مطلبی
را امروز در رسانه های متعددی دیدم که مرا بی اختیار به سی و چند سال قبل
کشاند. آندوران که جوان بودیم و بیش از اتکا به دانش و منش خود چشم به
رفتار های سیاسی اجتماعی دوستان مجرب خود داشتیم و تا حدود بسیاری دنباله
روی از آنان را راه صحیح می شمردیم. طبیعی بود که داده های آنان به ما
جوانتر ها نیز نسبی بود و دستخوش سطح آگاهی و دانش سیاسی موجود قرار گرفته
بود.
طبیعی
است که آنان نیز که امروز خوشبختانه زنده اند و در عرصه سیاست تکامل یافته
اند و بویژه با اشنائی مناسبات پیشرفته دمکراتیک در اروپا و آمریکا بلحاظ
سیاسی و اجتماعی , امروزه درباره شعارهای موجود آندوران مکثی و سکوتی می
کنند و مجازات اعدام را ناراست می نامند و می پندارند. چنانچه امروز از
آنها سوال شود که آیا هویدا و قطب زاده و .... میبایستی اعدام شوند قطعا
پاسخی منفی خواهند داد.
نظرم
به طیف هائی است که از محدوده تاثیرپذیری از مشی چریکی و پارتیزانی
بدورند. چه در این نمایش سیاسی دشمنان خلق محکوم به مرگ و نابودی هستند و
مبارزه دو طرف دارد. نایبان مردم و دشمنان مردم. خون شفق آتش و آذرخش میان
خلق و دشمنانش فاصله انداخته است و دره عمیق موجود میبایستی با اجساد پر شود.
بیست و پنجم شهریور مصادف است با روز اعدام صادق قطب زاده در دادگاهی غیر عادلانه و متاثر از جو پرهیاهو و مسموم مذهبی از روی کار آمدن مذهبیون بر خاکستر نظام پلید پهلوی و در آندوران شعار اعدام باید گردد! زمزمه تجمعات چپ در صحن خیابان ها بود.
صادق
قطب زاده که در ردیف بنیانگزاران جمهوری اسلامی بشمار میرفت با مخالفت
هایش با روند گسترش و تکامل نظام فاصله گرفت و در ردیف دشمنان قرار گرفت.
بدون حداقل امکانات در برخورداری از شرایط عالدلانه دادگاه و بدون اعتراضات
سراسری آگاهان در زندان اوین اعدام شد. اعتراضی سر نگرفت و اشکی ریخته
نشد. شتری که در خانه او خوابیده بود پس از اندک مدتی پای خانه هزاران دگر
اندیش دیگر خوابید و جملگی را به دیار نابودی کشاند.
درسی
که از این واقعه برای آموختن است اینکه زندانی سیاسی را نمیتوان به تمایل و
خواست دسته بندی کرد. چنانچه قصد نهادینه کردن نابودی زندان های سیاسی و
دفاع از حق دگراندیشی داریم بنابر این موظفیم که کلا پدیده اعدام و نابودی
انسانها رامذموم بشماریم و نقد کنیم.
این
همان نکته ایست که برگزارکنندگان گردهمائی پنجم زندانیان سیاسی در هلند که
بزودی برگزار خواهد شد. از انظار عمومی دور نگه داشته و مسکوت می گذارند و
به ابهامات و سوالات در حاشیه وقعی نمیگذارند زیرا خود بر پاشنه آشیل های
در مراسم و گروه هنری خود واقفند! بخش غالب خانواده های زندانیان سیاسی از
جریانات متنوع در خارج از کشور در محفلشان جایی ندارند و اغلب بازماندگان
آندوران جنایت خونین نادیده گرفته می شوند.
در
چنین مقامی میتوان از نهادینه شدن لغو مجازات اعدام و حذف واژه زندانی
سیاسی در آینده کشورمان هیچ گفت و مستانه بدور خود چرخید و به ضرورت ها و
ملزومات شرایط موجود تبسمی تلخ کرد. اینهمه سخت سری بی ارتباط با
اسپانسورها و ساپورت ها که اتفاقا بر اینجانب محرز است, نیست. گزارش شفاف
مالی گردهمائی پنجم میتواند یکی و تنها یکی از این ابهامات را بمعرض دید
افکار عمومی بگذارد.
بهروز سورن
25. 09. 2013
متن کامل دفاعیات او را در لینک زیر ببینید
http://enghelabe-eslami.com/component/content/article/21-didgagha/tarikhi/4087-25-1361.html?Itemid=0
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر