۱۳۹۲ اردیبهشت ۸, یکشنبه

امامی کاشانی به جای توصیه‌ به کاندیداهای انتخاباتی, معدن سنگ چاه مرغی و دیگر معادن را به مردم پس بدهد

 

توصیه‌های آیت‌الله امامی کاشانی به کاندیداهای انتخاباتی 

دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۲

"آیت‌الله امامی کاشانی تاکید کرد که کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری باید به وظایف خود عمل کنند تا در دنیا و آخرت عزیز باشند.


  این انتخاب شدن با عنوان یک منصب از طرف مردم یک امانت الهی است.


امام جمعه موقت تهران تصریح کرد: کاندیداهای انتخاباتی باید چهره الهی و معنوی را حفظ کنند، نه این‌که لیاقت نداشته باشند، جایگاه خود را حفظ نکنند و در تبلیغات خود حرف‌های ناروا بزنند.


  اگر کسی به وظیفه‌اش در دنیا عمل کند، هم در دنیا و هم در آخرت عزیز است، وگرنه فقط خسران برای او به همراه خواهد داشت.


آیت‌الله امامی کاشانی در پاسخ به سوالی درباره برخی شائبه‌ها نسبت به استفاده از امکانات دولتی برای تبلیغات انتخاباتی گفت: حق ندارند از این امکانات استفاده کنند."

 آیت‌الله امامی کاشانی به جای توصیه‌ به کاندیداهای انتخاباتی بهتر است معدن سنگ چاه مرغی و 3 معدن دیگر را به مردم پس بدهد.اگرآیت‌الله امامی کاشانی اعتقاد به آخرت دارند چرا معادن کشور را که ثروت ملی است خورده اند و یک کوزه آب هم روی آن, که البته نگرانیم یکوقت در گلوی مبارکشان گیر نکند.شما که لالائی بلدی و کاندیداها را از آخرت می ترسانی چرا خودت از آخرت نمی ترسی?

حمله مردم صفا شهر به معدن سنگ دهبید چاه مرغی متعلق به آیت الله امامی کاشانی امام جمعه موقت تهران


حمله مردم معترض صفا شهر    شهرستان خرم بيد  به بهترین معدن سنگ دنیا به نام معدن سنگ دهبید چاه مرغی که متعلق به آیت الله امامی کاشانی امام جمعه موقت تهران است که 5 سال پیش عباس پالیزداردر دانشگاه بوعلی همدان در این باره می گوید:

"یکی ازآقایان علما آمد گفت یک پسرمعلول جسمی دارم و می خواهم یک موسسه توانبخشی بسازم که پسرم هم زیر نظر خودم باشد. ما هم موسسه را ثبت کردیم. بعد آمد گفت که اقا من ساپورت مالی می خواهم فلان معدن سنگ دهبید فارس را که بهترین معدن سنگ دنیاست به من بدهید. بعد از چند وقت گفت کم است معدن دیگری در زنجان را هم به من واگذار کنید و تا به حال این آقا چهار معدن را تصاحب کرده به بهانه ساپورت یک موسسه توانبخشی. در این زمان دانشجویان با اصرار خواستند که نام این شخص چیست. پالیزار گفت آیت الله امامی کاشانی (عضو شورای نگهبان و یکی از ٤ امام جمعه موقت اما پای ثابت تهران)"


به‌ دنبال مصوبه هیئت دولت در جریان سفر به استان فارس مبنی بر واگذاری معادن در اختیار یک مؤسسه بهره‌بردار به بخش تعاون و مخالفت دیوان عدالت اداری با این تصمیم،‌ مردم  صفا شهر با حمله به تأسیسات و تجهیزات و ماشین‌آلات معدن دهبید استان فارس آن را به آتش کشیدند و خسارات فراوانی به این معدن آیت الله امامی کاشانی وارد کردند.
  در این حمله که جمعه گذشته 29 فروردین  صورت گرفته صدها نفر از مردم شهربدون توجه به اخطارها و هشدارهای ماموران نیروی انتظامی و نظارتی وارد محوطه کارگاهی این معدن شدند و بعد از تخریب اماکن و ساختمان های محوطه اقدام به تخریب معدن و تجهیزات و ماشین آلات سنگین و باارزش مستقر در آن کردند و بسیاری از آن را به آتش کشیدند وبرخی از مردم اقدام به بردن اموال و تجهیزات باقی مانده کردند که با ورود نهادهای امنیتی و انتظامی برخی از مردم معترض حمله کننده  شناسایی و برخی اموال بازگردانده شد و پیگیری برای شناسایی و برخورد با سایر مردم معترض ادامه دارد.

 مجتمع معدنی دهبید از دو تپه به نام‌های انگورک و چاه‌مرغی تشکیل شده که بهره‌برداری از انگورک قبل از انقلاب جریان داشت، اما معدن چاه‌مرغی توسط موسسه بهره‌بردار راه‌سازی، باطله‌ّبرداری و کوهبری شده است.از سال 72 بهره‌برداری از این معدن با مجوز فعالیت شش‌ساله آغاز شد. بر اساس قانون جدید معادن حق بهره‌برداری در سال 77 به مدت 25 سال تمدید شد و با تضمین حق اولویت برای بهره برداری در تمدید مدت فعالیت در سال 78 پروانه بهره‌برداری 12 ساله از معدن سنگ دهبید برای شرکت بهره‌بردار صادر شد.

در سال 89 در زمان تمدید مجدد دوره بهره‌برداری مصوبه کارگروه سفر استانی اول هیئت دولت به استان فارس و وعده‌های ریاست هیئت دولت به برخی افراد مبنی بر واگذاری معدن به یک شرکت تعاون محلی داده شد.


موسسه بهره‌بردار به‌دنبال مصوبه دولت و امتناع سازمان صنعت، معدن و تجارت فارس از تمدید پروانه به دیوان عدالت اداری شکایت برد که با گذشت بیش از بیست ماه بعد از تصمیم دولت و بلاتکلیفی و تعطیلی معدن و 800 کارگر شاغل در آن سرانجام دیوان اقدام دولت را ناحق وارد دانسته و دستور صدور تمدید مجدد پروانه را صادر کرد.به دنبال صدور رای کار معدن از تاریخ 28 فروردین مجدا از سر گرفته شد . در دو ماه اخیر فضای شهر صفاشهر متاثر از این موضوع بوده و دو طرف اتهامات متعددی را در خصوص بهره برداری و سود حاصله از این معدن را بصورت بیانیه ،شبنامه و اطلاعیه متوجه یکدیگر کردند.

در ضمن به نوشته یک وبلاگ در خرم بید سال گذشته دوشنبه 15 خرداد 91 
"مردم شهرستان خرم بید در یک راهپیمائی که از مقابل شهرداری صفاشهر تا فرمانداری شهرستان خرم بید برگزار شد اعتراض خود را در مورد اجرائی نشدن مصوبه دولت درواگذاری معادن سنگ چاه مرغی دهبید به مردم اعلام کردند.
مردم در راهپیمائی خود شعارمی داذند:

ریشه کنی تبعیض خواسته اصلی ماست        دست خدابرسرماخامنه ای رهبرما

که این گفته دولت است معدن حق ملت است

حقوق مستضعفین احقاق بایدگردد ای دیوان عدالت حمایت حمایت صداقت صداقت

معدن چاه مرغی حق مسلم ماست
ای دولت حمایت  حمایت    مسئولین صداقت  صداقت حمایت حمایت

در پایان راهپیمائی مردم در مقابل فرمانداری شهرستان خرم بید تجمع کردند و آقای سید امین حسینی عضو شورای اسلامی طی سخنانی به درآمد 312میلیارد تومانی سالانه معادن سنگ چاه مرغی اشاره کرد و گفت: باواگذاری این معدن به تعاونی مردمی این درآمد کلان درمنطقه و برای عمران و آبادنی شهرستان و توسعه صنعت و کشاورزی و ایجاد اشتغال صرفخواهد شد.

در خاتمه قطع نامه ای قرائت شد که در آن خواستار اجرائی شدن  مصوبه هیئت دولت در واگذاری معادن سنگ مذکور به مردم شده است. دراین قطع نامه اشاره شده که ریاست جمهوری در دور اول سفرخود به استان فارس در شهرستان خرم بید قول پیگیری خواسته مردم این شهرستان را داد که منجر به تصویب مصوبه واگذاری معادن به مردم شد. اکنون پس از4سال ازاین مصوبه این امرتحقق نیافته است. درانتهای این قطع نامه اعلام شده ما بر اجرائی شدن این مصوبه پافشاری خواهیم کرد و باحمایت مسئولین نظام نخواهیم گذاشت یک شرکت غیربومی مصوبه دولت را زیر پاگذاشته و مانع اجرائی شدن آن گردد و بدانند هرچه عرصه را بر اجرئی شدن این مصوبه تنگ کنند مردم مقاومت خود را بیشتر به عرصه ظهور خواهند گذاشت.

شایان ذکراست معادن چاه مرغی دهبید شهرستان خرم بید دارای یکی از بهترین سنگهای تزئینی جهان است که سال گذشته باپایان قرارداد برداشت ازآن تعطیل ومصوبه دولت هم درواگذاری معدن به مردم اجرائی نشده است.

به گفته خسروانی عضو دیگر شورای اسلامی شهر صفاشهر درمهرماه 1390 رائی درشعبه 28دیوان عدالت اداری به نفع بنیادتوابخشی صادر که پس ازاعتراضات مردمی واعتراض وزارت صنایع ومعادن مقرر شد با اعمال ماده 18مجدد پرونده بررسی شود ولی در11فروردین 1391همان رای توسط شعبه 2 تایید و به صنایع استان فارس اعلام شده پرونده بهره بردای به نفع بنیاد صادر گردد که این موضوع باعث اعتراض مردم گردیده است."
 حسین قاسمی ( سردبیر هفته نامه بشری ,عضو دفتر بازرسی ویژه رئیس جمهور, مدیر آموزش وزارت کشور,سرپرست دفتر مطالعات سیاسی مرکز مطالعات و تحقیقات وزارت کشور,فرماندار شهرستان گچساران,مدیرکل سیاسی استانداری فارس,فرماندار شهرستان شیراز )
شهرستان خرم بيد از شهر های شمالی استان فارس و مرکز آن صفاشهراست كه در فاصله ۱۸۰ کيلومتری شمال شيراز و ۸۰ کيلومتری جنوب آباده بين طول های جغرافيايی ۵۲ درجه و ۱۷ دقيقه و ۵۲ درجه و ۴۴ دقيقه شرقی و در بين عرض های جغرافيايی ۳۰درجه و ۲۵ دقيقه و ۳۱ درجه و ۵ دقيقه شمالی قرار دارد. از شمال به استان يزد و شهرستان آباده ،از جنوب به شهرستان مرودشت،از شرق به شهرستان بوانات و از غرب به شهرستان اقليد محدود می شود.اين شهرستان ۳۳۰۰ متر ارتفاع از سطح دريا در استان فارس دارد و دارای زمستانی بسيار سرد و يخبندان است.

بر اساس سرشماري سال ۱۳۸۵شهرستان داراي ۴۵۳۸۱ نفر جمعيت مي باشد كه از اين تعداد ۲۲۸۹۵ نفر مرد و تعداد ۲۲۴۸۶ نفر زن مي باشد علاوه بر اين حدود ۳۵۰۰ نفر جمعيت عشايري كوچ رو در شهرستان وجود دارد كه در فصل ييلاق در اين شهرستان اسكان و در فصل قشلاق به شهرستان هاي جنوبي استان كوچ مي نمايند.

این شهرستان در طول هشت سال دفاع مقدس 221 شهيد تقديم نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران كرده که يك روستاي 600 نفري آن 43 شهيد تقديم انقلاب كرده است .

۲-بزرگترین و مرغوب ترین معدن سنگ مرمریت كشوردر این شهرستان قراردارد،سنگ معدن مرمريت خرم بيد داراي مرغوبيت جهاني است و طرفداران زيادي در اقصي نقاط دنيا دارد.

۳-در ماههای اخیر بزرگترین معدن سنگ مرمریت این شهرستان  یعنی معدن چاه مرغی تعطیل شده است.با تعطیلی این کارخانه بسیاری از کارخانه­داران شهرستان با مشکلات عدیده­ای روبرو شده­اند و رونق اقتصادی در این شهر با رکود چشمگیری مواجه شده است.

با تعطیلی این معدن بیش از ۲۰۰۰نفربصورت مستقیم یا غیر مستقیم بیکار شده اند.چنانکه فرماندار این شهرستان در جمع کارگران بیکار شده ان می گوید:
" بیکاری مستقیم و غیر مستقیم بیش از 2 هزار نفر و رکود اقتصادی ناشی از توقف صادرات و کمبود مواد اولیه بیش از 100 واحد سنگبری این شهرستان و خطر تعطیلی تدریجی آن‌ها و بیکار شدن کارگران از آسیب‌های تعطیلی این بزرگترین معدن سنگ مرمریت آسیا است."
۴-ریاست جمهوری در دور اول سفرخود به استان فارس در شهرستان خرم بید قول پیگیری خواسته مردم این شهرستان را داد که منجر به تصویب مصوبه واگذاری معادن به مردم شد.
بر اساس مصوبات اولين سفر هيات دولت به استان فارس در سال 1386 مي بايست اداره و بهره برداري معدن سنگ چاه مرغی به تشكل هاي مردمي واگذار گردد .
درصورت واگذاری این معدن مهم به مردم براساس تصميم گيري هاي شهرستاني و استاني قريب به 40 درصد سود حاصله اين معدن در امور صنعتي سرمايه گذاري و 10 درصد سود حاصله صرف عمران و آباداني شهرستان و ما بقي به صورت سهام به شهروندان پرداخت خواهد شد .
۵-سید امین حسینی عضو شورای اسلامی خرمبید،درامد معدن چاه مرغی را سالانه ۳۱۲میلیارد تومان اعلام می کند ا(لبته ایشان نگفته اند با دلار ۱۰۰۰تومان اینقدر سود به مالک رسیده یا دلار ۲۰۰۰)تومان ومعتقد است باواگذاری این معدن به تعاونی مردمی این درآمد کلان درمنطقه و برای عمران و آبادنی شهرستان و توسعه صنعت و کشاورزی و ایجاد اشتغال صرف خواهد شد.
۶-معدن چاه مرغی از سال ۱۳۷۲ به یکی از افراد متنفذ وصاحب نام واگذار شده است.این امر در سال های اخیر موجب اعتراضات مردمی وایجاد بدبینی درمردم گردیده است.
۷-تمام شواهد حاکی از این است که ظرف ماههای اینده بیمه بیکاری کارگران بیکارشده این معدن تعطیل شده،که اکنون بیمه بیکاری دریافت می کنند ،به پایان می رسد.لذا لازم است مدیران ومسولین استانی وکشوری برای حل این مشکل با رویکرد اجرایی سازی مصوبه دولت واجرای عدالت ،اقدام عاجل نمایند.
ازسوی دیگر دوستان وجریان عدالتخواه که الحق در بحث مبارزه با زمین خواری پرونده درخشانی دارند باید دایره اقدامات عدالتخواهانه خودرا به فراتر از شیراز  وسایر مباحث مانند معادن و..تعمیم دهند.
متاسفانه به دلیل دوری بعضی از شهرستان ها از مرکز استان وضعف در اطلاع رسانی ،صدای  مظلومیت مردم  این شهر ستان هابه گوش کسی رسانده نمی شود.
۸-درماه اخر مسولیتم درشیراز ،اسناد این معدن ونحوه واگذاری توسط معاون معدنی اداره کل صنایع استان  به دستور استاندار وقت فارس در اختیارم قرارگرفت.مجموعه اسنادی که بالغ بر دهها کارتن اسناد ودهها هزار برگ سند اسکن شده بود.البته بعد از اسکن نمودن یا کپی برداری از بخشی از ان اسناد ،وقبل از ان که اقدامات عملی شروع شود ،عزل گردیدم.
امیدوارم در روزهای اتی موفق شوم بخشی از ناگفته ها را در این باره بیان کنم."



آژانس خبری شیرازنا
سه شنبه ۱۱ مهر ۹۱  در خبری در باره اعتراضات مردم به عدم واگذاری معدن چاه مرغی به آنها می نویسد:

ردپای افراد خاص در عدم واگذاری «معدن چاه مرغی» خرمبید 
با نفوذ افراد خاص و بدون مزایده معدن به بنیاد توانبخشی واگذار می‌شود!
به گزارش آژانس خبری شیراز «شیرازنا» در شهرستان خرم بید به مرکزیت صفاشهر معدنی با نام «چاه مرغی» وجود دارد که در طول سال‌های گذشته با حاشیه‌های زیادی همراه بوده است.
معدن چاه مرغی بزرگترین معدن مرمریت کشور با سود سالانه ۳۰۰ میلیاردتومان
معدن چاه مرغی بزرگ‌ترین و مرغوب‌ترین معدن سنگ مرمریت کشور محسوب می‌شود که در جهان نیز شهره می‌باشد و سالانه درآمد بسیار هنگفتی -بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان- دارد.

 

واگذاری بهره‌برداری از معدن چاه مرغی به افراد بانفوذ بدون برگزاری مزایده!
در ابتدا معدن چاه مرغی توسط شرکتی دولتی به بهره برداری می‌رسد و بعد از آن به دلیل نفوذ اشخاصی خاص و بدون برگزاری مزایده دولتی بهره‌برداری این معدن در سال ۱۳۷۲ به مدت ۱۰ سال به بنیاد توانبخشی واگذار می‌شود؛ اما با وجود پایان یافتن قرارداد ده ساله‌ی این شرکت در سال ۱۳۸۲، آنان موفق می‌شوند سال به سال به بهانه‌های مختلف همچون وعده‌هایی از قبیل «صرف درآمد معدن برای نگهداری بچه‌های عقب مانده و معلول ذهنی» و در برخی موارد هم با استفاده از قدرت و نفوذ خود در بین برخی از مسؤولین قراردادشان را تمدید کنند این درحالی است که در این میان از هرگونه سرمایه گذاری از سودهای کلان این معدن در شهرستان دریغ می‌کند!
اعتراض مردم به انحصار بهره‌برداری از معدن چاه‌مرغی به افراد خاص!
انحصار بهره برداری معدن چارمرغی به افراد خاص و با نفوذ در طول این سال‌ها، همواره یکی از گلایه‌ها و اعتراضات مردم شهرستان خرم بید بوده است و آنان خواهان واگذاری این معدن به مردم بوده و هستند تا سرانجام با قول احمدی‌نژاد به مردم این شهرستان این حق طبیعی و مسلم آنان به صورت قانون مصوب می‌شود.
مصوبه هئیت دولت برای واگذاری معدن چاه مرغی به مردم
در جریان اولین سفر رئیس‌جمهور به فارس، در سال ۱۳۸۶ مصوبه‌ای شکل گرفت که اداره و بهره برداری معادن سنگ منطقه به تشکل‌های مردم نهاد واگذار شود و استانداری فارس موظف می‌شود تا با تشکیل یک شرکت تعاونی محلی مراحل واگذاری را پس از اتمام مدت قرارداد بهره بردار (۹۰/۳/۵) دنبال نماید.
شکایت بهره‌برداران معدن چاه‌ مرغی و عدم اجرایی شدن مصوبه هیئت دولت
این مصوبه بارقه‌ای از امید در مردم منطقه خرم بید به وجود آورد و آنان با تشکیل «شرکت تعاونی فراگیر مهر گستر» با تعداد ۴۰ هزار نفر با سهام مساوی به امید روز واگذاری معدن نشستند اما این پایان ماجرا نبود چرا که بهره‌برداران خاص و بانفوذ این معدن نیز بیکار ننشسته بودند و توانسته با شکایت به دیوان عدالت اداری کشور به بهانه‌های مختلف مانع واگذاری این معدن به مردم شوند تا جاییکه با صدور رأی موقت شعبه ۲۸ دیوان عدالت اداری در مهرماه ۱۳۹۰ واگذاری معدن با مشکل مواجه شد و معدن تعطیل و بسیاری از کارگران بیکار و کارخانجات سنگ شهرستان بالاجبار بسته می‌شوند!
پس از اعتراضات مردمی، ادرخواست وزارت صنایع و معادن و مذاکرات مقامات محلی با مسئولان کشوری، مقرر می‌شود با اعمال ماده ۱۸ مجدد پرونده بررسی شود ولی در ۱۱ فروردین ۱۳۹۱ همان رأی توسط شعبه ۲ تایید و به صنایع استان فارس اعلام می‌شود پرونده‌ی بهره‌بردای به نفع مجتمع توانبخشی صادر گردده است!

 
راهپیمایی اعتراضی مردم از شهرداری تا فرمانداری
رأی دیوان عدالت اداری در عدم اجرای مصوبه دولت در واگذاری معدن به مردم و تعطیلی آن از طریق شورای عالی معادن کشور و بیکار شدن حدود ۷۰۰ نفر کارگر معدن باعث اعتراضات گسترده‌ی مردمی می‌شود.
خردادماه ۹۱ راهپیمایی‌ اعتراضی مردم از مقابل شهرداری تا فرمانداری این شهرستان انجام می‌شود و مردم به شدت خواهان اجرایی شدن مصوبه دولت و واگذاری معدن چاه مرغی می‌شوند اما اعتراضات مردمی نتیجه و سودی در پی ندارد!
تذکر نماینده خرمبید به وزیر در مورد عدم اجرایی مصوبه دولت در مورد معدن چاه مرغی
هفته پیش (یکشنبه ۳ مهرماه) نیز زارع نماینده نماینده مردم شهرستان‌های آباده، بوانات و خرم بید به وزیر صنعت، معدن و تجارت در خصوص اجرایی نشدن مصوبه هیئت دولت در رابطه با معدن چاه‌ مرغی شهرستان خرم بید و امنیتی شدن آن تذکر می‌دهد و خواستار پیگیری این موضوع می‌شود.
اعتراضات دنباله‌دار مردم در شهرستان خرم بید
اما این پایان ماجرا نبود چرا که شنبه ۸ مهرماه ۹۱ نیز مردم این شهرستان مجدداً به دلیل عدم تأمین خواسته‌هایشان در مقابل فرمانداری این شهرستان و معدن چاه مرغی تجمع کردند و با صدور قطعنامه‌ای خواستار برچیده شدن مافیای اقتصادی در شهرستان و اجرای مصوبه دولت در مورد معدن چاه مرغی شده‌اند.


معترضان: تا احقاق حقوق حقه‌ی خویش عقب نشینی نخواهیم کرد
در بخشی از قطعنامه‌‌ی معترضان روز شنبه در شهرستان خرم بید آمده است: «امروز افراد و گروه‌های سودجو و منفعت‌طلب با ظاهری آراسته خود را به پیکره‌ی این نظام چسبانده و با یافتن منفذهایی در این پیکره‌ی مقدس با موجه جلوه دادن خود و رفتارهای عوام‌فریبانه درصدد فریفتن مسئولان نظام و تأمین خواسته‌های نامشروع خود و تضضیع حقوق مردم ضعیف و پابرهنه هستند.»
معترضین در پایان قطعنامه‌شان آورده‌اند: «ما مردم ولایت‌مدار و شهید پرور و همیشه در صحنه‌ی شهرستان خرم بید که در همه حال فرمایشات رهبر فرزانه انقلاب را سرلوحه‌ی اعمال خویش قرار می دهیم ضمن اعلام انزجار و نفرت شدید خود از این گروه مافیای اقتصادی که سالیان سال است عرصه را بر مردم ضعیف و مستمند شهرمان تنگ کرده‌اند اعلام می‌داریم تا حال حاضر با طمأنینه و حوصله‌ی کامل و با اولویت قائل شدن به مصلحت و حیثیت نظام، خواسته‌های مشروع خود را که در راستای اهداف نظام در زدودن غبار فقر و تنگدستی از چهره‌ی مردم و در حمایت از مصوبه‌ی به حق دولت بوده دنبال کرده‌ایم و معتقدیم مسئولان دلسوز و فهیم نظام با دیدن حضور پرشور مردم این شهرستان در راهپیمایی روز شنبه ۹۱/۷/۸ در معدن چاه مرغی و قرائت قطعنامه حرکت‌های پیش رو را گمانه زنی خواهند کرد و باور داریم قانونی که در رأس آن اسلام و ولایت مطلقه فقیه قرار دارد به هیچ کس در هر پست و مقام و جایگاهی که باشد اجازه پایمال نمودن حق پابرهنگان و تهی‌دستان را نخواهد. اگر خدای ناکرده نسبت به خواسته شرعی و قانونی آنان توجهی نشود هشدار می‌دهیم با تمام توان از حق خود دفاع می‌کنیم و تا احقاق حقوق حقه‌ی خویش عقب نشینی نخواهیم کرد.»

( گفتنی است پیش از این هیات دولت در جریان سفر استانی خود اقدام مشابه ای را اتخاذ کرده بود که حادثه مشابه ای را در معدن سنگ جوشقان استرک کاشان رقم زد و تخریب و آتش زدن معادن و تجهیزات را از سوی مردم در پی داشت .)


پای نوشت:دیگراخبارمرتبط

"معدن چاه مرغی خرمبید" آزمونی که مسئولین در آن مردود شدند!



۱۳۹۲ اردیبهشت ۷, شنبه

کمیته دفاع از آزادی و برابری در ایران – وین : زنده باد اول ماه مه، روز همبستگی کارگران!



 با فرارسیدن یازدهم اردیبهشت ماه برابر با اول ماه مه خاطره مبارزات کارگری علیه ستم سرمایه داری زنده می شود و حرکت همبسته کارگران در خیابانهای تسخیر شده کشورهای جهان هشداری به سرمایه داران خواهد بود. 
اول ماه مه نه تنها روز همبستگی بین المللی کارگران جهان که روز اعتراض عمومی کارگران به مناسبات ناعادلانه موجود است.  در این روز کارگران در سراسر جهان نفرت و انزجار خود را از فقر و نا برابری اقتصادی و اجتماعی موجود اعلام می کنند.
 روز اول ماه مه همچنین تجلی توان بی پایان کارگران جهان در همبستگی آنان است.
اگر چه پاسخ رژیم جمهوری اسلامی به خواست های برحق کارگران همواره اخراج، حبس، شکنجه و سرکوب بوده است، اما خود واقفند که کارگران همچنان به مقاومت و مبارزه جهت دفاع از مطالبات خود از جمله تشکل یابی ی مستقل خویش ادامه می دهند.  از اینروست که رژیم تشکل های کارگری را آماج حملات مستبدانه خود قرار داده،  نمایندگان آنان را در سلولهای زندانهای مخوف به اسارت کشیده اند.
مطالبات انسانی و صنفی کارگران  هنوز پابرجاست و تا تحقق آنها از پای نخواهند نشست. برخی از این خواستها از این قرار اعلام شده اند:
۱-ــ آزادی بی قید و شرط برپايی تشكل های مستقل کارگری، اعتصاب، اعتراض، راهپیمائی، آزادی احزاب، تجمع و آزادي بيان و مطبوعات. اين خواسته ها بايد ضمن برچیده شدن کلیه نهادهای دست ساز دولتی از محیط های کار و زندگی، به عنوان حقوق خدشه ناپذير اجتماعي كارگران و عموم مردم ایران به رسميت شناخته شوند.
2- ما جامعه ای را که اقلیتی صاحب ثروت وسرمایه های کلان باشند واکثریتی هم نان شب نداشته باشند بر نخواهیم تافت. از نظر ما افزایش 25% درصدی دستمزدها بویژه با توجه به اجرای طرح هدفمندی  یارانه ها و افزایش سرسام آور هزینه های زندگی اهانت به منزلت انسانی و حق حیات کارگران است. ما تعیین چنین سطح دستمزدی را تحمیل بیش از پیش فقر و فلاکت مطلق بر میلیونها خانواده کارگری میدانیم و با رد شیوه کنونی تعیین دستمزدها مصرانه خواهان توقف اجرای طرح قطع یارانه ها و تعیین دستمزدها توسط نماینده های واقعی کارگران بر اساس بالاترین استانداردهای زندگی بشر امروز هستیم.
۳ ــــ ما خواهان محو قراردادهاي موقت و سفيد امضاء، بر چیده شدن شرکتهای پیمانکاری و انعقاد قرارداد مستقیم و دسته جمعی، تامین امنیت شغلی کارگران و رعایت بالاترین استاندارد های بهداشت و ایمنی در محیطهای کار و زندگی هستیم
۴ ـــ  دستمزدهاي معوقه كارگران بايد فورا و بي هيچ عذر و بهانه اي پرداخت شود و عدم پرداخت آن بايستي به مثابه يك جرم قابل تعقيب قضائي تلقي گردد و خسارت ناشي از آن به كارگران پرداخت شود
۵ ــــ  اخراج و بيكار سازي كارگران به هر بهانه اي بايد متوقف گردد و تمامي كساني كه بيكار شده و يا به سن اشتغال رسيده اند بايد تا زمان اشتغال به كار از بيمه بيكاري متناسب با يك زندگي انساني برخوردار شوند
۶ ـــ  به رغم اینکه سازمان تامین اجتماعی با دسترنج و پول کارگران به یکی از نهادهای دارای ثروت نجومی در ایران تبدیل شده است اما این سازمان با قرار گرفتن در چرخه سود و سودآوری سرمایه تنها به فکر کاهش خدمات درمانی و دریافت فرانشیز از کارگران بیمار است. ما بیمه های تامین اجتماعی را حق مسلم تمامی آحاد جامعه میدانیم و خواهان اداره این نهاد بدست نماینده های منتخب کارگران در سراسر کشور هستیم.
۷ ـــ  ما ضمن محكوم كردن هر گونه تعرض به اعتراضات کارگری و مردمی، خواهان لغو مجازات اعدام و آزادی فوری و بی قید و شرط کلیه کارگران زندانی و دیگر زندانیان جنبش های اجتماعی، توقف فوری پیگرد های قضایی علیه آنان و بر چیده شدن فضای امنیتی موجود هستیم.
۸ ـــ  ما خواهان لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان و تضمین برابری کامل و بی قید و شرط حقوق زنان و مردان در تمامی عرصه های زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی هستیم.
۹ ـــ- ما خواهان برخورداري تمامي بازنشستگان از يك زندگي مرفه و بدون دغدغه اقتصادي و رفع هرگونه تبعيض در پرداخت مستمري بازنشستگان و بهره مندی آنان از تامین اجتماعی و خدمات درمانی هستیم.
۱۰ ـــ  کار کودکان باید ملغی گردد. برخورداری کودکان و والدین آنها از تامین اجتماعی گسترده و کامل، امكانات آموزشي رفاهي و بهداشتي يكسان و رایگان جدا از موقعيت اقتصادي و اجتماعي خانوادگی شان، نوع جنسيت و وابستگي هاي ملي و ن‍‍ژادي و مذهبي باید برسمیت شناخته شود.
۱۱ ـــ ما دگرگونی خواهی را حق مسلم تمامی انسانها در سرتاسر جهان میدانیم و با حمایت قاطعانه از مبارزات و اعتراضات مردمی در تمامی کشورهای خاورمیانه، هر گونه سرکوب اعتراضات مردمی و بند و بست دولتها برای سمت و سو دادن به تغییرات از بالای سر مردم و دست اندازی و دخالت از سوی آنها در سرنوشت مردم کشورهای خاورمیانه را قویا محکوم میکنیم.
۱۲ ـــ- ما بخشی از کارگران جهان هستیم و اخراج و تحمیل هرگونه تبعیض بر کارگران مهاجر افغانی و سایر ملیتها را به هر بهانه ای محکوم میکنیم.
۱۳ ــ- ما ضمن قدرداني از تمامي حمايت هاي بين المللي کارگری و مردمی از مبارزات كارگران در ايران و حمايت قاطعانه از اعتراضات و خواسته هاي كارگران در سراسر جهان خود را متحد آنان مي دانيم و بيش از هر زمان ديگري بر همبستگي بين المللي كارگران براي رهايي از مشقات نظام سرمايه داري تاكيد مي كنيم.
۱۴ ــ  اول ماه مه بايد تعطيل رسمي اعلام شود و در تقويم رسمي كشور گنجانده شود و هر گونه ممنوعيت و محدوديت برگزاري مراسم اين روز ملغي گردد.

ما ضمن حمایت از این خواست ها و اعتراض به سرکوب تشکل ها و نمایندگان کارگران کشورمان از سوی جمهوری اسلامی، آزادی بی قید و شرط کلیه فعالان کارگری و زندانیان سیاسی را خواهانیم.
             کمیته دفاع از آزادی و برابری در ایران – وین 22.04.2013

۱۳۹۲ اردیبهشت ۶, جمعه

نیمه شب نوشته ها – 55 - بهروز سورن :کارگران زیر آوار در آستانه اول ماه مه روز همبستگی کارگران جهان



ناگهان صدای مهیبی آمد و همه چیز در هم کوبیده شد (1). آوار شد. گرد و خاک بر چهره آنها نقش بست و دیگر هیچ. صدها کارگر که اغلب آنها زن بودند طعمه سود جوئی کنسرن های مالی و کلان سرمایه داران شدند. آمار های اعلام شده گویای ابعاد وحشتناک این فاجعه انسانی است. در آغاز چند ده نفر و بمرور رقم کشته شدگان به بیش از دویست و پنجاه نفر رسیده است( 2 ) . همچنین شمار زخمی شدگان تا کنون 1600 نفر اعلام شده است. ساختمان این کارخانه نساجی چنان آوار شده است که جز مخروبه ای از آن باقی نمانده است. جز کارگرانی که در این حادثه جانسوز جان خود را از دست داده اند هنوز صدها مفقود زیر اوار جستجو می شوند. به گزارش یکی از روزنامه ها امکان دارد هنوز تا 1600 نفر زیر آوار بتون مانده باشند.
این جنایت خاموش برگ سیاه دیگری در پرونده نظام بهره جوئی و ناعادلانه سرمایه داری است که ( نه مرز می شناسد! و نه از کشتار پابرهنگان و زحمتکشان ابائی دارد ) . امنیت محیط های کاری تابعی از سودجوئی آنهاست. لازم به ذکر است که در حدود چهار هزار و پانصد کارخانه پوشاک در این کشور موجود است.
متوسط حقوق یک کارگر در این کارخانه نساجی بین 50 تا 60 دلار ماهانه بوده است و بنگلادش بعنوان یکی از فقیر ترین کشورهای دنیا محاسبه شده است حال آنکه این کشور پس از چین بلحاظ صادرات پوشاک دومین کشور جهان محسوب می شود.
حوادث محیطهای کاری در این کشور سابقه ای طولانی دارد. در سالهای قبل نیز اخبار مشابهی در این زمینه منتشر شده بود. در نوامبر سال گذشته نیز 112 نفر از کارگران یکی از کارخانه های نساجی در داکا در آتش سوختند. سه سال قبل 14 نفر جان خود را از دست دادند و هشت سال پیش با فرو ریختن ساختمان کارخانه 77 کارگر جان خود را از دست دادند.
بدین شکل میتوان بنگلادش را کشتارگاه کارگران  و بویژه کارخانه های نساجی نامید. پس از این واقعه در کارخانه ای دیگر در داکا که شکافی در سقف دیده شده بود بلافاصله از سکنه و کارکنان تخلیه شده است.این کارخانه پنج هزار کارگر داشته است.  این حادثه به مردم جهان یادآوری می کند که خطر نظام حاکم جهانی بر جوامع  انسانی کمتر از فجایع ناشی از حوادث طبیعی مانند زلزله و آتشفشان و سونامی ها نیست.
این واقعه چند روز پیش از مارش جهانی کارگران در سالگرد اول ماه مه صورت گرفته است. میتوان انتظار داشت که مردم کشور بنگلادش به این فاجعه عمومی بی تفاوت نباشند و با اعتراضات گسترده خود در این روز افکار عمومی جهانیان را متوجه وضعیت کارگران در این کشور بنمایند. بی تردید همبستگی کارگران در اقصی نقاط با بازماندگان این حادثه اعلام خواهد شد و اثرگذار خواهد بود.
بر طبق گزارشات منتشر شده تا کنونی هزاران کارگر خشمگین ضمن تظاهرات و اعتراضات خود خواستار به مجازات رسیدن مسئولین این تراژدی انسانی شده اند. آنها اعلام کرده اند که با وجود اطلاع مسئولین از شکاف سقف بتونی کارخانه , کارگران مجبور به کار شده اند.
تظاهر کنندگان با بستن خیابان های اصلی و تخریب خودرو های دولتی اعتراض خود را نشان دادند و صدها نفر نیز مقر مدیریت و صدور محصولات این کارخانه را محاصره کردند. بی تردید این اعتراضات گسترده تر خواهد شد و این روز در تاریخ مبارزات کارگری در پرونده سیاه نظم حاکم سرمایه داری بعنوان جنایت علیه کارگران  حک می شود.
25.04.2013


1 – از گفته های یکی از کارگران نساجی
2 – گزارش اشپیگل

منتشر شد:

۱۳۹۲ اردیبهشت ۳, سه‌شنبه

قسمت چهارم: خاطرات یک سرباز زمان جنگ 67 - 65 "این سرزمین ماتم زده , هر گوشه اش اشک و خون است"


اعزام شبانه ما به خط فکه


اواسط خرداد سال 1365 شبانه ما را به خط فکه (بخش جنوبی)  اعزام کردند که قبل ازآغاز شرح خاطراتم  ابتدا نگاهی می اندازیم به موقعیت جغرافیایی و وضعیت جنگی فکه در آن سالهای جنگ.

فکه :" منطقه ای است بیابانی در شمال غربی خوزستان و جنوب شرقی استان ایلام.

منطقه فکه، از جنوب به چزابه و شهر بستان، از شرق به میشداخ و رقابیه، از شمال غرب به عین خوش و شهر موسیان، از شمال شرق به چنانه، برغازه و سپس به شهر شوش و از غرب به استان العماره عراق منتهی می گردد.


طول و عرض جغرافیایی منطقه عمومی فکه از ۳۱ درجه و ۵۴ دقیقه شمالی تا ۳۲ درجه و ۱۵ دقیقه شمالی و ۴۷ درجه و ۲۵ دقیقه شرقی تا ۴۷ درجه و ۵۵ دقیقه شرقی امتداد دارد. ارتفاع آن از ۰ تا ۱۴۰ متر از جنوب به شمال، گسترده است.


فکه به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می شود.بخش جنوبی آن جزو استان خوزستان و شهرستان دشت آزادگان محسوب می شود، بخش شمالی آن جزو استان ایلام و از توابع شهرستان دهلران می باشد.


منطقه فکه؛ رملی و سرزمین شن های روان است، در بخش جنوبی آن رمل و شن های روان بیشتر است، به گونه ای که حرکت کردن بر روی آن بسیار سخت و طاقت فرساست.خاک فکه شمالی سخت تر است و در بخش هایی از آن خاک های رس و خاک های قابل کشت وجود دارد.بارندگی در فکه بسیار کم است، به گونه ای که اکثر مناطق آن خشک و بی آب و علف است، در منطقه فکه جنوبی، تعداد روستاها به تعداد انگشتان دستان هم نمی رسد و تنها عده ای از عشایر در آن زندگی می کنند.در منطقه فکه شمالی به علت وجود رودخانه دویرج و باران های فصلی؛ روستاهای معدودی وجود دارد و منطقه قابل تحملتری می باشد.


فکه یکی از محورهای اصلی حمله ارتش عراق به محور شمال خوزستان بود. لشکر ۱ مکانیزه عراق از این محور به سمت شوش وارد عمل شد. لیکن مقاومت تیپ ۳۷ زرهی شیراز و گروهی از اعضای سپاه پاسداران موجب شد عراقی ها به سختی و با تاخیر از فکه عبور کنند.



ارتش‌ عراق با عبور از‌ محور فکه‌ توانست‌ خودرا تا کنار رودخانه‌ی‌ کرخه‌ نزدیک‌ جاده‌ی‌ اهواز ـ اندیمشک‌ برساند. پس از عملیات فتح المبین ـ که به آزاد سازی بخش اعظم منطقه غرب شوش ودزفول انجامید ـ منطقه فکه همچنان در اشغال دشمن باقی ماند. در ۱۷/۱۱/۶۱ عملیات والفجر مقدماتی در جنوب فکه انجام شد و رزمندگان  توانستند با شکستن خطوط پی در پی ارتش عراق به عمق مواضع آن نفوذ کنند، اما بر اثر مقاومت شدید دشمن، رزمندگان به مواضع قبلی بازگشتند. در ۱۰/۲/۶۵ دشمن به فکه حمله کرد وبیش از ۷ کیلومتر پیشروی نمود. عملیات والفجر مقدماتی، خاطرات تلخی را در پی داشت. تعداد زیادی از نیروهای خودی به علت لو رفتن عملیات و تجهیزات فراوان دشمن و میادین مین بسیار در منطقه کشته و مجروح شدند، عده ای عقب نشینی کردند اما عده زیادی در این سرزمین جاماندند، برخی بر اثر تشنگی در بیابان سوزان فکه کشته شدند. "


اواسط خرداد ماه سال 1365 شب هنگام برماشین های ارتشی سوار شدیم و به خط فکه رسیدیم که هر یک از پشت ماشین های ارتش بر پشت خاکریزها می پریدیم و به ما دستور دادند که تیراندازی نکنیم چراکه هم فاصله ما با آنها بسیار زیاد بود و هم اینکه گردان ما به کلاشینکوف مجهز بود و نیروهای ارتشی که منطقه را ترک می کردند و ما به جای آنها آمده بودیم اسلحه ژ-3 داشتند و اگر ما تیراندازی می کردیم هم متوجه جابجائی نیرو می شدند و هم اینکه در نتیجه زیر آتش سنگین دشمن قرار می گرفتیم و با توجه به اینکه در حال جابجائی بودیم می توانستیم تلفات سنگینی را متحمل شویم چراکه 2 برابر حد معمول نیروی انسانی آنجا بود و همه خارج از سنگرها و پشت خاکریز بودیم و با تغییر نوع اسلحه آنها متوجه می شدند که نیروی جدید به خط آمده است و ما را می توانستند زیرآتش سنگین خود قرار دهند ولی از طرفی دیگر هم ما در آن لحظه دو برابر نیرو و ادوات جنگی داشتیم .آن شب دلهره عجیبی داشتم که شاید علتش تازه گی شرایط برای من بود اما ترس اصلا نداشتم وهیچگاه در این 25 ماه و نیم نترسیدم (که البته نمی دانم که چرا?!) درست مانند فیلم ها بود و به یاد فیلم های جنگ جهانی دوم افتاده بودم و تازه جنگی را که طولانی و عادی شده بود را حس می کردم و تازه می فهمیدم که جدی جدی در میدان جنگ هستم آنهم جنگ مابین دولتها که دو ملت را ناخواسته در روبروی هم قرار داده بودند.آن شب جابجایی بدون درگیری و تلفات صورت گرفت. با روشن شدن هوا به درون سنگرها رفتیم و فقط تعدادی در پست های نگهبانی باقی ماندند.از پشت خاکریز به خط عراقی ها نگاهی انداختیم که دیدیم اصلا هیچکس دیده نمی شود چراکه حدود 1 کیلومتر فاصله دو خط جبهه جنگ بود و مابین ما زمین کاملا مسطح و صاف بود و مابین ما میادین مملو از مین وجود داشت اما در عین حال گذرگاه عبور امن وجود داشت که توسط میله و بند مخصوص مشخص شده بود که از این گذرگاه عبور برای گشت شناسایی شبانه  در واقع هم ما استفاده می کردیم و هم عراقی ها و حتی یکبار در طول روز در سنگر نگهبانی بودم که دیدم چند دستگاه جیپ مجهز به توپ 106 به سرعت به سمت ما می آیند که با فریاد من همه بچه های سنگر در پشت خاکریز قرار گرفتند  و حامد که گروهبان وظیفه و مسئول دسته بود خودش را به من رسانید و گفت هیچکس تیراندازی نکند که ناگهان دسته خمپاره 81 ما آنها را زیر آتش سنگین خود گرفت و آنها به سرعت به خطوط خود برگشتند که در واقع هدف آنها برآورد قدرت آتش و بررسی مقدارسرعت و چگونگی عکس العمل ما بود .
 پای نوشت:

قسمت اول : خاطرات یک سرباز زمان جنگ 67-65 "ما مرده گان زنده"


قسمت دوم : خاطرات یک سرباز زمان جنگ 67-65 "پادگان آموزشی05 کرمان" 

قسمت سوم : خاطرات یک سرباز زمان جنگ 67 - 65 " سخنی با وارطان که دیگر سخن نگفت"

فراخوان گزارشگران: در دفاع از رضا پورکریمی و سایر پناهجویان ایرانی در ترکیه همراه با متن ترجمه انگلیسی برای ارسال به رسانه ها و نهادهای پناهندگی ترکیه



 درودهای گرم و صمیمانه ما به همه یاران و آنان که بار مسئولیت شناسی را زمین نگذاشته اند و به سرنوشت همنوعان خود بی توجه نیستند. سپاس بیکران به همه شما از اینکه در این فراخوان نیز ما را یاری کردید و همراه بودید. به خود می بالیم که بسیار رزمندگان راه رهائی و برابری را در کنار خود داریم و در دفاع از هم سرنوشتان و انسان هایی که انسان ماندند و درد و رنج مبارزه با استبداد و بیداد را بر زندگی ننگین بجان خریدند, تنها نیستیم. به این می بالیم که هنوز اعتمادها و باورهایمان را نسبت بیکدیگر از دست نداده ایم و میتوانیم دوشادوش گامهائی مشترک و مفید برداریم.

پیام ها و محبت نامه های شما عزیزان مشوق ماست و شادیم که هر باره دهها نمونه دریافت میکنیم تا انگیزه هایمان دو چندان شود و به راه مشترکمان ادامه دهیم. در میان اسامی پرشمار چهره های سیاسی فرهنگی هنری و حقوق بشری کارگری جنبش زنان و مطبوعاتی دیده میشوند و این نکته بیانگر اهمیت و عیار بالای این فراخوان است.

در تهیه و ترجمه این فراخوان محتملا خطاهائی نیز موجود اند. وجود این خطاها نه از سر عمد که مرتبط با حجم آن و نیروی کم و زمان محدود تدارک کنندگان است. از این بابت پوزش خواسته و امید که در آینده درصد اشتباهات ناخواسته تنزل یابد. از همه عزیزانی که ما را همراهی کردند تقاضا داریم که متن فارسی را به نهادها و رسانه های فارسی زبان و متن ترجمه انگلیسی را به نهادهای بینالمللی پناهندگی در ترکیه ارسال نمایند.

رضا پورکریمی و سایر پناهجویان ایرانی در ترکیه از جنس ما هستند. آنها را دریابیم!

گزارشگران شما







پشتیبانی صد و هشتاد فعال سیاسی اجتماعی و فرهنگی, نهاد و رسانه از شاهدعینی جنایات جمهوری اسلامی در دهه شصت و همچنین پناهندگان ایرانی در ترکیه




آنزمان که از آسمان ستاره می دزدیدند و قربانی بارگاه سران جمهوری اسلامی می کردند, نمیدانستند که ستاره هائی هنوز زنده خواهند ماند و بر تاریخ خیانت و جنایت شان گواه خواهند بود. رضا پورکریمی از جمله آن بازماندگان است. در مرداب پناهندگان ایرانی در ترکیه باقی مانده است و در برابر آینده ای سراسر مبهم و اضطراب آور قرار دارد. وضعیت نگران کننده او و خانواده اش در ترکیه که گرداب پناهندگان ایرانی نامیده می شود, ما را بر آن داشت که ضمن اعتراض به اوضاع اسف بار و تشدید شونده پناهندگان ایرانی در این کشور و بویژه شهر وان از نهادهای مربوطه پناهندگی خواستار رسیدگی هر چه سریعتر به پرونده های آنان و اعزام به کشور ثالث باشیم.

رضا پور کریمی که یک دهه از زندگی عزیز و پر افتخارش را در زندان های جمهوری اسلامی بسر برده است, پیش از این در دو گفتگو با گزارشگران به بخشی از دوران سیاه شکنجه و سرکوب اشاره داشته است.





ما فعالین سیاسی اجتماعی و فرهنگی نگرانی عمیق خود را از وضعیت پناهجویان ایرانی در ترکیه و همچنین رضا پور کریمی و خانواده اش اعلام میداریم.

آدرس برای تماس:





فعالین سیاسی فرهنگی و اجتماعی:



آرش کمانگر-  فعال سیاسی

ایرج حیدری – فعال سیاسی

احمد صبوری – فعال سیاسی

امیر جواهری لنگرودی – فعال کارگری

اکبر دیلمی - فعال سیاسی

احسان تیموری - فعال سیاسی

اردوان زیبرم - زندانی سیاسی سابق

ابراهیم آوخ – زندانی سیاسی سابق – فعال سیاسی

آمادور نویدی – فعال سیاسی

اکبر سیف – زندانی سیاسی سابق و فعال سیاسی

امیر ابراهیمی – فعال سیاسی - پناهندگی

اکبر حاج بابائی – شاعر

اشرف علیخانی – زندانی سیاسی سابق

آراز فنی – فعال حقوق بشر

احمد شبهه – فعال حقوق بشر

امیر میرزائیان – زندانی سیاسی سابق

امین بیات – فعال سیاسی

احمد بخرد طبع – فعال کارگری

اکبر پور احمدی – خبرنگار

بهروز فراهانی – فعال کارگری

برهان دیوارگر – فعال کارگری

بهنام چنگائی – فعال سیاسی

بتول جعفری نژاد – فعال سیاسی

بیژن سعید پور – فعال سیاسی

بهرام رحمانی – نویسنده و فعال سیاسی

بهروز سورن – زندانی سیاسی سابق

بهزاد جوادیان – فعال سیاسی – پناهندگی

بهار حاجیان سه پله - فعالی سیاسی و جنبش زنان

پروین اشرفی - فعال سیاسی

پروانه قاسمی – فعال جنبش زنان

بیژن پیرزاده – فعال سیاسی

پرویز میر مکری - شاعر

پروین ریاحی – فعال سیاسی

پروانه حاجیلو – فعال جنبش زنان

پرویز داورپناه – فعال سیاسی

پیروز زورچنگ – زندانی سیاسی سابق

پرویز مختاری – فعال حقوق بشر

تقی روزبه – تحلیل گر وفعال سیاسی

جمشید صفاپور – فعال کارگری

جابر کلیبی – تحلیل گر و فعال سیاسی

جلال نادری – فعال سیاسی -  زندانی سیاسی سابق

جمشید مهر – فعال سیاسی

حسن حسام – شاعر و فعال سیاسی

حسین نقی پور – خبرنگار و فعال سیاسی

حسین مختار زیبائی – زندانی سیاسی سابق

ح ریاحی – مترجم و زندانی سیاسی سابق

حمید کوثری – فعال سیاسی

رحیم استخری – فعال سیاسی

رایا دشتیان – فعال سیاسی

رضا بی شتاب – شاعر

رسول شوکتی – زندانی سیاسی سابق

زرین پاک نژاد – فعال سیاسی

زری عرفانی – زندانی سیاسی سابق

سیمین دبیری - زندانی سیاسی  سابق - فعال سیاسی

سیامک جهانبخش - فعال سیاسی

سرژ آراکلی – نویسنده و شاعر

سعید صارمی – فعال سیاسی

سعید آرمان – فعال سیاسی پناهندگی

سیامک موید زاده – فعال کارگری

سوسن شهبازی – فعال سیاسی

سام قندچی – روزنامه نگار

سیاوش عبقری – فعال حقوق بشر

سیاوش محمودی – زندانی سیاسی سابق

سیروس بینا – کارشناس حوزه نفت و انرژی

سینا کلهر – فعال حقوق بشر

سهیلا شاه حسینی – فعال سیاسی

سهیلا لیندهورست – فعال سیاسی

سعید محمدی - زندانی سیاسی سابق

سوسن شهبازی - فعال سیاسی

سیروس کفائی - شاعر

شراره لاری – خبرنگار

شیدا اخوان – فعال جنبش زنان

شهرام حاجی حسینی – فعال سیاسی

شیرین شکرزاده – فعال سیاسی اجتماعی

شبنم هدایت – فعال سیاسی

صدیق جهانی – فعال کارگری

صمد شمس – فعال حقوق بشر

صفار ساعد – فعال سیاسی

علی دروازه غاری – زندانی سیاسی سابق

عسگر شیرین بلاغی – فعال سیاسی

عاطفه اقبال – زندانی سیاسی سابق

عابد رضائی – فعال سیاسی

عباس سماکار – تحلیل گر و فعال سیاسی

عباس مظاهری – زندانی سیاسی سابق

غلامحسین عسگری – فعال کارگری در تبعید

فریبا ثابت – فعال سیاسی- زندانی سیاسی سابق و فعال جنبش زنان

فاطمه جوکار - فعال سیاسی

فرزاد سلطانزاده نادری – خبرنگار

فرهنگ قاسمی – نویسنده و فعال سیاسی

فرخ قهرمانی – زندانی سیاسی سابق

فرج آلیاری – زندانی سیاسی سابق و فعال سیاسی

فیروزه راد – فعال جنبش زنان

فرهاد متین – فعال سیاسی

فرامرز عبادت – فعال سیاسی

فرخ حیدری – زندانی سیاسی سابق

فرید افتخاری – فعال سیاسی

کاملیا اخباری آزاد – فعال و زندانی سیاسی سابق

کاوه کورسو – فعال حقوق بشر

ک - الوند - فعال سیاسی

کوکب جمالی – فعال حقوق بشر

کمال افسری – فعال سیاسی

لیلا جدیدی - فعال سیاسی

مسعود فروزش راد – زندانی سیاسی سابق و فعال سیاسی

مینا انتظاری – زندانی سیاسی سابق

مسعود فراز – فعال سیاسی

مهران مسعودی – فعال سیاسی

مریم افشاری – فعال سیاسی

مهرداد مهرپور محمدی – نویسنده و روزنامه نگار

مهناز قزلو – زندانی سیاسی سابق

محمود خلیلی – زندانی سیاسی سابق

مینا زرین – زندانی سیاسی سابق

مقصود کاسبی – فعال سیاسی

میلا مسافر – فعال سیاسی

محمود خدرزاده – فعال سیاسی

ماندانا لاری – خبرنگار

مجید بیدار – زندانی سیاسی سابق

مریم فکری - فعال حقوق بشر

منصور عابد زاده فعال سیاسی – زندانی سیاسی سابق

مینو همیلی - زندانی سیاسی سابق و فعال پناهندگی

مسعود نوری جاوید - خبرنگار

محمود خادمی – وبلاگنویس

محمد امیرانی – فعال سیاسی

منوچهر گلشن – فعال سیاسی

مهران سیرانی – فعال سیاسی

نسیم صداقت - فعال سیاسی - زندانی سیاسی سابق

نظام جلالی – وبلاگنویس

نجمه پیله ور – فعال حقوق بشر

ندا نوآور – فعال سیاسی

هوشنگ دیناروند – فعال سیاسی

همایون ایوانی – فعال و زندانی سیاسی سابق

یاسر جودک - فعال اجتماعی



نهادها:



رادیو پیام آزادی

انجمن فرهنگی - اجتماعی اندیشه - گوتنبرگ 

انجمن حقوق بشر و دمکراسی - هامبورگ

کمیته دفاع از آزادی و برابری در ایران – وین

انجمن دفاع از دمکراسی در ایران – لس آنجلس – کالیفرنیا

کانون پناهجویان ایرانی در سوئد

اتحاد برای پیشبرد سکولار دمکراسی در ایران - هامبورگ

سازمان سراسری  پناهندگان ایرانی – بیمرز

اینفو ایران

اتحاد انجمن ها برای ایران آزادی – سوئد

کانون همبستگی با کارگران ایران - گوتنبرگ 

رادیو همبستگی با کارگران - گوتنبرگ 

 انجمن فرهنگی قصه 

رادیو سرخ - گوتنبرگ 

آسیل کمیته - گروه ایران - گوتنبرگ



رسانه ها:



وبلاگ تقی روزبه


وبلاگ مینا زرین


سایت راه کارگر – کمیته مرکزی


سایت پروانه قاسمی و جابر کلیبی


سایت راه کارگر خبری


سایت اتحاد کارگری


رادیو پارس


سایت علیه ستم جنسیتی


اندیشه نوین


وبلاگ پرتو


ایرانسکوپ


وبلاگ البرز ما


خبرنامه ملی ایرانیان


سایت لجور


احترام آزادی


سایت ایران امروز


آنتی فا


سایت انجمن فرهنگی - اجتماعی اندیشه - گوتنبرگ 


وبلاگ برسان سلام یاران


وبلاگ اشتراک


باز آفرینی واقعیت ها


وبلاگ رضا بی شتاب


نی لبک هائی که انسان را سرودند


سایت آرشیو اسناد وحدت کمونیستی


اطلاعات نت


سایت کانون همبستگی با کارگران ایران - گوتنبرگ 


وبلاگ ایستادگی


سایت محمود خادمی


Artsoncanvas


سایت اتحاد انجمن ها برای ایران آزاد


Irancare


وبلاک دفاع از مبارزات کارگران ایران 


وبلاگ خبری گزارشگران


سایت گزارشگران






صفحات فیسبوک حمایت کنندگان از فراخوان: