در اواخر تیرماه سال ۱۳۶۵ از منطقه فکه جنوبی به منطقه فکه شمالی شیار «بجلیه» نقل مکان کردیم و یک لشگر دیگر ارتش به جای ما (لشگر 16 زرهی قزوین ) درمنطقه فکه جنوبی مستقر شد.
در ۱۰/۲/۶۵ دشمن به فکه حمله کرد وبیش از ۷ کیلومتر پیشروی نمود. عملیات والفجر مقدماتی، خاطرات تلخی را در پی داشت. تعداد زیادی از نیروهای خودی به علت لو رفتن عملیات و تجهیزات فراوان دشمن و میادین مین بسیار در منطقه کشته و مجروح شدند، عده ای عقب نشینی کردند اما عده زیادی در این سرزمین جاماندند، برخی بر اثر تشنگی در بیابان سوزان فکه کشته شدند.
ارتش عراق یک روز پس از تک اصلی خود در (18/2/65 ) به وسیله تک تیپ زرهی در محور فکه جنوبی تظاهر به تک نمود و سپس در تاریخ 19/2/65 تک اصلی خود را در فکه شمالی "شیاربجلیه" آغاز کرد بنابراین زمانی که ما به خط شیار بجلیه رفتیم تعداد زیادی از اجساد نیروهای ایرانی هنوز بین دو خط بود ولی به دلیل فاصله چندصد متری ما با عراقی ها امکان تخلیه آنها به عقب وجود نداشت و هم اینکه در اثر شدت آفتاب اجساد متلاشی شده بودند و نمی توانستیم آنها را به عقب ببریم. سربازان گردان ما که در خط شیار بجلیه بودند فقط پلاک های آنها را جمع آوری می کردند که از روی آن قاعدتا نیروهای ایرانی می توانستند به هویت اجساد پی ببرند و به غیر از پلاک ها یکبار دفترچه خاطرات کوچکی که خونی بود را به پاسگاه فرماندهی آوردند و هیچ چیز مانند این دفترچه خاطرات خونی سرباز کشته شده ایرانی روی آدم تاثیرنمی گذاشت.خاطراتی که ناتمام مانده بود و هنوز آن انسان خبر ندارد که لحضاتی دیگر کشته خواهد شد و خاطراتش ناتمام خواهد ماند.دفترچه خاطراتی که آنقدر ارزش داشته است که موقع عملیات عراق در جیب آن سرباز قرار داشته است.
در محور شیار بجلیه یکروز گشت شناسائی ما با گشت شناسائی عراقی ها در یک نقطه ناخودگاه در مقابل هم قرار گرفتند و اولین و آخرین باری بود که چنین حادثه ای رخ می داد که دو گروه گشت شناسایی دشمن با یکدیگر برخورد می کردند که در این حالت هر دو گروه بدون هر گونه اقدام به درگیری به سمت نیروهای خودی اقدام به فرار کردند و هر 2 گروه گشت شناسایی به یک شکل عکس العمل نشان داده بودند و دوستانمان که از حادثه تعریف می کردند با خنده می گفتند بدون اینکه 2 طرف به سمت هم تیراندازی کنیم فقط هر کدام اقدام به فرار کردیم و هر 2 طرف انتظار برخورد با یکدیگر را نداشتیم و هر کدام فورا به مواضع خود برگشتیم.
زمانی که من به گردان 185 تقسیم شدم همشهری من که یک گروهبان ارتش در رکن 2 و 3 بود متوجه حضور تنها همشهری خودش در گردان شد و آنگاه که ما درفکه جنوبی بودیم من در خط بودم وبعد از رفتن به بجلیه دیگرمن توسط گروهبان همشهری (که انسان بسیار شریفی است) به عقب منتقل شدم و می گفت من دورانی که باید در جبهه باشم در حال تمام شدن است و به زودی به پادگان شهر خودمان برخواهم گشت ولی اجازه نخواهم داد که تنها همشهری من در خط بماند که ابتدا من را به آشپزخانه گردان فرستادند (که بسیار دور از خط و تقریبا امن بود ) ولی من قبول نکردم و من را سپس به بخش اطلاعات و عملیات گردان در پاسگاه فرستادند که چند هفته ای آنجا بودم .
خاطرات ادامه دارد ..........
قسمت اول : خاطرات یک سرباز زمان جنگ 67-65 "ما مرده گان زنده"
قسمت دوم : خاطرات یک سرباز زمان جنگ 67-65 "پادگان آموزشی05 کرمان"
قسمت سوم : خاطرات یک سرباز زمان جنگ 67 - 65 " سخنی با وارطان که دیگر سخن نگفت"
قسمت چهارم: خاطرات یک سرباز زمان جنگ 67 - 65 "این سرزمین ماتم زده , هر گوشه اش اشک و خون است"
قسمت پنجم: خاطرات یک سرباز زمان جنگ 67 - 65 "پدر در کرخه و من در فکه"
قسمت ششم : خاطرات یک سرباز زمان جنگ 67 - 65 " گشت شناسائی در خط فکه "
پاینوشت :
بر اساس آمارهای بینالمللی، جنگ عراق و ایران ۶۲۷ میلیارد دلار هزینه برای دولت ایران و ۵۶۱ میلیارد دلار هزینه برای دولت عراق به همراه داشت. همچنین هزینه بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ برای ایران ۶۴۴ و برای عراق ۴۵۲ میلیارد دلار برآورد میشود. بر همین اساس در طول این جنگ ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ انسان کشته و زخمی شدند که از این میان ۲۶۲٬۰۰۰ ایرانی و ۱۰۵٬۰۰۰ عراقی کشته شدهاند.
هزینه مالی مستقیم جنگ برای عراق شامل ۷۴ تا ۹۱ میلیارد دلار برای هدایت جنگ و ۴۱٬۹۴ میلیارد دلار واردات اقلام نظامی بود. ایران نیز حدود ۹۴ تا ۱۱۲ میلیارد دلار برای هدایت جنگ و ۱۱٬۲۶ میلیارد دلار برای واردات نظامی هزینه کرد. هزینه غیرمستقیم ناشی از کاهش درآمدهای نفتی و تولیدات کشاورزی دو کشور نیز حدود ۵۶۱ میلیارد دلار برای عراق و ۶۲۷ میلیارد دلار برای ایران برآورد شدهاست.
مبادلهٔ اسیران جنگی بین دو کشور از سال 1369 آغاز شد. ایران آخرین گروه از اسرای جنگی عراقی را در سال ۱۳۸۱ به عراق تحویل داد.در پایان جنگ ۸ ساله حدود ۴۰۰۰۰ ایرانی در عراق اسیر بودند. در مقابل ایران نیز حدود ۷۰۰۰۰ اسیر عراقی دراختیار داشت. کار مبادله اسرای دو طرف تا اسفند ۱۳۸۱ به طول انجامید.
در زمستان ۱۳۶۵ جنگ شهرها توسط عراق وارد مرحله جدیدی شد. در این دوره که ۲۲ روز به طول انجامید، بیش از ۳۰۰۰ ایرانی غیرنظامی کشته و بیش از ۱۱۰۰۰ نفر مجروح شدند. عراق در طول این مدت اهدافی مانند مدارس و بیمارستانها را هدف موشکهای خود قرار داده بود. ولی مهمترین دوره جنگ شهرها از دهم اسفند ۱۳۶۶ تا یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۷ به طول انجامید و طی آن بیش از ۱۲ هزار غیرنظامی شامل کودکان و سالخوردگان کشته و متجاوز از ۵۳ هزارنفر مجروح شدند.
در طول سالهای جنگ قدرت نظامی ایران از نظر تجهیزات کاهش و قدرت نظامی عراق افزایش یافت. پیش از آغاز جنگ (سال ۱۹۸۰) ارتش عراق دارای ۴۴۳۰۰۰ نیروی انسانی بود و ایران ۳۹۰۰۰۰ ارتشی داشت. عراق ۲۷۵۰ تانک و ایران ۱۷۳۵ تانک داشت. عراق ۳۳۹ هواپیمای نظامی و ایران ۴۴۷ هواپیما داشتند، هشت سال بعد و در پایان جنگ (سال ۱۹۸۸) عراق دارای ۱۰۰۰۰۰۰ نیروی انسانی بود و ایران تنها ۶۰۰۰۰۰ نفر دراختیار داشت. عراق ۴۰۰۰ تانک در مقابل ۱۰۰۰ تانک ایران داشت. عراق ۶۰۰ هواپیما و ایران تنها ۵۰ هواپیمای جنگنده قابل پرواز داشت. با این تعداد هواپیمای جنگنده از انواع ،سوخو-۲۴ و داسو میراژ اف۱، نیروی هوایی عراق در پایان جنگ به ششمین نیروی هوایی عظیم جهان تبدیل شده بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر