خــــون این انســــــــانهـــــا کمتـــــر از خــــون دیگـــــــــران نیست: فردا 2 سپتامبر 31 سال از نسل کشی در قارنا میگذرد.
فردا 2 سپتامبر یا 11 شهریور ماه 31 سال است که از این نسل کشی میگذرد ،اما تا بحال صدای این جنایت به تبریزیها و همدانیها هم نرسیده تا چه برسد به دنیا خــــون این انســــــــانهـــــا کمتـــــر از خــــون دیگـــــــــرانی نیست که بلندگوهیتان را برای انها روشـــــن کــــــردهاید
قارنا روستایی کردنشین از توابع شهرستان نقده در استان آذربایجان غربی است، که در هفت کیلومتری جنوب غربی نقده واقع
شدهاست.
این روستا در تاریخ11شهریور 1358شمسی برابر با 2 سپتامبر 1979 در کشاکش جنگ کردستان مورد حمله عوامل مسلح غلامرضا حسنی امام جمعهٔ ارومیه قرار گرفت که در جریان آن 68 نفر زن ، مرد، کودک ، نوجوان ، پیر (طبق امارهای رژیم ) از اهالی روستا کشته شدند
روزنامه کیهان 1358/1/18 گزارشی در مورد تخلیه دستهجمعی بیش از 30 روستای کرد زبان ناحیه سومای و برادوست بر اثر فشار فئودالها و عوامل مسلح چاپ کرد
عبدالله ابریشمی در این باره در روزنامه کیهان مینویسد
در آذربایجان غربی با تحریک برادران ترک و شیعه علیه کردها و با کمک انحصارطلبان قدرت در این خطه یک جو فاشیستی ضد کرد بوجود آوردهاند که موجب فجایع نقده، قارنه، کانی ماسیده و... گردید. این فجایع بهانه مناسبی برای تبلیغات علیه انقلاب اسلامی به دست دشمنان داخلی و خارجی سپرد، و موجب بدبینی شدید کردها نسبت به حکومت شد.
بخشی از فرمان خمینی در 27 مرداد 58 در صدور حکم حمله به کردستان:
ا".. از اطراف ایران گروههای مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کردهاند من دستور بدهم به سوی پاوه رفته، غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر میکنم و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار میکنم، اگر با توپها و تانکها و قوای مسلح تا ۲۴ ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول میدانم.."ا
در بعد از ظهر آن روز خمینی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان در قم در بارهٔ درخواست مردم کردستان برای خودگردانی چنین گفت
ا"... مرزها را آزاد کردند، قلمها را آزاد کردند، گفتار را آزاد کردند، احزاب را آزاد کردند، به خیال این که اینها یک مردمی هستند... اینها خرابکارند، دیگر با این اشخاص نمیشود با ملایمت رفتار کرد... اینها یک جمعیت خرابکار هستند، یک جمعیت فاسد هستند. اینها را ما نمیتوانیم که بگذاریم که هر کاری که دلشان میخواهد بکنند. حالا هم اعتراض کردهاند که خود شماها دارید این کارها را میکنید. نظیر آنها که پریروز و چند روز پیش آن خرابکاری را کردند... خودشان ایجاد غائله میکنند بعد گردن مردم میگذارند... یک چنین مردمی هستند... با اینها باید با شدت رفتار کرد و با شدت رفتار میکنیم.."ا
ا(وزنامههای کیهان و اطلاعات و...، شنبه 27 مرداد ماه 1358)ا
روز قبل از کشتار قارنا علمای اهل سنت کردستان طی نامهای اعتراضی در مورد کشتار کردها به خمینی چنین نوشتند:
ا"...بر اثر تبلیغات شوم و اخبار ناصحیح مشتی مغرض و ناآگاه ذهن رهبر را علیه ملت کرد مشوب نموده و موجب گردیده علیه ملت کرد اعلام بسیج عمومی شود و در نهایت قساوت و بی رحمی افراد غیر مسلح و بیگناه را که جرمی جز کرد بودن و سنی بودن ندارند در دادگاه اسلامی بدون
محاکمه محکوم و تیرباران شوند..."ا
کشتار قانا
نامه حاج عظیم معبودی یکی از عاملهای کشتار قارنا
ا"..جناب اقای بهلول گلستان و عزیز بازدار و خلیل خسروی. پس از سلام خواهشمندم برای آمد و رفت شهر برای خاربار ده قارنا هم خودتان و هم برادران دیگر روستای قارنا آمد و رفت داشته باشید. هرکسی کوچکترین ناراحتی برای شماها و برادران کرد دیگر ایجاد نماید فوری به انتظامات یا خود بنده مراجعه فرمایید تا باسم ضد انقلاب ان کس را گرفته و به مقامات دولتی تحویل دهم خلاصه هیچگونه وحشت و ناراحت نباشید، ما هم برادر هستیم...."ا
با تقدیم احترام حاج عظیم معبودی
امضاء:10/6/1358
ا(کتاب قارنا و انقلاب تالیف بهزاد خوشحالی)ا
این نامه مردم روستا را از ترک روستا منصرف میکند و باعث میشود تا آنها مطمئن شوند که حملهای در کار نخواهد بود. اما در روز 11 شهریور ماه روستا محاصره میشود در حدود ساعت یک بعد از ظهر، حدود صد نفر ملبس به یونیفورمهای سپاه با اسلحههای ژ3و قمه وارد روستا میشوند محمود مستورزاده روحانی روستا که متوجه نیت عوامل مسلح شده بود قرآن را بر میدارد و از آنها میخواهد تا شفاعت قرآن را قبول کنند و از کشتار مردم صرف نظر کنند، اما افراد مسلح وی را میکشند و سپس سرش را میبرند. کسانی که توانستند خود را پنهان کنند و یا اینکه بگریزند جان سالم بدر میبرند و بقیه ساکنان روستا که 68 نفر بودند، در عرض سه ساعت قتل عام میشوند. افرادی
که توانسته بودند از روستا فرار کنند به کوهستان بوداخ پناه میبرند
اقدامات و تحقیقات بعد از کشتار
ابوالحسن بنی صدر که در آن زمان روزنامه انقلاب اسلامی را در اختیار داشت در چند سطر به این فاجعه پرداخت و عاملین این جنایت را افرادی خارجی و خارج از مرز قلمداد کرد
برگرفته از سایت چشم انداز
شماره 652 روزنامه انقلاب اسلامی در هجرت چنین نوشت: در ﺁن زمان، همین امام جمعه ارومیه حجت السلام حسنی نماینده امام خمینی در ﺁذربایجان غربی بود و به این دلیل که تعدادی از نیروهای کومله برای حمله به نیروهای نظامی ایران در روستای قارنا با سنگر گرفتن در پشت سر مردم به نیروها حمله میکردند، دستور داد برای کشتن افراد کومله مردم را قتل عام کنند
.
مهدی بهادران که از سوی حسینعلی منتظری مسئول تحقیق در مورد کشتار قارنا شد، در گزارشش مینویسد
با تحقیقات مفصل که گزارشات و نوارهای موجود جوانمردان استخدامی ژاندارمری و مجاهد نماهای نقده تحت سرپرستی آقای معبودی و سرگرد نجفی در قارنا از توابع نقده حداقل ۴۵ نفر را بدون گناه قتل عام کرده در محل سکونت آنها و بعداً کشتهها را در بیابانها انتقال داده اند که وانمود نمایند در جنگ کشته شده اند و دهات را غارت کرده و به آتش کشیده اند و استوار بیگلری در کوپلکو ۵ نفر را کشته و این در اثر بی لیاقتی یا خیانت و توطئه فرماندهان ژاندارمری از یکسو و تحریک احساسات ضد کردی و ......... متاسفانه با اینکه عاملین این کشتار شناخته شده اند به علت حمایت ظهیر نژاد ( فرمانده لشکر ۶۴ ارومیه)از مفسدین محلی امکان دستگیری و مجازاتشان نیست.
ا(روزنامه اطلاعات 26/6/1358)ا
صادق خلخالی که خود عامل بسیاری از اعدامها در کردستان بوده بعد از کشتار قارنا در تلگرافی به دفتر خمینی چنین مینویسد
بسمه تعالی
دفتر محترم امام خمینی دامت برکاته
جریانات جان سوز قارنه دل هر انسانی را میسوزاند. ملا محمود مستورزاده که با قرآن به پیش واز مردم رفته عمال معبودی و سرگرد نجفی و عزیز قادری و ملا حسنی آنها را کشتهاند و شصت و پنج نفر به طرز فجیع.اگر امام به این امر جان سوز رسیدگی نفرماید پس کدام مقام رسیدگی کند.
با احترام - صادق خلخالی
20/6/1358
آ(برگرفته از وبلاگ چشم انداز)ا
با اینکه تحقیقات زیادی در مورد این کشتار از سوی هیئت حسن نیت، مهدی بهادران نماینده حسینعلی منتظری، نماینده نخست وزیر و....... انجام گرفت و مسببان کشتار شناخته شدند و نیز تمامی مسئولان وقت وعده دادند که مسببان مجازات گردند، تا کنون هیچ کدام از مسببان مجازات نشدهاند
.
حقگو استاندار وقت آذربایجان غربی در مصاحبه با مجله چشم انداز ایران میگوید
ایا تحقیقاتی برای ریشهیابی حادثه قارنا شد؟
ظاهراً دو گروه اظهار نظر کردهاند یکی آقای بهادران که از سوی آقای آیتاللهالعظمی منتظری به منطقه آمدند و یکی هم گزارش استانداری بود چیزی در این مورد بهخاطر دارید؟ گزارش آقای بهادران به دست من نرسید احتمالاً بعد از فوت نامبرده از بین رفته باشد. آمدن آقای بهادران به منطقه بدون خبر و هماهنگی بود خودشان آمدند و اظهارنظرهائی هم کردندو رفتند البته زحمات آقای بهادران و مانند ایشان که در مواردی برای انجام مأموریتهائی به منطقه میآمدند ناشی از عشق و علاقه شان به انقلاب بود و قابل احترام و تقدیر است اما این کارهای هماهنگی نشده همه موازی کاری و باعث لوث مدیریت میشد و نهایتا نیز نتیجهای هم نداد. از گزارش استانداری چیزی خاطرم نیست. "
فضلالله صلواتی نیز به بی خبر ماندن دولت موقت از این رویداد و سایر موارد درگیریهای مرزی اشاره میکند
حمزه شريفي 15 ساله دانش اموز سال سوم راهنمائي درباره انچه ساعت يك بعدازظهر روز 11 شهريورامسال گذشت اینچنین میگوید
...تمام اطراف ده را با تانك و توپ محاصره كرده بودند، و ساعت يك بعدازظهر عده اي حدود صد نفر بهمراه شخصي باسم قادري، بشكل مجاهدين پاسدار، بخانهها ريختند و هر كسي را دم دستشان ديدند، كشتند و سر بريدند. روحاني ده، با يك جلد قران، نزد انها رفت و قسم خورد كه مردم اين ده هيچ تقصير و گناهي ندارند. مهاجمين روحاني ده را فوراً كشتند و سرش را بريدند و با خود بردند و هنوز سر روحاني ده پيدا نشده است،
زني كه دو فرزند 15و 18 ساله اش را در اين كشتار از دست داده است مي گويد:
ا.....انها به هيچكس رحم نكردند. اينهمه بيرحمي را ما هيچ جا نشنيده بوديم انها كه حالا زنده اند در ان ساعت يا در ده در خانه شان نبودند يا توانستند به طريقي خود را مخفي كنند
پيرمردي بنام سيداحمد، مي گويد:.....بعضيها را با تفنگ كشتند بعضيهارا با چاقو و كارد سر بريدند، بعضيها را هم مخصوصاً كودكان را زير لگد و پوتين خفه كردند.
سيد احمد كه 9 نفر از اعضاي خانواده اش را از دست داده است میگوید ان روز جهنم را جلوي چشم خود ديدم.
گروهي از اهالي ده «قارنا» با اطلاع از سفر هيات حسن نيت به كردستان با دو ميني بوس از «قارنا» به مهاباد امدند. انها با حرفهايشان، داريوش فروهر را سخت متأثر كرده بودند. وقتي فروهر به زني كه شوهر و دو دخترش را از دست داده بود گفت بكار شما رسيدگي مي شود
،
با فرياد و بغض گفت
ا...در ده ما جنايت شده، ما پول نمي خواهيم، ما فقط مي خواهيم قاتلين عزيزان ما را بگيريد و محاكمه كنيد و مزدشان را كف دستشان بگذاريد. ما مي خواهيم ان گروهي كه وارد خانههاي ما شدند و عده اي طفل معصوم و بي گناه را كشتند و حالا با خيال راحت و خيلي خونسرد، از مقابل ما مي گذرند دستگير و محاكمه شوند. ما چيزي نمي خواهيم، جز عدالت. ما مي خواهيم كسي به فرياد ما برسد. كسي بيايد اينجا و به كار ما رسيدگي كند. ديروز عده اي امدند و گفتند: خوب جنگ بود و جنگ هم از اين حرفها دارد،اما بخدا، به دين، به پيغمبر،اينجا جنگ نبود،اينجا يك مشت مردم بي گناه را سلاخي كردند. بچه چهار ساله چطور مي توانست در جنگ شركت داشته باشد.
دوستان این متن را من از سایتهای دیگر جمع کرده و ارائه میدهم ، اگر اشتباهی در آن است لطف کنید و من را در جریان بگذارید.
سعید سنندج
برگرفته از فیس بوک آقای سعید سنندج
http://www.facebook.com/profile.php?id=1335466565#!
/note.php?note_id=148989421791568&comments&ref=notif¬if_t=note_reply
http://www.facebook.com/album.php?aid=15244&id=100000865119776&fbid=144241605614676&ref=mf
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر