۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه

توصیه های بزرگترین طنز نویس احمق قرن به خودش


بابا جان چند بار بهت بگم سرت را تو هر سوراخی نکن , خطرناکه , از ما گفتن , تازه اصلا به تو چه مربوط , سر پیازی یا ته پیاز , طنز نویسی هم که بلد نیستی لااقل برو فقط نقدت را بنویس , تازه نونت نبود , آبت نبود , طنز نویسی واسه چی چیت بود ? اصلا به تو چه مربوط که میری به بزرگترین عوضی ها گیر می دی ? احمق جان یک دستمال یزدی بخر و بعدش برو کفش پادو ها و نوکرهای بزرگترین شخصیت های مذهبی و سیاسی تاریخ را واکس بزن , اینجوری نه تنها برای خودت دشمن درست نمی کنی بلکه کلی هم طرفدار پیدا می کنی ,  تازه دل نازک متوهمان به مردان و زنان بزرگ مذهبی و سیاسی تاریخ را نمی شکنی , از قدیم گفتند دل شکستن هنر نمی باشد تا توانی دلی بدست آور , تازه بعدشم میری گیر می دی به بزرگترین متفکر مارکسیست معاصر  , خوب ابله جان برو گیر بده به کوچکترین متفکر مارکسیست معاصر تا به کسی هم بر نخوره , از قدیم گفتند بازی بازی با دم شیر هم بازی !
تازه از اون بدتر می ری سراغ بزرگترین مرجع تقلید شیعیان جهان و یک سری سئوالات فقهی می پرسی , خوب حالا که چی ? 
از اون طرف هم می ری به باید و نباید های طنز فرهنگی ما گیر می دی , تازه از اون بدتر به مقام های امنیتی و نظامی هم گیر می دی و سئوالات ناجوری می پرسی !آخر و عاقبتت به خیر, از ما گفتن , وقتی مردی خاکسترت را به باد هوا هم نخواهند سپرد بلکه خاکسترت را می ریزند تو چاه مستراح یک سیفونم می کشند تا لااقل خیال خودت راحت شود و باد را نیز آلوده نکنی


 توصیه های بزرگترین طنز نویس احمق قرن به خودش 17.06.2011

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر