نهم
اکتبر سال 2012 یک خبر بشکل انفجاری و گسترده در سطح جهان منتشر شد. باورش
سخت بود اما حقیقت داشت. مردان مسلح طالبان خشمگین و کف بر دهان دخترکی
مبارز را تعقیب و در اتوبوس به جستجوی او پرداخته و پس از یافتنش به سر او
شلیک می کنند. بدین ترتیب در صدد بر می آیند تا صدای حق طلبانه وی را خاموش
کنند, قلم برابری طلبانه او را بشکنند و اسلام شان را از گزند! این دختر
مبارز و آگاه دور نگه دارند. مغز او را که خواستگاه مخالفت با فرهنگ
متحجرانه حاکم بر زندگی دخترکان منطقه بود هدف قرار داده و نابودی او را
آرزو کردند.
دخترک
به قلب دشمن زده بود ومیدانست که بنیان حاکمان فرهنگی و سنتی را در آن خطه
خراش میدهد. با اینحال خطر کرد ومیخواست که همه دخترکان هم سن و هم قواره
اش امکان تحصیل داشته باشند تا بتوانند از حقوق انسانی خود دفاع کنند. قصد
بیداری و آگاهی میلیونها دختر بچه دیگر را داشت که تحجر حاکمه در مخیله خود
نیز جا نداده بود. ملاله مسلح بود. مسلح به علم و آگاهی و پیشرفت های تمدن
زمان که در بخش بزرگی از این کره خاکی حقوق برابر زنان با مردان را برسمیت
شناخته است. ملاله میدانست که این خواست و آرزوی دیرینه میتواند زمینی شود
و در آنسوی روستاهای محل سکونت خود نهادینه شده است.
ملاله
میدانست که تلاش های وبلاگی اش به قبای مردسالاران و متحجران خوش نخواهد
آمد و انتظار واکنش های وحشیانه آنها در برابر خود و خانواده و بستگانش را
می کشید. ملاله اما سخنگوی نیمه دیگر انسان شد و اینچنین درد و رنج روزگار
را بجان خرید. لحظه موعود سر رسید و قداره بندان سنت و تحجر صورتش را
متلاشی کردند. با تصور اینکه مرده است رهایش ساختند و معجزه ای را قرنهاست
در انتظارش هستند به یکباره و پس از گذشت ماهها برای ملاله دیدند که از این اقدام وحشیانه و بر بر منشانه آنها جان سالم بدر برده است.
آیا فرهنگ ارتجاعی طالبانی در منطقه حد و مرزی می شناسد وقتی میگویند:
( دختران و زنان از خانه ها نباید بیرون بروند و چنانچه لازم بود میبایستی یک ( محرم ) همراه آنها باشد ) .
مدتی
پیش زن جوانی را بدون اینکه حتی دادگاه و محاکمه کنند بجرم همخوابی با یک
مرد غریبه با سلاح گرم کشتند. دو گلوله به اطراف بدنش و سپس شلیکی به سر تا
به ارتجاع مذهبی شان آسیبی نرسد.
ملاله
اما استوار بود تحرک و شادابی اش را به اختیار گرفت و سراسر در روشن گری و
آگاهی افکنی در میان هم سن و سال های خودش در منطقه کوشید. ملاله در یک
مصاحبه قبل از این واقعه گفته بود که:
"دختران در زمان تسلط طالبان میترسیدند به صورتشان اسید پاشیده شود یا توسط این شبه نظامیان دزدیده شوند."
."
ملاله
اما پس از بهبودی معجزه آسایش! همچنان می رزمد و در صدد انتشار کتابش با
همیاری برخی از مراکز انتشاراتی بین المللی است. این مراکز هر چه باشند و
با هر انگیزه و هدفی ولی کتاب خاطرات و نظرات او را منتشر خواهند کرد و با
امکانات خود این مبارزه اجتماعی او را در اختیار میلیونها انسان دیگر قرار
خواهند داد. قطعا پس از انتشار بیرونی این کتاب نقدهای بسیاری زینت بخش
رسانه ها و مجامع بین المللی دفاع از حقوق کودکان و زنان در آن خطه خواهد
شد.
با ارزوی سلامتی و شادابی بیشتر برای ملاله و بهروزی همکلاسی های او
بهروز سورن
29.03.2013
گزارشگران
www.gozareshgar.com