالیت نامشهود بسیج برای خنثی سازی توطئه دشمنان که از سالها قبل آغاز شده است، تقویت خواهد شد.» فرمانده نیروی انتظامی تهران هفدهم آبان در مورد سابقه مانور این نیرو در شهر میگوید «این طرح هر ساله به صورت غیرمحسوس و به صورت فرماندهیهای مجزا در بدنه نیروی انتظامی اجرا میشده است.» از مهرماه سال ۸۶ فرماندهی نیروهای بسیج به فرمانده سپاه، سرلشکر محمد علی جعفری محول شد. او در مسئولیت جدید خود از ضرورت تجدید سازماندهی سپاه سخن گفت و ماموریت اصلی این نیرو را مقابله با تهدیدهای داخلی عنوان کرد. جعفری در مراسم تودیع فرمانده سابق بسیج گفته است، نیمی از ماموریت سپاه بر عهدهی بسیج است و «امروز مأموریت بسیج باید محور اصلی مأموریت سپاه باشد.»
مقابله سخت با «تهدیدهای نرم» در تحلیلهای راهبردی جدید سپاه و بسیج یکی از مهمترین تهدیدهای داخلی اقدامهایی است که «براندازی نرم» خوانده میشود. نیروهای بسیج قرار است در مقابله با این حرکتها نقش اصلی را بر عهده داشته باشند. محمد علی جعفری روز پنجشنبه ۱۷ بهمن، در گردهمایی بسیجیان سپاه فجر استان فارس تاکید میکند، «در كنار حفظ آمادگیهای نظامی، بسیجیان باید خود را برای مقابله با تهدیدات نرم، مهیا كنند و با فعالیت مضاعف در عرصه فرهنگی، دشمنان را در این راه نیز مأیوس كنند.» نیروهای انتظامی با حضور گسترده در شهرهای بزرگ خود را آماده کردهاند تا با هر حرکت اعتراضی که به زغم آنها مخل امنیت و در جهت براندازی نرم باشد به شدت برخورد خواهند کرد
غلامعلی حداد عادل : با وجود نیروهای بسیج ، انقلاب مخملی در کشور ما خیال پردازی است.
آخوند مسلم سليماني
آیا وجود تورم سر سام آور و فروکش کردن قیمت نفت به چهل - پنجاه دلار یک بحران نیست؟ آیا نا امن شدن مرزها و تحرکات دشمن در حاشیه ی بسیاری از مرزهای ما شرائط خاصی را برای مدیریت بوجود نمی آورد؟ آیا اعلام تورم به 25 درصد به شکل علنی و حدود 35 درصد به شکل واقعی یک بحران نیست؟ در حالی که کشورهای همسایه نوعن تورم تک رقمی دارند و حتی افغانستان تورمش بسیار پائین تر از کشور ماست. وجود رانت و فساد اداری و روز افزون شدن آن در کشور که به گفته یک مقام مسئول امنیتی در قبل از انقلاب 15 درصد و الآن حدود 70 درصد است ، شرائط خاصی برای مدیریت کشور نمی طلبد.« کسانی که این تئوریپردازیها را باب کردهاند، «ائتلاف» و «وحدت» سهم همه را در قدرت میبینند الا سهم دکتر محمود احمدینژاد و آرا میلیونی که مردم به او دادهاند!» اگر بگوئیم رأی های خالص جناب رئیس جمهور محترم همان رأی های دور اول است ( که در واقع رأی های خالص همه ی روسای جمهور همان رأی های اول است ) چه کسی منکر این پتانسیل هست؟ دولت ائتلافی باعث می شود تا تعداد رأی ها در دور اول افزایش یابد. و از طرفی از کجا معلوم اگر جناب احمدی نژاد خود وارد این ائتلاف شود خروجی این ائتلاف شخص ایشان نباشد؟
امروزه اداره کردن یک وزارتخانه ای مثل کشور مگر کار آسانی است؟ کسی باید در رأس این حِرم قرار بگیرد که با تمام تار و پود وجودش بفهمد و بداند که موارد تهدید قومیت ها و نکات مثبت آنها چیست؟ و بداند که این همه تنوع قومیتی و لهجه ای چه پاشیل خطرهایی دارد و چه توانایی هایی. و نیز بداند که عوامل سرکرده ی هر قومیت در ایجاد تفرقه ی درون قومی و برون قومی چیست؟
امروزه اداره کردن یک وزارتخانه ای مثل کشور مگر کار آسانی است؟ کسی باید در رأس این حِرم قرار بگیرد که با تمام تار و پود وجودش بفهمد و بداند که موارد تهدید قومیت ها و نکات مثبت آنها چیست؟ و بداند که این همه تنوع قومیتی و لهجه ای چه پاشیل خطرهایی دارد و چه توانایی هایی. و نیز بداند که عوامل سرکرده ی هر قومیت در ایجاد تفرقه ی درون قومی و برون قومی چیست؟
خیلی زور بزنید فقط همین دوره می توانید با روند تک حزبی حرکت کنید و الا در آینده نه چندان دور جایی برای جولانات فردی و تک محوری وجود نخواهد داشت.مشارکت احزاب در اینکه چگونه حول محور منافع ملی گرد آیند ضامن بقای حضور آنان در آینده خواهد بود و الا برای همیشه کنار خواهند رفت.و این به نفع خودشان است که در ماراتون ائتلاف شرکت کنند و در کنار هم بودن را تجربه .
باز گذاشتن دست جناب احمدی نژاد در برداشت از حساب ذخیره ی ازری ، به شکلی که در دو سال اول ریاست جمهوری به اندازه ی 16 سال هاشمی و خاتمی برداشت کرد . در چند ارگان و نهاد انقلابی به شکل کلی و برنامه ای انتقاد از احمدی نژاد جایگاهی ندارد، نظیر سپاه ، صدا و سیما و حوزه های علمیه .
90 درصد مردم از بازی های جناحی یا خسته شده اند و یا بی انگیزه اند. 6.5 (شش و نیم) درصد طرفدارن پرو پاقرص جناح حاکم دولتی و راست می باشند. 3 درصد منتقدین جدی و با انگیزه ی جناح راست و نیم درصد دیگر طرفدارن جدی سکولار می باشند.
من بدون داشتن نهاد و ارگان نظر سنجی تنها با توجه به مطالعات ، دیدن اخبار ضد و نقیض در سایتها، مراجعات بسیار مردمی و شرکت در همایشهای چند صد نفری متعدد به عنوان پرسش و پاسخ ، بدان رسیده ام.
همه دیدید و شنیدید برگزاری انتخابات در آمریکا را. درس جمهوریت و ائتلاف و در کنار هم بودن جناحی را اوباما باید به ما یاد دهد؟
آیا تدبیری شده است تا یوسف های زمان در برابر کاهنانی که به اسم دین ارتزاق می کنند به پیروزی برسند؟ آیا تدبیری شده است تا منافقان نوین ،کارهای مخلصانه و خدایی بزرگان انقلاب که همه ی وجودشان وقف به اسلام و انقلاب بود خدشه دار نشود و توسط تازه به دوران رسیده ها ترور شخصیت نشوند؟
نظام جلالی
سلام امیدوارم که بالاخره مسئولین و روسای مملکتمون به عقل رسیده باشند و دست از بازی کردن با نیروی اتمی کشیده باشند. این ژاپنیها که انقدر وارد بودند بدبخت شدند حالا چه برسد به ما که کارشناسانمون یه سری روسی هستند که مثل چینیها و ژاپنیها به خدا ایمان ندارند حالا چطور میشه دلشون به حال ما بسوزه.این همه نفت داریم این همه سد داریم اما تا مردم را به پودر تبدیل نکنند ول کن نیستند. من فدای ولایت فقیه و رهبرم نه این دولتیها.
پاسخحذف