دریافت یک عکس و نشانی از این بزرگ جنایتکار در دهه 60 انگیزه نوشتن این سطور است که برخاسته از زخمی کهنه است. زخمی که تنها دوای آن بپای میز محاکمه کشاندن و باز خواندن جنایاتی است که وی و شرکایش از قبیل نیری, شوشتری, مبشری , پور محمدی و سایرین مرتکب شده اند. هولناک است این جنایات باور کنید. باور کنید که هزاران زندانی سیاسی دگر اندیش و بی دفاع در دهه شصت و بویژه تابستان 67 بدون برخورداری از ابتدائی ترین امکانات دفاع از خود در دادگاه هائی به مجازات مرگ محکوم شدند که دقایقی بیش بدرازا نکشید و حقوق انسانی آنها در آن محکمه ها پشیزی بیش ارزش نداشت. جرم آنان اندیشیدن و شرف و انسانیت بود و در مقام انسان بودن و انسان زیستن.
اصحاب نفرت و کینه و تحجر دریدند تن بی شمار مردان و زنانی را که در برابر استبداد مذهبی قامت برافراشته بودند و سر تعظیم فرود نیاوردند. کاروان مرگ و نیستی خمینی خون ریخت و هنوز می ریزد. کردستان قهرمان می خروشد و همانند سالهای 1357 سر سازش ندارد.
از جمله آمران و قاتلان خیل عظیم زندانیان سیاسی سید ابراهیم رئیسی است که امروزه به پاس خدمات خود به خمینی جلاد معاون اول قوه قضائیه است. دامنه جنایات این فرد تنها در حوزه کینه و انتقامجوئی حیوانی او به زندانیان سیاسی منتهی نمی شود. از جمله اخرین اظهار نظرهای قضائی وی افتخار به قطع دست انسانهاست که بدلیل ناهنجاری های موجود اقتصادی و اجتماعی در کشورمان ناچار به دزدی برای زنده ماندن هستند.
اظهارات این خون اشام حکومتی را میتوانید در این آدرس بخوانید
رئیسی از چهره هائی است که نماد خشونت طلبی حاکمیت و عمق قصاوت و دشمنی جمهوری اسلامی با حقوق اولیه انسانها در ایران است. قطعا رئیسی و شرکای او در قتلعام زندانیان سیاسی, نگرانی های بسیاری در حال حاضر و اینده نزدیک خواهند داشت. نگرانی هائی که در دهه شصت و بویژه تایستان 67 برایشان برجستگی کمتری داشت.
امروزه نه تنها قداست و جاودانگی کوته بینانه طیف وسیع مردم از رهبر جلادشان خمینی رخت بر بسته است بلکه پایه های دخالت مذهب در حاکمیت در نظرگاه بخش اعظم مردم کشورمان مقوله ای به تاریخ گذشته پیوسته بشمار می آید. سکوت عمومی در داخل کشور و بی تفاوتی جامعه بین الملل به اتفاقات داخل زندانها در دهه شصت مزید علت شدند و حمام خون در زندانها جاری شد. رئیسی ها در کمال ارامش فرمان به نابودی هزاران اسیر بی دفاع در سیاهچالهای جمهوری ننگ دادند و جوانه ها را درو کردند.
دادخواهی از عزیزان قتلعام شده در آن دوران سرد و تاریک هرگز خاموشی پذیر نیست.
بگذار سپیده بدمد و ظلمت را بدرد.
25.3.2011
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر