۱۳۹۲ آبان ۲۳, پنجشنبه

دلگير تر از هميشه

قلم




  •   حق ندارید اسامی فارسی روی فرزندانتان بگذارید. حق ندارید به زبان فارسی درس بخوانید. حق ندارید روزنامه فارسی منتشر کنید. چون زبان رسمی کشور «کردی» است. مذهب رسمی کشور «سنی» است. فارس‌ها و ترک‌ها حق ندارند رییس جمهور و وزیر باشند. حق ندارند مدیران شهری و منطقه ای خودشان را انتخاب کنند. نیروهای امنیتی کرد و عرب و بلوچ تمامی شهرهای فارس نشین را تبدیل به پادگان کرده‌اند. کردها و بلوچ‌ها، هر روز به طور متوسط یک یا دو کاسب‌کار مرزی فارس زبان را می‌کشند؛ و هر دو سه روز یک بار، یک کودک آن منطقه پایش روی مین می‌رود. فارس‌ها مرزداران غیور و اصیل کشور هستند که از همه ایرانی‌تر هستند.
    روشنفکران و ملی گرایان افراطی کرد، فارس‌ها را به دلیل مجاورت فرهنگی و زبانی و اشتراکات تاریخی با افغانستان و تاجیکستان و مبادلات فرهنگی و تاریخی بینشان، متهم به تجزیه طلبی می‌کنند. اکثریت کردها هم از حکومتشان ناراضی هستند. کردها می‌گویند این حکومت، منافع ما را هم تأمین نمی‌کند. حقوق ما را هم نقض می‌کند. روشنفکران کرد معتقدند که فارس زبان‌ها حق دارند در حد یکی دو واحد اختیاری زبان مادریشان را یاد بگیرند. اما حق ندارند از حق تعیین سرنوشت خود بگویند. ملی گرایان کرد می‌گویند: فارس‌ها باید به «باید» و «نباید»هایی که برایشان تعیین و تعریف می‌شود، احترام بگذارند. زبان کردی را پاس بدارند. نظامیان کرد و بلوچ و عرب و ترک را که در شهرهای فارس نشین قدرت بلامنازع هستند، به عنوان نیرویی با رفتارهای اشغالگرانه، به حساب نیاورند. بلکه برادر و عزیز خود بپندارندشان. اگر چه مبدأ حضور آن‌ها در شهرهای فارس نشین، از زمانی بوده که رهبر مذهبی و سیاسی کردها و بلوچ‌ها و عرب‌ها بعد از انقلاب «فرمان جهاد» علیه شهرهای فارس نشین و احزاب و گروه های سیاسی‌شان داد و آن‌ها به شهرهای فارس نشین گسیل شدند؛ و در جریان آن ده‌ها هزار شهروند غیرنظامی فارس و البته هزاران سرباز کرد و بلوچ کشته شدند. تقریباً هیچ خانواده فارسی نیست که عضوی از خانواده‌اش توسط حکومت مرکزی کشته و یا اعدام نشده باشد. حکومت مرکزی معلم فارس را اعدام می‌کند. او را تروریست می‌داند. اما تمامی شهرهای فارس نشین ایران به شکل یکپارچه اعتصاب می‌کنند و معلمشان را قهرمان ملی می‌دانند.
    نیروهای امنیتی در شهرهای فارس نشین، بیش‌ترشان زبانشان کردی است. شکنجه گران به زبان کردی شکنجه می‌کنند. نیروی انتظامی شهرهای فارس نشین با زبان کردی به زنان و مردان توهین می‌کنند. بیشتر نیروهای اداری و مدیران شهری شهرهای فارس نشین از شهرهای دور و نزدیک کردستان آماده‌اند در حالی که نیروهای کاردان فارس بیکار هستند. شهرهای فارس نشین از جمله تهران و اصفهان و شیراز از لحاظ توسعه اقتصادی در وضعیت نامساعدی به سر می‌برند. اما شهرهای کردنشین در مجموع وضعیت بهتری دارند. هر از چند گاهی شخصیت‌های مذهبی سنی، به شیعیان توهین می‌کنند. به شیعیانی که در تک تک شهرهایشان مساجد سنی‌ها هست اما در بزرگ‌ترین شهر کردنشین کشور که پایتخت هم هست، حق ندارند مسجدی داشته باشند. روشنفکران کرد معتقدند که حکومت حاکم منافع ملی آنان را هم تأمین نمی کند…
    شوکه شده‌اید؟ طبیعی است. فکر کنید این یک بازی است. یک بازی که قبلش باید تمرکز کنید. چشمانتان را چند ثانیه ببندید. سعی کنید وجدانتان را فرا بخوانید و غیر از حقیقت چیز دیگری را نبینید. برای دقایقی مسیر تاریخ و اتفاقات تاریخی و میسیون های تاریخی و رویدادهای تاریخی را برعکس کردم. هم ذات پنداری با یک کرد یا یک عرب محال است. مگر اینکه خودمان را در کالبد و نقش یک کرد یا یک عرب احساس کنیم. نسبت حکومت موجود با زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را به خوبی می‌دانیم؛ و می‌دانیم که حقوق انسانی آن‌ها هم نقض می‌شود. این یک بازی است. یک بازی که کمک می‌کند مخالفت‌هایمان، اظهارنظرهایمان، قضاوت‌هایمان و احساساتمان منصفانه تر، و دقیق‌تر باشد.

    پاینوشت :انتشار مقالات از دیگر نویسندگان،الزاماً به معنای تائید یا رد محتوای مقاله آنها نیست و صرفا برای انعکاس نظرات گوناگون در این وبلاگ می باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر