۱۳۹۱ آبان ۲۵, پنجشنبه

در صورت سوریه ای شدن ایران دخالتگری یا عدم دخالتگری


در بخشی از محافل سیاسی چپ رادیکال انقلابی و نه رفرمیستی ,ارزیابی آنها از شرایط و اوضاع سیاسی آینده در ایران بر این نظر استوار است, که احتمال تکرار سناریو جنگ داخلی مانند  سوریه در ایران  بسیار بالا است اما در بین چنین افرادی برای مشارکت یا عدم مشارکت در جنگ داخلی 2 نظر وجود دارد که یکی مخالف و دیگری موافق شرکت در جنگ داخلی است. با اینکه ارزیابی و تحلیل آنها بر این واقعیت مشترک استوار است که در حال حاضربجز سازمان مجاهدین خلق وجریانات وابسته به شورای ملی موقت آن, حزب دموکرات کردستان, پژاک ,جندالله و کومله ها, اما دیگر جریانات و نیروهای اپوزیسیون  توانائی نظامی و لجستیکی و مالی برای شرکت در یک جنگ داخلی احتمالی را در همین شرایط امروزین دارا نیستند . حتی برخی از کشورهای دیگر با تزریق پول زیاد و دادن امکانات فراوان نظامی و لجستیکی نیروهای جدیدی را مانند سوریه بوجود خواهند آورد و نیروهای نظامی رژیم نیز مانند سوریه به 2 بخش تقسیم خواهند شد و در مقابل هم قرار خواهند گرفت و از طرفی دیگر ما نیروهای مستقل خود چون نیرویی نیستیم یک نظر بر نظاره گری و عدم دخالت و حفظ نیروهای موجود  در جنگ داخلی احتمالی آینده تاکید می کند و معتقد است که اگر کاری بتوانیم صورت دهیم همین امروز و قبل از رسیدن به جنگ داخلی باید باشد که در زمان جنگ داخلی به یک نیروی اجتماعی و سیاسی تعیین کننده تبدیل شده باشیم  ولی دیدگاه دوم مثل دیدگاه اول معتقد است که اگر بتوانیم همین امروز باید کاری انجام دهیم ولی حتی اگر نتوانیم با این حال به لحاظ سیاسی از هم اکنون باید روشن کنیم که می توان با کدام یک از نیروهای موجود در صورت جنگ داخلی وارد همکاری مبارزاتی شد و با کدام نیروها نمی توان و نباید وارد جبهه مبارزات نظامی گشت و فعلا به طور قاطع نمی توان گفت که در آن شرایط مشخص جبهه های جدیدی شکل خواهد گرفت یا نه?از طرفی دیگر میلیونها جوان معترض در آن شرایط نظاره گر باقی نخواهند ماند و چنین نیرویی را از امروز باید مد نظر قرار داشت و زمینه های آتی همکاری با آنها را در آن شرایط مشخص از هم اکنون آماده کنیم.
 تجربه سوریه و لیبی نشان داد که نیروهای مترقی بدلیل نداشتن صف مستقل مبارزاتی و عدم ارتباط با نیروهای مترقی در سطح جهانی جای خالی مبارزاتی آنها را نیروهای مذهبی ارتجاعی و.....که مورد حمایت عربستان, قطر ,ترکیه و.......بودند پر کردند.
چنانچه  نیروهای مترقی ایرانی در شرایط جنگ داخلی بتوانند جبهه مستقل خود را داشته باشند آنگاه مورد حمایت نیروهای مترقی و مستقل جهانی قرار خواهند گرفت.البته عمده احزاب چپ محفلی بیش نیستند و در واقع احزاب ژورنالیستی در سطح دنیای مجازی هستند که امید دارند که با سرنگونی رژیم بتوانند در جامعه رشد کنند آنهم به اتکا نام و گذشته خود.
هر جریان سیاسی و یا حتی فرد سیاسی لااقل باید برای خود مشخص کند با چه جبهه هایی همکاری خواهد کرد و یا مرزبندی دارد و با چه جریاناتی در قالب یک جبهه سرنگونی و نه یک جبهه آلترناتیو می تواند همکاری کند.در شرایط کنونی و با توجه به نیروهای موجود من شخصا با مجاهدین , جندالله و......وارد جبهه مشترک نخواهم شد و هر فرد یا جریاناتی که به جبهه مجاهدین یا جندالله یا سلطنت طلبان و.........بپیوندد از لیست همکاری احتمالی من در آن شرایط جنگ داخلی چنانچه که پیش بیاید خارج خواهد شد.
اگر جبهه مستقلی که عملا سرنگونی طلب باشد (و نه ژورنالیستی که صرفا شعار می دهد ) و با جریانات نامبرده همکاری نداشته باشد می توان به آن جبهه پیوست آنهم صرفا برای سرنگونی جمهوری اسلامی و نه بیشتر.
از آنجائیکه ما پراکنده و فاقد امکانات و مستقل هستیم نیاز به چنین جبهه ای خواهیم داشت برای سرنگونی جمهوری اسلامی در جهت گذر از این تاریخ خونین.

پیوست : جنگ داخلی گریز ناپذیر است و می بایست مانند رژیم خود را آماده کنیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر