۱۳۸۸ آذر ۲۶, پنجشنبه

آهای خدا آهای خدا

آهای خدا آهای خدا
خواب خوشی تو این روزا؟
زیرپتو مخفی شدی
خبر نداری از خودی
می ترسی خاشاکت کنن
یواشکی خاکت کنن
می ترسی عکست پاره شه
یا که چادر سرت بشه
می ترسی کهریزک بری
با باتوم و با توسری
قرص بکنن توی غذات
هفته بعد بیان عزات !
آهای خدا آهای خدا
خبر داری از آدما ؟
سر میزنی تو کوچه ها ؟
دلت گرفته تا حالا؟
نمیتونی خدا نشو
راحتمون کن و برو
آهای خدا آهای خدا
می دونم خواب رفتی حالا
من بیدارم تو این شبا
شعر میگم از تو بی وفا
تا که شاید بیدار بشی
شاید که دست به کار بشی
آهای خدا آهای خدا
شب می خوابی بی سرو صدا
صدات دیگه در نمیاد
دلت دیگه ما رو نمی خواد
نکنه تو هم اجیر شدی
اسلحه دیدی شیر شدی
نکنه تو هم پولت دادن
تجاوزو یادت دادن
یا سهمی از مخابرات
گرفتی تو معاملات
یادت باشه خواب که میری
گازو خاموش کن نمیری !
آهای خدا آهای خدا
تو هم میایی از این ورا
ولی بدون که خواب باشی
حتی نخوای که پا بشی
بازم بری به خواب ناز
راه بازو جاده دراز
ما راهمون مشخصه
می خواد پر از غصه باشه
سبز میشیم و جون میذاریم
حتی اگه خون بباریم
منبع : وبلاگ بوی گناه
http://booyegonah.blogspot.com/2009/12/blog-post_15.html

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر