همانطور که در قسمت های قبلی گفتم از 28 ماه خدمت سربازی من حدود 2 سال در دسته مخابرات پاسگاه فرماندهی گردان 185 از لشگر 16 زرهی قزوین بودم . دسته مخابرات دارای 2 سنگر بود که یک سنگر فقط مربوط به پست نگهبانی ما و ارتباط با خط و ارتباط با فرمانده لشگر بود و سنگر دیگر که بزرگتر بود مخصوص استراحت و خواب بود . یک شب در سنگر استراحت مربوط به مخابرات پاسگاه خوابیده بودم که یکی از سربازها داشت مرا تکان می داد تا بیدار شوم وقتی بیدار شدم گفت مگر نمی بینی تمامی منطقه زیر آتش سنگین توپخانه و خمپاره و تمامی سلاح های سنگین عراق قرار دارد و فرمانده دستور داده است که همه لباس بپوشند و با تجهیزات کامل باشند چراکه احتمال عملیات عراق وجود دارد.
من واقعا در طول زندگی ام دوبار خوابم بسیار سنگین بود که یکی قبل از سربازی بود که در شهر ما زلزله آمده بود و من خواب بودم که خانواده مرا بیدار کردند و گفتند مگر متوجه زلزله نیستی که دیدم زمین لرزه دارد همه جا را تکان می دهد و ما همگی به حیات خانه رفتیم و چون در آن سالها چند بار زلزله آمده بود برای همین شب که زلزله می آمد به حیاط خانه پناه می بردیم و از شیشه ها نیز فاصله می گرفتیم تا زمین لرزه تمام شود.
آن شب هم در جبهه نیز وقتی بیدار شدم دیدم از شدت حمله سنگین عراق مانند زلزله همه جا به لرزه درآمده است اما آن شب نیز خبری از حمله عراق نشد.
یک شب دیگر هم از خط با پاسگاه تماس گرفتند و گفتند صدای جابجائی مقدار زیادی تانک عراق می آید و صدای تانکها سکوت شب را شکسته است و دشمن یا در حال جابجایی است یا اینکه نیروی زرهی و مکانیزه عراق به منطقه اعزام شده اند برای عملیات که ما آن شب نیز آماده باش شدیم ولی حمله ای صورت نگرفت که ما نیز احتمال دادیم که عراق یا نیروهایش جابجا شده اند یا اینکه برای عملیات در یکی از نقاط جبهه خود را آماده می کنند و به سمت نقطه ای از خط جبهه در حال اعزام هستند و یا اینکه این جابجایی صرفا جهت ایجاد دلهره و ترس در نیروهای ما را داشته اند و یا اینکه با توجه به اینکه گردان 40 سراب و تیپ 3 لشگر 16 زرهی خود را برای عملیات آماده می کردند و در پشت سرما در منطقه ابوغریب بسر می بردند احتمالا خط خودشان را با تانکهای جدید تقویت می کردند چراکه وقتی به شهر اندیمشک و دزفول می رفتیم همه مردم شهر می دانستند که ارتش ایران در خطی که ما بودیم قصد عملیات دارد و وقتی مردم شهر می دانستند قطعا ارتش عراق نیز از وجود این نیروهای عملیاتی در منطقه ما خبر داشته است که البته عملیاتی نیز از طرف ارتش ایران صورت نگرفت
خاطرات ادامه دارد ..........
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر