۱۳۸۷ اسفند ۹, جمعه

هک خبرنامه امیرکبیر توسط سربازان گمنام امام چاه جمکران

بنابر خبردرج شده در سایت گزارشگران ، سايت خبری تحليلی انجمن اسلامی پلی تکنيک تهران (خبرنامه امير كبير ) حک شد.
مثل اینکه این سربازان مزدور گمنام امام زمان باز هم حوصله شان سر رفت و از بی کاری همچنان مشغول هک کردن سایتهای مردم هستند. و فکر می کنند که جهاد مقدس است یا به این وسیله زمینه های ظهور امام مهدی را از چاه جمکران فراهم می کنند. یکی نیست به این حکومتگران ارازل و اوباش پیشنهاد دهد به جای دفن تابوتهای گمنام در دانشگاه ها ، این سربازان گمنام امام زمان را در چاه جمکران دفن کنید. به جای دادن پول و ثروت کشور به این مزدوران امام زمان ، به فکر 15 میلیونی باید باشند که در زیر خط فقر زندگی می کنند ، چراکه خطر سایتها و وبلاگ ها بیشتر از خطر 15 میلیون نفری نیست که مثل بمب هر لحظه می تواند زیر پای حاکمیت منفجر شود چراکه گرسنگان چیزی برای از دست دادن ندارند. به هر حال اینگونه حرکتها نشان دهنده استیصال ج.ا است.
باز هم شانس آوردیم که 1400 سال پیش اینترنت نبود وچیزی در قرآن راجع به آن نیامده وگرنه آن را حرام اعلام می کردند یا بر علیه اینترنت حکم جهاد می دادند

برای خواندن خبر لطفاً به سایت گزارشگران مراجعه کنید
9اسفند : سايت خبری تحليلی انجمن اسلامی پلی تکنيک تهران (خبرنامه امير كبير ) حک شد

آغاز امضا بیانیه حمایت وبلاگ نویسان از جنبش دانشجوئی

وبلاگ نویسان افغانستان ، ایران و... می توانند برای امضا بیانیه حمایت از دانشجویان و در اعتراض به سرکوب جنبش دانشجوئی و تبدیل دانشگاه به قبرستان ، به آدرس اطلاعیه وبلاگ نویسان در دفاع از جنبش دانشجوئی مراجعه کنند.

اطلاعیه وبلاگ نویسان در دفاع از جنبش دانشجوئی
دانشگاه قبرستان نیست
اعتراض وبلاگ نویسان ایران و افغانستان به سرکوب گسترده دانشجویان
طبق اخباری که همه درجریان آن هستید درچند روز گذشته عوامل سرکوب و اختناق جمهوری اسلامی به بهانه دفن کشته شدگان جنگ در دانشگاه یورش گسترده ای را به دانشجویان مبارز در دانشگاه امیرکبیر شروع کرده اند و روز به روز حلقه محاصر ه خود را تنگ تر می کنند .دانشجویان با شجاعت تمام دراین مدت از این حقیقت که دانشگاه به مثابه کانون علم و هنرو شادی وزندگی و آبادانی و سرسبزی باید پاک از خرافات و دست اندازیهای ارتجاع مذهبی و مستقل از منافع سخیف قدرتمندان باشد دفاع کرده اند و بدون شک هیچگاه از حق مسلم شان که آزادی و استقلال دانشگاه از مراکز قدرت است کوتاه نخواهند آمد .درجریان درگیریهای داخل دانشگاه و حمله چماقداران حکومتی و بسیجی ها همانطور که درفیلم ها و عکس ها ی تظاهرات دانشجویان دیده میشود ، شمارزیادی از دانشجویان مورد ضرب و جرح قرار گرفتند ودراولین روز بیش از هفتاد تن از آنها از جمله 30 دختر دانشجو دستگیر شدند .طبق گزارش خبرنامه امیرکبیر ، ارگان خبری دانشگاه امیرکبیر تعدادی از آنها با قید ضمانت آزاد شدند و لی هنوز سرنوشت 8 نفر به نام های مهدی مشایخی، عباس حکیم زاده، نریمان مصطفوی، مجید توکلی، احمد قصابان، حسین ترکاشوند، اسماعیل سلمانپور، کوروش دانشیار در زندان اوین دربند می باشند و اطلاعی از زمان آزاد شدن آنها ارائه نشده است.دراین شرایط که دانشجویان قهرمان با همه قوای خود درجهت شکستن سد سانسور و اختناق و برقراری دموکراسی و آزادی با بیشترین تلاش ها و فداکاریها درحال مبارزه با جهل و خرافه و ارتجاع هستند . ما بلاگ نویسان ار حرکت سرفرازانه دانشجویان دلاور دانشگاه امیرکبیر و دیگر دانشگاه های بپا خاسته حمایت کرده ، خود را درمبارزه برحق آنها سهیم دانسته، خواستار آزادی بدون قید و شرط همه دانشجویان دستگیر شده و خروج چماقداران و عوامل سرکوب از دانشگاه هستیم . دفن کشته شدگان جنگ را در صحن دانشگاه محکوم می کنیم و معتقدیم که این هیاهوی بسیار برای هیچ نه برای حرمت گذاشتن به کشته شدگان جبهه های جنگ بلکه برای توجیه سرکوب و اختناق و جنگ طلبی های ارتجاع حاکم است و سرپوش گذاشتن بربحران های رو به رشد اجتماعی و سیاسی و اقتصادی حکومت توتا لیتر موجود است . ما معتقدیم که دفن کشته ها در دانشگاه تنها برای کنترل بیشتر برروی دانشجویان و شکستن سد محکمی است که دانشجویان مبارز بر علیه قانون شکنی ، اختناق و فساد حاکمان دردانشگاه ایجاد کرده اند . ترس حکومتگران از رشد و بالندگی درخت تناور مقاومت دانشجویان است و درجهت نابودی این مقاومت به هر خس و خاشاکی چنگ میزنند . ما معتقدیم که همه کسانی که برای آزادی تلاش میکنند باید از جنبش دانشجویی حمایت نموده و به هر طریق ممکن اخبار مبارزات آنها را درداخل و خارج کشور منتشر کرده و نگذارند که نیروهای سرکوبگر در فضای سکوت این جنبش را به شکست بکشانندما وبلاگ نویسان از مقاومت دلیرانه جنبش دانشجویی که پلی تکنیک را به نماد آزادی خواهی تبدیل کرده و پایه های حکومت مرتجعین را به لرزه در آورده است حمایت می کنیم و همگام با دانشجویان دلیر، خواهان آزادی فوری دانشجویان بازداشتی هستیم و از همه سازمان‌های حقوق بشری برای آزادی دانشجویان در بند کمک می طلبیم.

برگرفته از وبلاگ بیانیه وبلاگ نویسان
http://daneshejopolitecnic.blogspot.com/

۱۳۸۷ اسفند ۸, پنجشنبه

ویدئو تکان دهنده سر بریدن انسان با شعار الله اکبرتوسط یک نوجوان

سر بریدن وحشیانه یک انسان توسط یک نوجوان افراطی مسلمان طالبانی را محکوم می کنم.
چه کسی می تواند شاهد این وحشگیری باشد و آن را محکوم نکند و سکوت کند ؟ چه کسی می تواند ویدئوی سربریدن با کارد توسط طلبه کرام را ببیند و وجودش به لرزه در نیاید.؟ آیا خشونت مذهبیون افراطی را پایانی خواهد بود؟ آیا تئورسین های مذهبی نباید پاسخگو باشند ؟ آیا مذهبیون غیر افراطی نباید چنین اعمالی را محکوم کنند ؟ آیا علمای دین اگر مخالفند نباید آن را محکوم کنند ؟ چه عوامل تربیتی و اعتقادی باعث می شود یک نوجوان این چنین قصی القلب باشد ؟ آیا این نوجوان و همکاران طالبانی اش بیمار روانی نیستند؟ آیا بین فرهنگ اسلامی سربریدن گوسفند بیچاره که وحشیانه سر آن بریده می شود با سر بریدن انسان توسط همان مسلمانان رابطه ای نیست؟ وقتی به ویدئو نگاه کنید متوجه می شوید که این نوجوان جنایتکار مانند گوسفند سر می برد و انگار نه انگار که دارد سر یک انسان را می برد. به هر حال از چند حال خارج نیست ، یا اینکه دفعه اولش نیست وفبلاً هم اینکار را انجام داده است یا اینکه در سر بریدن گوسفند تجربه دارد یا اینکه بار ها شاهد سر بریدن انسانها بوده است. آیا بین قوانین رجم ، صلب ، دست و پا بریدن و چشم درآوردن، سنگسار و پرتاب از کوه ، اعدام در ملا عام که توسط جمهوری اسلامی اجرا شده و می شود رابطه ای با سربریدن توسط طالبان نیست؟ آیا رابطه ای بین سر بریدن با شعار الله اکبر و پرتاب دانشجویان از طبقه بالای ساختمان به پائین در تیر 1378 توسط شمارى از لباس شخصی ها با ذكر "مولاى ما حسين، اين هديه را از ما بپذير" ، نیست؟ آیا رابطه ای بین تجاوز به دختران در زندان ، قبل از اعدام با این جنایت نیست ؟ چرا آغا محمد خان قاجار مناره‌ای از کله‌های ششصد تن از مخالفین خود در قلعه بم برافراشت؟ سرچشمه این تفکر سر بریدن از کجا است؟ آیا رابطه ای بین اسید پاشی با شعار یا روسری یا توسری و اسید پاشی بر روی دختران در افغانستان نیست ؟
آیا بین قمه زدن و سر بریدن رابطه ای نیست ؟ آیا رابطه ای بین کشتار هزاران زندانی سیاسی در سال 60 و 67 با اینگونه جنایات نیست؟ آیا رابطه ای بین تواب سازی توسط جمهوری اسلامی در زندانها با این جنایات نیست؟ آیا رابطه ای بین انگیزه های اعتقادی سربریدن توسط طالبان با قتل‌هاي زنجيره ای كرمان، که همه‌ عاملان پرونده قتل‌ها از اعضاء پايگاه بسيج مسجد آقا غلامعلي مسجد ارگ كرمان بوده و در زمان ارتكاب قتل‌ها كارت شناسايي بسيج داشته‌اند و متهمان انگيزه خود را از ارتكاب آدم‌ربايي و قتل، مبارزه با مفاسد اجتماعي و تحت تاثیرسخنراني آيت‌الله مصباح بوده اند و پيش از كشتن قربانيان استخاره مي‌كردند نیست ؟

نظام جلالی
http://www.kabulpress.tv/my/spip.php?article3026 خبر و ویدئو سربریدن وحشتناک یک انسان


http://akhbar.gooya.com/politics/archives/2003/10/000367print.php

۱۳۸۷ اسفند ۷, چهارشنبه

بنياد گرايي بي بنياد ايراني

اشاره: در اوسط ماه دلو امسال، حسن رحيم پور ازغدي ازي تيوريسين هاي فرهنگي رسمي جمهوري اسلامي ايران به دعوت چند بنياد فرهنگي و مذهبي از جمله بنياد ‹‹خرد›› و بنياد ‹‹رسول اعظم›› به كابل آمده بود. او در چند محفل از جمله در هوتل ‹‹شب طلايي›› در سراي شمالي كابل سخنراني كرد. مقاله ي زير را علي اميري در تحليل سفر و سخنراني آقاي ازغدي نوشته است. و قرار بود در همان زمان در روزنامه ي ‹‹هشت صبح›› چاپ شود. اما هشت صبح از نشر آن منصرف شد و اينك با اندكي تاخير در اينجا نشر مي شود. كريمي
سي سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي
نويسنده: علي اميري
ذهنيت سيا سي ايراني، تركيبي از سلطنت و مذهب تشيع بود. با انقلاب اسلامي دهه هفتاد، سلطنت نا بود شد، اما تعا مل مذهب شيعه با نظام سياسي جديدبه يكي از چالش هاي ايران معا صر تبديل شد.مذهب تشيع كه قبلا با سلطنت در آميخته بود،در غياب سلطنت دچار بحران گرديد.آيت الله خميني با تيو ري "ولايت فقيه" يك سلطنت مذهبي تاء سيس كردو كو شيدكه غيبت نهاد سلطنت را از اين رهگذر تدارك كند.با اين حال ، هنوز تكليف مذهب و سيا ست در ايران معين نشده است.تر كيب متناقض و پارا دوكسيكال" جمهوري اسلامي" و حكومت تيوكراتيك حاكم بر ايران ، نشانه آشكاري يك چنين رابطه مخدوش و مبهم است.
قسمتی از مقاله آقای علی امیری در وبلاگ دوشنبه ها ، که برای معرفی ، مقداری از آن را اینجا آوردم، لطفاً برای خواندن کل مطلب به وبلاگ دوشنبه ها مراجعه کنید

هنوز چشم براه پشتیبانی دانشجویان و همکاران وبلاگ نویس افغانستان هستیم

دانشجویان و وبلاگ نویسان افغانستان
از هویت ملیت و مرزها عبور کنیم و از حقوق انسانی یکدیگر حمایت کنیم. برای آزادی دانشجویان از همه مردم جهان استمداد کمک داریم که قطعاً این همکاری ، پایان همکاری ها نخواهد بود ، بلکه می خواهیم همکاری مشترک بین انسانها را توسعه بخشیم و آن را شاید بتوانیم روزگاری تبدیل به یک فرهنگ عام جهانی کنیم.
مرز ها را دولتها بین ما کشیده اند اما ما باید فراتر از مرزها عمل کنیم و تلاش کنیم تا روزی که دیگر مرزی نباشد و قطعاً اولین مرزها را بین همسایگان باید برداشت .
حتی اگر این فریاد کمک و استمداد ، بی پاسخ بماند ، باز تلاشمان را برای همکاری بین انسانها برای رسیدن به حقوق انسانی شان ، ادامه خواهیم داد. به فریاد تقاضای کمک انسانها پاسخ مثبت خواهیم داد و اگر آنها در مبارزات انسانی و آزادی خواهانه در کنار ما نباشند ولی ما خود را در کنار آنها خواهیم دانست ، چراکه به هر حال باید از یکجائی شروع کرد. اگر درخواست کمکی از جانب شما صورت بگیرد من قطعاً به سهم خود در کنارتان خواهم بود.
باشد که برای نجات جان و سلامتی دیگر انسانها ، تقاضای کمک کنیم و هم به تقاضا های کمک پاسخ مثبت دهیم و هم زمینه های کار مشترک انسانی را بین همه گسترش دهیم.
امیدوارم اینگونه حرکتها لااقل بین وبلاگ نویسان عرصه اینترنت آغاز شود و اصلاً مهم نیست که از چه موقع و از کجا شروع می شود.
به امید موفقیت و دنیایی بدون مرز و فراتر از مرزها


دستگیری بیش از ۷۰ نفر از دانشجویان که ۳۰ تن ازآنها دختر هستند

۱۳۸۷ اسفند ۶, سه‌شنبه

رفقای وبلاگ نویس به دفاع مشترک از دانشجویان برخیزیم

می بایست تلاش کنیم همین امروز متن حمایت از دانشجویان را با توافق یکدیگر تهیه کنیم. برای همین اولین متن پیشنهادی نوشته شده را
که دوستان ارسال دارند ، مبنای آغاز کار قرار خواهیم داد. لطفاً دوستان وبلاگ نویسی که قدیمی تر هستند و مخاطب بیشتری دارند در این امر پیش قدم شوند. تا الان به ده ها وبلاگ و سایت خبر دادم ، شما هم لطفاً این افدام مشترک را یاری کنید به هر شکلی که صلاح می دانید. از دوستان وبلاگ نویسی که تا الان اعلام همکاری کردن دستشان را به گرمی می فشارم و از احساس مسئولیت انسانی شان به سهم خود سپاس گذارم .
به امید آزادی تمامی زندانیان سیاسی


۱۳۸۷ اسفند ۵, دوشنبه

دستگیری بیش از ۷۰ نفر از دانشجویان که ۳۰ تن ازآنها دختر هستند

استمداد کمک از دانشجویان ، وبلاگ نویسان ، سایتها ، زنان ، کارگران و تمامی روشنفکران و فعالین سیاسی ، اجتماعی در ایران و افغانستان

رفقا و دوستان عزیزم ؛ با تهیه و نوشتن یک طومار اعتراضی نسبت به دستگیری گسترده و ضرب و شتم دانشجویان و سرکوب و دستگیری فعالین جنبش زنان و جنبش کارگری ایران در چند هفته اخیر و استمداد کمک از مجامع دفاع از حفوق بشر و وبلاگ نویسان و دانشجویان و... دیگر کشور ها اقدام کنیم. بایستی در مقابل هر گونه تهاجم نیروهای ارتجاعی و سرکوبگر در هر گوشه ای از جهان از مبارزات و خواستهای انسانی دفاع کنیم. باشد که هر چه سرکوبگران گسترده تر عمل کنند ما بتوانیم با دفاع از مبارزین در سطح گسترده با یکدیگرپیوند برقرار کنیم . باید هزینه سیاسی این گونه اقدامات برای دشمنان آزادی گران تمام شود.
دوستان وبلاگ نویس تلاش کنیم که هر چه گسترده تر این خبر بازتاب پیدا کند. در جمع آوری حمایت گسترده تروبلاگ نویسان از مبارزین بکوشیم. امید که این گونه حرکتها آغازی باشد برای پیوند بین تمامی وبلاگ نویسان سیاسی ، اجتماعی و... در عرصه اینترنت.
لطفاً یکی از دوستان وبلاگ نویس ایران یا افغان ؛ متنی را برای امضا تهیه کند چراکه قلم من ناتوان است. دوستان در ترجمه این خبر اگر می توانیم ، بکوشیم. ضمناً اگر جائی این تلاش صورت گرفته است ؛ یا صورت می گیرد ، من امضا و پشتیبانی خود را اعلام می کنم. ضمناً در این رابطه سایتها یا وبلاگ های دانشجوئی ، جنبش کارگری و جنبش زنان چنانچه اقدام کنند ، از حرکت آنها پشتیبانی می کنم.
احسان جلالی
خبر تکمیلی: بیش از ۷۰ دانشجو در کلانتری ۱۰۷ در بازداشت هستند

اسامی ۲۵ نفر از دانشجویان پلی تکنیک در زندان اوین

محمد علی دادخواه: تعدادی از دانشجویان امیرکبیر آزاد شدند؛ وضعیت ۸ دانشجو همچنان نامشخص

رژیم در دوران پاياني عمر مانند رژيم گذشته و هشدار‌هاي امنيتي میرحسین موسوی

دكتر مومني استاد اقتصاد توسعه ايران و مدير موسسه دين و اقتصاد هشدار مي‌دهد: در ادبيات اقتصاد سياسي گفته مي‌شود تورم و ركود هر يك به تنهايي به اندازه كافي پتانسيل آشوب ‌آفريني دارد. به ويژه در كشورهاي با ساخت سني جمعيت جوان، پديد آمدن شرايط ركود تورمي به اين معناست كه هزينه‌ي فرصت مشاركت در آشوب‌ها و نزاع‌ها و عصيان‌هاي اجتماعي براي جمعيت جوان اما بيكار و فقير بسيار ناچيز است و جوانان به سهولت به چنين امواجي مي‌پيوندند.
در ادبيات موضوع گفته مي‌شود؛ هنگامي‌كه امواج تورمي اقدام به سرقت قدرت خريد طبقات متوسط و ضعيف و حقوق‌بگيران مي‌كنند، اين افراد از منظر اخلاقي دو واكنش به اين پديده نشان مي‌دهند كه هر يك از آن ها نيز پيامدهاي سياسي و اجتماعي مهمي را به دنبال دارند؛ واكنش اول را واكنش شرافتمندانه مي‌گويند كه ناظر بر الگويي از رفتار است كه افراد را به سمت افزودن شيفت‌هاي كاري سوق مي‌دهد. اين در حالي است كه اگر ما به طور منطقي براي فولاد قائل به استهلاك هستيم، طبيعي است كه بايد بپذيريم انساني كه به صورت غيرعادي از خود كار مي‌كشد نيز نمي‌تواند عضو هنجار خانواده، محيط كار يا جامعه باشد. در اين صورت جامعه‌اي كه به شدت آستانه تحريكش تغيير كرده با كوچكترين تلنگري آماده وارد شدن به يك نزاع پرهزينه از نظر فردي و اجتماعي مي‌شود.
مومنی هشدار مي دهد:"ما بايد خيلي حواسمان را جمع كنيم و سال‌هاي اول دهه 70 را فراموش نكنيم يعني زماني كه بي‌ احتياطي ‌هاي صورت گرفته از موضع شوك درماني، منشأ اين شد كه براي اولين بار با پديده‌ شورش‌هاي شهري روبرو شديم".
وي با تأكيد بر اين كه هزينه‌هاي بلندمدت اين بي‌احتياطي‌ها، بسيار سنگين‌تر از هزينه‌هاي كوتاه‌مدت آن‌هاست؛ يادآور مي شود: بايد توجه كنيم كه بعد از پايان دوره اين دولت هم قرار است كه ايران و نظام جمهوري اسلامي برقرار باشد و اگر در بهبود اوضاع كشور قدمي برنمي‌داريم نبايد آن را با چالش‌هاي جديد مواجه كنيم.
بي دليل نيست كه گويي مهندس موسوي اکنون نگران آن است که ديگر هيچ گاه آژير اعلام وضعيت سفيد نواخته نشود.
اين استاد اقتصاد توسعه ايران مي‌گويد: واقعيت اين است كه كفگير خزانه به ته ديگ خورده است و دولت آمادگي تصحيح روندهاي غلط گذشته خود در زمينه انبساط مالي غيرمتعارف در ايران را ندارد و به جاي تنظيم برنامه‌اي براي انضباط مالي دولت، برنامه‌اي براي تنبيه كردن مصرف‌كنندگان و فقرا در نظر گرفته است ... بدنه ديوان سالاري کشور، موسوی را يک استراتژيست با ذکاوت در مديريت بحران مي شناسند. شايد اگر يکي از دلايل پرهيز او از کسب مقام و مسووليت اجرايي کشور در دو دهه گذشته، آرامش نسبي حاکم بر دوران پس از جنگ نباشد، اما قطعاً درک وي از پيچيدگي ها و عظمت بحران هاي پيش روي کشور، يکي از دلايل شکسته شدن سکوت اوست. در واقع «قدرت مديريت بحران» او از سويي و «حجم انبوه خسارت هاي پردامنه‌ي اقتصادي دولت نهم » يکي از همان دلايلي بود كه خاتمي در استدلال‌هايش براي حضور ميرحسين موسوي در عرصه انتخابات ارائه مي‌كرد.
ميرحسين موسوي اكنون از «بيدار شدن غول فساد» و «تبعات امنيتي لايحه هدفمند كردن يارانه‌ها» و ....سخن مي‌گويد و هشدار‌هاي او براي هميشه در تاريخ مي‌ماند. او با ظرافتي تمام به تجربه ي عبرت آموز سياست هاي خطرناک پولي و مالي دوران پاياني عمر رژيم گذشته اشاره می کند که منجر به فروپاشي اين نظام شد و از اين طريق نسبت به تبعات بازتوليد اين سياست ها در شرايط امروز کشور هشدار مي دهد. در اولين گفت و گوي موسوی که در"کلمه" انتشار يافت، درباره‌ي آخرين هشدار هاي عبرت آموز کارشناسان به رژيم گذشته چنين توضيح داده مي شود:
«پنجمين برنامه توسعه (رژيم گذشته) با تجديدنظري که پس از افزايش قيمت نفت ايجاد مي‌شود، عملاً منتفي شد. در اين باره اخطارها و تذکرهايي توسط کارشناسان به مسئولان داده مي شد كه بسيار عبرت‌آموز است. در کنفرانسي که آن ها براي بازبيني برنامه پنجم در رامسر برگزار کردند، متغيير افزايش قيمت‌ها را بررسي مي‌کنند. شنيده ام که يکي - دو کارشناس برنامه و بودجه با شجاعت در اين کنفرانس اعتراض مي‌کنند و با صراحت اعلام مي كنند که اين برنامه ممکن است منجر به فروپاشي رژيم شود، اما با تلخي با آن ها برخورد مي‌شود و به آن ها توجهي نمي کنند.»
مومنی توضيح مي دهد که چگونه با ورود به دوره افت درآمد نفت، دولت به دليل ساختار پرهزينه و تعهداتي که در سياست هاي نادرست مالي دوره صعود قيمت نفت براي خود ايجاد کرده است، ناگزير به سمت راه حل هاي کوته نگرانه ديگري براي جبران کاهش چشم گير درآمد ارزي نفت حرکت مي کند ؛ از جمله اين راه حل ها دستکاري قيمت هاي کليدي است.
مومنی پيش بيني مي کند که اگر دولت موفق نشود از طريق وارد کردن شوک به حامل هاي انرژي در قالب طرح موسوم به هدفمند سازي يارانه ها به اهداف خود دست يابد، بي ترديد دلار را تا سقف1500 تا 2000 هزار تومان افزايش خواهد داد
مومنی هشدار مي دهد که استمرار اين سياست ها همچون خطاهاي اقتصادي دوران پاياني عمر رژيم گذشته ما را به سمت چالش هاي امنيتي بزرگ پيش مي برد. نکته اي که به نظر مي رسد، حتي استراتژيست هاي نقاد و روشنفکر کشور نسبت به آن در غفلت به سر مي برند، پيچيدگي هاي ابعاد چندگانه ي وضعيتي است که مي توان آن را وضعيت «تکثر مسئله هاي اقتصادي - امنيتي» نام نهاد. اين در حالي است که سياست هاي اعمال شده در تلاش براي پنهان ساختن برخي از مهمترين اين مسئله ها هستند.
نمونه هايي از مهمترين اين مسئله هاي اقتصادي - امنيتي را مي توان در مسئله هاي نفت و مسکن مشاهده کرد. چنان که مطالعات کارشناسان برجسته مهندسي نفت و اقتصاد انرژي نشان مي دهد که مخازن نفت به دلايل مختلفي از جمله عدم تزريق گاز، سياست حفظ سقف توليد و عدم توجه به برداشت صيانتي در دهه آينده به اندازه اي با افت فشار و توليد مواجه مي شوند که به کلي صادرات نفت کشور قطع خواهد شد، در برخي از ديدگاه ها «حتي با ثابت ماندن ميزان مصرف کنوني» امکان وقوع اين فاجعه وجود دارد.
اين بررسي تطبيقي نشان دهنده آن است که ابعاد کنوني نياز مسکن حدود 2 برابر آمار اعلام شده است و اين فاصله در 4 سال هاي آينده، يعني تا سال 90 چندين برابر خواهد شد.
ميرحسين اكنون به صراحت از شائبه وجود انگيزه‌هايي در برخي از سياست‌گذاري‌هاي اجرايي كشور سخن مي گويد كه اهدافی امنيتي را دنبال می کند.
برای خواندن کل مطلب می توانید به این مقاله مراجعه کنید
در واقع این مطلب نیز تاکیدی است بر درستی تحلیلی که باعث می شود مرا به این ارزیابی برساند که جمهوری اسلامی در سراشیب سقوط قرار دارد . در2 نوشته قبلی من در این رابطه نیز علل و نشانه های اینکه جمهوری اسلامی در سراشیب سقوط است را مورد بررسی قرار دادم. به هر حال بخشی از خود ج.ا نیز به همین ارزیابی رسیده اند. اما با این تفاوت که آنها می خواهند راه کارهای جلوگیری از آن را پیدا کنند ولی ما می خواهیم روند سرنگونی را تسریع کنیم.
نظام جلالی

تابوتهای گمنام را در مجلس و قوه قضاییه ، وزارتخانه ها و حوزه علمیه دفن کنید

دفن تابوتهایی که اصلاً معلوم نیست چه چیزی درون آن است ، چرا 20 سال است که این تابوتهایی که ادعا می شود شهید گمنام هستند تا امروز آواره بوده اند ؟ چه کسانی مسئول این آوارگی هستند ؟ باقیمانده دیگر اجساد جنگ در این 20 سال کجا هستند؟ کجا این استخوانها را نگهداری می کنید؟ چرا این اجساد را در این 20 سال دفن نکرده اید؟ اگر این اجساد را دفن کرده بودید پس چرا دوباره از زیر خاک در آورده اید؟ این تابوتها تا به امروز بعد از گذشت 20 سال کجا بوده اند؟ چه کسانی این تابوتها را پنهان کرده بودند و در کجا تابوتها را مخفی کرده بودند ؟ آیا واقعاً استخوان کشته شده های جنگ در آنها است؟ آیا مطمئن هستید که به اجساد عراقی ها تعلق ندارد ؟ از کجا هویت ایرانی بودن آنها را تشخیص دادید ولی قادر به شناسائی هویت فردی آنها نیستید ؟ بسیاری از کساتی که کشته شدند اصلاً مسلمان نبودد پس چطور استخوانهای آنها برای شما مقدس هستند؟ آیا این اجساد واقعاً از جنگ در 20 سال پیش هستند و توسط خود شما کشته نشده اند؟ آیا این خمیتی نبود که در بهشت زهرا گفت شاه قبرستانها را آباد کرد ولی خود شما دارید دانشگاها و سرتاسر ایران را قبرستان می کنید ؟ چرا با استفاده از آزمایش DNA هویت استخوانها شناسائی نشده است؟ چه کسانی عامل ادامه جنگ به مدت 8 سال بودند و همین جوانانی که در تابوت هستند را به کشتن دادند و شعار جنگ ، جنگ تا پیروزی می دادند؟ جنایتکاران جنگی چه کسانی هستند ؟ چرا برای کشته جوانان ادعا می کنند ارزش قائلند اما برای جوانان زنده یا جانبازان همان جنگ که آنها را شهید زنده می دانند و دست به خود سوزی می زنند هیچ ارزشی قائل نیستند ؟
آگر شهدای گمنام برای شما ارزش( سو استفاده کردن ) دارد چرا در یکایک خانه های خود دفن نمی کنید؟ چرا در یکایک خانه بسیجیان این تابوتها را دفن نمی کنید؟ چرا این تابوتها را در ساختمان دولت ، مجلس ، قوه قضاییه ، مجلس خبرگان، مجلس شورای نگهبان ، مجلس تشخیص مصلحت نظام ، امام زاده ها ، چاه جمکران ، مشهد مقدس ، کمیته امداد امام، حوزه های علمیه ، بنیاد 15 خرداد، بنیاد شهید، اداره آب ، اداره برق، اداره پست ، در کارخانه ها ، در پالایشگاه ها ، در مراکز انرزی اتمی ، وزارت امور خارجه ، سفارتخانه های جمهوری اسلامی و در تمامی وزارت خانه ها دفن نمی کنید؟
چرا آنها را فقط در جاهای بی ربط ، بالای کوه هایی که مرکز تفریحی مردم هست یا در دانشگا ها دفن می کنید؟ چه ریگی در کفشتان هست؟ چرا لااقل هر کدام از اینها را به خانواند هایی که فرزندانشان مفقودالاثر هستند و جنازه فرزندانشان را ندارند تحویل نمی دهید ؟

وبلاگها و رعایت نکات امنیتی برای خوانندگان آن

به وبلاگ نویسان و وبلاگ خوانان سیاسی می توان رعایت نکاتی را یادآوری کرد که ضریب امنیتی دوستان در ایران را بیشتر کند.
دوستان وبلاگ خوان از ایران نکات زیر را در نظر بگیرند
1- کسانی که از ایران وبلاگها و سایتها را می خوانند ، هرگز بدون استفاده از فیلتر شکنهای معتبر وارد هیچ سایت و وبلاگ سیاسی نشوند.
2-برای وارد شدن به سایتها و وبلاگهای سیاسی به شکل مستقیم وارد نشوند و از چند وبلاگ و سایت غیر سیاسی ترعبور کنند تا به سایت مورد نظر برسند.
دوستان وبلاگ نویس در ایران و خارج از کشور
1- از شرکتهای ارائه دهنده خدمات به وبلاگها که در ایران هستند یا شرکت ایرانی محسوب می شوند استفاده نکنند و برای باز کردن وبلاگ یا استفاده از خدماتی مانند آمارگیری یا نظر سنجی فقط از شرکتهای معتبر خارجی استفاده کنند.
2- وبلاگهای سیاسی به بازکردن وبلاگهای غیر سیاسی نیز اقدام کنند با محتوای غیر سیاسی و پیوندهای سیاسی و غیر سیاسی در آن قرار دهند
3- علاوه بر وجود وبلاگها با اسامی سیاسی ، بایستی به باز کردن وبلاگ با محتوای سیاسی ولی با نام غیر سیاسی اقدام نمود.


ضمناً در این رابطه می توانید به آدرس زیر نیز مراجعه کنید

http://ayandema.blogspot.com/

۱۳۸۷ اسفند ۲, جمعه

در این شرایط ، ابتدا به دفاع از چه کسی برخیزیم ؟

جمهوری اسلامی با هجوم گسترده خود به هرجنبنده ای ، آنچنان توپ در میدان ما انداخته است که نمی دانیم کدام توپ را بگیریم ، به دفاع از چه کسی برخیزیم ، به تحلیل کدام یک بپردازیم و برای کدام یک چاره جوئی کنیم و .... طبق معمول ما تمام وقت در حال تدافع هستیم و فرصت برنامه ریزی برای به دست گرفتن ابتکار عمل را نداریم و نمی توانیم خود را بر یک هجوم ج.ا متمرکز کنیم . البته اینگونه عمل کردن در کوتاه مدت به نفع ج.ا است اما نه در دراز مدت ، چون باعث متراکم شدن اعتراضات اجتماعی می شود و با یک جرقه می تواند گسترش پیدا کند. از طرفی هدف ج.ا با این کارها که نزدیک انتخابات است معلوم نیست که چیست ، شاید ج.ا مشغول کار خاصی است و تلاش می کند ما را به خود مشغول کند ، شاید هم به خاطر انتخابات سر خودشان به درگیریهای درونی گرم است ، اما اینگونه اگر ادامه بدهند نه تنها نمی توانند بر اوضاع مسلط شوند بلکه به دلیل فشار زیاد در همه عرصه ها ، می تواند کنترل جامعه از دستشان خارج شود . باید تلاش کنیم که ما نیز با شگردهای مختلف مبارزاتی ج.ا را سر درگم کنیم و از حالت تدافعی خارج شده و ج.ا را به حالت دفاعی بکشانیم. از جمله موارد مهم مورد تهاجم می توان به این 14 مورد اشاره داشت.
1 - طرح دوباره اعدام وبلاگ نویسان 2- اخراج پرستاران از بیمارستان که به بهانه های عدم رعایت حجاب و عدم اعتقاد به مبانی جمهوری اسلامی نامه اخراج دریافت کردند . 3 - حمله و سرکوب به دراویش گنایادی 4- آموزش نظامی به محصلین مدارس وآمادگی ذهنی آنها برای شرکت در جنگ احتمالی 5- دستگیری و سرکوب بهائیان و تخریب قبرستان ها6 - دستگیری فعالین دانشجوئی 7- دستگیری فعالین کارگری 8- دستگیری فعالین جنیش زنان 9- تبدیل دانشگاه به قبرستان و ادامه انتقال استخوانهای باقی مانده کشته شدگان جنگ 10- طرح تصفیه خبرنگاران 11- طرح آموزش مذهب در مهد کودک ها 12- مسئله انتخابات 22 خرداد در ایران 13- یورشهای همزمان ، گسترده و وحشیانه به منازل شخصی و دستگیری تعداد زیادی از عزیزان آنها 14- تخریب گورستان خاوران و...

http://www.peykeiran.com/iran_news_body.aspx?ID=57838

http://www.tabnak.ir/pages/?cid=37675

۱۳۸۷ بهمن ۳۰, چهارشنبه

پس از روشنفکران ، شیعه نیوز نیز شرمنده شد، ولی این کجا و آن کجا

پس از انتشار نامه سرگشاده 267 نفر از دانشگاهيان، نويسندگان، هنرمندان، روزنامه نگاران و فعالان ايرانی در سراسر جهان، خطاب به جامعه بهايی و ابراز شرمندگی و پوزش ، بويژه از قربانيان جنايت ها عليه بهاييان ايران در این 160 سال ، سایت شیعه نیوز جمهوری اسلامی نیز به نوشته وبلاگ قانقاریا ، یک هفته است که شرمنده شده است وقتی‌ شیعه نیوز خیلی‌ شرمنده میشود!

البته این کجا و آن کجا، روشنفکران امضا کننده ، شرمنده اند از آن ظلمی که به بخشی از ایرانیان در زادگاهشان رفته است اما شیعه نیوز شرمنده است از شیعیان مظلوم در پاکستان ، یمن ، افغانستان ، بحرین و... به دلیل همه کوتاهی های ج.ا در آن سرزمینها ، که چرا جمهوری اسلامی آنجا نیز حکومت و جنایت نمی کند و برای همین شرمنده آنان هستند. آری جمهوری اسلامی شرمنده مسلمانان افغانستان است که در آنجا زندگی می کنند و چرا در ایران نیستند تا مانند سایر مهاجرین به زور آنان را از ایران بیرون کنند و هرگز آنان را شهروند محسوب نکنند ، کودکان آنان را تا آنجا که ممکن است به مدارس و دانشگاه ها راه ندهند ، به فرزندان ایرانی - افغان ، شناسنامه ندهند تا از همه حقوق اجتماعی محروم گردند . بدترین شغلهای جامعه نیز اول برای ایرانی ها و بعد مهاجرین افغان باشد و.. واقعا چه چیزی در پشت تصویر این طرح است ؟

نگاهي به اخراج مهاجرين افغاني از ايران
قتل عام افغان ها توسط رژیم آخوندی به صورت یک فیلم درمی آید
جمهوری اسلامی شرمنده مسلمانان جهان است که چرا بر آنها حکومت نمی کند تا دخترانشان را به دبی صادر کند
http://www.iran-nabard.com/zanan/03121203.htm
و از شدت فقر کلیه خود را بفروشند ، و یا کودکانشان بر روی قبر ها زندگی کنند
http://peiknet.net/03-09/g_t_d_az_z_k_d_g_qom.htm
یا آواره خیابان شوند مانند کودکان کار و دختران فراری یا ازشدت فقر و عدم توجه دولت اسلامی خود را جلوی مجلس به آتش بکشند http://www.peykeiran.com/iran_news_body.aspx?ID=57775
و یا کارتون خواب ، کپرنشین ، زاغه نشین یا در حلبی آبادها زندگی کنند.
و جانبازان جهان اسلام نیز خود را به آتش بکشند . خودسوزي يك جانباز در مقابل بنياد شهيد و امور ايثارگران
و سایر ساکنین مسلمان زیر حکومت اسلامی را مانند دانشجویان ، معلمان ، زنان ، کارگران و... را شلاق بزنند یا زندانی کنند یا اعدام.

البته جمهوری اسلامی از طرح چنین شعار دروغی و انتخاب عنوانی مشابه ، هدف سیاسی نیز دارد و می خواهد جلوی این حرکت روشنفکران را بگیرد ، چراکه به لحاظ سیاسی برایش گران تمام خواهد شد و تلاش می کند آن حرکت را تحت شعاع قرار دهد و جلوی رشد و گسترش امضا ها را بگیرد و پیوند یا نزدیکی بین مخالفین خارج از هر مذهبی صورت نگیرد.
البته تلاش جمهوری اسلامی بیهوده است چراکه با جنایات بیشمارش نسبت به مردم مسلمان کشور خودش و مهاجرین مسلمان ، حنایش رنگ نخواهد داشت. ضمناً جالب است که در مقابل مسلمانان چچن همیشه سکوت کرده اند.

حسين درخشان : دست هاي زبر احمدي‌نژاد با عباي شكلاتي خاتمي فرق دارد

يك اپوزيسيون مقيم كانادا: دست هاي زبر احمدي‌نژاد با عباي شكلاتي خاتمي فرق دارد
اين اپوزيسيون مقيم كانادا با بيان اينكه حرف زدن احمدي‌نژاد يك حسي را به آدم مي دهد كه واقعا در خاتمي نبود، در ادامه مطلب خود نوشت: اين حس كه اين آدم رييس اجرايي يك مملكت بزرگ با 70 ميليون نان‌خور است و به جزييات كارهاي زيردستانش بخصوص در مسايل زيربنايي وارد است و دقت مي‌كند و نظر دارد؛ البته خاتمي فقط مي‌نشست و حرفهاي يك مدرس فلسفه‌ يا سياسي را براي سال اول ليسانس را در مقام رياست جمهوري تكرار مي‌كرد.
25 بهمن 1387 - بعدازظهر 02:36 کد خبر : 15314
یزدفردا: حسين درخشان با بيان اينكه فرق احمدي‌نژاد و خاتمي فرق دستان احتمالا زبر و زمخت او با دست‌هاي نرم و لطيف خاتمي است، اظهار داشت: مردم تفاوت اين دو دست و اين دو ساختمان را مي‌فهمند و دلشان مي‌خواهد مملكتشان دست كسي باشد كه برايش پاچه بالا بزند و كار كند. به گزارش خبرگزاري فارس، حسين درخشان اپوزيسيون مقيم كانادا با اشاره به مصاحبه محمود احمدي نژاد با شبكه ان بي سي آمريكا، در مطلب اخير سايت خود نوشت: سطح بحث و زباني كه گفتگوگران با آن رييس جمهور را به چالش مي‌گيرند واقعا قابل مقايسه با زمان خاتمي نيست. الان واقعا رييس جمهور هيچ تقدسي ندارد و حتي در تلويزيون رسمي جمهوري اسلامي هم خبرنگاران هرچيزي را بخواهند به او مي‌گويند و او هم پاسخ مي‌دهد. وي افزود: اين خيلي به نفع حكومت است كه كسي خود را بالاتر از نقد صريح نداند و مردم هم اين تفاوت را كه البته از زمان خاتمي شروع شد و احمدي‌نژاد اين را بسيار فراتر برده مي‌فهمند. جمهوري اسلامي واقعا پس از سي سال مي‌‌تواند ادعا كند كه زمين تا آسمان با سيستم ديكتاتوري قبل از انقلاب فرق كرده است. درخشان با اشاره به يكي از مصاحبه هاي اخير صداوسيما با رئيس جمهور، تصريح كرد: اين ويديو را بدهيد به ايرانياني كه سالهاست از ايران دور بوده‌اند و ببينيد چقدر شوكه مي‌شوند از چالشي كه رييس جمهور ممكلت در تلويزيون زنده خود حكومت توسط دو خبرنگار عادي مي‌شود. شوخي نمي‌كنم. امتحان كنيد. اين اپوزيسيون مقيم كانادا با بيان اينكه حرف زدن احمدي‌نژاد يك حسي را به آدم مي دهد كه واقعا در خاتمي نبود، در ادامه مطلب خود نوشت: اين حس كه اين آدم رييس اجرايي يك مملكت بزرگ با 70 ميليون نان‌خور است و به جزييات كارهاي زيردستانش بخصوص در مسايل زيربنايي وارد است و دقت مي‌كند و نظر دارد؛ البته خاتمي فقط مي‌نشست و حرفهاي يك مدرس فلسفه‌ يا سياسي را براي سال اول ليسانس را در مقام رياست جمهوري تكرار مي‌كرد. درخشان تصريح كرد: حرف زدن احمدي‌نژاد شبيه مهندسي است كه پاي ساختمان ايستاده و با لباس خاكي و آستين و پاچه بالا زده دارد كار مي‌كند و ساختمان را بر اساس نقشه‌‌هاي قبلي آرام آرام بالا مي‌برد، از كارگرانش كار مي‌كشد و آنها هم از او حساب مي‌برند و گاهي آنقدر كار مي‌كند كه شبها هم همان جا در ساختمان نيمه‌كاره و كنار كارگرانش مي‌خوابد. وي تاكيد كرد: فرق احمدي‌نژاد و خاتمي فرق دستان احتمالا زبر و زمخت او با دست‌هاي نرم و لطيف خاتمي است. من يكي كه حاضر نيستم در ساختمان كسي كه دستهايش (مثل خودم) از برگ گل لطيف‌تر است زندگي كنم. اين نويسنده سابق روزنامه هاي زنجيره اي اصلاح طلب، با اشاره به انتخابات آينده رياست جمهوري، اظهار داشت: اين آقاي مهندس پاي كار (احمدي نژاد) بدون شك دور بعد هم برنده خواهد شد. مردم تفاوت اين دو دست و اين دو ساختمان را مي‌فهمند و دلشان مي‌خواهد مملكتشان دست كسي باشد كه برايش پاچه بالا بزند و كار كند. درخشان در بخشي از مطلب خود نيز انتقاداتي را در مورد برخي سخنان احمدي نژاد مطرح كرد و نوشت: به نظر من بزرگترين اشكال احمدي‌نژاد اين است كه اغراق مي‌كند، نقاط قوت را بسيار بزرگ مي‌كند و نقاط ضعف را هم بسيار كوچك. البته اين كاري است كه كم و بيش همه‌ مديران اجرايي در همه جاي دنيا مي‌كنند و طبيعي هم هست. چون ضعف نشان دادن در اين سطح از مديريت باعث تضعيف مديريت‌هاي مياني مي‌شود و چيزي كه به لايه‌هاي پايين‌تر مي‌رسد آن وقت تنها نااميدي و افسردگي است. وي تصريح كرد: احمدي‌نژاد نبايد زياد اغراق كند. چون اولا خودش را ناآگاه از تجربه روزمره مردم نشان خواهد داد و دوم هم اينكه تفاوت‌اش را با دولت‌هاي قبلي در ذهن مردم كم‌رنگ خواهد كرد. بخصوص كه از نظر عملي، احمدي‌نژاد با عزل و نصب‌هاي بي‌تعارف و پرتعدادش نشان داده كه نقاط ضعف دولت خودش را قبول دارد و مي‌بيند و براي رفع آن هم با كسي تعارف ندارد. ولي بايد كمي در گفتارش هم اين حس را بيشتر به مردم بدهد، مثل كاري كه راجع به رييس سازمان ترتيب بدني علي‌آبادي يك بار كرده بود. اظهار آگاهي از نقاط ضعف خيلي وقتها برعكس چيزي كه به نظر مي‌رسد به اعتماد بيشتر مردم منجر خواهد شد. البته نه هميشه و بخصوص درباره‌ي مسايل اساسي و سياست خارجي بايد با اعتماد به نفس بيشتر حرف زد.
یزدفردا http://www.yazdfarda.com/news/15314.html
به همت و روایت جمهوری اسلامی ، نمردیم و معنی اپوزسیون بودن را هم فهمیدیم . اگر طرفدار احمدي‌نژاد بودن ، یعنی اپوزسیون ، پس لابد ، سپاه و بسیج نیز اپوزسیون محسوب می شوند.

۱۳۸۷ بهمن ۲۹, سه‌شنبه

لاریجانی تو نه یک انسانی و نه حتی یک حیوان

اگر بخواهیم خشم فروخورده یک ملت را نمایندگی کنیم و ندا سر دهیم ، خواهیم گفت لاریجانی کثیف و قاتل با تو ام ، ای گوساله بی مغز، با توام : روز پاسخگوئی به اعمال کثیفتان ، نه در آن دنیا ، بلکه در همین دنیا خواهد رسید.
اگر لاریجانی غیر از آنچه که گفت ، گفته بود عجیب بود ، مگر از لاریجانی که بر تصویب حکم اعدام وبلاگ نویسان ملحد تاکید داشت ، انتظار دیگری نیز داشتید. اتفاقاً آن کسی هم که خود را آتش زد ، می دانست که انتظاری از گروه های مافیایی در قدرت نباید داشت ، چراکه جایشان نرم است و گرم ، و بر سر خر مراد سوار هستند و خیال پیاده شدن هم ندارند.
علی لاریجانی مزدور کثیف ، از قدیم گفتند گهی زین به پشت و گهی پشت به زین ، صبر کن تا صبح دولتت بدمد.
هرگز تغییر و تحولات سیاسی در ایران قابل پیش بینی نبوده و نیست و روزی نه چندان دور خواهی شنید که لاریجانی گوساله ، معتاد مگر انسان نیست ، لاریجانی گوساله مگر خود شما معتاد نیستید ، روزی نه چندان دور خواهی شنید که لاریجانی گوساله بازم می گی نوار ، نوار که پا نداره
اگر شاه صدای ملت را شنید ، شما نه گوش شنیدن آن صدا را دارید و نه فرصت شنیدن آن را پیدا خواهید کرد.
آه و ناله کودکان و فرزندان میلیونها نفردر فقر و فلاکت و سرکوب، روزی گریبان شما را خواهد گرفت . آن گاه که حماقت جلوی چشمان شما را می گیرد و تصور می کنید با سپاه و بسیج می توانید جلوی خشم مردم بایستید ، آن زمان نشان می دهد که سرنگونی تان نزدیک است . درست در همان زمانی که تصور می کنید در اقتدار قرار دارید و به یاوه گوئی مشغول هستید و از آتش گرفتن یک انسان نه ناراحت بلکه به وجد می آیید ، تک تک به پایان رسیدن ساعت عمر کثیف حکومت اسلام تان است که به گوش می رسد.
زمانی نه چندان دور بر روی دیوار ها جوانان خواهند نوشت لاریجانی گوساله ، آن که خود را از دست جنایات شما آتش زد یک انسان بود.
آری لاریجانی و شرکا ، با شما و امسال شما ، دیگر باید به زبانی دیگر سخن گفت .

۱۳۸۷ بهمن ۲۷, یکشنبه

اجازه هست فکر کنیم؟

چند روز قبل یکی از دوستان از سفر برگشت. تعریف می کرد که رفته بوده ایران و همراه ایشان یکی از متنفذین شهر ایشان نیز همسفر بوده. این جناب بزرگ شهر از این دوست گرانمایه بنده می خواهد که در زمانی که در ایران برای تداوی به سر می برد وی را به یک کلیسا ببرد تا با یکی از پدران مقدس صحبت کند و بر معلومات اندکش در مورد دین مسیحیت بیافزاید. ضمن اینکه از وی می خواهد برایش یک انجیل نیز تهیه کند. جریان را از زبان دوستم چنین تعریف می کنم:
«میسر نشد تا حاجی صاحب را ببرم کلیسا. خودم هم می خواستم بروم تهران. به من گفت که از تهران یک انجیل برایم بگیر. البته من می خواهم انجیلی که اکثر مسیحیان می خوانند (یعنی کاتولیک ها) برایم بیاوری و کمی معلومات راجع به آن چون من شنیده ام که انجیل های مختلفی وجود دارد. من هم در تهران رفتم به یک کلیسا. از نگهبانان خواستم که کسی را به من معرفی کنند تا بتوانم از وی در مورد انجیل چند سوال بپرسم و او مرا راهنمایی کند که کدام انجیل را از بازار تهیه کنم. گفتند که ما اینجا به کسی اطلاعات نمی دهیم. شما باید بروی بخش روابط عمومی در خیابان کریم خان.
ادامه مطلب در وبلاگ گفتنی ها

۱۳۸۷ بهمن ۲۶, شنبه

روشنفکران ایران با کوله باری از شرمندگی

در وبلاگ مجمع دیوانگان مطلب خوبی دیدم با عنوان من هم شرمگینم ، که در آنجا به موضوع مورد اشاره متن امضا شده توسط جمعی از دانشگاهيان، نويسندگان، هنرمندان، روزنامه نگاران و فعالان ايرانی در سراسر جهان که خطاب به جامعه بهاییت منتشر کرده اند ، می پردازد. http://divanesara.blogspot.com/

در قسمتهائی از این نامه سرگشاده در سایت گویا این چنین آمده است :

ما شرمگينيم! نامه سرگشاده به جامعه بهايی، با ۲۶۷ امضا
ما شرمگينيم! يک و نيم قرن سرکوب و سکوت کافيست!
ابراز شرمندگی به دلیل آنچه که در این 150 سال بر جامعه بهائی در ایران رفته است. شرمندگی به دليل اعمال جنايت ها و بی عدالتی ها و ما شرمگينيم به دليل سکوت خود در برابر اين اعمال. ما امضا کنندگان اين نوشته، از شما بهاييان، بويژه از قربانيان جنايت ها عليه بهاييان ايران، پوزش می خواهيم. ما بيش از اين دربرابر بی عدالتی در مورد شما سکوت نمی کنيم. ما در راه رسيدن به حقوق انسانی تصريح شده در منشور جهانی حقوق بشر در کنار شما می ايستيم. بزودی يک وبسايت اختصاصی برای اين بيانيه راه اندازی خواهد شد و کسانی که بخواهند به امضا کنندگان بپيوندند، خواهند توانست نام خود را وارد کنند.
متن کامل نامه را لطفاً در سایت گویا بخوانید.
http://news.gooya.com/politics/archives/2009/02/083862.php

با توجه به افزایش سرکوب بهائیان توسط ج.ا در ماه های اخیر و با توجه به جنایاتی که برآنان شده در این 150 سال توسط ناصرالدین شاه ، جمهوری اسلامی ، انجمن حجتیه و مذهبیون افراطی شیعه ، چنین اقدامی بسیار مثبت و لازم می باشد و اقدام خوبی است تازه برای آغاز ابراز شرمندگی ها توسط جامعه روشنفکری که به خطاهای خودش نگاه کند و اعتراف کند ( مانند خطاهایی که در آن نامه به آن اشاره شده است ) ، هم به تک تک افراد جامعه یاد بدهد که تقصیر ها و خطاهای خود را در عرصه جامعه و سیاست و... به عهده بگیرند تا شاید آنچنان نهادینه شود که حاکمیتهای بعد از ج.ا نیزاینگونه عمل کنند. امیدوارم که تبدیل به یک فرهنگ شود. این چنین اقداماتی باعث صلح و صفای بیشتر بین انسانها خواهد شد و در روند حرکتهای دموکراتیک در جامعه تاثیر گذار خواهد بود.
من هم به عنوان یک روشنفکر این جامعه شرمنده ام اما نه فقط با یک شرمندگی بلکه با کوله باری از شرمندگی:
1- هر چند که عامل مستقیم یا غیر مستقیم در تمامی این جنایات 30 سال گذشته جمهوری اسلامی است ولی داشتن چنین حاکمیتی خود عامل سرافکندگی و شرمساری است که نتوانسته ایم به گور تاریخ بسپاریمش.
2- آری من هم شرمنده ام از ظلم و جنایتی که در این 150 سال در ایران بر بهائیان رفته است بدلیل مواردی که در آن نامه خطاب به بهائیان آمده است
3- من هم شرمنده ام به دلیل عدم دفاع اینچنینی و کل جامعه روشنفکری ایران از حقوق شهروندی مهاجرین افغانستان ، عراق ، پاکستان و... و جنایاتی که در این 30 سال بر آنان رفته است و یک سایتی اینچنینی برای دفاع از حقوق آنان اختصاص نداده است .
من شرمسارم که مهاجرین در ایران دچار محدودیت تحصیلی هستند. من شرمسارم که کودکان ایرانی-افغان سال ها شناسنامه نداشتند و یا هنوز ندارند . من شرمسارم که از مهاجرین از حقوق برابر به عنوان یک شهروند برخوردار نیستند . من شرمنده ام از مهاجرینی که توسط مردم مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و....
4- من هم شرمنده ام به دلیل جنگ 8 ساله و کشتار مردم عراق ، که روشنفکران امروزه نیز می توانند آن جنگ را تقبیح کنند و جمهوری اسلامی را محکوم کنند که جوانان ایرانی و عراقی را به کشتن دادند.
5- من هم شرمنده ام که به خاطر مبارزه با امپر یالیسم ، بخشی از روشنفکران و احزاب سیاسی مانند اکثریت و حزب توده که در سرکوب مبارزین نقش داشتند و به همکاری با جمهوری اسلامی پرداختند و می توانستند طی یک نامه سرگشاده به آن اعتراف و ابراز شرمندگی کنند و خود را در سیاست بازنشسته کنند برای همیشه و احزابشان را منحل کنند.
6- من شرمنده ام بر آنچه که بر زنان در کشور ایران رفته و می رود
7- من شرمنده ام بر آنچه که بر یهودیان در ایران رفته و می رود
8- من شرمنده ام بر آنچه که بر زرتشتیان در ایران رفته و می رود
9- من شرمنده ام از اعدام های سیاسی و غیر سیاسی که همیشه در ایران صورت گرفته و می گیرد
10- من شرمنده ام از اینکه همچنان جمهوری اسلامی وجود دارد و جنایت می کند
11- من شرمنده ام بر آنچه که بر دیگر ملیتهای ساکن ایران رفته و می رود
12- من شرمنده ام از آنچه که در طول تاریخ بر روشنفکران ، دیگر اندیشان و منتقدین حاکمیتها رفته و می رود
13- من شرمنده ام از آنچه که بر ارامنه و تمامی مسیحیان در ایران رفته و باعث مهاجرت هزاران نفر از آنان گشته است
14- من شرمنده ام از جنایاتی که حکومتهای شاهی در طول تاریخ ایران بر دیگر کشورها یا مردم خودشان روا داشته اند
15- من شرمنده ام از اینکه کارتن خواب ، کپر نشین ، زاغه نشین ، حلبی آباد ، کودکان خیابانی ، کودکان کار ، قتلهای ناموسی ؛
اسید پاشی ، کارگران گرسنه ، دختران فراری بی پناه ، فقر ، فحشا، قتل سریالی زنان و... در جامعه ایران وجود دارد
16- من شرمنده ام که وضعیت مالی معلمین و کارگران اینگونه است
17- من شرمنده ام که دانشجویان ، کارگران ، معلمان و زنان در زندان و آدم کشان در حکومت هستند
18- من شرمنده ام که دیگر اندیشان را در این 1400 سال در ایران به اسم کافر یا مرتد به کشتن دادند
19- من شرمنده ام که سیاسیون فقط به فکر خودشان هستند و به جای آنکه شعارشان حذف کامل زندان باشد فقط شعار نبود زندانی سیاسی را می دهند.
من کوله باری از شرمندگی را بدوش می کشم
با ابراز پوزش و شرمندگی

۱۳۸۷ بهمن ۱۹, شنبه

2- جمهوری اسلامی در منجلاب و سراشیب سقوط ( علل و نشانه ها )

تحلیلی که باعث می شود مرا به این ارزیابی برساند که جمهوری اسلامی در سراشیب سقوط است ، دارای دلائلی است که نشان می دهد از طرفی ، ج.ا شدیداً دچار بحران درونی و بیرونی ، عدم مشروعیت در داخل و خارج ، کشاکش بر سر قدرت و ثروت که حتی محسن رضائی ، گوشزد کردن خطر دشمن مشترک برای حفظ وحدت را کافی نمی داند و نادیده گرفتن میلیارد ها دلاری که به سادگی اینور و آنور می شود برای باندهای دیگر مافیایی تشکیل دهنده حکومت که چیزی از آن نصیبشان نمی شود قابل تحمل نیست و به همین خاطر رضائی پیشنهاد «تشکيل صندوق پس‌انداز ملي » را می دهد که پول فقط دست گروه رقیب نباشد و درآمدهاي نفت تماماً به اين صندوق فرستاده ‌شود. حتي اگر دولت هم قرار باشد از اين صندوق استفاده كند، بايد از آن وام بگيرداين صندوق بايد همچون بانك مركزي از بدنه دولت جدا باشد و شوراي هيأت مديره آن از ميان مجلس و دولت، با نظارت رهبري شكل گيرد. واز طرفی دیگر، نه رهبری معنوی مثل خمینی دارند که همه به او اقتدا کنند یا به او توهم داشنه باشند و خامنه ای رهبری توافقی در شرایط بحرانی مرگ خمینی بود و امروزه نیز از سر ناچاری است برای حفظ حاکمیت . باندهای مافیایی در قدرت ، نه خود دیگر دارای آرمان اسلامی و انقلابی هستند و نه سپاه مقامی روحانی و الهی برای روحانیت قائل است و به همین جهت است که احمدی نژاد برای از چنگ درآوردن حربه قداست روحانیون و به دست گرفتن آن ادعای هاله نور را می کند یا رابطه با امام زمان و.. که روحانیون لابد به خودشان می گفتند که ادعای پوچ ما را برای فریب عوام که در انحصار ما است می خواهد از چنگمان خارج کند و به همین دلیل این ادعا را نپذیرفتند و جدی نگرفتند چراکه می دانند از پایه و اساس دروغ است و اگر بپذیرند باید محمود را رهبر و امام خود کنند . سپس محمود تلاش کرد با رو کردن پرونده های مالی و ثروت میلیاردی روحانیون از طریق پالیزدار و سپس شهبازی و نوری زاد ، بخش زیادی از روحانیون در قدرت و همکاران آنها را به عقب براند چراکه بخش مافیایی نظامی و امنیتی رژیم به سرکردگی محمود ، دیگر خود را کمتراز روحانیون نمی دانند و نمی خواهند سرباز آنها باشند و تلاش برای قبضه کردن کامل قدرت و ثروت کشور را دارند و با طرح غیر واقعی وجود تهدیدات نرم ، به شکلی سپاه و بسیج را در نقاط مختلف کشور سازماندهی کردند و به همین بهانه 31 سپاه استانی مستقل تشکیل دادند و در حال دخالت دادن بسیج در همه عرصه ها هستند و از بسیج به عنوان سرباز خود استفاده می کنند . در واقع طرحی که در حال عملیاتی شدن می باشد. (اما این طرح شکل کودتا نخواهد داشت ) در عین حال ، از طرفی ادعای وجود تهدیدات نرم ، نشانه پوسیدگی یک رژیم است و از طرفی دیگررژیم نیاز به ساخت یک دشمن تخیلی دارد که نیروهای نظامی را به درون جامعه بکشاند و توجه گروه های دیگر مافیایی که حکومت را تشکیل داده اند ، از درگیری منافع و کشاکش درونی به سمت بیرون و رو به جامعه معطوف سازند و بدین وسیله جامعه را نظامی ، امنیتی کنند و بدین بهانه جلوی هر حرکتی را در جامعه بگیرند و سرکوب کنند . در واقع بخشهای مختلف مافیایی حاکمیت منافع خود را در طرح تئوری تهدیدات نرم یافتند و می دانند که اگر اوایل انقلاب در مقابل حاکمیت اپوزسیون وجود داشت و دشمن و خطر جدی محسوب می شد ولی مردم هنوز توهم داشتند و پشت حاکمیت بودند و سپاه و بسیج پیشمرگان روحانیت بودند ، اما امروزه در مقابل رژیم مردم قرار دارند و دشمن رژیم هستند و رژیم می خواهد با شستشوی مغزی کودکان مهد در آینده برای خود بسیجی بسازد که آماده مرگ و شهادت در راه حفظ قدرت حاکمان باشند و خوب می دانند که بسیج کنونی نیز فقط در کوتاه مدت تا زمانی که زیر پایشان سفت به نظر می رسد می توانند اعتماد کنند. اگر در اوایل انقلاب اپوزسیونی بود که خطر نفوذ در رژیم را داشت ولی امروزه این مردم هستند که در رژیم نفوذ کردند و همانطور که انجمن های اسلامی امروز با گذشته فرق می کنند بسیج امروز بسیج اعتقادی نیست بلکه بسیج اپورتونیست و فرصت طلب هست . جوانانی گشنه و بی آینده که می خواهند از این طریق از مزایا و امکانات آن استفاده کنند. رژیم هم چنین می خواهد با کشیدن بسیج به ارگانها و عرصه های مختلف ، خلا نبود پشتیبانی مردمی را پر کند .
اگر زمانی روحانی بودن یا پاسدار بودن برایشان ایجاد ارزش می کرد اما امروزه پول هنگفت و قدرت است که برایشان ایجاد ارزش و توانمندی می کند. با توجه به ریخت و پاش رژیم در پولی که بابت نفت عایدش می شد و مقدارهزینه بسیار زیاد مزدوران داخلی و خارجی ، کاهش قیمت نفت و بحران و رکود اقتصادی جهانی ، وجود فاصله فقر بین مردم و حکومتگران ، حجم بالای جنایات و سرکوب مردم مخصوصاً در طرح ضد امنیت اجتماعی ، سرکوب وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران ، افزایش تورم و رشوه خواری و عدم رضایت جهانی از رژیم و حمایت رژیم از تروریستهای اسلامی ، بی کاری ، فقر ، مسئله زنان ؛ ملیتها ، کارگران ، معلمان ، دانشجویان و کلاً همه جنبش های سیاسی ، اجتماعی سرکوب شده ودر عین حال در زیر خاکستر، کشاکش قدرت و ثروت در بین حکومتگران ، نارضایتی عمومی و... رژیم را به سوی سراشیب سقوط حول می دهد و رژیم تلاش می کند با مذاکره مستقیم با آمریکائی ها و طرح دولت ائتلافی و عبور از محمود در انتخابات و واریز کردن پول نفت در صندوق پس‌انداز ملي و کنترل جمعی رهبران مافیا ، فشاری که آنها را به سوی پرتگاه سقوط حول می دهد ، کاسته شود و هر گونه جنبش داخلی را نیز شدیداً سرکوب کنند. اما رهبران ج.ا به یک چیز دیگر دقت نمی کنند و آن این است که از تاریخ مصرف ج.ا خون و جنایت ، مدت هاست که گذشته است و جلوی روند تاریخ را نمی توانند سد کنند.
پایان

نظام جلالی

1- جمهوری اسلامی در منجلاب و سراشیب سقوط ( علل و نشانه ها )

ابتدا، برای آنکه بخواهیم به موارد علل و نشانه های اینکه جمهوری اسلامی در سراشیب سقوط قرار دارد بپردازیم ، لازم است که نگاه کوتاهی به گفته های برخی از عوامل ج.ا داشته باشیم که در لابلای گفته های آنها شواهدی دال بر بحرانهای ج.ا و منجلابی که در آن قرار دارند وجود دارد و نشان می دهد که چگونه سر گاو ج.ا در خمره گیر کرده است. در اینجا چندین مطلب خلاصه شده یا قسمتهائی از آن به عنوان بخشی از شواهد آورده شده است .
شاهرودی می گوید «سرمایه‌گذاری که از خارج از کشور می‌آید ابتدا باید از فیلتر نیروی انتظامی، سپس از سازمان بازرسی، بعد از آن ریاست جمهوری، بعد وزارت اطلاعات و بعد از آن ستاد قاچاق کالا عبور کند. مگر سرمایه‌گذاری دیوانه باشد که در ایران سرمایه‌گذاری کند.» او گفت: «در برخی از پرونده‌های انبوه‌ سازی شاهد هستیم که حدود ده هزار نفر از یک نفر شکایت می‌کنند. بخشی از دستگاه امنیتی و انتظامی که درک درستی ندارند می‌خواهند هر چه سریعتر متهمان به زندان بروند، اما اگر ما این کار را انجام دهیم در جامعه شاهد آشوب و اعتراض‌های گسترده خواهیم بود.
محسن رضايي پيشنهاد «تشکيل صندوق پس‌انداز ملي ايران» را مطرح کرد. وي گفت: در اولين اقدام بايد صندوقي را تحت عنوان صندوق پس‌انداز ملي ايران تأسيس كرد و حساب ذخيره ارزي را به اين صندوق پس‌انداز انتقال داد؛ به طوري كه درآمدهاي نفت تماماً به اين صندوق فرستاده ‌شود. حتي اگر دولت هم قرار باشد از اين صندوق استفاده كند، بايد از آن وام بگيرد. البته تغييرات ديگري نيز متناسب با اين سياست بايد در نظام بانكي صورت گيرد. اين صندوق بايد همچون بانك مركزي از بدنه دولت جدا باشد و شوراي هيأت مديره آن از ميان مجلس و دولت، با نظارت رهبري شكل گيرد. بديهي است زماني كه پول نفت به اين صندوق برود، دولت يا ورشكست شده و و با بحران‌هاي جدي در تأمين هزينه‌ها و درآمد كاركنانش مواجه مي‌شود و يا به اين فكر مي‌افتد كه كسب درآمد كند.تنها در اين صورت است كه دولت به جاي آن كه تنها به فكر اين باشد كه چگونه پول ناشي از فروش نفت را هزينه كند، به اين نكته واقف مي‌شود كه مردم بايد درآمدشان بالا برود تا درآمد دولت هم تضمين شود.
محسن رضائی : عمر دوقطبي بودن در انتخابات به پايان رسيده است ‌، طرح دولت ائتلافي
رضايي اميدوار است كه طرح دولت ائتلافي تا انتخابات دهم رياست‌جمهوري نهادينه شود چرا كه به نظر او نظام به جايي رسيده كه فعالان سياسي راهي غير از ايجاد ساختارهاي جديد فكري و فعاليت ائتلافي ندارند. براي اين منظور‌ هاشمي‌رفسنجاني، كروبي، ناطق‌نوري و لاريجاني را با خود همراه كرده است. معتقدم كه بايد ظرفيت‌هاي سياسي جديدي در كشور به وجود آوريم. در غير اين صورت كارآمدي كه مهم‌ترين چالش امروز كشور است به يك بحران تبديل خواهد شد. كشور و جامعه ما آنقدر بزرگ و عظيم شده كه هيچ جناحي و هيچ فردي به تنهايي نمي‌تواند آن را اداره كند. كساني كه غير از اين فكر كنند درك درستي از اداره كشور ندارند. اداره جناحي كشور به ناكارآمدي و اداره فردي به فاجعه منجر مي‌شود. براي عبور از اين وضعيت‌ها، نيازمند يك تئوري جديد سياسي براي افزايش ظرفيت‌هاي سياسي جامعه هستيم. تمامي گروه‌هاي رقيب دور هم جمع مي‌شوند و يك‌صدا از منافع ملي حمايت مي‌كنند. از سوي ديگر، ديگر عمر دوقطبي بودن انتخابات در ايران به پايان رسيده است، پس مساله اصلي يك يا دوقطبي بودن نيست بلكه مساله اصلي آن است كه هركس در انتخابات آينده موفق شد بايد دولت كارآمد را تشكيل دهد. ما وارد دهه‌اي مي‌شويم كه دهه دولت‌هاي كارآمد نام خواهد گرفت و فضاهاي سياسي‌اي كه بر يك يا دوقطبي بودن تاكيد داشت ديگر عمرش به پايان رسيده و مردم از اين به بعد علاوه ‌بر مشاركت بنا را بر نتيجه مشاركت خواهند گذاشت. در دولت آينده حداقل 5 يا 6 نفر از نيروها بايد در حد رئيس ‌جمهور باشند. اگر بخواهيم اين موضوع شكل بگيرد، اين 5 نفر در يك گروه 30 نفره از كارشناسان برنامه‌هاي خود را مطرح كنند تا هركدام از آنها كه برنامه‌هايشان مورد قبول جمع قرار گرفت، به‌عنوان نامزد وارد عرصه شود و ديگران نيز وارد كابينه شوند. در چنين فضا و اعتقادي، من دولت ائتلافي، كارآمد و متعهد را طرح كردم. براي بازسازي وحدت در جامعه، ما ديگر نمي‌توانيم صرفا به دشمن مشترك تكيه كنيم تا وحدت را بسازيم بلكه بايد به منافع ملي هم بينديشيم. البته ايران هنوز دشمنان سرسختي دارد ولي به تنهايي اين ايده توان بازسازي وحدت را ندارد. در نامه‌اي كه براي سران قوا نوشتم تاكيد كردم به شرايطي رسيديم كه بايد عرصه ملي را ايجاد كنيم. البته سابقه طرح دولت ائتلافي به چند ماه قبل از انتخابات رياست ‌جمهوري نهم برمي‌‌گردد كه در آنجا، طي نامه‌اي از مقام رهبري تقاضا كردم كه از شش نفر نامزدهاي انتخاباتي اصولگرايان بخواهند كه دور هم جمع شوند و از بين خود يك نفر را انتخاب كنند و بقيه هم در كابينه او باشند و به صورت جمعي قوه مجريه را اداره كنند.معتقدم در ايران دولت مقدم بر رئيس ‌جمهور است، از اين رو در كشوري مانند ايران كه رهبري حاكم است و رئيس حكومت مستقل از قوه مجريه فعاليت مي‌كند، دولت مقدم بر رئيس‌جمهوري قرار دارد در غير اين صورت رئيس‌جمهور يا دولت يك ‌نفره تشكيل خواهد شد كه همه توانمندي ‌هاي مديريت كشور را دربر نمي‌گيرد و به جامعه خسارت وارد مي‌شود. اما دولت ائتلافي كارآمد و متعهد به جمع‌گرايي و برنامه ‌محوري و نفي خود محوري و تكروي مي‌انجامد. از اختلاف نيروهاي همفكر و هم ‌برنامه در انتخابات جلوگيري مي‌كند و پس از انتخابات همكاري را تسهيل مي‌نمايد. ‌پيشنهاد من به‌طور مشخص اين بود كه نامزدهاي اصولگرا و ارزشي با هم وحدت كنند و يك دولت ائتلافي كارآمد و متعهد براي چهار سال آينده تشكيل دهند و در انتخابات رياست ‌جمهوري تلاش كنند يك ‌نفر به نمايندگي از آنها به صحنه بيايد ولي بقيه هم در دولت او حضور داشته باشند. ‌ در غير اين‌ صورت اگر نامزدهاي انتخاباتي و حاميان آنها فكر كنند كه يك فرد به تنهايي و با يك تيم صرفا هماهنگ با او مي‌تواند قوه مجريه را اداره كند، از چند حال خارج نيست، يا آنكه درك درستي از اداره كشور و مشكلات و فرصت‌هاي داخلي و بين‌المللي ندارد و يا ممكن است خداي ناكرده، انگيزه ديگري غير از خدمت داشته باشد و يا آنكه برداشت غلطي از توكل دارد. ‌شايد دليل اين باشد كه فكر مي‌كنند افرادي كه در دولت آنها حاضر مي‌شوند بايد از آنها حرف ‌شنوي داشته باشند. اما ما بايد ببينيم كه حرف‌شنوي از رئيس دولت مهم است يا كارآمدي براي مردم. آيا دولت ايجاد مي‌شود تا مشكل يك فرد را حل كند يا دولت‌ها براي حل مشكلات يك جامعه مي‌آيند؟ در دهه اول انقلاب ما بهتر از اين كار مي‌كرديم و آنجا اصلا رياست و مرئوسي مطرح نبود.به نظر من ما به جايي رسيده‌ايم كه فعالان سياسي راهي غير از اين ندارند كه به فكر ساختارهاي جديد باشند. در حال حاضر هم در چپ و هم در راست اختلافات خيلي عميق است، به‌عنوان مثال در چپ اختلاف بين آقاي خاتمي و كروبي وجود دارد، در اصولگرايان نيز اختلافات بين آقاي عسگراولادي و ناطق ‌نوري وجود دارد. پس مشخص است كه اين وضعيت سياسي ايران ربطي به يك جناح خاصي ندارد بلكه موقعيت تاريخي جناح‌ها اينگونه است و اين نشان مي‌دهد كه ما بايد در سطح فراتر از جناح‌ها فكر كنيم. بايد ساختاربندي‌هاي سياسي را بازبيني كنيم. اگرنه اين اختلافات در جناح‌ها حكايت از نقصي دارد كه بايد آن را در جامعه حل كنيم و بعد آن را به احزاب تعميم دهيم.
اعتماد ملی: ميان اينها، يعني كروبي، خاتمي يا عسگراولادي و ناطق‌نوري، آقاي رضايي كجا است؟ رضایی: من يك تعريفي از اصولگرايي دارم كه يك‌سر آن آقاي كروبي و محتشمي‌پور است و يك‌سر آن هم آقاي ناطق ‌نوري و لاريجاني است، بنابراين اصولگرايي‌اي كه مدنظر من است يك اصولگرايي است كه در هر دو جناح كشور پايگاه دارند و به نظر من عقايد و نظرات اين افراد به هم خيلي نزديك ‌تر است تا كساني كه در ظاهر در جناح ديگري هستند، شايد شرايط خاص عاطفي يا ارتباطي باعث شده كه با هم باشند اما در اين طيف از افرادي كه من نام بردم شايد شرايط فكري نزديك‌تري وجود داشته باشد تا جناح‌هايي كه الان هستند. ‌ در جناح‌هاي موجود جنبه ارتباطي، عاطفي خيلي قوي‌تر است تا جنبه فكري. اگر ما همه عوامل سياسي ايران را براساس يك طيف فكري طبقه‌بندي كنيم سه جريان شكل مي‌گيرد كه من معتقد به جريان سوم هستم و آن اصولگراي واقعي و انقلابي است. ‌ اعتماد ملی: آيا اصلاح ‌طلبان هم شامل اين جريان مي‌شوند؟دکتر رضایی: برخي از اصلاح ‌طلبان. اصلاح‌ طلبان ارزشي هم جزو اصولگرايان انقلابي هستند، مثل آقاي كروبي و محتشمي‌پور يا ميرحسين موسوي كه اصلاح‌ طلب ارزشي هستند.
کارگزاران: رضایی كه چندی پیش به صراحت از احتمال تكرار ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد ابراز نگرانی كرده و از دیگر بزرگان و ریش‌ سفیدان قوم خواست تا به فكر تشكیل كابینه ائتلافی باشند. این كابینه ائتلافی چیزی نیست جز كنار زدن احمدی‌نژاد و كنار گذاشتن او در نزد گروه‌های اصولگرا ، صورت مسئله اما در بین اصولگرایان منتقد دولت روشن است. «محمدباقر قالیباف»، «احمد توكلی»، «غلامعلی حدادعادل»، «علی لاریجانی» و بالاخره محسن رضایی همگی می‌دانند كه به چه چیزی اعتراض دارند. شاید هیچ چیز برای محمود احمدی‌نژاد بدتر از این نباشد كه ببیند در میانه تورم و مشكلات اقتصادی اخیر، افزایش نارضایتی‌های عمومی و كاهش شدید قیمت نفت، برخی اصولگرایان در جلسات داخلی خود دنبال جایگزینی برای وی بگردند. برخی اصولگرایانی كه به نحوی ساز مخالفت با احمدی‌نژاد كوك كرده‌اند دغدغه و نگرانی از بابت مشكلات و گرفتاری ‌های مدیریتی ندارند. مسئله بعضی‌ها فقط بسته بودن راه ورود به قدرت و عدم‌استفاده احمدی‌نژاد از تمام نیروهای اصولگرا است. طبیعتا اگر روزی روزگاری احمدی‌نژاد چراغ سبزی نشان دهد، وزارتی، مشاورتی، معاونتی یا حتی مدیریتی تقدیم این دسته از اصولگرایان كند و جلسات مشاوره‌ای نیز با آنها برپا شود همه خرده حساب‌ها به كناری می‌رود و مشت‌های گره كرده اعتراض‌آمیز آنان جای خودش را به حركت مواج و حمایت‌آمیز انگشتان دست می‌دهد.
به خاطر همین خصوصیت است كه احمدی‌نژاد هنوز فرصت دارد تا زمان مشخص شدن كاندیداهای اصولگرا، امتیاز و پست و مقامی برای این دسته از معترضان كنار بگذارد تا به وقت خود، نقش برگ برنده را بازی كند و عده‌ای را از تصمیم بزرگ برگرداند. منبع: روزنامه کارگزاران مورخ 1/8/1387
رضائی از دانشجويان بسيجي خواست تا سياستهاي اصل 44 را به نوعي انقلاب و جهاد تبديل کرده و با ايجاد زمينه هاي حضور مردم در صحنه از تنها ماندن دولت، مجلس و رهبري نظام در اين خصوص پيشگيري کنند. منبع: روزنامه جام جم مورخ 20/9/1387
ماموریت جدید بسیج، مقابله با براندازی نرم

نیروی انتظامی تهران بزرگ ، بیستم آبا‌ن‌ماه در یک مانور کم سابقه عملیات شش روزه­ای را در سطح شهر تهران اجرا کرد که سی هزار نفر در آن شرکت داشتند. «مقابله با اقدامات امنیتی، مقابله با بحران­های احتمالی، تشدید حراست از مراکز استراتژیک و انتقال سریع نیرو از سایر استانها به تهران» از جمله هدف­های این مانور اعلام شد.
سابقه­ی گشت­های نامحسوس ، سرتیپ ذوالقدر در نشست خبری آخر اردیبهشت ماه فعالیت گشت­های بسیج را دائمی خوانده و می­افزاید، «‌در کنار گشتی­های مشهود، فعالیت نامشهود بسیج برای خنثی سازی توطئه دشمنان که از سالها قبل آغاز شده است، تقویت خواهد شد.» فرمانده نیروی انتظامی تهران هفدهم آبان در مورد سابقه مانور این نیرو در شهر می­گوید «این طرح هر ساله به صورت غیرمحسوس و به صورت فرماندهی­های مجزا در بدنه نیروی انتظامی اجرا می­شده است.» از مهرماه سال ۸۶ فرماندهی نیروهای بسیج به فرمانده سپاه، سرلشکر محمد علی جعفری محول شد. او در مسئولیت جدید خود از ضرورت تجدید سازماندهی سپاه سخن گفت و ماموریت اصلی این نیرو را مقابله با تهدیدهای داخلی عنوان کرد. جعفری در مراسم تودیع فرمانده سابق بسیج گفته است، نیمی از ماموریت سپاه بر عهده­ی بسیج است و «امروز مأموریت بسیج باید محور اصلی مأموریت سپاه باشد.»
مقابله سخت با «تهدیدهای نرم» در تحلیل­های راهبردی جدید سپاه و بسیج یکی از مهمترین تهدیدهای داخلی اقدام‌هایی است که «براندازی نرم» خوانده می­شود. نیروهای بسیج قرار است در مقابله با این حرکت­ها نقش اصلی را بر عهده داشته باشند. محمد علی جعفری روز پنجشنبه ۱۷ بهمن، در گردهمایی بسیجیان سپاه فجر استان فارس تاکید می­کند، «‌در كنار حفظ آمادگی‌های نظامی، بسیجیان باید خود را برای مقابله با تهدیدات نرم، مهیا كنند و با فعالیت مضاعف در عرصه فرهنگی، دشمنان را در این راه نیز مأیوس كنند.» نیروهای انتظامی با حضور گسترده در شهرهای بزرگ خود را آماده کرده­اند تا با هر حرکت اعتراضی که به زغم آنها مخل امنیت و در جهت براندازی نرم باشد به شدت برخورد خواهند کرد
غلامعلی حداد عادل : با وجود نیروهای بسیج ، انقلاب مخملی در کشور ما خیال ­پردازی است.
آخوند مسلم سليماني
آیا وجود تورم سر سام آور و فروکش کردن قیمت نفت به چهل - پنجاه دلار یک بحران نیست؟ آیا نا امن شدن مرزها و تحرکات دشمن در حاشیه ی بسیاری از مرزهای ما شرائط خاصی را برای مدیریت بوجود نمی آورد؟ آیا اعلام تورم به 25 درصد به شکل علنی و حدود 35 درصد به شکل واقعی یک بحران نیست؟ در حالی که کشورهای همسایه نوعن تورم تک رقمی دارند و حتی افغانستان تورمش بسیار پائین تر از کشور ماست. وجود رانت و فساد اداری و روز افزون شدن آن در کشور که به گفته یک مقام مسئول امنیتی در قبل از انقلاب 15 درصد و الآن حدود 70 درصد است ، شرائط خاصی برای مدیریت کشور نمی طلبد.« کسانی که این تئوری‌پردازی‌ها را باب کرده‌اند، «ائتلاف» و «وحدت» سهم همه را در قدرت می‌بینند الا سهم دکتر محمود احمدی‌نژاد و آرا میلیونی که مردم به او داده‌اند!» اگر بگوئیم رأی های خالص جناب رئیس جمهور محترم همان رأی های دور اول است ( که در واقع رأی های خالص همه ی روسای جمهور همان رأی های اول است ) چه کسی منکر این پتانسیل هست؟ دولت ائتلافی باعث می شود تا تعداد رأی ها در دور اول افزایش یابد. و از طرفی از کجا معلوم اگر جناب احمدی نژاد خود وارد این ائتلاف شود خروجی این ائتلاف شخص ایشان نباشد؟
امروزه اداره کردن یک وزارتخانه ای مثل کشور مگر کار آسانی است؟ کسی باید در رأس این حِرم قرار بگیرد که با تمام تار و پود وجودش بفهمد و بداند که موارد تهدید قومیت ها و نکات مثبت آنها چیست؟ و بداند که این همه تنوع قومیتی و لهجه ای چه پاشیل خطرهایی دارد و چه توانایی هایی. و نیز بداند که عوامل سرکرده ی هر قومیت در ایجاد تفرقه ی درون قومی و برون قومی چیست؟
خیلی زور بزنید فقط همین دوره می توانید با روند تک حزبی حرکت کنید و الا در آینده نه چندان دور جایی برای جولانات فردی و تک محوری وجود نخواهد داشت.مشارکت احزاب در اینکه چگونه حول محور منافع ملی گرد آیند ضامن بقای حضور آنان در آینده خواهد بود و الا برای همیشه کنار خواهند رفت.و این به نفع خودشان است که در ماراتون ائتلاف شرکت کنند و در کنار هم بودن را تجربه .
باز گذاشتن دست جناب احمدی نژاد در برداشت از حساب ذخیره ی ازری ، به شکلی که در دو سال اول ریاست جمهوری به اندازه ی 16 سال هاشمی و خاتمی برداشت کرد . در چند ارگان و نهاد انقلابی به شکل کلی و برنامه ای انتقاد از احمدی نژاد جایگاهی ندارد، نظیر سپاه ، صدا و سیما و حوزه های علمیه .
90 درصد مردم از بازی های جناحی یا خسته شده اند و یا بی انگیزه اند. 6.5 (شش و نیم) درصد طرفدارن پرو پاقرص جناح حاکم دولتی و راست می باشند. 3 درصد منتقدین جدی و با انگیزه ی جناح راست و نیم درصد دیگر طرفدارن جدی سکولار می باشند.
من بدون داشتن نهاد و ارگان نظر سنجی تنها با توجه به مطالعات ، دیدن اخبار ضد و نقیض در سایتها، مراجعات بسیار مردمی و شرکت در همایشهای چند صد نفری متعدد به عنوان پرسش و پاسخ ، بدان رسیده ام.
همه دیدید و شنیدید برگزاری انتخابات در آمریکا را. درس جمهوریت و ائتلاف و در کنار هم بودن جناحی را اوباما باید به ما یاد دهد؟
آیا تدبیری شده است تا یوسف های زمان در برابر کاهنانی که به اسم دین ارتزاق می کنند به پیروزی برسند؟ آیا تدبیری شده است تا منافقان نوین ،کارهای مخلصانه و خدایی بزرگان انقلاب که همه ی وجودشان وقف به اسلام و انقلاب بود خدشه دار نشود و توسط تازه به دوران رسیده ها ترور شخصیت نشوند؟

نظام جلالی

۱۳۸۷ بهمن ۱۸, جمعه

تقاضای پناهندگی برای کودکان مهد کودک در ایران

توصیه های قرائتی به مربیان کودک برای شستشوى مغزى کودکان در مهد كودك نشان از استیصال رژیم اسلامی دارد و در عین حال طرحی ضد انسانی که برنامه ریزی شده است و در آینده آماده اجرا می باشد ، در صورتی که مقاومتی در جامعه صورت نگیرد.
امروزه رژیم بیش از پیش به حقوق انسانی کودکان تجاوز می کند و می بایست مجامع بین اللمل برای کودکان مهد نیزحق پناهندگی قائل شوند ، چراکه روح وجان آنان نیزدرخطر آموزش و شستشوی مغزی و سپس تبدیل آنان به کودکان جهاد و شهادت تروریستی خواهد بود.

http://www.youtube.com/watch?v=j-2h2voK9dU

http://www.youtube.com/watch?v=20rWMXLnS9U&feature=related

http://www.youtube.com/watch?v=oddAGg5FDtc

http://www.youtube.com/watch?v=2BCR8ZfbV9c&feature=related

http://www.youtube.com/watch?v=07TXIYx8EnY

http://www.youtube.com/watch?v=WSskbjoOTCs&feature=related

http://www.youtube.com/watch?v=mduuQoEFXA0&feature=related

محسن قرائتی در اولین همایش نقش مهدهای کودک در توسعه فرهنگ نماز افزود: تنها راه مفید برای آموزش نماز به کودکان برشمردن نعمتهای پرودگار است. کار مهدهای کودک و به تبع آن مربیان کودک کار ظریف و حساسی است و این حساسیت است که قداست کار مربیان مهد کودک را تعریف می کند. باید عشق خدا در دل فرزندان ما کاشته شود که کاشتن این نهال باید توسط مربیان مهدهای کودک که با زبان بچه ها مانوس هستند، صورت گیرد.وی با اشاره به اینکه دوران کودکی حکم یک تصفیه کننده برای روح کودک است، افزود: اهمیت این دوره از این حیث است که هر آنچه در ضمیر و فکر و ذهن کودک شکل گیرد دارای ثبات است و دچار دگرگونی نمی شود و بعد از 3 سالگی اولویت جمله دینی قابل آموزش به کودک "لا اله الا اله" است که توصیه می شود بعد از گذشت هفت ماه و 20 روز جمله "محمد رسول الله" آموزش داده شود.وی با تاکید بر اینکه فشردگی و سنگینی در آموزش های دینی برای کودک نباید دیده شود، افزود: آموزش های دوره کودکی در شقاوت یا سعادت جوان آینده موثر است لذا مربیان ما با تمسک به دو رکن هنر و استمرار از باری تعالی می توانند در این حوزه موثر واقع شوند...
http://www.mehrnews.ir/NewsPrint.aspx?NewsID=829565

آموزش دین

چنین بفرمود قرائتی در ره آموزش دین
مهد کودک بود منبع آموزش دین

مغز کودک بود ، چنان آماده آموزش دین
بکارید در مغز کودک ، آموزش دین

تا شود کودک ، استاد و مبلغ آموزش دین
بکارید در ضمیر و فکر و ذهن کودک ، آموزش دین

بکارید لا اله ، در 3 ساله کودک ، ره آموزش دین
بکارید محمد رسول در مغز کودک ، ره آموزش دین

تا شود روزی جنین کودک منبع آموزش دین
تا که یابیم روزگاری در علم خدائی ، ژن آموزش دین

تا که شاید یابیم آمپول یا سرنگی ، ره آموزش دین
چنین است لا اکراه فی الدین ، ره آموزش دین


۱۳۸۷ بهمن ۱۳, یکشنبه

دانشجویان مبارز را فراموش نخواهیم کرد

لطفاً برای خواندن گزارش شورا به وبلاگ خود این رفقا و دوستان مراجعه کنید . www.showra.blogspot.com
دانشگاه دولتی( سال 1383 و 1384):
نام و نام خانوادگی رشته/ دانشگاه کارشناسی رشته/ دانشگاه کارشناسی ارشد وضعیت
1- روزبه کریمی حقوق شهید چمران اهواز حقوق بشر علامه منع تحصیل
2- پیمان عارف علوم سیاسی تهران علوم سیاسی تهران منع تحصیل
3- حامد حسن دوست مهندسی عمران اصفهان مهندسی عمران اصفهان منع تحصیل
4- مهدی امینی زاده مهندسی عمران شهید رجایی علوم سیاسی مفید قم منع تحصیل
دانشگاه دولتی( سال1385):
5- سیامک کریمی حقوق بوعلی سینا همدان حقوق بشر شهید بهشتی 3 ستاره
6- سعید اردشیری مهندسی شیمی باهنر کرمان جامعه شناسی علامه 3 ستاره
7- زهرا جانی پور محیط زیست ملایر مهندسی محیط زیست تربیت مدرس 3 ستاره
8- فرهاد ذاتعلی فر ریاضی علم و صنعت مهندسی صنایع شریف 3ستاره
9- سالار ساکت مهندسی صنایع کردستان مهندسی صنایع تهران 3 ستاره
10- حنان عزیزی بنی طرف ادبیات عرب تهران ادبیات عرب تهران 3 ستاره
11- منصور عزتی مهندسی مکانیک اصفهان مدیریت علامه 3 ستاره
12- یاشار قاجار مهندسی معدن امیرکبیر مهندسی معدن تبریز 3 ستاره
13-محمد شورش مرادی مهندسی صنایع کردستان مهندسی صنایع تهران 3 ستاره
14- محسن فاتحی جامعه شناسی تهران جامعه شناسی تهران 3 ستاره
15- روزبه ریاضی مقدم دانشگاه امیرکبیر --------- 3 ستاره
16- توحید علیزاده علوم اجتماعی تهران علوم اجتماعی تهران 3ستاره
17- محمد حسین حسن پور بیشه اطلاعاتی در دست نیست 3 ستاره
دانشگاه دولتی( سال 1386):
18- مرتضی حسین زاده مهندسی کشاورزی بوعلی سینا همدان جامعه شناسی عدم دریافت کارنامه
19- علیرضا خوشبخت مهندسی عمران بوعلی سینا همدان علوم سیاسی عدم دریافت کارنامه
20- فرشید مقدم سلیمی جامعه شناسی علامه جامعه شناسی عدم دریافت کارنامه
21- حنیف کراگری مهندسی برق صنعتی بابل علوم سیاسی عدم دریافت کارنامه
22- زهرا توحیدی جامعه شناسی بوعلی سینا همدان علوم سیاسی عدم دریافت کارنامه
23- یحیی صفی آریان فیزیک بوعلی سینا همدان علوم ارتباطات اجتماعی عدم دریافت کارنامه
24- فرهاد ذاتعلی فر ریاضی علم و صنعت مهندسی صنایع شریف عدم دریافت کارنامه
25- افشین رضاپور جمور مترجمی زیان انگلیسی ارتباطات اجتماعی عدم دریافت کارنامه
دانشگاه دولتی(سال 1387):
26- علی صابری مهندسی صنایع امیر کبیر مهندسی صنایع عدم دریافت کارنامه
27- ناصر پویافر مهندس پلیمر امیر کبیر مهندسی پلیمر عدم دریافت کارنامه
28- سید ضیاء الدین نبوی مهندسی شیمی صنعتی بابل جامعه شناسی عدم دریافت کارنامه
29- صمد پاشائی مهندسی کشاورزی تبریز مهندسی کشاورزی عدم دریافت کارنامه
30- نادر مهد قره باغ مهندسی برق تبریز مهندسی برق عدم دریافت کارنامه
31- امین امامی مهندسی مکانیک تبریز مهندسی مکانیک عدم دریافت کارنامه
32- ناهید بابازاده علوم تربیتی تبریز علوم تربیتی عدم دریافت کارنامه
33- توحید علیزاده جامعه شناسی تهران جامعه شناسی عدم دریافت کارنامه
34- سید حامد احمدی زبان و ادبیات عرب تهران ادبیات عرب عدم دریافت کارنامه
35- اصغر قنبری علوم سیاسی اصفهان علوم سیاسی عدم دریافت کارنامه
36- حسین نجفی علوم سیاسی فردوسی مشهد علوم سیاسی عدم دریافت کارنامه
37- علی حسین اسدزاده مهندسی کشاورزی تهران مهندسی کشاورزی عدم دریافت کارنامه
38- رضا محسنی فیزیک اصفهان فیزیک عدم دریافت کارنامه
39- مجتبی خرازیان مهندسی معدن یزد مهندسی معدن عدم دریافت کارنامه
40 - حسن خلیلی علوم اجتماعی یزد غلوم سیاسی عدم دریافت کارنامه
41- داوود حبیبی مهندسی برق صنعتی بابل مدیریت گزینش در اعلام نتایج نهایی
42- سیامک کریمی حقوق بوعلی سینا همدان حقوق گزینش در اعلام نتایج نهایی
43- پویان محمودیان مهندسی پلیمر امیرکبیر مهندسی پلیمر گزینش در اعلام نتایج نهایی
44- صادق معتمد مهندسی مکانیک کاشان مهندسی مکانیک گزینش در اعلام نتایج نهایی
45- پیمان عارف علوم سیاسی تهران علوم سیاسی تهران گزینش در اعلام نتایج نهایی
46- علی تقی پور مهندسی عمران صنعتی بابل مهندسی عمران گزینش در تکمیل ظرفیت
47- عمید مشرف زاده مهندسی عمران صنعتی بابل مهندسی عمران گزینش در تکمیل ظرفیت
48- مرضیه دیلم صالحی مهندسی شیمی صنعتی بابل مهندسی شیمی گزینش در تکمیل ظرفیت
49- شیوا نظرآهاری مهندسی عمران دانشگاه آزاد مهندسی عمران گزینش در تکمیل ظرفیت
50- افشین اکبریان مهندسی معدن یزد مهندسی معدن گزینش در تکمیل ظرفیت
51- محمد بخشنده مهندسی معدن یزد مهندسی معدن گزینش در تکمیل ظرفیت
دانشگاه آزاد( سال 1387):
52- سیامک کریمی حقوق بوعلی سینا همدان حقوق عدم دریافت کارنامه
53- زهره اسدپور علوم اجتماعی گیلان جامعه شناسی عدم دریافت کارنامه
54- هادی حاج امینی فیزیک سنندج ------- عدم دریافت کارنامه
55- امیر سلیمی ها ریاضی تهران ریاضی عدم دریافت کارنامه
56- رضا محسنی فیزیک اصفهان فیزیک عدم دریافت کارنامه
57- زهرا توحیدی جامعه شناسی بوعلی سینا همدان علوم سیاسی عدم دریافت کارنامه
58- یحیی صفی آریان فیزیک بوعلی سینا همدان علوم ارتباطات اجتماعی عدم دریافت کارنامه