۱۳۹۰ خرداد ۸, یکشنبه

کتاب سوزی , زندان , اعدام , انرژی اتمی و آنارشیسم

گزارشی پیرامون تظاهرات علیه انرژی اتمی, مراسم یادبود اعدامیان 19 اردیبهشت و در باره ویدئو کتاب سوزی شاعران معاصردریوتوب و حواشی آن

صبح شنبه 28.05.2011 قبل از رسیدن به محل تظاهرات علیه انرژی اتمی در شهر بن , خبری را شنیدم راجع به اینکه ویدئویی در یوتوب آمده به اسم سیمین بهبهانی سوزی که در آن کتاب شاعر ارجمند سیمین بهبهانی را آتش می زنند و بسیار احمقانه آتش زدن کتاب شعرا را یک حرکت آنارشیستی می نامند. در یک ویدئو دیگر به نام نیما سوزی کتاب نیما یوشیج را آتش می زنند . بسیار عجیب است که کتاب شعرائی را آتش می زنند که هرگزمدح قدرت زمانه خود را نگفتند و همیشه اشعارشان در خدمت مردم برای مبارزه با استبداد زمان بوده است.
در ویکی پدیا در باره نیما می خوانیم : 
(دوران نوجوانی و جوانی نیما مصادف است با توفانهای سهمگین سیاسی - اجتماعی در ایران نظیر انقلاب مشروطه و جنبش جنگل و تاسیس جمهوری سرخ گیلان، روح حساس نیما نمیتوانست از این توفان‌های اجتماعی بی تاثیر بماند. نیما از نظر سیاسی تفکر چپگرایانه داشت، و با نشریه ایران سرخ یکی از نشریات حزب کمونیست ایران (دهه ۱۹۲۰) [۷] [۸] که برادرش لادبن سردبیر آن بود و در رشت چاپ و منتشر میشد همکاری قلمی داشت. از جمله تصمیم گرفت به میرزا کوچک خان جنگلی بپیوندد و همراه با او بجنگد تا کشته شود. [۹] دیرتر در دهه بیست خورشیدی در نخستین کنگره نویسندگان ایران عضو هیات مدیره کنگره بود و اشعار وی در نشریات چپگرای این دوران منتشر می گردید.)
در ویکی پدیا در باره کتاب سوزی می خوانیم:
کتاب‌سوزی به بیان ساده اقدام به نابودی یک یا چندین نسخه از کتاب یا دیگر مکتوبات به وسیله آتش است. امروزه دیگر شکل‌های رسانه مانند سندهای صوتی، نوارهای ویدئویی و سی‌دی‌ها نیز به این روش سوزانده شده، خمیر شده و یا رنده[۱] می‌شوند. این عمل که معمولاً به طور علنی انجام می‌شود، عموما دارای انگیزه‌های سیاسی، دینی و اخلاقی است. همچنین این عمل ممکن است به طور پنهانی صورت گیرد، مانند هزاران کتاب نابود شده در شوروی سابق و بلوک شرق.
برخی موارد خاص از کتاب‌سوزی آسیب‌های جبران ناپذیری را به میراث فرهنگی کشورها وارد کردند چراکه بسیاری از کتاب‌های سوخته شده به هیچ عنوان قابل جایگزینی نبودند. از این دست می‌توان به اقداماتی مانند سوزاندن کتابخانه اسکندریه، سوزاندن کتاب‌ها و دفن دانشمندان در چین، نابود کردن کدکس‌های مایاها به وسیله اسپانیایی‌ها و در دوران معاصر کتاب‌سوزی‌های انجام گرفته به وسیله نازی‌ها اشاره کرد.[۲]


  • به گفتهٔ مرتضی راوندی «یکی از آثار شوم و زیان‌بخش حملهٔ اعراب به ایران، محو آثار علمی و ادبی این مرز و بوم بود. آنها کلیهٔ کتب علمی و ادبی را به عنوان آثار و یادگارهای کفر و زندقه از میان بردند.» وی در دنباله می‌نویسد سعد وقاص پس از چیرگی بر تیسفون و دست‌یابی به کتابخانه‌ها و بنمایه‌های فرهنگی ایران، درباره چگونگی رفتار با آن‌ها از خلیفه آن زمان(عمر) خواهان دستورشد. عمر هم چنین فرمان‌داد که: «کتاب‌ها را در آب بریزید زیرا اگر در آنها راهنمایی باشد با هدایت خدا از آن بی‌نیازیم و اگر متضمن گمراهی‌است وجود آنها لازم نیست، کتاب خدا برای ما کافی‌است.»[۳] راوندی می‌افزاید:«پس از وصول این دستور سعد وقاص و دیگران حاصل صدها سال مطالعه و تحقیق ملل شرق نزدیک را به دست آب و آتش سپردند.» سپس این گفته جلال‌الدین همایی را می‌آورد که: «همان کاری را که قبل از اسلام، اسکندر با کتابخانهٔ استخر، و عمرو عاص به امر عمر با کتابخانهٔ اسکندریه و فرنگی‌ها بعد از فتح طرابلس شام با کتابخانهٔ مسلمین و هلاکو با دارالعلم بغداد کردند، سعد بن ابی‌وقاص با کتابخانهٔ عجم کرد.» [۴]
در ماه آپریل درقسمتی ازیک مقاله نوشتم :
اخیرا نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی نیزنسبت به وجود آنارشیسم در جامعه حساس شده اند. از جمله روزنامه كيهان  در  شماره   19899 خود در مطلبی به نوشته حسین حسینی با عنوان : انشقا ق هاي گروهكي (بخش آخر )
باز خواني سير تحولات جريان چپ ماركسيستي در دانشگاه

می نویسد : 
سال 1385(در نخستين مرحله برآمد مجدد چپ در دانشگاه ها، مجموعه ناهمگون و نابالغي از انديشه هاي سوسيال دموكراتيك، آنارشيستي، كمونيستي، ملي- مذهبي هاي سوسياليست و غيره در ابتداي شكل گيري نظري و اجتماعي در فضاهاي دانشگاهي درهم آميخته بودند.)
در صورتی که در سال 1385 تا کنون هیچ صحبتی از وجود اندیشه آنارشیستی در دانشگاه ها نبود و معلوم نیست که چگونه تازه امروز متوجه شده اند که اندیشه آنارشیستی در آن سالها وجود داشته است ?
چند هفته پیش هم آنارشیستها در فیس بوک متوجه شدند که فردی با تفکرات و ادبیات آخوندی در فیس بوک با آیدی صفر مطلق با جا زدن خود به نام آنارشیست در حال تبلیغ تفکرات ارتجاعی جمهوری اسلامی و خراب کردن نام آنارشیستها است. اینک هم این 2 ویدئوی مشکوک که باز می خواهند به خیال خود نام آنارشیسم را تخریب کنند یا اینکه اصلا نمی دانند آنارشیسم چیست و به چه معنا است.

گزارش تظاهرات علیه انرژی اتمی در شهر بن

حدود ساعت 12 به شهر بن رسیدیم . جمعیتی بیش از6000 نفر تظاهرات خود را آغاز کردند که در این روز در کل آلمان جمعیتی بیش از 150000 نفر در بیش از 20 شهر آلمان در این تظاهرات اعتراضی و سراسری شرکت داشتند. در این تظاهرات یک نفر از ایران شعار هایی را در رابطه با جنگ در لیبی به همراه داشت که مورد توجه مردم قرار گرفت. حضور آنارشیستها از شهرهای کلن و بن در تظاهرات بسیار به چشم می آمد به دلیل اینکه اکثرا پرچم های زرد رنگ مربوط به مخالفان انرژی اتمی یا پرچم حزب سبزها یا پرچم قرمز مربوط به چپها و سوسیال دموکرات ها را در دست داشتند و پرچم آنارشیستها به دلیل متفاوت بودن مورد توجه قرار می گرفت و عده زیادی نمی دانستند که این پرچمها مربوط به آنارشیستها است . آنارشیستهای غیر آلمانی بسیار مورد سئوال قرار می گرفتند مخصوصا از ما سئوال می شد که آیا از اسپانیا یا یونان هستیم ? وقتی که متوجه می شدند از ایران هستیم و ایران هم آنارشیست دارد برایشان جالبتر هم می شد. 

بعد از تظاهرات , در جلسه آنارشیستی ,  به موضوعات مختلف روز پرداختیم از جمله در مورد وضعیت اسپانیا که در این باره با رفقای اسپانیایی گفتگو کردیم و به جنبشهای موجود در آلمان , یونان و ایتالیا پرداختیم. پس از جلسه به سمت کلن حرکت کردیم تا بتوانیم در 2 برنامه شرکت کنیم. به دلیل همزمان شدن یک تظاهرات در کلن و برنامه سالگرد اعدامیان 19 اردیبهشت 1389 به دو بخش تقسیم شدیم و رفقای آلمانی وبرخی از رفقای ایرانی  به محل تظاهرات رفتند که در اعتراض به حمله پلیس به فعالین سیاسی در فرانکفورت و رفتار وحشیانه پلیس در دستگیری و ضرب و شتم یکی از فعالین سیاسی و حمله و دستگیری چند نفر از فعالین سیاسی فرانکفورت برگزار می شد. 

در برنامه سالگرد یاد 5 اعدامی سال گذشته در 19 اردیبهشت , جمعیتی بیش از 60 نفر شرکت کرده بودند . در نیم ساعت پایانی برنامه , بحث آزاد آغاز شد. در حین بحث , همه شرکت کنندگان در بحث به مسئله ضرورت لغو اعدام , شکنجه و نبود زندانی سیاسی تاکید داشتند ولی کسی نمی گفت که چه گونه می توان آن را عملی کرد ? تنها کسی که بحث متفاوتی دارد در این زمینه آنارشیستها هستند. در آنجا من در حین بحث تاکید داشتم که ما فعالین سیاسی عملا با طرح خواست آزادی زندانیان سیاسی صرفا به فکر خود هستیم و کسانی که فقط خواستشان آزادی زندانیان سیاسی است از نگاه الیت گرایانه آنها نشات می گیرد. برای رسیدن به یک جامعه بدون اعدام و زندان ما نیاز به یک جنبش گسترده و عمومی داریم. اگر ما, خواست حذف زندان از جامعه را مطرح کنیم , طبیعتا جامعه بدون زندان شامل حال زندانیان سیاسی نیز خواهد شد. اگر در یک جامعه زندانی سیاسی نباشد آنگاه حاکمیتها و دولتها ما را با اتهام به جرائم اجتماعی به زندان خواهند کشید . نباید فراموش کنیم که زندان ابزار سرکوب و سلطه دو لتها بر مردم است فارغ از اینکه چه کسانی دولت را تشکیل می دهند . زندان برای به انقیاد کشیدن افراد یک جامعه توسط حاکمیتها است . در واقع با بودن یکنفر در زندان نه تنها آن فرد بلکه خانواده آنها نیز آسیب می بیند و خسارات زیادی به کل جامعه وارد می شود. بنابراین چگونه ممکن است که افراد سیاسی که هدفشان از مبارزات یک دنیای بهتر باشد و خود بسیاری نیز تجربه زندان را داشته باشند ولی به فکر زندانیان و خانواده آنها که در جامعه زندگی می کنند نباشند و صرفا به فکر منافع خود باشند? آیا منافع فعالین سیاسی جدا از منافع دیگر افراد جامعه است ? به راستی نقش سیاست و سیاستمداران در ایجاد ناهنجاریها ومعضلات اجتماعی یا عدم پاسخگوئی و عدم ارائه راه حل عملی کجاست ? نقش قانون و قانون گذاران در ایجاد این معضلات یا عدم حل مشکلات مردم کجاست ? 

نظام جلالی 29.05/2011

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر