لایحه ای شرم آور به نام "حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست"روز یکشنبه ۳۱ شهریور با تصویب مجلس برای تایید به شورای نگهبان رفته است. با تصویب چنین قانونی در مجلس لکه ننگ دیگری در کارنامه سیاه مجلس جمهوری اسلامی افزوده شد. پیش از این در لایحه حمایت از کودکان، ازدواج "سرپرست" با "فرزندخوانده" به طوری کلی "ممنوع" بود، نمایندگان مجلس اما با اصلاح ماده مربوط به این موضوع (ماده ۲۷)، ازدواج سرپرست و فرزندخوانده را "مشروط" به حکم دادگاه صالح کردهاند.
در اینجا ابتدا نگاهی به خلاصه قسمت هایی ازانتقادهای خانم توران ولیمراد، مدیر "شبکه ایران زنان" می اندازیم " تغییرایجاد شده در این لایحه توسط مجلس در دومین دور مصوبات آن، نقض صریح و آشکار حقوق کودکان و بچه های دختر و حقوق بشر است که تناقض صریح با کنوانسیون های بین المللی دارد. تبصره ماده 27 خشونت آشکار جنسی علیه دختربچه های بی سرپرست زیر سن بلوغ حتی دختربچه ها در سن دوره حضانت است.این ماده اگر به قانون تبدیل شود علاوه بر قانونی کردن خشونت جنسی علیه دختربچه های بی سرپرست، باعث عدم تمایل زنان متاهل به گرفتن فرزندخوانده دختر، بر هم زدن امنیت روحی زنان در این خانواده ها، فرهنگ سازی در جامعه در این راستا و شکستن قبح اجتماعی آن می باشد. قید ذکر "در زمان حضانت" حتی ازدواج با دختران زیر سن 9 سال را هم دربرمی گیرد که بالاتر از خشونت جنسی و روانی، مرگ در اثر صدمه های جسمی و جراحت را می تواند به دنبال داشته باشد.
تحقیقات و شواهد همه نشان میدهند حتی سخن گفتن از این مسائل در جوامع خطرناک است. مطرح کردن این مسائل، قبح آن را ازبین برده و باعث رواج آن میشود چه برسد به قانونی کردن آن. من متاسفم که این ماده در مجلس تصویب شده و نمایندهها با آن موافق بودهاند.
تعجب میکنم که چرا زنان مجلس به این ماده اعتراض نکردند. من نمیدانم خانمهایی که در مجلس هستند پس قرار است چه کار بکنند؟ مردان هم همین طور؛ اینها خودشان پدر هستند فکر نمیکنند این اتفاق میتواند برای دختر بچه خودشان هم بیافتد؟ نمایندگان مجلس وقتی در خصوص مسائل مربوط به کودکان تصمیم گیری میکنند باید تمام بچههای کشور را مثل بچههای خودشان فرض کنند. با چه عقل و منطق و استدلالی میتوان پذیرفت که مردی که قرار است برای کودک بی پناهی پدری کند، اجازه داشته باشد با او ازدواج کند و با وی رابطه جنسی داشته باشد؟
کسی که میخواهد رابطه جنسی برقرار کند مرد است، قاضی هم مرد است. اگر نمایندگان توانستهاند چنین مادهای را تصویب کنند پس چنین قاضیای هم که رای به ازدواج بدهد پیدا میشود.
این قانون به جوانمردی و تقویت روح رحمت و عطوفت صدمه میزند و حس هوسرانی و بوالهوسی و طمعورزی و علاقه به داشتن ارتباط جنسی با کودکان را تقویت میکند، یعنی از اساس خطاست.
کدام زنی میتواند قبول کند که بچه ای را بیاورد و برایش مادری کند، در حالی که بداند این کودک میتواند شریک عاطفی و جنسی شوهرش بشود؟ همین مسائل به سادگی سلامت خانواده را هم تهدید میکند.
در همه جای دنیا قانون تصویب میکنند، فرهنگسازی میکنند و از لحاظ اجتماعی امکانات فراهم میکنند که هیچ فرد بالغی اجازه نداشته باشد به یک بچه نابالغ با انگیزه جنسی دست بزند و این کار جرم به حساب میآید. ما که قرار نیست مسیر عکس را برویم.
نباید لطف و رحمتی که یک فرد به یک بچه بیسرپناه میکند به هوس و طمع بهرهوری جنسی آلوده شود.
چنین قانونی امکان بهره بردن جنسی از کودکان را فراهم میکند. زاویه دید باید پدر و فرزندی باشد تا سرپرست بتواند پدری کند. چنین مسائلی باید تقبیح و مطرود بشود نه اینکه با اما و اگر چنین مسالهای را مجاز کنند.
من به فعالین حقوق کودک و حقوق زنان، نهادهای مدنی و رسانهها امیدوارم که بتوانند از هر طریق که می توانند، اعم از ایجاد موج رسانهای و به صحنه آوردن مردم یا لابی و برقراری ارتباط با اشخاص موثر کاری کنند. کسانی که در مقام مسوولان این جامعه نشستهاند باید متوجه باشند که مردم به آنها اجازه نمیدهند قانون هایی این چنین را تصویب کنند و به اجرا درآورند چرا که این گونه اعمال خلاف عقل است...... مساله یک کودک بیسرپرست، یک بچه بی پناه است که در جامعه مدنی مسئولیت حفظ و نگهداری و سلامت او از ابعاد مختلف وظیفه دولت است. یعنی دولت موظف است زمینه و امکانات سلامت جسمی، روحی و روانی او را تامین کند و سلامت رشد و شخصیت او از همه لحاظ وظیفه دولت است تا بالغ بشود. حالا دولت میخواهد امکاناتی را فراهم کند که این بچه بتواند در خانواده رشد کند و از حمایت خانواده برخوردار باشد. یعنی داشتن پدر و مادر و احتمالا خواهر و برادر را تجربه بکند و محبت پدر و مادر را حس کند. حالا چطور ممکن است اجازه بدهند که کسی که قرار است جای خالی پدر را برای او پر کند با این بچه ازدواج کند و رابطه جنسی داشته باشد؟"(لطفا برای خواندن متن کامل مصاحبه اینجا کلیک کنید.)
انجمن حمایت از حقوق کودکان در مطلبی تحت عنوان فرزندخوانده نمیتواند هم فرزند باشد و هم همسر به نقد 2 ماده 22 و 27 می پردازند که لطفا برای خواندن انتقاد آنان نیز اینجا کلیک کنید.
به باورمن مردی که سرپرستی کودک را به عهده می گیرد حتی اگر هرگز حتی چنین فکر غیرانسانی به مغزش خطور نکرده باشد اما هر لحظه باید منتظر باشد که بخشی از جامعه نگاه دیگری به او داشته باشند و بسیاری به خاطر چنین نگاه و فضایی در جامعه حاضر نشوند که سرپرستی کودکی را به عهده بگیرند و یا نسبت به کودک در جامعه چنین نگاهی ایجاد شود و باید کودک بتواند در جامعه از خودش دفاع کند که چنین چیزی رخ نداده است.
چرا مردان و زنان مجلس نمی توانند به یک کودک با نگاه پدرانه و مادرانه نگاه کنند ?!
تفکر مردسالاری و ضد زن کاملا در حاکمیت نهادینه شده است و اساس قوانین جمهوری اسلامی با تبعیض بر علیه زنان بنا شده است و اینگونه اخبار نشان می دهد که این رژیم اصلاح پذیر نیست و ببینید که این رژیم چقدر برای جامعه ایران فاجعه بار است. در واقع افکار عمومی و مردم باید از نظاره گری خارج شوند و با استفاده از رسانه های موجود مانند وبلاگ ها ,فیسبوک ,فریند فید ,تویتر, گوگل پلاس و......دست به افشاگری و اعتراض بزنند.
واقعا جامعه را به سوی فاجعه و نیستی پیش می برند.اگر اینگونه اخبار نابودی ایران و جامعه ایرانی نیست پس چیست ?
جامعه را باید نسبت به همه اخبار و رویدادها حساس کرد و نه اینکه نسبت به عملکرد حاکمان بی تفاوت باشند.افزایش مطالبات رژیم را هر چه بیشتر دچار بحران خواهد کرد.تا زمانی که جامعه و افکار عمومی اعتراض نمی کند رسانه ها می توانند مطالبات اعتراضی را به درون جامعه ببرند و تبدیل به مطالبات عمومی اعتراضی کنند.
الان با موج خوش باوری که رژیم توسط حسن روحانی بر افکار عمومی حاکم کرده است ما باید هر چه بیشتر بر این نقاط سیاه نورافکن بیندازیم و دقل بازی حاکمیت را افشا کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر