۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

گزارشی طنز از هفته منصور حکمت (ع) در کلن


روز شنبه 11.06.2011 طنز نویس ما خرش را گم کرده بود و همچون ملا نصرالدین به دنبال خرش بود.خسته و کوفته و نا امید اطلاعیه ای دید با مضمون هفته منصور حکمت , بزرگترین متفکرمارکسیست معاصر  که ناگهان آنچنان ذوق زده شد که خرش را فراموش کرد چراکه در طول عمرش فقط ذکر و فکرش خودش بود و خرش و تصور می کرد که بین انسانها بزرگترین متفکروجود ندارد و حتی خودش را بزرگتر از خرش نمی دانست و از آنجائی که اساس سوسیالیسم منصور حکمت انسان است با مفاهیم جدیدی در مفهوم انسانیت می توان آشنا شد پس اگر منصور حکمت بزرگترین متفکر است پس بقیه انسانها کوچکترینند. طنز نویس ما به فکر فرو رفت پس آیا ملانصرالین نیز بزرگترین طنز نویس بوده است پس من می شوم ملانصرالدینیست طنز نویس کوچک و خر ملا برای خر من می شود بزرگترین خر دنیا , پس خر من می شود "خریسم ", ساعت 6 از پله ها رفتم بالا که دیدم حکمتیستها ی از مارکسیسم عبور کرده در سالن مشغول آماده کردن سالن هستند  و برنامه ساعت 7 شروع شد.خودکار و کاغذ را آماده کردم تا به دقت صحبتها را یاد داشت کنم و به خرم درس انسانیت معاصر را یاد دهم و امیدوار بودم بعد از این جلسه به جای ملانصرالدینیست  به حکمتیست تبدیل شوم چراکه عاقبت حکمتیست بودن کسب قدرت سیاسی است ولی عاقبت طنزنویسی سیاسی زبان سرخ دهد سر سبز را بر باد. به جای اینکه یک عمر من به دنبال خرم و خرم به دنبال من باشد هر دو می رویم در یک بزرگترین حزب جهان و هم من از دربدری راحت می شوم و لا اقل می شوم آبدارچی بزرگترین حزب جهانی و خرم هم با آمدن در حزب و کار حزبی به یک جایگاهی و پستی می رسد و لا اقل یک علوفه حسابی گیرش خواهد آمد و جایگاهی را در تاریخ به خود اختصاص خواهد داد.

مجری برنامه اینچنین گفت :
"هفته منصور حکمت فرصتی است تا از این انسان بزرگ و  بزرگترین متفکرقرن یادی کرده باشیم. هر عنصر کمونیستی باید بتواند آثار منصور حکمت را تبلیغ کند تا بتوانیم این انسان بزرگ را به جامعه معرفی کنیم." 
پس از سخنرانی 3 نفر از بزرگترین منصور حکمت شناسان قرن معاصر, جلسه بدون پرسش و پاسخ به پایان رسید.
بعد از این برنامه پر بار که بسیار آموختم و به نتایج بزرگی رسیدم از جمله اینکه این بزرگترین انسان اگر زمان مارکس بود قطعا مارکس خود را شاگرد کوچک او می دانست و اگر محمد , عیسی و موسی بعد از او آمده بودند الان ما اسلام حکمتیستی , مسیحیت حکمتیستی و یهودیت حکمتیستی داشتیم. اگر استالین بعد از حکمت بدنیا آماده بود آن موقع استالین خود را حکمتیست می دانست و نه مارکسیست. 
منصور حکمت انسانی بزرگ و والا مقام, انسانی برتر و دانشمندترین دانشمندان در هر قرنی محسوب می شود.انسانی بزرگ و دانشمندی فرهیخته که تا کنون تاریخ بشری به خود ندیده است و نخواهد دید. با مرگ منصور حکمت ضربه جبران ناپذیری به کل مارکسیتهای سابق جهان که اکنون خود را حکمتیست می دانند, وارد گردید و علت شکست مارکسیستهای جهان در قرن معاصر, مرگ نابهنگام رفیق کبیر منصور حکمت بود.منصور حکمت آنچنان مارکسیست بزرگی بود که تمامی کتابهای او به تمامی زبانهای دنیا ترجمه شده است و در تمامی دانشگاه های جهان به جای کتب مارکس از کتابهای منصور حکمت برای تدریس مارکسیسم استفاده می شود.از آنجائی که منصور حکمت پس از مارکس ظهور کرده است و کامل کننده اوست بنابراین نیازی به خواندن کتابهای مارکس نیست.منصور حکمت آنچنان انسان بزرگی بود , آنچنان تحلیلگر سیاسی بزرگی بود که می توان برای تحلیل مسائل سیاسی مبارزاتی روز در هر قرنی به کتابهای او مراجعه کرد. برای چگونگی شیوه مبارزه در هر قرنی می توان کتابهای او را خواند.منصور حکمت تمامی مبارزات کنونی در خاورمیانه , اسپانیا, یونان و... را پیش بینی کرده بود.منصور حکمت کاشف بزرگ تئوری سیاه و سفید بود و زمانی آن را کشف کرد که با خودکار سیاه در حال نوشتن بر روی کاغذی سفید بود.



نوشته : بزرگترین طنز نویس احمق قرن



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر