حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر در 22 آذر ماه 88 بدون هیچ اتهامی به همراه برادرش بازداشت شد و تا اکنون نیز در بند 2 الف سپاه در زندان اوین به سر میبرد . تا کنون نیز اتهام حسین رونقی ملکی مشخص نشده و هیچ دادگاهی نیز برای او در نظر گرفته نشده است. حسین از زمان بازداشت تحت شکنجه های جسمی و روانی قرار داشته و یک بار دست به اعتصاب غذا زده است. . امروز خبردار شدیم که حسین برای انجام مصاحبه تلویزیونی و اعترافات غیر واقعی تحت فشار است و برای اعتراض به فشارها بر خود و خانواده اش از امروز اعتصاب غذای خود را از سر گرفته است.
ما جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی خواهان آزادی فوری حسین رونقی ملکی هستیم و دولت جمهوری اسلامی ایران را مسئول مستقیم جان او میدانیم. ما از همه فعالین حقوق بشر درخواست میکنیم که با سازمانهای بین المللی و مقامات محلی خود تماس گرفته و از آنها بخواهند که به دولت ایران مسئولیت آنها در قبال جان زندانیان را گوشزد کنند. زندانهای ایران تبدیل به قتلگاه زندانیان شده است و باید سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشر هر چه سریعتر با ارسال هیئت های بازرسی به نجات جان زندانیان بی پناه بشتابند.
جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی
رونوشت
دبیرکل سازمان ملل عالیجناب بان کی مون
خانم ناوی پیلای رییس کمیسیون حقوق بشر
گزارشگران بدون مرز
صلیب سرخ بین المللی
عفو بین الملل
وبلاگ نویسانی که اعلام حمایت کردند
سرزمین آفتاب
دفترها
وبلاگ شاهین شهر - اندیشه های ( سیاسی) نوین و مترقی
گزارشگران
ساروی کیجا
عبدالقادر بلوچ
بادبان
خُسن آقا
مبارز کوچک
بیلی و من
http://hemayatazbabak.blogspot.com/
۱۳۸۹ مرداد ۸, جمعه
۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه
چند شعار در جهت قدرت در دست مردم
نه دولت , نه ارتش , نه زندان, قانون در دست مردم
نه رهبر مذهبی , نه رهبر حزبی , تصمیم به دست مردم
نه انباشت ثروت , نه تمرکز قدرت, شورا های مردمی, آزادی و برابری
شکست اقتدار , اتوریته و هیراشی, فقط به دست مردم
نه بمب, نه مین, نه سلاح هسته ای , در کشوری جهانی
نه دولتی , نه مرزی, نه پلیسی, نه سیم خارداری , فقط صلح جهانی
نه قاضی دولتی , نه قانون دولتی , قضاوت و قانون مردمی
نه مجلسی ,نه وزیری, نه رئیس دولتی, تشکلات خود گردان مردمی
نه صاحبی, نه سروری, نه رئیسی ,نه الیتی. هدایت و مشارکت مردمی
همه چیز را همگان دانند , هدایت جامعه را همگان توانند
نه حکومتی, نه دولتی , آنگاه , نه فقری نه سرکوبی
نه رهبر مذهبی , نه رهبر حزبی , تصمیم به دست مردم
نه انباشت ثروت , نه تمرکز قدرت, شورا های مردمی, آزادی و برابری
شکست اقتدار , اتوریته و هیراشی, فقط به دست مردم
نه بمب, نه مین, نه سلاح هسته ای , در کشوری جهانی
نه دولتی , نه مرزی, نه پلیسی, نه سیم خارداری , فقط صلح جهانی
نه قاضی دولتی , نه قانون دولتی , قضاوت و قانون مردمی
نه مجلسی ,نه وزیری, نه رئیس دولتی, تشکلات خود گردان مردمی
نه صاحبی, نه سروری, نه رئیسی ,نه الیتی. هدایت و مشارکت مردمی
همه چیز را همگان دانند , هدایت جامعه را همگان توانند
نه حکومتی, نه دولتی , آنگاه , نه فقری نه سرکوبی
۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه
چه خوب می شد
چه خوب می شد که تو دنیا فقط زن وجود داشت چرا که آن موقع جنگ زن و مرد نبود , تنفر نبود و مرد سالاری وجود خارجی نداشت و فقط عشق بود و محبت به هم نوع .
چه خوب می شد که در جهان فقط یک کشور وجود داشت ,چرا که آن موقع جنگ ملتها نبود ,مین نبود , بمب نبود و تروریسم دولتی وجود خارجی نداشت , مرز با سیم خار دار نبود , سربازی نبود , پناهندگی نبود و همه زبان هم را می فهمیدن و جنگ نژادی یا برتری نژادی نبود و خونها بر زمین ریخته نمی شد.
چه خوب می شد که در جهان انسان گوشت خوار نبود و یا می توانست گیاه خوار باشد تا خون حیوانات را بر زمین نریزد.
چه خوب می شد که در جهان مذهبی نبود , خدائی نبود, توهمی نبود ,قداستی نبود تا خون بی گناهان به نام دگر مذهبی یا بی مذهبی بر زمین ریخته نمی شد یا به نام نمایندگان خدا بر زمین بر گرده مردم سوار نمی شدند.
چه خوب می شد که در جهان نه اتوریته بود, نه زندانی , نه هیراشی , نه اقتدار , نه سلطه, نه تمرکز قدرت و نه انباشت سرمایه چرا که آنگاه فقری نبود.
چه خوب می شد که در جهان نه چوپانی بود و نه گوسفندی نه گرده ای که بر آن سوار شوند , نه دست مقدسی که آن را ببوسند , نه شاهی نه رهبر حزبی یا رهبر مذهبی نه رئیس جمهور و نه هیچ سرور دیگری که هر کاری دلشان خواست با مردم انجام دهند
چه خوب می شد که در جهان فقط یک کشور وجود داشت ,چرا که آن موقع جنگ ملتها نبود ,مین نبود , بمب نبود و تروریسم دولتی وجود خارجی نداشت , مرز با سیم خار دار نبود , سربازی نبود , پناهندگی نبود و همه زبان هم را می فهمیدن و جنگ نژادی یا برتری نژادی نبود و خونها بر زمین ریخته نمی شد.
چه خوب می شد که در جهان انسان گوشت خوار نبود و یا می توانست گیاه خوار باشد تا خون حیوانات را بر زمین نریزد.
چه خوب می شد که در جهان مذهبی نبود , خدائی نبود, توهمی نبود ,قداستی نبود تا خون بی گناهان به نام دگر مذهبی یا بی مذهبی بر زمین ریخته نمی شد یا به نام نمایندگان خدا بر زمین بر گرده مردم سوار نمی شدند.
چه خوب می شد که در جهان نه اتوریته بود, نه زندانی , نه هیراشی , نه اقتدار , نه سلطه, نه تمرکز قدرت و نه انباشت سرمایه چرا که آنگاه فقری نبود.
چه خوب می شد که در جهان نه چوپانی بود و نه گوسفندی نه گرده ای که بر آن سوار شوند , نه دست مقدسی که آن را ببوسند , نه شاهی نه رهبر حزبی یا رهبر مذهبی نه رئیس جمهور و نه هیچ سرور دیگری که هر کاری دلشان خواست با مردم انجام دهند
۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه
گزارش ميتينگ اعتراضى عليه سنگسار
در روز جمعه 9 یولی تجمع و آکسیونی با فراخوان و همکاری مشترک
1-انجمن زنان ایرانی – آلمانی کلن
2- سنتر زنان کرد در کلن
3- تلاش کانون حمایت از مبارزات مردم ایران- کلن
4- چپهایی از شهر کلن
5- دانشجویان و جوانان مستقل ایرانی کلن
6- جمعی از آنارشیستهای شهر کلن
در Heumarkt کلن ساعت 18 برگزار شد.
جمعی ازایرانیان ساکن کلن تصمیم گرفتند که ائتلافی برای اکسیونهای مختلف داشته باشند واولین حرکت خود رامبنی برجریانات کنونی ایران قرارداده و اکسیونی برضد سنگسار برگزارکردند.
درحین تظاهرات شعارهایی برعلیه جمهوری اسلامی وسنگسارداده شد این شعارهابه زبانهای آلمانی وفارسی بود مانند
نه به سنگسار Nein zur Steinigung
نه به اعدام Nein zur Hinrichtung,
مرگ بر جمهوری اسلامی Nieder mit der islamische Regierung
سنگسار یک جنایت دولتی است Steinigung ist ein staatliches Verbrechen
فراخوان به زبانهای کردی,عربی,فارسی,ترکی وآلمانی به اطلاع دیگران رسانده شد .
دراین روز با پرچمهای رنگارنگ تنوعی دیگر به جمع داده وبااین هدف که حرکتی که درایران صورت گرفته فقط جنبه اپوزیسیون سبز اصلاح طلبی نداشته وبلکه افکاروایدئولوژیهای دیگرراهم دربرمیگیرد.دوستان آنارشیست آلمانی هم با آوردن پرچم و حضورخود و تهیه گزارش صوتی و نوشتاری و تهیه عکس و انعکاس این آکسیون در سایت خود تلاش کردند که این حرکت راحمایت کنند.
درانتهای برنامه شعری ازدوست آنارشیستی که درایران است به نام کاوه رعدی واسم شعر پایان کارناوال مرگ... شعری درآستانه تجمع ضد سنگسار کلن خوانده شد.
در فراخوان این آکسیون می خوانیم
فراخوان به ميتينگ اعتراضى عليه سنگسار
11 یولی روز جهانی علیه سنگساررا
به روز مقاومت در مقابل توحش حکومت جمهوری اسلامی تبدیل کنیم!
ایرانیان آزاده
حکومت جمهوری اسلامی پس از شکست سیاسی مفتضحانه سال گذشته در مقابل خیزش اعتراضی مردم بار دیگر شیوه همیشگی اش برای سرکوب جنبش مردمی ، همانا ایجاد ترس و وحشت را بکار گرفته است.
اعدام ، تجاوز جنسی ، شکنجه ، یورش به جان و مال، دستگیری، کنترل شدید از جمله شیوه های ضد بشری ست که علامت مشخصه بنیاد حکومت اسلامی در طی 31 سال اخیر بوده است.
یکی از وحشیانه ترین این شیوه ها، اعدام و سنگسار در ملاء عام است که چهره قرون وسطایی تاریک اندیشان جمهوری اسلامی را بیش از پیش در سطح بین المللی نیز آشکار کرده است.
تجربه سال گذشته بار دیگر قدرت اراده فردی و جمعی را که سالها سرکوب شده بود، در خاطره ها زنده کرد و لرزه براندام رژیمی انداخت که به هیچ قانونی جز قانون توحش پای بند نبوده است. تنها راه رهایی از این بختک مقاومت و مبارزه مردمی است.
ایرانیان آزاده بالاخص مردم سلحشور آذربایجان و تبریز،
این بار قرعه به نام سنگسار در سرزمین زینب پاشا افتاده است. با جلوگیری از سنگسار سکینه محمدی بار دیگر نشان دهید که آذربایجان خانه شیرزنان و مردان، و شکارگاه کرکسان است.
با مقاومت و مبارزه بر علیه سنگسار برگی دیگر به تاریخ مقاومت مردم ایران بیفزائیم!
نه به سنگسار! نه به تمامیت جمهوری اسلامی!
در صورت وقوع اعتصاب بازاریان به آنها بپیوندیم
گویاروز سه شنبه 22 تیر ماه از طرف بازاریان تهران اعتصاب عمومی در جریان است. بیائید با پیوستن به این اعتصاب در تهران و شهرستانها در مراکز اصلی بازار دولت کودتا را فلج کنیم. این دولت رفتنی است پس چه بهتر که از فرصت پیش آمده استفاده کنیم و تابوت کودتا را تشییع کنیم . دست در دست هم می دهیم و در این اعتصاب سراسری مرگ دیکتاتور را جشن می گیریم . باید تلاش کنیم با یک برنامه ریزی گسترده و دقیق بانکها بسته شده و ناخواسته به این اعتصاب تن در دهند. پیشنهاد می شود به بازاریان و تولید کنندگان و عموم مردم با خارج کردن موجودی خود از سیستم بانکی بصورت نقدینه و نپذیزفتن چکهای اعتباری ضربات محکمی را به اقتصاد نا سالم رژیم وارد کنیم. فراموش نشود اطلاع رسانی در تمام سطوح رمز موفقیت ماست
مجید از شاهین شهر
۱۳۸۹ تیر ۱۸, جمعه
در پی اتفاقات 26 یونی در تورنتو , دستگیری 17 نفر و تعقیب 11 آنارشیست دیگر توسط دولت کانادا
در پی اتفاقات 26 یونی 2010 در تورنتو کانادا و به اتهام توطئه و برچسب تروریسم یک لیست 28 نفره از آنارشیستها توسط پلیس و دولت کانادا تهیه شده است که تا کنون 17 نفر از آنان دستگیر و در زندان هستند و 11 نفر دیگر تحت تعقیب هستند.
صبح شنبه ساعت 4.30 پلیس و سازمان امنیت با هجوم به یک خانه ابتدا همه را دستبند زدند و سپس لوله اسلحه شان را کردند تو صورت آنان و آنگاه یکی را با خود بردند.
همزمان به یک خانه دیگر حمله کردند و همه را دستگیر کردند.
دولت کانادا همچنان شدیدا در حال حمله و هجوم به گروه های آنارشیستی است .
آنچه که مسلم هست زندانیان در تورنتو نیاز به پشتیبانی و حمایت بین اللمللی آنارشیستها و نیروهای مترقی دارند که انجام تظاهرات های سراسری به آنها روحیه خواهد داد و می تواند دولت کانادا را تحت فشار جهانی قرار دهد که آنها را زودتر آزاد کنند و اجازه پرونده سازی بر علیه آنان را ندهد و برای وکیل شدیدا نیاز به کمک مالی دارند
صبح شنبه ساعت 4.30 پلیس و سازمان امنیت با هجوم به یک خانه ابتدا همه را دستبند زدند و سپس لوله اسلحه شان را کردند تو صورت آنان و آنگاه یکی را با خود بردند.
همزمان به یک خانه دیگر حمله کردند و همه را دستگیر کردند.
دولت کانادا همچنان شدیدا در حال حمله و هجوم به گروه های آنارشیستی است .
آنچه که مسلم هست زندانیان در تورنتو نیاز به پشتیبانی و حمایت بین اللمللی آنارشیستها و نیروهای مترقی دارند که انجام تظاهرات های سراسری به آنها روحیه خواهد داد و می تواند دولت کانادا را تحت فشار جهانی قرار دهد که آنها را زودتر آزاد کنند و اجازه پرونده سازی بر علیه آنان را ندهد و برای وکیل شدیدا نیاز به کمک مالی دارند
پایان كارناوال مرگ...شعري در أستانه تجمع ضد سنگسار
پایان كارناوال مرگ
كاوه رعدي
هیولاییم که از آن می ترسید؟
همین است که مرا با خود مي برید؟
كارناوال مرگتان را از نو به راه انداختيد؟
مرا بستيد و به دنبال خود مي كشيد؟
لعنت مي كنيد؟
دشنام مي دهيد؟
سلام و صلوات مي فرستيد؟
***
هیولاییم که از آن می ترسید؟
همین است که مرا بستید؟
و در خاک فرو کردید؟
جرمم عشق است؟
اینکه اروس مرا بر معشوقم محرم کرد؟
نه مردان دین فروش؟
کدامین پرستو را به عقد دیگری درآوردید؟
یا چون چنین می کنید، پرستوها سوی این دیار را از نقشه هاشان پاک کردند؟
پرستو نیستم؟ همین است مرا سنگسار کردید؟
اینجا سرزمین دجال بزرگ است
من که روسپی نیستم
ولی اگر هم بودم
مریم مجدلیه نیستم
ولی اگر هم بودم
شما مسیح نیستید
که ببخشید
آه! نه! نه! نمی خواهم که ببخشید
کیستید که ببخشید؟
مگر من چه کردم که ببخشید؟
گناهی نکرده ام
هیچ گناهی وجود ندارد
شما نیز گناه نمی کنید
پس، سنگ بزنید
از حسرت عشقی که ندارید، سنگ بزنید
در حسرت هم آغوشی های دردناکتان سنگ بزنید
از وحشت نگاه همیشه نفرت همخوابهاتان سنگ بزنید
و من می پذیرم
با آغوشی که آن را بستید
و در خاک کردید
اما هنوز این آغوش باز است
می پذیرم سنگ های حسودان را
هر سنگ یک خبر است
یک قدم نزدیک تر است
به دیاری که آنجا نیستید
به خاک
به مادرم، زمین
***
هیولاییم که از آن می ترسید؟
نه! فرشته اییم که آرزویش داشتید!
همین است که مرا بستید؟
آری! همین است که مرا بستید
بزنید! سنگ بزنید!
دیگر درد نمی کشم
چنان کرخت شده ام
که دیگر درد نمی کشم
خون بالا می آوردم
خندیدید
اکنون دیگر درد نمی کشم
پس من می خندم
ترسیدید؟
خشمگینید؟
بیشتر سنگ می زنید
تنم را متلاشی کردید
تا اثر انگشتان عشق را پاک کنید؟
***
هیولاییم که از آن می ترسید؟
نه! فرشته اییم که آرزویش داشتید
همین است که مرا بستید؟
آری! همین است که مرا بستید
و در خاک فرو کردید؟
نه! شما در خاک فرو نکردید
این خاک
مادرم است
مرا در آغوش کشیده است
و گریه می کند
از ناسپاسی شما مردمان
از خیانتتان به آن
آه! شما بَدان
شما گمراهان
این خاک مادرم است
مرا در آغوش کشیده است
مرا با خود خواهد برد
سنگ بزنید
هر سنگ یک خبر است
یک قدم نزدیک تر است
به دیاری که آنجا نیستید
به خاک
به مادرم، زمین
به خاک
آری! به خاک می روم
در خاک ریشه می گیرم
اینجا شما گلبرگ هایم پاره کردید
در خاک ریشه می گیرم
گلی خواهم شد
سرخِ سرخ
از خونم، که آن را ریختید
خواهم روئید
زیبا تر از همیشه
و بویی به خود خواهم گرفت
خوش تر از همیشه
هر که از اینجا گذشت
مرا دید
مرا بوئید
عاشق شود و عشق بروزد
و
عشق بازی کند
عشق بازی کند
با کسی که اروس او را محرم کرده
نه مردان دین فروش
آه! ای شما نامحرمان
ای شما عشق ترسان
شنیدید؟
ترسیدید؟
فهمیدید؟
راز هر که سنگسار می کنید
به خیالتان به جهنم می فرستید؟
نه
نه
نه
این راز ما ست
بدانید
گلی می شویم
عاشق می کنیم
هزاران سال است
که عشق بازان را سنگ می زنید
کسی ترسید؟
آنان که ما را دیدند و بو کردند
عشق می ورزند
عشق بازی می کنند
شما سنگ بزنید
سنگسار کنید
آنها گل می شوند
این است که عاشقان و عشق بازان می مانند
اکنون شما بروید
کار کارناوال مرگتان به پایان رسید
بروید
می خواهم در آغوش مادرم بیاسایم
(جمعه 9 جولاي 2010) در أستانه تجمع ضد سنگسار
با تشکر از رفیق آنارشیست که این شعر را به مناسبت تجمع ضد سنگسار امروز سرودند که در کلن امروز جمعه ٩٬٧٬٢۰١۰ ساعت ١٨ تا ٢۰
مکان:
Heumarkt
که توسط 6 گروه زیر برگذار می شود
1-انجمن زنان
ایرانی – آلمانی کلن
2- سنتر زنان کرد
در کلن
3- تلاش کانون حمایت از مبارزات مردم ایران- کلن
4-
چپهایی از شهر کلن
5- دانشجویان و جوانان مستقل ایرانی کلن
6- جمعی
از آنارشیستهای شهر کلن
كاوه رعدي
هیولاییم که از آن می ترسید؟
همین است که مرا با خود مي برید؟
كارناوال مرگتان را از نو به راه انداختيد؟
مرا بستيد و به دنبال خود مي كشيد؟
لعنت مي كنيد؟
دشنام مي دهيد؟
سلام و صلوات مي فرستيد؟
***
هیولاییم که از آن می ترسید؟
همین است که مرا بستید؟
و در خاک فرو کردید؟
جرمم عشق است؟
اینکه اروس مرا بر معشوقم محرم کرد؟
نه مردان دین فروش؟
کدامین پرستو را به عقد دیگری درآوردید؟
یا چون چنین می کنید، پرستوها سوی این دیار را از نقشه هاشان پاک کردند؟
پرستو نیستم؟ همین است مرا سنگسار کردید؟
اینجا سرزمین دجال بزرگ است
من که روسپی نیستم
ولی اگر هم بودم
مریم مجدلیه نیستم
ولی اگر هم بودم
شما مسیح نیستید
که ببخشید
آه! نه! نه! نمی خواهم که ببخشید
کیستید که ببخشید؟
مگر من چه کردم که ببخشید؟
گناهی نکرده ام
هیچ گناهی وجود ندارد
شما نیز گناه نمی کنید
پس، سنگ بزنید
از حسرت عشقی که ندارید، سنگ بزنید
در حسرت هم آغوشی های دردناکتان سنگ بزنید
از وحشت نگاه همیشه نفرت همخوابهاتان سنگ بزنید
و من می پذیرم
با آغوشی که آن را بستید
و در خاک کردید
اما هنوز این آغوش باز است
می پذیرم سنگ های حسودان را
هر سنگ یک خبر است
یک قدم نزدیک تر است
به دیاری که آنجا نیستید
به خاک
به مادرم، زمین
***
هیولاییم که از آن می ترسید؟
نه! فرشته اییم که آرزویش داشتید!
همین است که مرا بستید؟
آری! همین است که مرا بستید
بزنید! سنگ بزنید!
دیگر درد نمی کشم
چنان کرخت شده ام
که دیگر درد نمی کشم
خون بالا می آوردم
خندیدید
اکنون دیگر درد نمی کشم
پس من می خندم
ترسیدید؟
خشمگینید؟
بیشتر سنگ می زنید
تنم را متلاشی کردید
تا اثر انگشتان عشق را پاک کنید؟
***
هیولاییم که از آن می ترسید؟
نه! فرشته اییم که آرزویش داشتید
همین است که مرا بستید؟
آری! همین است که مرا بستید
و در خاک فرو کردید؟
نه! شما در خاک فرو نکردید
این خاک
مادرم است
مرا در آغوش کشیده است
و گریه می کند
از ناسپاسی شما مردمان
از خیانتتان به آن
آه! شما بَدان
شما گمراهان
این خاک مادرم است
مرا در آغوش کشیده است
مرا با خود خواهد برد
سنگ بزنید
هر سنگ یک خبر است
یک قدم نزدیک تر است
به دیاری که آنجا نیستید
به خاک
به مادرم، زمین
به خاک
آری! به خاک می روم
در خاک ریشه می گیرم
اینجا شما گلبرگ هایم پاره کردید
در خاک ریشه می گیرم
گلی خواهم شد
سرخِ سرخ
از خونم، که آن را ریختید
خواهم روئید
زیبا تر از همیشه
و بویی به خود خواهم گرفت
خوش تر از همیشه
هر که از اینجا گذشت
مرا دید
مرا بوئید
عاشق شود و عشق بروزد
و
عشق بازی کند
عشق بازی کند
با کسی که اروس او را محرم کرده
نه مردان دین فروش
آه! ای شما نامحرمان
ای شما عشق ترسان
شنیدید؟
ترسیدید؟
فهمیدید؟
راز هر که سنگسار می کنید
به خیالتان به جهنم می فرستید؟
نه
نه
نه
این راز ما ست
بدانید
گلی می شویم
عاشق می کنیم
هزاران سال است
که عشق بازان را سنگ می زنید
کسی ترسید؟
آنان که ما را دیدند و بو کردند
عشق می ورزند
عشق بازی می کنند
شما سنگ بزنید
سنگسار کنید
آنها گل می شوند
این است که عاشقان و عشق بازان می مانند
اکنون شما بروید
کار کارناوال مرگتان به پایان رسید
بروید
می خواهم در آغوش مادرم بیاسایم
(جمعه 9 جولاي 2010) در أستانه تجمع ضد سنگسار
با تشکر از رفیق آنارشیست که این شعر را به مناسبت تجمع ضد سنگسار امروز سرودند که در کلن امروز جمعه ٩٬٧٬٢۰١۰ ساعت ١٨ تا ٢۰
مکان:
Heumarkt
که توسط 6 گروه زیر برگذار می شود
1-انجمن زنان
ایرانی – آلمانی کلن
2- سنتر زنان کرد
در کلن
3- تلاش کانون حمایت از مبارزات مردم ایران- کلن
4-
چپهایی از شهر کلن
5- دانشجویان و جوانان مستقل ایرانی کلن
6- جمعی
از آنارشیستهای شهر کلن
۱۳۸۹ تیر ۱۶, چهارشنبه
فراخوان به ميتينگ اعتراضى عليه سنگسار
11 یولی روز جهانی علیه سنگسار را
به روز مقاومت در مقابل توحش حکومت جمهوری اسلامی تبدیل کنیم!
ایرانیان آزاده
حکومت جمهوری اسلامی پس از شکست سیاسی مفتضحانه سال گذشته در مقابل خیزش اعتراضی مردم بار دیگر شیوه همیشگی اش برای سرکوب جنبش مردمی که همانا ایجاد ترس و وحشت است را بکار گرفت.
اعدامها ، تجاوزهای جنسی ، شکنجه ، یورش به جان و مال، دستگیریها، کنترل شدید از جمله شیوه های ضد انسانيست که علامت مشخصه بنیاد حکومت اسلامی در طی 31 سال حيات ننگين اش مى باشد.
یکی از وحشیانه ترین این شیوه ها، اعدام و سنگسار در ملاء عام است که چهره قرون وسطایی تاریک اندیشان جمهوری اسلامی را بیش از بیش در سطح بین المللی نیز آشکار کرده است.
تجربه سال گذشته بار دیگر قدرت اراده فردی و جمعی را که سالها سرکوب شده بود، در خاطره ها زنده کرد و لرزه براندام رژیمی انداخت که به هیچ قانونی جز قانون توحش پای بند نيست و تنها راه رهای از این بختک مقاومت٬ اتحاد و مبارزه مردمی است.
ایرانیان آزاده٬ مردم سلحشور آذربایجان٬ تبریزيان مبارز،
این بار قرعه به نام سنگسار در سرزمین زینب پاشا افتاده است. با اعتراض و جلوگیری از سنگسار سکینه محمدی بار دیگر نشان دهید که آذربایجان خانه شیرزنان و شيرمردان، و شکارگاه کرکسان است.
با مقاومت و مبارزه بر علیه سنگسار برگی دیگر به تاریخ مقاومت مردم ایران بیفزائیم!
نه به سنگسار!
نه به تمامیت جمهوری اسلامی!
زمان٬ جمعه ٩٬٧٬٢۰١۰ ساعت ١٨ تا ٢۰
مکان٬ Heumarkt
1-انجمن زنان ایرانی – آلمانی کلن
2- سنتر زنان کرد در کلن
3- تلاش کانون حمایت از مبارزات مردم ایران- کلن
4- چپهایی از شهر کلن
5- دانشجویان و جوانان مستقل ایرانی کلن
6- جمعی از آنارشیستهای شهر کلن
به روز مقاومت در مقابل توحش حکومت جمهوری اسلامی تبدیل کنیم!
ایرانیان آزاده
حکومت جمهوری اسلامی پس از شکست سیاسی مفتضحانه سال گذشته در مقابل خیزش اعتراضی مردم بار دیگر شیوه همیشگی اش برای سرکوب جنبش مردمی که همانا ایجاد ترس و وحشت است را بکار گرفت.
اعدامها ، تجاوزهای جنسی ، شکنجه ، یورش به جان و مال، دستگیریها، کنترل شدید از جمله شیوه های ضد انسانيست که علامت مشخصه بنیاد حکومت اسلامی در طی 31 سال حيات ننگين اش مى باشد.
یکی از وحشیانه ترین این شیوه ها، اعدام و سنگسار در ملاء عام است که چهره قرون وسطایی تاریک اندیشان جمهوری اسلامی را بیش از بیش در سطح بین المللی نیز آشکار کرده است.
تجربه سال گذشته بار دیگر قدرت اراده فردی و جمعی را که سالها سرکوب شده بود، در خاطره ها زنده کرد و لرزه براندام رژیمی انداخت که به هیچ قانونی جز قانون توحش پای بند نيست و تنها راه رهای از این بختک مقاومت٬ اتحاد و مبارزه مردمی است.
ایرانیان آزاده٬ مردم سلحشور آذربایجان٬ تبریزيان مبارز،
این بار قرعه به نام سنگسار در سرزمین زینب پاشا افتاده است. با اعتراض و جلوگیری از سنگسار سکینه محمدی بار دیگر نشان دهید که آذربایجان خانه شیرزنان و شيرمردان، و شکارگاه کرکسان است.
با مقاومت و مبارزه بر علیه سنگسار برگی دیگر به تاریخ مقاومت مردم ایران بیفزائیم!
نه به سنگسار!
نه به تمامیت جمهوری اسلامی!
زمان٬ جمعه ٩٬٧٬٢۰١۰ ساعت ١٨ تا ٢۰
مکان٬ Heumarkt
1-انجمن زنان ایرانی – آلمانی کلن
2- سنتر زنان کرد در کلن
3- تلاش کانون حمایت از مبارزات مردم ایران- کلن
4- چپهایی از شهر کلن
5- دانشجویان و جوانان مستقل ایرانی کلن
6- جمعی از آنارشیستهای شهر کلن
۱۳۸۹ تیر ۱۱, جمعه
خواست تعطیلی کارخانه های مین سازی را فریاد کنیم
هر روز 96 نفر از مردم دنیا که اغلب از مردمان کشور های فقیر هستند در اثر
انفجار مین کشته میشوند. خواست ماباید تعطیلی کارخانه های مین سازی و پرداخت غرامت به باز ماندگان یا معلولین آن و محاکمه صاحبین کارخانه های مین سازی و فروشندگان و خریداران آن باشد و وظیفه جمع آوری و پرداخت هزینه آن با سرمایه داران کارخانه های مین سازی و دولتهائی است که اجازه تولید و فروش مین را داده اند و دولتهائی هم که مین ها را خریده اند و آن را جمع آوری نمی کنند نیز مانند فروشندگان مین مقصر و شریک جرم هستند.
اشتراک در:
پستها (Atom)