۱۳۹۱ مرداد ۱, یکشنبه

بهروز سورن:چه کسانی باید پاسخگوی اعمالشان باشند؟ - به بهانه برخی از (خرده گیری ها)



رسم بر این است که اگر فرد یا رسانه ای نقد می شود, نسخه ای از متن هم برای آن فرد یا نهاد ارسال شود که متاسفانه چنین نبود. سایت گزارشگران بطور خیلی اتفاقی به نوشتار همایون ایوانی برخورد که در سرمقاله سایت جای گرفت

همایون ایوانی: آیا سه سال، زمانی کافی برای خواندن و فهمیدن نبود؟

..............

هر وقت خواستید کسی را نفرین کنید برایش یک رسانه سیاسی خبری آرزو کنید. بدین طریق اولا او را در مقام دفاع از آزادی بیان قرار میدهید که همیشه جدل برانگیز است و ثانیا از هر زاویه ای میتوانید به او حمله و نقد کنید.
در پس سایت گزارشگران هم فراتر از این نیست. پی در پی نقد میشویم که سانسورچی هستیم و چرا از نان شب مان نمی گذریم و مطالب انبوه و ارزشمند خلق اله! را دربست منتشر نمی کنیم. زمانی هم که پیشنهاد همکاری میدهیم تا همه مطالب به کمک مستقیم آنها درج شود, حقوق ماهانه خواستار می شوند و یا گاها ده هزار دلار بابت شروع همکاری شان طلب می کنند!؟ با اینکه میدانند این رسانه غیر انتفاعی است و تنها با انگیزه  یاری جنبش مردمی داخل و اپوزیسیون رادیکال و افشا جمهوری اسلامی نفس می کشد.
دنیای سایت داری دنیایی عجیب و آکنده از زشتی و زیبائی است. بیاد دارم که فراخوانی برای حمایت از پناهندگان از سوی گزارشگران داده شد و ناشناخته ای از آنسوی آمریکا که خانمی آزاده بود میخواست تمامی مخارج یک خانواده را به تنهائی بر دوش بگیرد. ایشان به مرکز جذب کمک ها که نهادی پناهندگی بود,راهنمائی شد.
زیباست که این جعبه کوچک و حقیر اما جادوئی  میتواند تا این اندازه انسانها را بهم نزدیک کند. حال آنکه این انسانها خود تمایلی به نزدیکی با هم نشان نمیدهند و در پی ایجاد شکاف از هر وسیله ای استفاده ابزاری می کنند. حتی از نوع و سطح کلماتی که استفاده میشود. نقد همایون ایوانی به من و گزارشگران هم از این دست است.
مصاحبه ای از طرف من با آقای بهرام رحمانی از معدود تئوریسین های جنبش چپ و عضو کانون نویسندگان ایران در تبعید انجام پذیرفت. در میان یکی از پرسش ها کلمه خرده گیری استفاده شده است. موضوع دعوای ایشان با من ظاهرا بهره گیری از این کلمه است. شاید بهتر بود از کلمه کلان گیری استفاده می شد!! و ظاهرا این استفاده نا بجا!! دلیلی برای وابستگی من به امپریالیسم و کجا و ناکجاست.
اما دعوای ایشان و بر آشفتگی و شوریدگی او نسبت به من و گزارشگران دلایل دیگری دارد. دلایلی که سابقه در برگزاری چهارمین گردهمائی بخشی از زندانیان سیاسی در گوتنبرگ سوئد و نقدهای علنی ام به آن دارد. همان دلائلی که موجب شد کار مشترک گزارشگران با برخی از رسانه ها و فعالین سیاسی از نمایشگاه این گردهمائی به همت ایشان و دوستان سبز وی در حد معرفی نیز حذف و سانسور شود. این کار در جنبش خواهد ماند و از معدود کارهائی است که در سطح تبعید توسط یک نهاد مستقل بدون کمک مالی نهادهای امپریالیستی صورت گرفته است.
اینجا مشاهده میشود.

مجموعه گردآوری های گزارشگران درباره کشتار زندانیان سیاسی در سیاهچالهای جمهوری اسلامی - در 6 قسمت


بسیاری بر این اعتقادند که نفوذ خزنده سبزها و اصلاح طلبان در گردهمائی چهارم نه اتفاقی بلکه برنامه ریزی قبلی داشته است. نقد این ضعف و انتشار نقدهای سایر فعالین سیاسی از دلائلی است که همایون ایوانی را در حمله بمن و گزارشگران ترغیب میکند. متاسفم که باید تکرار کنم ولی این سطور پیش از نقد ایشان  منتشر شده است و گویا همایون ایوانی آنرا نخوانده است و مرا به جریانی منتصب میکند و نمک خور جریانی میداند که اصلا ربطی به آن ندارم و آنها هم ارتباطی با من ندارند.
نوشتم که:
ناباوری به نیات خیر!! شخصیت ها و نهادهای بین المللی دهه هاست که با من زندگی می کند. از همان زمان که در زندانها حلق آویز می کردند و تنابنده ای صدایش در نمی آمد.
نوشتم که:
اگر چه هم شاهد میتوانستم باشم و هم از خانواده های داغدار که در یک زمان  8 عضو خانواده اش چه سببی و چه نسبی در زندانهای رژیم با مرگ و نیستی دست و پنجه نرم می کردند اما بعلت ناروشنی های این نشست که ناشی از کمبودهای اطلاعاتی ام بود, تنها برای تهیه گزارش و خبر ساعاتی را در میان این قربانیان و مادران و برادران و خواهران داغدار حضور یافتم.
نوشتم که:
اینجانب بی خبر از چگونگی شکل گیری و برگزاری این دادگاه اما به اعتبار برخی از چهره های شناخته شده و معتبر سیاسی  به مرکز حقوق بشر لندن رفتم. دوستانی اندک و آشنا در میانشان یافتم و لذت دیدارشان را ساعاتی بردم.

اما همایون ایوانی اصرار دارد که مرا به ایران تریبونال و دادگاه لندن بخیه بزند و میگوید:
چگونه روی این همه سند پا می­گذارید؟ فقط به خاطر اینکه خودتان هم در لندن بودید؟ نمک گیر نشوید عزیزم، کج بنشیند و راست حرف بزنید!

گویا در دادگاه لندن نمک پخش میشده و من هم از آن بی نصیب نمانده ام. اگر چه تنها ساعاتی  در یکی از روزهای این دادگاه بودم و گزارشی تهیه کرده و منتشر کردم اما برای اطلاع ایشان میگویم که در این کنفرانس جز اشک و آه و اندوه از نبود قربانیان و غم بی پایان خانواده های پر شمار آنان و زندانیان سیاسی سابق پخش نمیشد. حتی از تهیه عکس از طرف من ( ناشناخته ) و بدرستی ممانعت شد پیش از آنکه بعنوان ناظر و تهیه کننده خبر از سوی سایت گزارشگران خود را معرفی کنم. همایون ایوانی اتفاقا بحثی را باز کرده است که مدتها سر زبان فعالین سیاسی چپ مستقل بدون (سابقه فدائی) بوده است. بحثی که در اندازه های یک خانه تکانی است و این جابجائی پیش از اینکه ایشان طرح کند نیز از سوی برخی از سازمانهای چپ تشکیلاتی به عرصه چپ اعلام شده است.
در ارتباط با مطلب ایشان من پاسخگو به آن بخش هستم که در مورد من نوشته شده و در فضائی که به من و سایت گزارشگران مرتبط است مکرر اطلاع همگانی میدهم که:
گزارشگران در یک دهه فعالیت خود از هیچکس و هیچ نهادی کمک مالی دریافت نکرده است. پیش تر ها دو تن از همکاران نزدیک سایت تنها مخارج سرور سایت را مجموعا برای 3 سال تقبل کردند با سپاس از آنها و مجموعا حدود 350 یورو بوده است. نام این دو رفیق بنابر خواست خود آنها در آنزمان محفوظ است و همه همکاران سایت در طی اینمدت داوطلبانه و بدون چشمداشت مالی با سایت همراهی کرده اند.
درود به همه آنها!
هزاران یورو مخارج مستقیم و ناپیدای سایت از جانب این بنده پرداخت شده است. تا کنون هیچ برنامه تجاری از طریق این رسانه انجام نگرفته است و اگر فردی این سطور را خواند و خلاف آنرا در نظر داشت از نظر ما حق اعلام جرم علیه بهروز سورن وسایت گزارشگران دارد.
این حساب پاک بهروز سورن و سایت و همکاران گزارشگران است.
چه خوب است که همایون ایوانی که در تیم تدارکاتی گردهمائی چهارم زندانیان سیاسی در گوتنبرگ سوئد بوده است حساب پاک خود از چگونگی برگزاری این گردهمائی را ارائه دهد.
ادامه دارد
17.7.2012

منتشر شد





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر