"فساد و اختلاس باعث سقوط دیکتاتورها میشود"
" کارشناسان سازمان شفافیت جهانی، فساد و اختلاس را از جمله عوامل اصلی سقوط دیکتاتورها میدانند.......توسعهی فساد، رشوه خواری و اختلاس یکی از دلایل اصلی سقوط دیکتاتورها در کشورهای عربی بوده است..... بنظر او در تونس که این اعتراضها از آنجا آغاز شده، مردم در اعتراض به فساد دولتی، بیکاری گسترده و افزایش قیمت مواد خوراکی دست به قیام زدند.به نظر او طارق طیب محمدبن بوعزیزی، دستفروش تونسی در اعتراض به مصادرهی چرخ دستیاش و رشوه خواری مامورین دولتی در مقابل ساختمان شهرداری خودسوزی کرد و جرقهی این آتش دامن بنعلی ، دیکتاتور فاسد این کشور را گرفت و حکومت ۲۳ ساله او را سرنگون کرد. آتشی که شعلههای آن به مصر رسید و سبب سقوط یکی دیگر از فاسدترین رهبران منطقه شد."
"طارق طیب محمد بن بوعزیزی (۲۹ مارس ۱۹۸۴ - ۴ ژانویه ۲۰۱۱) دستفروش تونسی بود که در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۰ در اعتراض به توقیف کالاهایش و تحقیری که یک مأمور زن شهرداری به او روا داشته بود خود را در مقابل ساختمان شهرداری به آتش کشید."
اما در جمهوری اسلامی ایران به اعتراف رئیس جمهورش:" ۳۰۰ نفر ۶۰ درصد پولهای کشور را در جیب خود گذاشتهاند ."
البته در واقع احمدی نژاد تنها به سهم غارتگری رقبای سیاسی خود اشاره می کند و مشخص نیست که تازه از 40 درصد باقی مانده پول های کشور چند درصد آن در جیب خودش و شرکا در این 7 سال ریاست جمهوری او رفته است و تعدادشان چند صد نفر است?
" معاون اسبق وزارت نفت با بیان اینکه کل درآمد نفتی ایران در طول 103 سال گذشته تاکنون حدود یکهزار و 116 میلیارد دلار بوده است، اعلام کرد: با افزایش بهای طلای سیاه، درآمد نفتی در دولت نهم و دهم تاکنون به 531 میلیارد دلار رسیده است." ضمنا باید توجه داشت که پول نفت تنها یکی از هزاران منابع درآمد حکومت بوده است و منابع درآمد حکومت به غیر از صادرات و واردات رسمی, درآمد از طریق اقتصاد پنهان و قاچاق نیز دارد که حتی احمدی نژاد به برادران قاچاقچی خودمان اشاره می کند. احمدینژاد می گوید:" فقط دو هزار میلیارد تومن مصرف سیگاره در ایران، همه قاچاقچی های درجه یک دنیا رو به طمع میندازه چه برسه به برادران قاچاقچی خودمان!"
" برادران قاچاقچی اصطلاحی است که برای اولین بار توسط محمود احمدی نژاد برای توصیف قاچاقچیان وابسته به مراکز قدرت در جمهوری اسلامی ایران بهکار رفت.[۱] محمود احمدینژاد در «همایش تخصصی راهبردهای نوین در پیشگیری و مبارزه با قاچاق کالا و ارز» از کسانی صحبت کرد که به گفته وی، اسکلههای خارج از کنترل گمرک در اختیار دارند و دست به جابجایی غیر قانونی و گسترده کالا میزنند.[۲][۳] «اتصال شبکههای قاچاق به صاحبان قدرت و نفوذ» و «برادران قاچاقچی»، دو تعبیر جنجالآور احمدینژاد در همایش علمی تخصصی «راهبردهای نوین پیشگیری و مبارزه با قاچاق کالا و ارز» بودهاست.[۴] این سخنان احمدینژاد واکنش فرماندهان سپاه پاسداران را به دنبال داشت. محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران این سخنان را یک موضوع انحرافی دانست.[۵][۶] البته به این موضوع که چند اسکله در اختیار نظامیان هستند اعتراف کرد،[۷] لیکن مدعی شد که هیچگونه کالای تجاری در این بنادر ردوبدل نمیشود.[۱][۸][۹] در پی این واکنشها، سایت ریاست جمهوری، سخنان منتشر شده احمدینژاد را تکذیب کرد.[۱۰][۱۱][۱۲] آمارها حکایت از آن دارد که بیش از ۸۰ اسکله غیرمجاز در سواحل ایران وجود دارد که سهم استان هرمزگان نزدیک به ۴۰ اسکله از کل این اسکلههاست.[۱۳] محمود احمدینژاد خواستار بسته شدن تمام مرزهای غیرقانونی ایران شد"
معادن ایران
"ایران کشوری است با ذخایر غنی زیر زمینی. ذخایر زیر زمینی و معدنی مهم ایران عبارتست از:نفت و گاز
ایران، دومین ذخایر نفتی جهان، یازده در صد ذخایر ثابت شده نفتی زمین معادل ۱۳۰ میلیارد بشکه (بدون در نظر گرفتن نفت خزر)، و نیز دومین ذخایر گازی جهان، هجده در صد ذخایر ثابت شده گاز طبیعی ، معادل ۲۶ تریلیون متر مکعب را در اختیار خود دارد.معادن مهم کشور عبارتند از:
طلا ، نقره ، مس ، آهن ، روی ، سرب ، نیکل ، کبالت ، کرومیت ، منگنز ، تیتانیم ، اورانیوم ، گوگرد و ذغال سنگ
ایران با دارا بودن حدود ۶۸ نوع ماده معدنی(غیر نفتی)، ۳۷ بیلیون تن
ذخایر کشف شده و ۵۷ بیلیون تن ذخایر بالقوه در میان ۱۵ قدرت معدنی جهان جای
گرفته [۱]
و یکی از کشورهای غنی از حیث داراییهای معدنی به حساب میآید. این
درحالیست که تولیدات معدنی تنها ۰.۶ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور
را تشکیل میدهد،[۲] بعلاوه معدن کاری در ایران در حال توسعه است."" سازمانهاي خيريه جمهوري اسلامي به کارتلهاي چند مليتي شباهت زيادي دارند. بنياد مستضعفان و جانبازان پس از شرکت ملي نفت، دومين تشکيلات اقتصادي بزرگ ايران است......بنياد مستضعفان چهار صد هزار کارمند دارد و داراييهاي آن به ده ميليارد دلار مي رسد. از جمله اموال اين بنياد هتلهاي هايت و هيلتون در تهران، کارخانه نوشابه زمزم (پپسي کولا و چند نوشابه ديگر)، خطوط کشتيراني و هواپيمايي، شرکت فرآوردههاي نفتي، سيمان، خانه و زمين و انواع مستغلات و مزارع کشاوري و دامداري در سراسر ايران است.......
آستان قدس صاحب املاک و اموال زيادي در چهار گوشه ايران است. اين بنياد
تعداد زيادي هتل، کارخانه و مزرعه در اختيار دارد. اموال و دارايي آستان
قدس قابل قيمت گذاري نيست. بعداز انقلاب نيز هيچ گونه صورت برداري از
دارايي اين بنياد صورت نگرفته است. اما اقتصاد دانان معتقدند ثروت آستان
قدس رضوي به 15 ميليارد دلار ميرسد که بخشي از اين درآمد از زائران تأمين
ميشود.
آستان قدس در سراسر ايران املاک و مستغلات دارد و بخش
سزاوار توجهي از درآمد حاصل از سفر ميليونها زائر به شهر مشهد نصيب آستان
قدس ميشود. اين پولها به کجا مي رود؟ مسلما تمامي صدها ميليون و شايد
ميليارد دلار درآمد سالانه آستان قدس صرف نگهداري مساجد، گورستانها، مدارس
مذهبي و کتابخانهها نميشود.
در ده سال گذشته آستان قدس املاک و
مستغلات جديد خريد و وارد معاملات تجاري تازه شد. اين آستان با مشارکت
سرمايه داران عرب، بانک سرمايهگذاري تأسيس کرده و وارد معاملات بزرگ با
شرکتهاي خارجي شده است. عامل اصلي روي آوردن آستان قدس رضوي به فعاليتهاي
بازرگاني، ناصر طبسي فرزند آيت الله طبسي نايب التوليه آستان قدس است که
مسئوليت منطقه آزاد تجاري سرخس در ناحيه مرزي ترکمنستان به او واگذار شده
بود. د سال 1990 آستان قدس صدها ميليون دلار براي اين طرح هزينه کرد. پول
هنگفتي براي احداث راه آهن ايران - ترکمنستان خرج شد. يک فرودگاه و شاهراه
احداث شد. هتل و تأسيسات اداري ساخته شد و حتا نزديک دو و نيم ميليون دلار
به يک شرکت سوييسي دادند تا چادر بزرگي براي مراسم افتتاح راه آهن ايران -
ترکمنستان برپا سازد.....هادي غفاري نيز آخوندي است که اوايل انقلاب متخصص مصادره اموال مسئولان و
مديران پيش از انقلاب شده بود. او غالبا کارخانه توليد جوراب و لباسهاي زير
را مصادره ميکرد و به قيمت خوب و با سود زياد ميفروخت! .....امروز در ايران گروهي از ملايان به علت سوء مديريت، کشور را به روز سياه
نشاندهاند و اين در حاليست که 9 درصد از نفت و 15 درصد از گاز موردنياز
جهان در ايران تأمين ميشود و طبعا ايران بايد کشوري ثروتمند باشد. "
ضمنا ثروت کمیته امداد امام خمینی و بنیاد 15 خرداد و بنیاد شهید ومسجد و چاه جمکران و...... و پولهایی که به امام زاده ها و زیارتگاه ها ریخته و جمع آوری می شود نیز غیر قابل تخمین است.
"صادرات و یا واردات کالاهای ممنوعه و انحصاری، مثل انسان، مواد مخدر، زنان و کودکان، سوخت، نفت، گازوئیل، بنزین، اعضای بدن، دارو، ارز، اسلحه، خاویار، مشروبات الکلی و دهها مورد دیگر، را میتوان از مصادیق قاچاق نامید.دانشمندان علم اقتصاد، از پدیده قاچاق تحت عنوان اقتصاد پنهان نیز یاد کردهاند.
علاوه بر موارد یادشده، قانونگذار ایران اعمال دیگری را از جمله مصادیق بزه قاچاق دانسته که بعنوان مثال میتوان به بند ۲ ماده ۱۲ قانون الحاق موادی به قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت مصوب ۱۳۸۴ اشاره نمود که در این قانون عمل نگهداری کالای قاچاق نیز جرم تلقی و مشمول مجازاتهای مربوط به قاچاق کالا میباشد. همچنین در مواردی مقنن افعال دیگری همانند عرضه و فروش کالا بدون پرداخت مالیات مربوطه موضوع تبصره ماده ۱۹ قانون مالیات بر ارزش افزوده و یاحمل چوب یا ذغالی که برای مصارف روستایی جنگل نشینان یا دهکدههای مجاور جنگل اختصاص داده شده به نقاط دیگر را قاچاق فرض نموده است . بنابر این نتیجه میگیریم که قاچاق کالا صرفا ناظر به ورود کالا از مرزهای جغرافیایی نمیباشد."
همچنین جالب است که احمدی نژاد در بخشی از صحبتهای خود که به فساد مالی و چپاول ثروت ملی تنها توسط 300 نفر اشاره می کند با این حال در بخش دیگری از صحبتهای خود می گوید :"ایران کشوری انقلابی و اسلامی و مدعی پیروی از اسلام ناب محمدی و اهل بیت (ع) است که حاکمیت خود را بر اساس آموزههای دینی و اندیشههای اهل بیت برپا کرده است، بنابراین چنین کشوری در همه عرصهها باید پیشرفتهترین و بهترین بوده و الگویی برای همه بشریت باشد."واقعا جالب است که چنین حکومت فاسدی را کشوری انقلابی و اسلامی آنهم از نوع اسلام ناب محمدی و اهل بیت می داند که حاکمیت خود را بر اساس آموزههای دینی و اندیشههای اهل بیت برپا کرده است که چنین کشوری به قول رئیس جمهور آن باید الگویی برای همه بشریت باشد. او در بخشهای دیگری از صحبتهای خود می گوید"
آتش سوزی درمدرسه شین آباد پیرانشهر مانند خودسوزی محمد بوعزیزی در تونس همچنان می تواند انگیزه ای برای اعتراض و به خیابان آمدن باشد چراکه هر دو حادثه آتشی بودند که شعله های آن در دل مردم زبانه کشید.
از آنجائیکه تعدادی از نمایندگان مجلس نیز خواست استعفا وزیر آموزش و پرورش را طرح کردند پس با همین خواست می توان روز چهار شنبه 29 آذر 1391 ساعت 10 صبح تجمع سراسری مقابل ادارات آموزش و پرورش مرکزی در سراسر ایران را برگزار کنیم و از طرح کمپین اخبار مجروحان و جانباختگان آتش سوزی مدرسه شین آباد پیرانشهرحمایت کنیم.
"همراه شو عزیز
کین درد مشترک
هرگز جدا جدا درمان نمی شود ...
چهار شنبه 29 آذر 1391 ساعت 10 صبح تجمع سراسری مقابل ادارات آموزش و پرورش مرکزی در سراسر ایران
بشکنید این سکوت مرگبار را وقت ان فرا رسیده است فریادی برآوریم به عظمت تمام اسطوره ها ...
برای همدردی با خانواده های داغدار جانباختگان و مصدومین فاجعه آتش سوزی
مدرسه شین آباد پیرانشهر که مسولیت مستقیم آن بر عهده وزیر آموزش و پرورش و
دولت است و در اعتراض به ناامنی محیط های آموزشی و بی مسولیتی مسولان در
قبال این حادثه و موارد مشابه در این روز کلاس های درس را تعطیل خواهیم کرد
و در مقابل ادارات مرکزی اموزش و پرورش شهرهای خود تجمع آرام و مسالمت
آمیزی برپا خواهیم کرد.
سکوت را بشکنیم با گریه و اشک ریختن و عزا
گرفتن چیزی درمان نمی شود باید کاری کرد در دفاع از کودکانمان در دفاع از
حق زندگی رفاه امنیت و در دفاع از انسانیتمان بی تفاوت نباشیم و فریاد
برآریم و متحد شویم ...
ما خواهان استعفا و عذر خواهی رسمی و فوری وزیر آموزش پرورش هستیم
ما خواهان عذرخواهی و قبول مسولیت از طرف دولت هستیم
ما خواهان دلجویی و حمایت کامل مادی و معنوی خانواده های داغدار و مصدومین از سوی دولت هستیم
ما خواهان مداوای کامل و پیگیری وضع مصدومین و حمایت کامل آنها از سوی دولت هستیم
ما خواهان تجهیز و امن کردن کلاس های درس در سراسر ایران هستیم
ما خواهان جوابگویی دولت و تضمین و تعهد برای تغییر این وضع می باشیم در هیچ کجای ایران دیگر نباید شاهد چنین فجایعی باشیم.
ما جمعی از جوانان ایرانی روز چهار شنبه 29 آذر 1391 را روز همدردی با
خانواده های داغدار و اعتراض سراسری در ایران به این وضع اعلام می کنیم و
در این روز کلاس های درس را تعطیل می کنیم و در ساعت 10 صبح در مقابل
ادارات مرکزی اموزش و پرورش در سراسر ایران تجمع آرام و مسالمت آمیزی را
برپا خواهیم کرد هم میهنان عزیز به ما بپیوندید و در این حرکت سراسری همراه
شوید."
"حق دادنی نیست گرفتنی است"
سکوت را بشکنیم با گریه و اشک ریختن و عزا گرفتن چیزی درمان نمی شود باید کاری کرد در دفاع از کودکانمان در دفاع از حق زندگی رفاه امنیت و در دفاع از انسانیتمان بی تفاوت نباشیم و فریاد برآریم و متحد شویم ...
ما خواهان استعفا و عذر خواهی رسمی و فوری وزیر آموزش پرورش هستیم
ما خواهان عذرخواهی و قبول مسولیت از طرف دولت هستیم
ما خواهان دلجویی و حمایت کامل مادی و معنوی خانواده های داغدار و مصدومین از سوی دولت هستیم
ما خواهان مداوای کامل و پیگیری وضع مصدومین و حمایت کامل آنها از سوی دولت هستیم
ما خواهان تجهیز و امن کردن کلاس های درس در سراسر ایران هستیم
ما خواهان جوابگویی دولت و تضمین و تعهد برای تغییر این وضع می باشیم در هیچ کجای ایران دیگر نباید شاهد چنین فجایعی باشیم.
ما جمعی از جوانان ایرانی روز چهار شنبه 29 آذر 1391 را روز همدردی با خانواده های داغدار و اعتراض سراسری در ایران به این وضع اعلام می کنیم و در این روز کلاس های درس را تعطیل می کنیم و در ساعت 10 صبح در مقابل ادارات مرکزی اموزش و پرورش در سراسر ایران تجمع آرام و مسالمت آمیزی را برپا خواهیم کرد هم میهنان عزیز به ما بپیوندید و در این حرکت سراسری همراه شوید."
"حق دادنی نیست گرفتنی است"
نماینده ساری: اگر اتفاق آتش سوزی مدرسه 'شین آباد' در کره و ژاپن افتاده بود، وزیر یا خودکشی می کرد یا استعفا می داد
"محمد دامادی، نماینده مردم ساری و میاندرود در مجلس، در نامهای سرگشاده از پاسخگو نبودن مسئولان وزارت آموزش و پرورش در حادثه آتش سوزی در مدرسه دخترانه روستای شین آباد پیرانشهر انتقاد کرد.
متن کامل این نامه که نسخهای از آن به خبرانلاین ارسال شده، به شرح زیر است:
فاجعه
صبح روز چهارشنبه گذشته تنی چند از معصوم ترین فرزندان این خاک را در آتش
بی خردی و بی مسئولیتی برخی به اصطلاح مدیران سوزانده آن چنان است که دل هر
انسانی از دیدن چهره امروزشان بر تخت بیمارستان به درد می آید، دردی که
لاجرم باید عرق شرم بر پیشانی همه دست اندرکاران این ماجرا بشاند. شرم از
رخدادن فاجعه ای که جبران آن ممکن نیست.
جای
تعجب اما اینجاست که به رغم فاجعه رخ داده ،وزیر مربوطه از یک عذر خواهی
ساده دریغ کرده است. این در شرایطی ست که در همین سال جاری حوادث ناگوار
دیگری نیز رخ داده و خانواده های بسیاری را داغدار جوانان و نوجوانان شان
کرده است. اما ظاهرا تکرار فجایع نیز سبب شرمندگی مسئولان نیست.
اگر
معترضین به اتفاقات پیشین به مخالفت با مکتب شهدا ،غرب زدگی و… متهم می
شدند این بار مساله آن قدر شفاف و گویا ست که نیازی به اتهام زنی های مشابه
نیست.
مساله این است که با گذشت بیش از
سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ،هنوز در این کشور هستند کسانی که در
محرومیت مطلق بسر می برند؛آن چنان که یک بخاری نفتی در کلاس درس آتش می
گیرد اما کهنگی تجهیزات مدرسه تا آنجاست که دستگیره شکسته در کلاس ،در را
به روی شاگردان بسته و آنها را علی الظاهر درآتش بخاری اما در حقیقت در آتش
بی کفایتی مدیران می سوزاند.
شک نکنید که
اگر اتفاقی مشابه در کشوری دیگر همچون کره ،ژاپن و… رخ می داد وزیر مربوطه
قطعا تا امروز یا خودکشی کرده بود و یا استعفا داده و کنار رفته بود اما
در این سرا حکایت وارونه است.چرا؟
به این دلیل که در این کشور فرزندان
فلان وزیر ،بنده وکیل و دیگر مسئولان به همان مدارسی نمی روند که فرزندان
سایر ملت در آن به تحصیل علم مشغولند . بنابر این وقتی درد مشترک نداریم
انتظار فریاد مشترک نیز بیهوده است.
به
راستی سکوت امروز ما هم در همین فاصله ای که از ملت گرفته شده معنی پیدا می
کند.فاصله ای که تنها در مواقعی خاص کم می شود. این است که ملت به رغم همه
شعارها، حق دارند اگر از رونق ملک نا امید باشند.
حق
دارند. ندارند؟ حق ندارند از ما به عنوان مسئول نا امید باشند ،وقتی فرزند
من و یا نوه او به فلان مدرسه لوکس می رود که علاوه بر چیلر و هواساز
،چندین زبان زنده دنیا در آن تدریس می شود اما در جایی دیگر در همین سرزمین
عده ای از داشتن حتی یک کپسول آتش نشانی در مدرسه محرومند؟
شاید
اگر چند ماه قبل سخن منتقدین به حادثه ماجرای مربوط به کاروان راهیان نور
را که نه به محتوای سفر بلکه به شکل اجرای آن انتقاد می کردند شنیده می شد
،امروز عزادار چنین بی آبرویی عظیمی نبودیم.
دردا از این دردها که پدرانی در این سرزمین تنها به دلیل نداشتن موقعیت سیاسی یا اقتصادی آن چنانی فریاد مظلومیت شان شنیده نمی شود.
دردا از این دردها که در این کشور پرداخت حقوق کارگران چندین ماه به تاخیر بیفتد اما فریاد رسی نداشته باشند.
دردا از این دردها که مسئول باشیم اما تعهدمان نسبت به مسئولیت در حد نامه ای باشد که در آن حتی قصورمان عذرخواهی نکنیم.
و
دردا از این دردها که همه اینها حاصل بی تدبیری عده ای به اصطلاح مسئول
باشد. این همان بی تدبیری مورد اشاره رهبری ست که بارها نسبت به آن هشدار
داده و تاکید کرده بودند و شک نکنید بی توجهی به آن قطعا ملت را در بی تابی
نسبت به فردای نظام بی تفاوت خواهد کرد.
به
یقین این بار دیگر مصلحت در سکوت نیست. این بار اتفاقا شرایط حساس کشور می
طلبد که برای دفاع از حق ملت ،حفظ آبروی نظام و ثبات در بهداشت روانی
جامعه یقه مسئولی گرفته شود،وزیر وادار به پاسخگویی و عذرخواهی – این دو
واژه گمشده در رویه سیاستمدارانمانگردد تا اعتماد عمومی بیش از این خدشه
دار نشود و سر سایر خدمتگزاران کشور بدلیل کوتاهی عده ای اندک پایین نیاید.
این
بار مساله برای ما طرح استیضاح نیست. مساله فراتر از این حرف هاست. حرف از
این است که باید همچنان در این کشور کسانی باشند که رگ غیرتشان برای بی
کفایتی هایی نظیر این بیرون بزند.هنوز باید کسانی باشند که این تبعیض های
به غیرت شان بر بخورد.
هنوز باید مردمانی
در این سرزمین باشند که به ما به عنوان نماینده ملت امیدوار بوده و انتظار
داشته باشند که بپرسیم در این کشور آموزش و پرورش و تجهیزات و نوسازی مدارس
چه می کنند ؟ که پاسخ به این پرسش می تواند زمینه ساز تحقیقات متعددی در
آینده گردد.
بنده بدین وسیله اعلام می کنم
که اگر مجلس نخواهد در نخستین جلسه علنی اش نسبت به ابن ماجرا واکنش نشان
دهد و از وزیر توضیح بخواهد،اینجانب با حضور در دادگاهی صالحه از مسئولان
ماجرا شکایت کرده و تا حصول نتیجه پیگیر آن خواهم بود و هشدار می دهم که
کوتاه آمدن از حقوق مسلم ملت ،دردی را به سوی بی تفاوتی گشوده که دیگر بسته
نخواهد شد و اثرات سوءآن به اشکال مختلف خود را نشان خواهد داد."
به این دلیل که در این کشور فرزندان فلان وزیر ،بنده وکیل و دیگر مسئولان به همان مدارسی نمی روند که فرزندان سایر ملت در آن به تحصیل علم مشغولند . بنابر این وقتی درد مشترک نداریم انتظار فریاد مشترک نیز بیهوده است.
دردا از این دردها که در این کشور پرداخت حقوق کارگران چندین ماه به تاخیر بیفتد اما فریاد رسی نداشته باشند.
این گروه حاکم ثابت کرده اند که هیچ منطقی را درک نمی کنند و فقط و فقط حرف با چماق را قبول می کنند. مانند نوشیدن جام زهر توسط خمینی. بنابر این تنها راه با گلوله در روی زمین مشخص میشود. از امروز بایستی تمامی توانمان را برای سازماندهی و حمایت لازم برای صیحبت مردم با حاکمیت توسط سلاح را پیش رو گذاشت. تا چماق بالای سر این گروه نباشد این گروه به هیچ کس پاسخگو نخواهد بود. دیگه بسه مردم از این بازی های آخوندی خسته شده اند و خواهای تغییر اساسی هستند. مردم دیگه نمی خوان زندگی ایشون بیشتر از این تباه بشه. جوان ها دیگه نمی خوان بیشتر از این خوار و ذلیل بشند. زمان محاکمه آخوند فرارسیده و اینکه جنایتکاران بایستی محاکمه بشند و دین ها من دراوردی تو سطل آشغال تاریخ ریخته بشند.
پاسخحذف