به نظر من چند نکته مثبت در نامه سرگشاده وجود داشت ولی مخصوصا از2 منظر مهم بود:
1- در آن تاریخ مشخص یعنی 19.07.2011 ابتدا نامه 300 نفره منتشر شد که یکی مشخصا محکوم کردن تهاجم نظامی 16.07.2011 جمهوری اسلامی به کردستان بود.
2- دیگری واکنش سریع و به موقع در این حرکت درست 3 روز بعد از حمله و تجاوزنظامی به کردستان عراق بود.
همین 2 نکته باعث می شد که از روی ضرورت بتوان صرفا با توجه به کلیات آن ناچارا همراهی کرد و آن را امضا کرد چرا که فضای اینترنت و مباحث انجام شده مخصوصا در فریند فید ,فیس بوک , بالاترین و....خطر بزرگ نوعی همراهی و سکوت در مقابل تهاجم نظامی جمهوری اسلامی را به عناوین مختلف نشان می داد . این نامه فضای سکوت حاکم شده و بی عملی سیاسی را در آن تاریخ و روزمشخص شکست و این امر بسیار مهمی بود در آن تاریخ , اما یک اشکال اساسی در پایان متن و راهکار ارائه شده وجود دارد و آن هم توهم پراکنی و خوش خیالی سیاسی تهیه کنندگان متن نامه ( و نه امضا کنندگان آن ) است که با ظرافتی خاص سعی کردند که موضع سیاسی سازشکارانه خود را به جمع امضا کنندگان تحمیل کنند. تنظیم کنندگان نامه ( و نه امضا کنندگان آن ) در پایان متن اینگونه نوشته اند:
همچنین پیشنهاد و راهکار ما برای حل مسئلهی کُرد در ایران، نه جنگ مسلحانه و حملهی نظامی که فراهم آوردن فضای فعالیت مدنی از سوی حاکمیت و طرح مطالبات کُردها توسط فعالان و احزاب منتقد و مخالف به شیوه مسالمت آمیز است.
نوشتن چنین پیشنهاد و راهکاری خطاب به حاکمیت اگر نگوئیم که خوش خیالی سیاسی و ساده انگارانه است اما می توان گفت که با واقعیات سیاسی حاکم بر سیاستها و ماهیت رژیم اصلا هم خوانی ندارد و حاکمیتی که از بین بیش از 70 میلیون جمعیت ایران فقط صلاحیت 4 نفر را تائید می کند یعنی اینکه فقط به 4 نفر اعتماد دارد که در ابتدا 3 نفر آنها به تقلب در انتخابات درون حاکمیتی اعتراض می کنند که یکی (محسن رضائی ) بعد از مدتی سازش می کند و به غلط کردن می افتد و 2 نفر دیگر را رژیم سران فتنه می نامد و نه تنها آنان را در خانه زندانی می کنند بلکه همسران آنها را نیزکه در حاکمیت نقش داشته اند را نیززندانی می کنند و ده ها نماینده سابق مجلس , وزیر سابق و معاون وزیر سابق رژیم راهمچنین زندانی و به محاکمه و اعترافات تلویزیونی می کشانند و هزاران نفر را زندانی و شکنجه می کنند و از تجاوز نیز دریغ نمی کنند و ده ها نفر در اعتراضات خیابانی کشته و هزاران نفر زخمی می شوند .
اکنون کاندید چهارم را نیز جریان انحرافی و مرتبط با اجنه می نامند و حتی پس از آن بحث خوردن و حلال بودن گوشت شیطان و اجنه ای مطرح می شود که وجود خارجی ندارند و احمدی نژاد را تهدید می کنند که آقا خامنه ای می تواند زن شما را به شما نیزحرام کند وعلاوه بر آن ده ها نفر از افراد مرتبط با مشائی و احمدی نژاد را دستگیر می کنند.
علاوه بر همه این موارد حداقل 17 وبلاگ نویس و 22 روزنامه نگار و چند بازیگرو کارگردان سینما و ده ها نفر ازفعالین جنبش زنان , دانشجوئی و کارگری و صدها بازداشتی اعتراضات خیابانی هنوز در زندان هستند و همچنان اعدام غیر انسانی و وحشتناک گروهی و دسته جمعی زندانیان تحت عناوین مختلف ادامه دارد و طرح سلب امنیت اجتماعی و سرکوب زنان و جوانان ادامه دارد و همه ذکر و فکر حاکمیت چگونگی پیش بردن طرح تفکیک جنسیتی و جدا سازی هرچه بیشتر زنان و مردان در اجتماع است.
بنابراین چنین پیشنهاد و راهکاری که انجام آن توسط حاکمیت غیر ممکن است فقط می تواند یک خوش خیالی سیاسی باشد.
به باور من راهکار گریز ناپذیری که در مقابل مردم ایران وجود دارد یادگیری از تجربیات مردم سوریه و عدم سازش با حاکمیت و پایداری در مبارزه است.
نظام جلالی 25.07.2011
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر