به باور من , سبک کار و شیوه مبارزات آنارشیستی غیر نظامی ولی در عرصه سیاست یا اجتماع یا فرهنگ یا هنر است ودر هر حوزه ای بسیار گوناگون و متنوع است و همین تنوع در شکل مبارزه است که وزارت اطلاعات را کلافه کرده است و دستگاه های امنیتی رژیم جمهوری اسلامی با یک جریان فکری روبرو شده اند (که مانند هر دولتی) هیچ شناختی از چگونگی و نحوه فعالیت آن ندارند ( و از همه گیر شدن آن در جامعه و تبدیل به یک افق نوین برای مردم هراسناکند) اما علت این ناشناختگی در ماهیت خود آنارشیسم است که مبارزه جدا از زندگی نیست. ماموران امنیتی رژیم بسیار تابلو و احمقانه تلاش می کنند از شکل و شیوه مبارزات آنارشیستی باخبر شوند و یا برای خود چیزی را در ذهنشان ترسیم کنند و به وزارت اطلاعات اعلام کنند که یافتیم , یافتیم , حال آنکه آنارشیسم به تعدادی فرد آنارشیست محدود نمی شود (که بخواهند مراقب آنها باشند) بلکه یک جنبش جهانی است و رفتار آنارشیستی از واکنشهای ذاتی انسان نشات می گیرد بنابراین تعیین مرز رفتار طبیعی آنارشیستی با رفتار آگاهانه آنارشیستی بسیار دشوار است .امروزه آن شکل ازمبارزات توده ای که دراسپانیا, یونان و در برخی از کشورهای خاورمیانه در جریان است بسیار به تفکرات آنارشیستی نزدیک است و اصلا هم اینکه آن را چه بنامیم مهم نیست بلکه شکل توده ای,غیرحزبی و افقی آن مهم است که این موج جدید مبارزاتی دیر یا زود به ایران هم خواهد رسید. مبارزه ای که هیچ سازمانی آن را سازماندهی نمی کند.
در مبارزات آنارشیستی , نه کسی به کسی فرمان می دهد و نه کسی از دیگری فرمان می گیرد. اصلا مهم نیست که فردی که مبارزه می کند خود را آنارشیست بداند یا نداند اما آن چیزی که مهم است مانند یک آنارشیست مبارزه کند و مهمترین ویژگی آن ابتکار, خلاقیت , استقلال فکری و عملی فرد در مبارزه است. در روند مبارزات آنارشیستی هیچ فرد و جمعی از نحوه مبارزه دیگر افراد و جمع های آنارشیستی اطلاعی ندارد. جمع های آنارشیستی بسیار کوچک ( 2 یا 3 نفره ) می باشند که هم ضربه پذیر نباشند و هم موجبات اقتدار و اتوریته فردی در آن فراهم نشود ولی بسیاری از آنارشیستها در جوامع سرکوبگر مانند ایران اساسا فردی فعالیت می کنند. گروه های آنارشیستی (چنانچه در یک جامعه ای وجود داشته باشند) فاقد ارتباط ارگانیک با یکدیگرهستند. آنارشیستها از شکل و نحوه مبارزات یکدیگر آگاه نیستند و در واقع نه با یکدیگر تماس می گیرند و نه به یکدیگر گزارش می دهند و هیچ فردی برای دیگری توصیه ای ندارد که چگونه مبارزه کنید. آنارشیستها به جای مردم مبارزه نمی کنند بلکه به جای خودشان و برای رسیدن به یک جامعه انسانی تلاش می کنند. آنارشیست ها اندیشمند و متفکر بزرگ و کوچک ندارند و خود را نیز وکیل و وصی مردم نمی دانند و قرار نیست آنها برای مردم بهشت بر روی زمین را فراهم کنند ولی هر گونه تغییر جدی و اساسی در وضعیت زندگی مردم فقط توسط خود مردم ممکن است (آنهم در یک جامعه آنارشیستی بدون دولت و نهاد ها, ساختارها و واحد های وابسته به آن ) که در شورا های مستقل, واحد های خود گردان و تشکلات داوطلبانه اجتماعی, سیاسی, فرهنگی و هنری که با مشارکت , همفکری و خرد جمعی در جهت زندگی انسانی تر و راحتر شکل بگیرد و زمانی یک جامعه آنارشیستی ایجاد می شود که مردم آن جامعه به ضرورت مشارکت جمعی خودشان با حقوق برابر رسیده باشند و کسی را دانا تر از خود و یا خود را از کس دیگری دانا تر ندانند و به هیچ گونه رهبر سیاسی یا مذهبی تن ندهند و از طرفی دیگر, توان و قدرت خود را برای اداره جامعه ای بدون دولت همراه با سایر افراد جامعه به شکلی برابرباور کنند و به آن برسند.
از آنجائی که در آنارشیسم ارزش خود انسان است بنایراین در روند مبارزه اهمیت جان و سرنوشت خود انسان ( منظور حتی یکنفر) از کار سیاسی اش مهمتر است و نباید هیچ انسانی در روند مبارزه آسیب ببیند بنابراین هر کدام از ما با این منطق طوری باید فعالیت کنیم که به زندگی خود و دیگران آسیبی نزنیم . آنارشیستها خود را پیشروان و پیشگامان یا نیروی پیشرو مبارز مردمی نمی دانند و جدای از توده های مردم نیستند و انسانهایی کاملا معمولی به مانند دیگر انسانها هستند.
این نوشته فقط نظرات فردی یک آنارشیست در تاریخ 16.07.2011 می باشد و می تواند این نظرات اکنون و یا در آینده تا حدی درست یا غلط باشد. به هر حال هدف از این نوشته ایجاد بحث و مباحثه جمعی است.
نظام جلالی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر