با شروع اعتراضهای تابستان 88 در ایران، چپها در خارج از ایران، چرخش آشکار توازن قوای سیاسی به نفع راست را به چشم دیدند. اگر با این مقدمه موافقیم، برای تدوین یک استراتژی جدید به منظور تغییر توازن قوای فعلی به چه نیازمندیم؟
سه حوزۀ متفاوت فعالیت چپها، که در عمل با یکدیگر مربوط هستند و درهم تنیدهاند، عبارتند از حوزههای: * سیاسی * تشکیلاتی * نظری
در هر حوزه واقعیتهایی وجود دارند و نیازهایی احساس میشوند؛ بعبارت دیگر امکانهایی وجود دارند.
*سیاسی
برای برهم زدن توازن قوای سیاسی موجود به نفع چپ در خارج از ایران تأکید بر چند مورد ضرورت دارد: تأکید بر ضرورت انقلاب و ناتوانی پروژههای سیاسی مبتنی بر اصلاح سیستم از درون، تأکید بر نفی تمامیت رژیم حاکم بر ایران، تأکید بر دمکراسی مستقیم، هم بعنوان بهترین شکل اعمال اراده فرودستان در جامعه، هم برای فعالیتهای جمعی سیاسی، تأکید بر چشمانداز سوسیالیستی برای رهایی.
*تشکیلاتی
واقعیتها:
1- امکان همکاری و یا همسویی سازمانها و احزاب کنونی وجود ندارد.
2- احیای سازمانها و یا احزاب قدیم امکان پذیر نیست.
3- وحدت نظری یا به اصطلاح ایدئولوژیک برای اقدام سیاسی وجود ندارد؛ و ضروری هم نیست.
4- سازمانها و احزاب موجود با اوضاع کنونی ایران و جهان ناهمزمان هستند.
2- فضایی یا ظرفی برای گفتگو به منظور دستیابی به یک همرأیی Consensus وجود ندارد.
امکانها:
+اقدام سیاسی میتواند نتیجۀ همرأیی باشد.
+همرأیی از درون گفتگو حاصل میشود.
+برای شکل دادن به هر گفتگوی هدفمند احتیاج به یک فضا و ظرف مناسب داریم.
+جستجوی شکلهای جدیدی از سازمانیابی چپها ضروری و ممکن است.
+دمکراسی مستقیم نه تنها بهترین شکل اعمال ارادۀ فرودستان است بلکه بهترین روش درون تشکیلاتی نیز میباشد.
پس ساختن یک فضای مناسب برای شکل دادن به یک گفتگوی هدفمند و رسیدن به یک همرأیی به منظور اقدام سیاسی، ضرورتهایی است که باید تدارک شوند.
*نظری
در عرصۀ نظری، پرسشهای سیاسی و عملی خود را جستجو میکنیم. پاسخهای کهنه دردی از مشکلات امروز را دوا نمیکنند. به این منظور گسست از مجموعۀ دستگاه فکری و رفتاری چپ سنتی ضروری است. گسست از درکهای سنتی در مورد قدرت، کسب قدرت سیاسی و دولت، گسست از درک اکونومیستی و غیر جنسیتی از مسئله زن، گسست از شکل تشکیلاتی مبتنی بر سلسلهمراتب و مواردی دیگر که نیازمند باز تعریف هستند.
26.6.2011 داریوش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر