۱۳۹۰ فروردین ۲۳, سه‌شنبه

مواضع آنارشیست‌ها در قبال انقلاب , دولت و حزب

به نظر من قاعدتا و اصولا آنارشیستها خواهان سرنگونی همه دولتها هستند و استثنا قائل نیستند و بنابراین در رسیدن هیچ نیروی سیاسی به قدرت و تشکیل دولت جدید نیز همکاری نمی کنند و اعتقادی به دولت موقت یا دائمی ندارند اما در همه زمینه ها نظرات و ارزیابی های سیاسی گوناگونی حتی در بین آنارشیستها وجود دارد. آنارشیستهایی مانند باکنین , پرودون , اما گلدمن , کروپتکین , رودلف روکر , گوستاو لندوار , اریکو مالا تستا , ویلیام گادوین , ماکس اشتینر , نوام چامسکی و…. نیز آنارشیستهایی بودند که صرفا نظرات خاص خود را به رشته تحریر در آوردند و تفکر آنارشیستی نه با نظرات آنان و نه با نظرات هیج فرد دیگری تعریف نمی شود و حتی با نفد نظرات آنان نمی توان به نقد آنارشیسم رسید.آنارشیستها مستقلا بر اساس تفکرروز و با توجه به نیازها و مقتضیات زمان تصمیم گیری می کنند . تفکر آنارشیستی ایستا نیست و قائم به فرد نیز نیست . هیچ آنارشیستی نماینده تفکر آنارشیستی نیست و هر فرد آنارشیستی صرفا نظرات شخصی خود را بیان می کند که من نیز از این امر مستثنی نیستم. آنارشیسم را من در فعالین آنارشیست خلاصه نمی کنم بلکه آنارشیسم یک جنبش سیاسی , فرهنگی و اجتماعی است که نوید یک جامعه آلترناتیو بدون دولت را می دهد در مقابل دولتهای راست و چپ که درست بر عکس آنها با مشارکت حداکثری مردم در جوامع گوناگون و ایجاد دموکراسی مستقیم قابل تحقق است.آنارشیستها به جای مردم مبارزه نمی کنند و پیشگامان مبارزه مردمی نیستند و قرار نیست جامعه بدون دولت را آنان ایجاد کنند. آنارشیسم و جامعه آنارشیستی زمانی تحقق پیدا می کند که انسانها به خود باوری برسند و توانائی و قدرت خود را باور کنند و تصمیم بگیرند که به این جامعه نابرابر و ضد انسانی دولتها پایان دهند. دولتهای راست و چپ اشتراکاتی دارند که از اساسی ترین نقد های عمده آنارشیستها است و صرفا مذهبی نبودن دولتهای چپ باعث نخواهد شد که آنارشیستها اصول اساسی نقد خود را به وجود هر نوع دولتی نادیده بگیرند و مبارزات اصولی و اساسی خود را با دولتها به فراموشی بسپارند. بسیاری از آنارشیستها با همه احزاب و دولتها مرزبندی دارند. آنارشیستهایی که مخالف تسلط عده ای خاص برسرمایه همگانی و انباشت ثروت هستند برایشان فرق نمی کند که کنسرنها و کارتل های عظیم اقتصادی سرمایه داری باشند یا تسلط چپ ها بر سرمایه همگانی و انباشت ثروت در غالب سرمایه داری دولتی باشد. فرقی نمی کند که دیوان سالاران راست حاکم باشند یا چپ , زمانی که مثلا یک حزب انقلابی چپ باشد صرف چپ بودن یا اعتقاد به انقلاب باعث نمی شود که دیدگاه ها و انتقادات آنارشیستها به ساختار و کارکرد احزاب حتی چپ نادیده گرفته شود و اصول و پرنسیبهای آنارشیستی را نادیده بگیریم. اگر کسی به دولت چپ و احزاب چپ اعتقاد داشته باشد صرفا یک چپ است و البته شاید چپی با گرایشات آنارشیستی باشد که البته اصلا اشکالی هم ندارد . به هر حال در روند مبارزه می توان با افراد چپ و کمونیستی که ضد اتوریته و اقتدار هستند همکاری مشترک داشت ولی به هیچ عنوان تلاش نخواهم کرد که بعد از سقوط هر دولتی باز دولتی جدید شکل بگیرد حتی اگر دولتی چپ باشد و از آنجائی که آنارشیسم یک نیروی سوم است در مقابل دولتهای راست و چپ بنابراین تمام تلاش خود را می کنم که راه سوم را تبلیغ کنم و زمانی که یک دولت خون انسانها را با ابزار سرکوبش بر زمین می ریزد و زندان و پلیس دارد دیگر فرقی نمی کند که چپ است یا راست , مردم به وکیل و وصی به نام دولت و حزب احتیاج ندارند و دولت اسم رمز سلطه و به انقیاد در آوردن مردم است. بسیاری چون با شیوه کار و مبارزات آنارشیستی که مستقل و غیر متمرکز است آشنائی ندارند تصور می کنند که این فقط مبارزات حزبی سانترالیسمی و بروکراتیکی است که نتیجه بخش خواهد بود. ناسیونالیسم دردولتهای چپ به اشکال دیگری عمل می کند و با ایجاد دولت ملی و حفظ مرزها و با ایجاد پلیس و ارتش ملی و میهنی و منافع ملی در غالب یک منطقه جغراقیایی خاص عملا در خدمت ناسیونالیسم خواهند بود .


نه به هر نوع دولت , اقتدار ، سلسله مراتب ، تمرکز ، اتوریته ، سرور و صاحب ، حکومت ، حزب ، مرز ، سلطه , قانون دولتها , تسلیحات نظامی ، نیروگاه اتمی ، فقر، ارتش ، سربازی ، زندان ، سرمایه داری، مرد سالاری ، نابرابری ، الیت گرائی ، مذهب ، خدا و نه به انباشت ثروت و تمرکز قدرت و …




زنده باد انقلاب ضد سلطه گران




نابود باد دولتهای اقتدار گرای راست و چپ




نظام جلالی 12.04.2011

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر