در پی تحولات اخیر و خیزشهای مردمی در ایران، از همهی نیروهای فعال اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تقاضا میشود به پرسشهای زیر پاسخ دهند، بدیهی است که فرآیند این پاسخها در جهت روشنگری و آشنایی بیشترمردم از رویدادهای اخیر خواهد بود و به شرایطی که بتوان به کنشگری آگاهانهتر پرداخت، یاری خواهد رساند.
1ـ هم اینک مطرح می شود که "عبور از موسوی اجتناب ناپذیر است"، با توجه به رویدادهای اخیر، نظر شما در این مورد چیست؟
2ـ با در نظر گرفتن اینکه موسوی همواره تأکید بر حفظ نظام داشته و دارد، آیا ایشان دارای این ظرفیت هست که بتواند با رهبری جنبش سبز، ایران را به آزادی برساند؟
3ـ چه راهکارهایی را برای تشکیل شورای حمایت از جنبش خونین مردم و یا هر نهاد هدایت گر دیگر پیشنهاد میکنید؟ فکر می کنید در عین حال واکنش نیروهای مختلف شرکت کننده در این خیزش ها ، نسبت به این راهکارها چیست؟
4ـ با توجه به سرکوبهای اخیر و حضور احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور، چه راهکارهایی را برای مردم و به ویژه خارج از کشوری ها ارایه میدهید که مانع حضور وی بر مسند ریاست جمهوری باشد؟ لطفا این راه کارها در مورد مردم ایران و خیل گسترده تبعیدیان و مهاجران ایرانی بیان کنید.
5ـ چرا تا کنون اپوزیسیون داخل و خارج کشور نتوانستهاند یک شورای حمایت از خیزشهای مردمی و جنبش اجتماعی ایران تشکیل دهند تا بتوانند این جنبش را هدایت کنند؟
6- بصورت عمومی نظر و طرز برخورد نیروهای شرکت کننده در این خیزش ها نسبت به یکدیگر را چگونه ارزیابی می کنید؟
7- آیا فکر می کنید، جناح های مختلف حکومتی در پی آمد راهکارهای مختلف نیروهای شرکت کننده در خیزش ها ، عکس العمل های مختلفی ارائه خواهند داد و یا اینکه همانند گذشته سعی خواهند کرد که به یک پارچه گی نسبی دست یابند؟ در این میان آیا نیروهای سرکوب گر متصل به جناحهای مختلف حکومتی ، به روش های مختلفی دست خواهند زد ؟
با سپاس فراوان از همیاری و مشارکت شما و به امید پیروزی
می خواهم به جای آنکه سوالات شما را یک به یک پاسخ دهم، تلاش کنم با توضیح چگونگی وضعیت آرایش نیروهای موجود فعال در خارج و با بدست آوردن یک تصویر مشترک از آلایش نیروها به شکلی به برخی ازسوالات شما پاسخ دهم .
به نظر من در داخل کشور به همین شکلی که جنبش مردمی در حال پیش رفتن هست و ابتکارتی که خود به خرج میدهند مایه دلگرمی است و با توجه به اینکه خود در داخل کشور نیستم پس نمی توانم بدرستی وضعیت داخل را تشریح و بررسی کنم , اما در خارج از کشور بعد از آغاز مبارزت مردمی در ایران، در خارج از کشور ما شاهد به میدان آمدن خیل عظیم نیروی جوانی هستیم که پا به عرصه حمایت از مبارزت مردمی گذاشته است که این جوانان و دانشجویان عملا به دو دسته تقسیم شده اند.
با آغاز اولین تظاهراتهای حمایتی در خارج از کشور ما شاهد حضور بی سابقه جوانان و دانشجویانی بودیم که با آغاز موج سبز در داخل تحت تاثیر آن قرار گرفتند و افرادی تلاش کردند که جوانانی که در خارج عمدتا بزرگ یا متولد شده بودند را با موج سبز همراه کنند اما در این میان جوانان و دانشجویان مستقل از سبز پوشان و مستقل از همه احزاب و سازمانهای موجود توانستند شروع به جمع شدن نمایند و با هدف حمایت از مبارزت مردم ایران با تماس با جوانان و دانشجویان محل زندگی خود مبارزات انترناسیونال را در عمل, آن هم در فرصتی کم, سازماندهی کنند. اما در این میان نسل اول با اینکه ادعای تجربه کار سیاسی و تشکیلاتی را داشت نتوانست به سرعت جوانان و دانشجویان مستقل ,خود را سازماندهی کند و آنجا که نیز توانستند حرکتهایی را سازماندهی کنند دچار مشکلات عدیده ای گشتند که در این سی سال گریبان آنها را هم چنان گرفته است. در این اوضاع پیش آمده وضعیت احزاب سیاسی موجود در خارج از کشوراز همه اسفناک تر بود و در بهترین حالت برخی سعی کردند با آوردن پرچم در تظاهراتهای عمومی که در آن بر نیاوردن پرچم تاکید شده بود از تظاهراتهای عمومی که در رسانهها بازتاب پیدا میکرد به نفع حزب ورشکسته خود سؤ استفاده سیاسی کنند ( مانند سلطنت طلب ها) و برخی از احزاب مانند حزب کمونیست کارگری تلاش کردند که از تریبونهای آزاد در تظاهراتهای عمومی برای تبلیغ حزب خود استفاده کنند و در یک تظاهرات به جای یک نفر چند نفر را به پای میکروفن بفرستند تا از ویدئو آن بتوانند در تلویزیون و سایت حزب استفاده کنند , بدون آنکه خود بتوانند فراخوان به تظاهرات دهند و هزاران نفر به فراخوان هر حزب جواب مثبت دهند، حتی به عنوان مثال تمامی احزابی که از حزب کمونیست کارگری جدا شده اند با دادن فراخوان مشترک باز نتوانستند آکسیون موفقی را سازماندهی کنند و در چند هفته پیش نیز شاهد انشعاب در سازمان راه کارگر بودیم.
پس اپوزیسیون خارج از کشوری که تازه متشکل است و با چنین وضعیت اسفناکی روبرو است , چگونه میتوان از آن انتظار داشت همراه با اپوزیسیون داخل که تازه معلوم نیست کدام نیرو است بتوانند یک شورای حمایت از خیزشهای مردمی و جنبش اجتماعی ایران تشکیل دهند تا بتوانند این جنبش را هدایت کنند.
بنابر این پیشنهاد مشخص من در رابطه با خارج از کشور آن است که تلاش کنیم جوانان و دانشجویان مستقل از اصلاح طلبان سبز پوش و مستقل از احزاب سیاسی موجود را در خود سازماندهی یاریشان کنیم و اعتقاد عمیق خود را به تشکل مستقل جوانان و دانشجویان را در عمل نشان دهیم.
با تشکر از شما
23.07.2009نظام جلالی
http://p111272.typo3server.info/10.html?&tx_ttnews[tt_news]=595&tx_ttnews[backPid]=23&cHash=c771e7b353
1ـ هم اینک مطرح می شود که "عبور از موسوی اجتناب ناپذیر است"، با توجه به رویدادهای اخیر، نظر شما در این مورد چیست؟
2ـ با در نظر گرفتن اینکه موسوی همواره تأکید بر حفظ نظام داشته و دارد، آیا ایشان دارای این ظرفیت هست که بتواند با رهبری جنبش سبز، ایران را به آزادی برساند؟
3ـ چه راهکارهایی را برای تشکیل شورای حمایت از جنبش خونین مردم و یا هر نهاد هدایت گر دیگر پیشنهاد میکنید؟ فکر می کنید در عین حال واکنش نیروهای مختلف شرکت کننده در این خیزش ها ، نسبت به این راهکارها چیست؟
4ـ با توجه به سرکوبهای اخیر و حضور احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور، چه راهکارهایی را برای مردم و به ویژه خارج از کشوری ها ارایه میدهید که مانع حضور وی بر مسند ریاست جمهوری باشد؟ لطفا این راه کارها در مورد مردم ایران و خیل گسترده تبعیدیان و مهاجران ایرانی بیان کنید.
5ـ چرا تا کنون اپوزیسیون داخل و خارج کشور نتوانستهاند یک شورای حمایت از خیزشهای مردمی و جنبش اجتماعی ایران تشکیل دهند تا بتوانند این جنبش را هدایت کنند؟
6- بصورت عمومی نظر و طرز برخورد نیروهای شرکت کننده در این خیزش ها نسبت به یکدیگر را چگونه ارزیابی می کنید؟
7- آیا فکر می کنید، جناح های مختلف حکومتی در پی آمد راهکارهای مختلف نیروهای شرکت کننده در خیزش ها ، عکس العمل های مختلفی ارائه خواهند داد و یا اینکه همانند گذشته سعی خواهند کرد که به یک پارچه گی نسبی دست یابند؟ در این میان آیا نیروهای سرکوب گر متصل به جناحهای مختلف حکومتی ، به روش های مختلفی دست خواهند زد ؟
با سپاس فراوان از همیاری و مشارکت شما و به امید پیروزی
می خواهم به جای آنکه سوالات شما را یک به یک پاسخ دهم، تلاش کنم با توضیح چگونگی وضعیت آرایش نیروهای موجود فعال در خارج و با بدست آوردن یک تصویر مشترک از آلایش نیروها به شکلی به برخی ازسوالات شما پاسخ دهم .
به نظر من در داخل کشور به همین شکلی که جنبش مردمی در حال پیش رفتن هست و ابتکارتی که خود به خرج میدهند مایه دلگرمی است و با توجه به اینکه خود در داخل کشور نیستم پس نمی توانم بدرستی وضعیت داخل را تشریح و بررسی کنم , اما در خارج از کشور بعد از آغاز مبارزت مردمی در ایران، در خارج از کشور ما شاهد به میدان آمدن خیل عظیم نیروی جوانی هستیم که پا به عرصه حمایت از مبارزت مردمی گذاشته است که این جوانان و دانشجویان عملا به دو دسته تقسیم شده اند.
با آغاز اولین تظاهراتهای حمایتی در خارج از کشور ما شاهد حضور بی سابقه جوانان و دانشجویانی بودیم که با آغاز موج سبز در داخل تحت تاثیر آن قرار گرفتند و افرادی تلاش کردند که جوانانی که در خارج عمدتا بزرگ یا متولد شده بودند را با موج سبز همراه کنند اما در این میان جوانان و دانشجویان مستقل از سبز پوشان و مستقل از همه احزاب و سازمانهای موجود توانستند شروع به جمع شدن نمایند و با هدف حمایت از مبارزت مردم ایران با تماس با جوانان و دانشجویان محل زندگی خود مبارزات انترناسیونال را در عمل, آن هم در فرصتی کم, سازماندهی کنند. اما در این میان نسل اول با اینکه ادعای تجربه کار سیاسی و تشکیلاتی را داشت نتوانست به سرعت جوانان و دانشجویان مستقل ,خود را سازماندهی کند و آنجا که نیز توانستند حرکتهایی را سازماندهی کنند دچار مشکلات عدیده ای گشتند که در این سی سال گریبان آنها را هم چنان گرفته است. در این اوضاع پیش آمده وضعیت احزاب سیاسی موجود در خارج از کشوراز همه اسفناک تر بود و در بهترین حالت برخی سعی کردند با آوردن پرچم در تظاهراتهای عمومی که در آن بر نیاوردن پرچم تاکید شده بود از تظاهراتهای عمومی که در رسانهها بازتاب پیدا میکرد به نفع حزب ورشکسته خود سؤ استفاده سیاسی کنند ( مانند سلطنت طلب ها) و برخی از احزاب مانند حزب کمونیست کارگری تلاش کردند که از تریبونهای آزاد در تظاهراتهای عمومی برای تبلیغ حزب خود استفاده کنند و در یک تظاهرات به جای یک نفر چند نفر را به پای میکروفن بفرستند تا از ویدئو آن بتوانند در تلویزیون و سایت حزب استفاده کنند , بدون آنکه خود بتوانند فراخوان به تظاهرات دهند و هزاران نفر به فراخوان هر حزب جواب مثبت دهند، حتی به عنوان مثال تمامی احزابی که از حزب کمونیست کارگری جدا شده اند با دادن فراخوان مشترک باز نتوانستند آکسیون موفقی را سازماندهی کنند و در چند هفته پیش نیز شاهد انشعاب در سازمان راه کارگر بودیم.
پس اپوزیسیون خارج از کشوری که تازه متشکل است و با چنین وضعیت اسفناکی روبرو است , چگونه میتوان از آن انتظار داشت همراه با اپوزیسیون داخل که تازه معلوم نیست کدام نیرو است بتوانند یک شورای حمایت از خیزشهای مردمی و جنبش اجتماعی ایران تشکیل دهند تا بتوانند این جنبش را هدایت کنند.
بنابر این پیشنهاد مشخص من در رابطه با خارج از کشور آن است که تلاش کنیم جوانان و دانشجویان مستقل از اصلاح طلبان سبز پوش و مستقل از احزاب سیاسی موجود را در خود سازماندهی یاریشان کنیم و اعتقاد عمیق خود را به تشکل مستقل جوانان و دانشجویان را در عمل نشان دهیم.
با تشکر از شما
23.07.2009نظام جلالی
http://p111272.typo3server.info/10.html?&tx_ttnews[tt_news]=595&tx_ttnews[backPid]=23&cHash=c771e7b353