جامعه می بایست در یک سری از آداب ، سنن ، رسوم ، فرهنگ و نوع نگاه خود به زنان ، دختران و همسران ، تجدید نظر و تحول ایجاد کند و هر چیزی که جنبه ستم جنسی دارد را برطرف کند که در این باره می توانیم به مواردی اشاره کنیم.
1- در مواردی که بعد از ازدواج از ادامه تحصیل همسر جلوگیری می شود ( که هدف در جهت تسلط و به انقیاد در آوردن همسر و جلوگیری از استقلال مالی و در جهت وابسته کردن همسرصورت می گیرد) این تفکر مرد سالار تصور می کند از جدا شدن احتمالی همسر به این طریق جلوگیری خواهد کرد. راه مقابله با این تفکر وارد کردن فشار اجتماعی برچنین افرادی می باشد
2- عدم دادن مسئولیت مشخص به یک انسان بر اساس جنسیت ( در خانواده یا جامعه ) چراکه شغلها یا وظایف را نباید زنانه و مردانه کرد. در خانواده ها ، پدر و مادر جداً باید از دادن وظایف مشخص به دختران و پسران خود بر اساس جنسیت خود داری کنند و نباید مثلاً غذا درست کردن و آشپزی، تمیز کردن خانه ، خیاطی ، لباس شستن و... جز وظایف زنان و دختران خانه باشد ، بلکه همه ساکنان خانه باید در انجام همه کارها سهیم باشند ، بدون آنکه کار و یا وظیفه ای بر اساس جنسیت تعیین و تقسیم شود.
3- بایستی با سنن عقب افتاده ای که با آن سر انسانها معامله می کنند مثل دادن جهیزیه ، شیر بها ، مهریه و... مقابله کرد. بایستی به شکل سنتی حق خواستگاری مطلق برای مردان خاتمه داد. چرا باید امکان انتخاب برای مردان نامحدود و برای زنان محدود به حواستگارها باشد؟
4- چرا باید زن در خیلی از موارد ازهمسراش اجازه بگیرد و این رویه را خودش رعایت می کند و یا مجبور به رعایت می شود.
5- چرا در جامعه روابط جنسی درون خانواده برای زنان بد شمرده می شود ولی در مقابل برای مردان افتخار است؟
6- چرا اگر زن جوانتر از مرد باشد خوب است ولی اگر مرد جوانتر باشد به راحتی قابل قبول جامعه واقع نمی شود؟
7- چرا باید بخش عمده قدرت مالی و قدرت سیاسی در دست مردان جامعه باشد؟
8- چرا تفکر عقب افتاده ای به نام اهمیت پرده بکارت در جامعه همچنان وجود دارد؟
9- چرا چند همسری حق مطلق مردان محسوب می شود؟
10- چرا باید یه یک انسان (زن ) مثل برده یک انسان دیگر (مرد) برخورد نمود؟ چرا مردان احساس مالکیت بر زنان می کنند؟
11- چرا تبعیض مشاغل علاوه بر قوانین در جامعه نیز وجود دارد؟
12- چرا نباید قوانینی که قرار است در مورد زنان اعمال شود توسط شوراهای خود زنان تدوین نشود؟ چرا قوانین را در مورد زنان ، مردان جامعه تدوین می کنند؟
13- چرا جامعه معضلی به اسم ناموس پرستی دارد که جنایتهای بیشماری به نام دفاع از ناموس توسط مردان خانواده صورت می گیرد؟ چرا مردان خود را صاحب زنان می دانند؟
14- چرا هر فردی بعد از تولد فامیلی پدر بر روی او گذاشته می شود؟ آیا سختی حاملگی را پدر می کشد یا مادر؟
15- چرا فقط مردان می بایست نان آور خانواده محسوب شوند؟
16- چرا باید نگهداری فرزندان وظیفه مادر باشد ونه وظیفه هر دو و جامعه؟
17- چرا باید خانه داری از وظایف مشخص زنان باشد؟ یک زن خانه دار پس از سالها سپری شدن عمرش چه حرفه ای را یاد گرفته است؟ کدامین حقوق بازنشستگی و کدامین بیمه را دارد؟ کدامین مدرک تحصیلی را در دوران خانه داری به دست می آورد؟ در صورت مرگ همسرش مشکلات اقتصادی خود را چگونه برطرف خواهد کرد؟ چگونه زن می تواند در چهارچوب خانه با جامعه ارتباط برقرار کند مانند مردان ؟ آیا می توان با ارائه خدمات عمومی بخشی از کارهای خانگی را بر عهده کل جامعه گذاشت؟ نهار دادن در مدارس ، در محلهای کار، استفاده بیشتر از غذاهای آماده و... نیز می توانند در این زمینه کمک کنند. می بایست چیزی به نام زن کدبانوی خانه از فرهنگ جامعه زدوده شود.
پایان
به امید رفع ستم جنسی از زنان
این متن را در سال 80 نوشته ام که دوباره آن را اینجا آورده ام
15 مرداد سال 1380
1- در مواردی که بعد از ازدواج از ادامه تحصیل همسر جلوگیری می شود ( که هدف در جهت تسلط و به انقیاد در آوردن همسر و جلوگیری از استقلال مالی و در جهت وابسته کردن همسرصورت می گیرد) این تفکر مرد سالار تصور می کند از جدا شدن احتمالی همسر به این طریق جلوگیری خواهد کرد. راه مقابله با این تفکر وارد کردن فشار اجتماعی برچنین افرادی می باشد
2- عدم دادن مسئولیت مشخص به یک انسان بر اساس جنسیت ( در خانواده یا جامعه ) چراکه شغلها یا وظایف را نباید زنانه و مردانه کرد. در خانواده ها ، پدر و مادر جداً باید از دادن وظایف مشخص به دختران و پسران خود بر اساس جنسیت خود داری کنند و نباید مثلاً غذا درست کردن و آشپزی، تمیز کردن خانه ، خیاطی ، لباس شستن و... جز وظایف زنان و دختران خانه باشد ، بلکه همه ساکنان خانه باید در انجام همه کارها سهیم باشند ، بدون آنکه کار و یا وظیفه ای بر اساس جنسیت تعیین و تقسیم شود.
3- بایستی با سنن عقب افتاده ای که با آن سر انسانها معامله می کنند مثل دادن جهیزیه ، شیر بها ، مهریه و... مقابله کرد. بایستی به شکل سنتی حق خواستگاری مطلق برای مردان خاتمه داد. چرا باید امکان انتخاب برای مردان نامحدود و برای زنان محدود به حواستگارها باشد؟
4- چرا باید زن در خیلی از موارد ازهمسراش اجازه بگیرد و این رویه را خودش رعایت می کند و یا مجبور به رعایت می شود.
5- چرا در جامعه روابط جنسی درون خانواده برای زنان بد شمرده می شود ولی در مقابل برای مردان افتخار است؟
6- چرا اگر زن جوانتر از مرد باشد خوب است ولی اگر مرد جوانتر باشد به راحتی قابل قبول جامعه واقع نمی شود؟
7- چرا باید بخش عمده قدرت مالی و قدرت سیاسی در دست مردان جامعه باشد؟
8- چرا تفکر عقب افتاده ای به نام اهمیت پرده بکارت در جامعه همچنان وجود دارد؟
9- چرا چند همسری حق مطلق مردان محسوب می شود؟
10- چرا باید یه یک انسان (زن ) مثل برده یک انسان دیگر (مرد) برخورد نمود؟ چرا مردان احساس مالکیت بر زنان می کنند؟
11- چرا تبعیض مشاغل علاوه بر قوانین در جامعه نیز وجود دارد؟
12- چرا نباید قوانینی که قرار است در مورد زنان اعمال شود توسط شوراهای خود زنان تدوین نشود؟ چرا قوانین را در مورد زنان ، مردان جامعه تدوین می کنند؟
13- چرا جامعه معضلی به اسم ناموس پرستی دارد که جنایتهای بیشماری به نام دفاع از ناموس توسط مردان خانواده صورت می گیرد؟ چرا مردان خود را صاحب زنان می دانند؟
14- چرا هر فردی بعد از تولد فامیلی پدر بر روی او گذاشته می شود؟ آیا سختی حاملگی را پدر می کشد یا مادر؟
15- چرا فقط مردان می بایست نان آور خانواده محسوب شوند؟
16- چرا باید نگهداری فرزندان وظیفه مادر باشد ونه وظیفه هر دو و جامعه؟
17- چرا باید خانه داری از وظایف مشخص زنان باشد؟ یک زن خانه دار پس از سالها سپری شدن عمرش چه حرفه ای را یاد گرفته است؟ کدامین حقوق بازنشستگی و کدامین بیمه را دارد؟ کدامین مدرک تحصیلی را در دوران خانه داری به دست می آورد؟ در صورت مرگ همسرش مشکلات اقتصادی خود را چگونه برطرف خواهد کرد؟ چگونه زن می تواند در چهارچوب خانه با جامعه ارتباط برقرار کند مانند مردان ؟ آیا می توان با ارائه خدمات عمومی بخشی از کارهای خانگی را بر عهده کل جامعه گذاشت؟ نهار دادن در مدارس ، در محلهای کار، استفاده بیشتر از غذاهای آماده و... نیز می توانند در این زمینه کمک کنند. می بایست چیزی به نام زن کدبانوی خانه از فرهنگ جامعه زدوده شود.
پایان
به امید رفع ستم جنسی از زنان
این متن را در سال 80 نوشته ام که دوباره آن را اینجا آورده ام
15 مرداد سال 1380
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر