۱۳۹۲ تیر ۳۰, یکشنبه

اصلاحات ارضی نظام سلطنتی و اصلاح طلبان جمهوری اسلامی




بالاخره پس از ماه‌ها سر و صدا و چک و چانه زنی‌ و اعلام کاندیدا و رد صلاحیت کاندیدا انتخابات ریاست جمهوری در ایران انجام شد و دکتر حسن

روحانی با شور و شوق مردم و "جوونا" به کاخ ریاست جمهوری رفت.

علی‌(رضا) خدایی، (از اخلاف کیانوری و سر دبیر "پیک نت") که تمام اپوزیسیون جمهوری اسلامی را خارجه نشین و تحریم گر و نوکر غرب معرفی‌ میکرد و خودش و پاره‌ای دیگر از روحانیون ایران را جز مبارزین صدیق برای دموکراسی معرفی‌ میکرد، با اعلام این که اپوزیسیون سر افکنده و شرمسار

شده است نتیجه ی انتخابات را به مردم و "جوونا" تبریک گفت.

تلویزیون صدای ننگین توطئه در ایران،(BBC) ، عجوزهٔ استعمار کهن هم پشت سر هم مقالاتی منتشر کرده و از نتایج شگفت انگیز انتخابات که هیچکس آنرا پیش بینی‌ نکرده بود سخن می‌گوید. ولی‌ من نمیدانم که چرا من که یک هفته قبل از انتصخابات نتیجهٔ آنرا برای صدا و سیمای کثیف استعمار فرستادم آنرا چاپ نکرد؟

واقعییت های پشت پردهٔ این انتخابات بهیچوجه شگفت انگیز نیست.ضمنا پیش بینی‌ آن هم فوق العاده ساده بودهست. سالها پیش رفیق جزنی در تحلیل اصلاحات ارضی نظام شاهنشاهی تحلیلی کرد که (نقل به مضمون)خلاصه آن به شرح زیر است :

امپریالیسم آمریکا شاه را تحت فشار قرار میدهد که با اصلاحات ارضی، اقتصاد عقب افتاده ی ایران را در اقتصاد غرب انتگره کند.شاه که خود زمین ها ی زیادی از پدرش به ارث برده بود و با سایر فئودالها نیز احساس نزدیکی‌ میکرد، در انجام خواستهای آمریکا تعلل می‌کند. بالاخره کندی امینی را به آمریکا دعوت کرده و استقبال گرمی‌ از او به عمل می‌‌آورد.

شاه بلا فاصله مساله را درک کرده و نه‌ تنها با پشتکار رهبری انقلاب سفید را در دست می‌گیرد بلکه انجام آنرا به دست وزیر کشاورزی فئودال خودش (ارسنجانی) میدهد.

مساله به همین سادگی‌ است. خامنه‌ای میتواند هر روز به آمریکا فحش دهد ولی پشتوانه قدرت او چیست ؟ حمایت توده‌های مردم؟ پیشرفت اقتصادی کشور؟ با کدام نیرو می‌خواهد این روحانی ابله "اسرائیل را به دریا بریزد"؟ از بس که روحانیت ابله شیعه در ایران عربده کشید که "مرگ بر آمریکا"خودشان هم باور شان شده که پشیزی هستند!!

ولی‌ آنچه که جای تعجب دارد این است که مردم ما هم باور کرده اند که این جمهوری اسلامی چیزی به شمار می‌‌رود .

آمریکا و انگلیس هم ترجیح می‌‌دهند که در این زمینه سکوت کنند.

این است نتیجهٔ شگفت انگیز این انتصخابات!! این است آنچه که روشنفکران خارج از کشور نتوانستند پیش بینی‌ کنند!! این است جواب به این معما که چرا رفسنجانی‌ صلب صلاحیت شد ولی‌ روحانی ماند؟

نتیجه‌ انتخابات ایران همان چیزی بود که از ماه‌ها پیش به این سؤ پیش بینی‌ میشد. تصمیم جدی آمریکا برای سر کوب نوکری که باور کرده بود که در مقابل آمریکا پشیزی به شمار میرود.

کشوری که با ضعف وحشتناک اقتصادی حتا تحمل دو روز تحریم اقتصادی را ندارد و پر از دزدان میلیاردی است، فقط می‌‌تواند تحت فشار کوچکی کمر خم کند و بله قربان گویان اوامر آمریکا را اجابت کند.

بهتر است که در اینجا به تحلیل شاگرد کودن رفیق قهرمان جزنی, فرخ (رژیم) نگهدار نیز گوش فرا دهیم تا تفاوت عظیم درست و غلط را باز شناسیم.

" گران بهاترین گوهر ۲۴ خرداد همانا کاهش شکاف میان حکومت و مردم است. اکنون تلقی حکومتیان از مردم و تلقی مردم از حکومتیان تفاوتی" چشمگیر با ماه پیش دارد. ۲۴ خرداد خطا در نگاه جهان به این کشور، و ظرفیت‌های این ملت، را نیز تصحیح کرد.

و این هر دو، برای چالش‌های بزرگ کشور ما، در این منطقه خون آلود و با این قدرت‌های پر غرور، از هر چیز ضرورتر بود. از نخستین شکوفه‌های این تدبیر، معافیت افراطیون شکست خورده از کنترل دستگاه‌های امنیتی و از سکانداری چالش هسته‌ای با قدرت جهانی است."

محمود بهرامی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر